eitaa logo
قرارگاه قرآنی وجهادی امام حسن مجتبی علیه السلام
34.2هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
12.5هزار ویدیو
63 فایل
عزت و ذلت دست خداست #مجموعه فرهنگی اجتماعی شهید هاشمی #موسسه خیریه امام حسن مجتبی #گروه جهادی شهید هاشمی #حسینیه شهید هاشمی #هییت رزمندگان اسلام منطقه سرآسیاب #دارالقرآن امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام #محله اسلامی شهیدهاشمی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ألنّاسُ فِی الدُّنیا بِالأموالِ، وَ فِی الآخِرَةِ بِالأعمَالِ 🔅 جایگاه مردم در دنیا به اموال است و در آخرت به اعمال. 📚 اعلام الدین، صفحه ٣١۵ 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
✨ يَا مَنْ يُعْطِي مَنْ سَأَلَهُ 🔅 اى آنكه هر كه سؤال كند عطا مى‏ كنى 📚 دعای ماه رجب 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ إنَّ عُمرَكَ وقتُكَ الّذی أنتَ فیهِ 🔅 عمر تو، همین وقت و زمانی است که هم‌اكنون در آن به سر می‌بری (آن را غنیمت بشمار) 📚 شرح غرر، ج ٢، ص ٥٠٠ 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ من با خدا غم و درد دل خود گویم😊 یوسف | ۸۶ الهی من لی غیرک... 🌱 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک خواننده آمریکایی در آیات قرآن کسی که مسلمان شده و الآن مبلغ اسلام شده ببینید با چه شور و هیجان قرآن میخواند و آن را معنی می‌کند!😳😍 وقتی به آیه *یبدل الله سیئاتهم حسنات* میرسد چه اشکی میریزد😭 ┄┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 49 "خداحافظ زینب" ✅ تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رفتن راضی کنه ... 🔹اشک توی چشم هام حلقه زد ... پارچ رو برداشتم و گذاشتم توی یخچال ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... - بی انصاف ... خودت از پسِ دخترت برنیومدی ... من رو انداختی جلو؟ ... چطور راضیش کنم وقتی خودم دلم نمی خواد بره؟😭 🔸برای اذان از اتاق اومد بیرون که وضو بگیره ... دنبالش راه افتادم سمتِ دستشویی ... پشتِ در ایستادم تا اومد بیرون... زُل زدم توی چشم هاش ... با حالتِ ملتمسانه ای بهم نگاه کرد ... 🔵 التماس می کرد حرفت رو نگو ... چشم هام رو بستم و یه نفسِ عمیق کشیدم ... -یادته 9 سالت بود تب کردی ... سرش رو انداخت پایین ... منتظرِ جوابش نشدم ... - پدرت چه شرطی گذاشت؟ ... هر چی من میگم، میگی چشم ... 🔸التماسِ چشم هاش بیشتر شد ... گریه اش گرفته بود ... - خوب پس نگو ... هیچی نگو ... حرفی نگو که عمل کردنش سخت باشه ... 🔷 پرده اشک جلوی دیدم رو گرفته بود ... - برو زینب جان ... حرفِ پدرت رو گوش کن ... علی گفت باید بری ... و صورتم رو چرخوندم ... قطراتِ اشک از چشمم فرو ریخت ...😭 نمی خواستم زینب اشکم رو ببینه ... ❇️ تمامِ مقدماتِ سفر رو مامورِ دانشگاه از طریقِ سفارت انجام داد ... براش یه خونه مبله گرفتن ... حتی گفتن اگر راضی نبودید بگید براتون عوضش می کنیم ... هزینه زندگی و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود ... ✈️ پای پرواز ... به زحمت جلوی خودم رو گرفتم ... نمی خواستم دلش بلرزه ... با بلند شدنِ پرواز، اشک های من بی وقفه سرازیر شد ... تمام چادر و مقنعه ام خیس شده بود ... بچه ها، حریفِ آرام کردن من نمیشدن.... 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
حضوربسیجیان غیورتیپ امام حسن مجتبی علیه السلام درگلزارشهدای ملارد وتجدیدمیثاق باشهدا ای مالک شش‌گوشه‌ی آفاق، حسین ای کشته‌ی اشک‌های مشتاق، حسین حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غایت آرزوی عُشّاق، حسین 👇👇 https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1