eitaa logo
قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
31هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
15.1هزار ویدیو
76 فایل
عزت و ذلت دست خداست #مجموعه_فرهنگی_اجتماعی_شهید_هاشمی #موسسه_خیریه_امام_حسن_مجتبی #گروه_جهادی_شهید_هاشمی #حسینیه_شهید_هاشمی #هییت_رزمندگان_اسلام_منطقه_سرآسیاب #دارالقرآن_امام_رئوف_علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام #محله_اسلامی_شهید_هاشمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ همین اندازه نفسم یاری کرد.. وخواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد _میتونید پیاده شید؟ صورتم را نمیدیدم اما از سفیدی دستانم میفهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر خجالت می کشیدم کسی نگرانم باشد.. که بی هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم... خانوادههای زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن میسوختم.. که گنبد و گلدسته های بلند حرم حضرت سکینه(س) در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون میخوردم..💚😭 کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن تکیه دادم.. و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت... چشمانش از شدت گریه.. مثل دو لاله پر از خون شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو نشست.. و با پریشانی از مادرش پرسید _مامان جاییت دردمیکنه؟😥 و همه دل نگرانی این مادر، بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد _این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره! چشمانم از این همه به زیر افتاد.. و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت... در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش محبت می چکد که بی اراده پیشش درددل کردم _من باعث شدم...😓😢 طعم تلخ اشکهایم را با نگاهش میچشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید سیده سکینه شما رو به من برگردوند! نفهمیدم چه میگوید، نیمرخش به طرف حرم بود.. و حس میکردم تمام دلش به سمت حرم میتپد که رو به من... @gharargaheemamhasan1
🔴 حماس صهیونیست‌ها را حتی در تبادل اسرا نیز غافلگیر کرد ▪️اسرائیل انتظار داشت اسیرانش از تونلی در جنوب غزه بیرون بیان، زیرا اکثر اسرا از شهرک‌های نزدیک به آنجا به اسارت گرفته شده بودن و همچنان اسرائیل سلطه‌ای بر جنوب نوار غزه نداشت. ▪️ شگفتی‌ساز برای صهیونیست‌ها این بود که اسرا از شمال [غزه] خارج شدن، جایی که ارتش اسرائیل مدعی است که آنجا را فتح و پاکسازی کرده است!😂 🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸🇵🇸
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ... 🔹‌سلام بر تو ای فرزند امامان هادی! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب های تشنه هدایت... @gharargaheemamhasan1
🔷 امام على (علیه السلام) : أبغَضُ الخَلائِقِ إلَى اللّه ِ المُغتابُ. منفورترین مخلوقات نزد خداوند، غیبت کننده است. 📚 غررالحکم ج ۲، ص ۸۲۴، ح ۳۱۲۸ @gharargaheemamhasan1
دیروز از هر‌چہ بود گذشتیم، امروز از هر‌چہ بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاڪریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامے بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهہ بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو مے‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان مے ‌نوشتیم یا حسین فرماندهے از آن توست؛ الآن مے ‌نویسیم بدون هماهنگے وارد نشوید. الهے نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان ڪن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان ڪن تا اسیر نگردیم. @gharargaheemamhasan1
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزشمار فاطمیه 📆 21 روز مانده به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ➺@gharargaheemamhasan1 [عضویت] 👤جامانده‌حیدر🍃
محمد حسین حدادیاننماهنگ حلالم کن.mp3
زمان: حجم: 3.5M
این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه التماست میکنم بیشتر بمون علی غریبه من که از فضه شنیدم بهتری الحمدلله در زدم دیدم خودت پشت دری الحمدلله 🎙 ✳️ #️⃣ #️⃣ #️⃣ @gharargaheemamhasan1 [عضویت] 👤جامانده حیدر🍃
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴انشالله که قدر ایرانو بفهمید 🔹‌اینجا که هستید صدای اعتراضتون بلنده چرا باید صرفه جویی کنیم، چقدر ما بدبختیم، حالا اونجا که رفتید میفهمید تو چه نعمتی داشتید زندگی میکردید @gharargaheemamhasan1
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بدن خودشه، دوست داره بیفته🔞 ⚠️آینده جامعه‌ای که نهی‌ از منکر نمیکنه، همینه جامعه‌ای بی‌تفاوت و حیوانی! @gharargaheemamhasan1
13.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹شهید حاج قاسم سلیمانی، خطاب به مادران شهدا: وقتی شما مادرها نبودید و بچه‌هایتان در خون دست و پا میزدند، حضرت زهرا (س) را دیدم... ♻️ @gharargaheemamhasan1
سیاه‌پوشی حرم مطهر رضوی در عزای حضرت مادر 🏴همزمان با فرارسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) پرچم گنبد حرم مطهر امام هشتم به رنگ عزا در آمد و حرم مطهر امام رضا (ع) سیاه‌پوش شد. @gharargaheemamhasan1
🕌رمـــــان 🕌قسمٺ رو به من و به هوای حضرت سکینه(س) عاشقانه زمزمه کرد _یک ساله با بچه ها از میکنیم، تو این یکسال هیچی ازشون نخواستم... از شدت تپش قلب، قفسه سینه اش میلرزید و صدایش از سدّ بغض رد میشد _وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی رسید، نمیدونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم 😭"سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان میخوام. این دختر دست من ، این دختر رو کردم! رو جلو شیعه هاتون بخر!😞😢 و دیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد،.. 😭 خجالت میکشید اشکهایش را ببینم که کامل به سمت حرم چرخید و همچنان با اشک هایش با حضرت درددل میکرد... شاید حالا از مصیبت سیدحسن میگفت که دوباره ناله اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش میبارید...😭😞 نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه میفهمیدم که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، (س)💚😢 بوده است،.. اما نام ابوجعده🔥😥 را از زبانشان شنیده و دیگر میدانستم عکس مرا😧 هم دارند که آهسته شروع کردم _اونا از رو یه عکس منو شناختن!😥😨 و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند.. که به سمتم چرخید وسراسیمه پرسید _چه عکسی؟ وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد.. و نمیدانستم این عکس همان بین مصطفی و ابوالفضل است... 😑 که به سرعت از جا بلند شد،.. موبایلش📱 را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم، اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود😥 که بلافاصله... @gharargaheemamhasan1