🕊🪴
دوست جان
وقت تلاوت ســـــوره واقعه است 😌
جا نمونی از قافله رزق و روزے ...🌱
اخه خیلیها تنبلی میکنن و از بقیه عقب میمونن...
میدونم خسته اے ولی این ۳تا صفحه وقتی ازت نمیگیره ☺️
بخــــــــون روزیتو دووووبل کن😍
🌱 #واقعه
↝https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
waqe_346196.mp3
29.55M
🌱سوره واقعه
با صدایِ دلنشین و گرمِ
امیرحسین ساجدی
#واقعہهرشبموݩ
♥⃢
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
📸 مزار شهید سید حسن حسینی
شهیدی هستند که بسیار برای حاجات واسطه شدند و افرادی که متوسل شدند حاجت روا شدند 💚
ــــــــــــــــــ🌱ـــــــــــــــــ
#اللّهمـعجللولیکــالفرج💚
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
خدایا تو شاهد باش، ما دوست داریم با شهدا در یک جبهه باشیم و دشمن خارجی را ناکام کنیم.
گرچه سخن و گله زیاد است، اما به حول و قوه الهی #رأی میدهیم و به فضل خدا و عنایت حضرتولیعصر سلام الله علیه امیدواریم.
خدایا اتحاد، همدلی و دلِخوش را روزی مردم ما بگردان.
#الهی_آمین 🤲
#شبتون_حسینی✋
__________________________
#ماه_شعبان #امام_زمان #انتخابات
#من_رای_میدهم
برای آگاهی بیشتر با ما همراه شوید
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
✋ السلام علیک یارجاءنا و یامعیننا ویاصاحبنا یامولانا یابقیة الله الاعظم
🥀 ⟮ أَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبْ.. ⟯
خدایاماغریبیم،مارابهمولایمانبرسان
💔 یا صاحب الزمان العجل
#مهدۍجان
تا یـ❄️ـخ نزده
ریشہی ایمان برگرد😔
ای فصل بهـار
در زمسـ🌨ـتان برگرد😔
مردیم ازین بیڪسی و دربدری😭
ای صاحـب ذوالفقار و قرآن برگرد😔
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج بحق سیده الزینب سلام الله علیها و فرجنا بحق مولانا علی علیه السلام و اجعلنا من الباکین و المضطرین لغیبت امامنا
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
#بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
______________________________
#ماه_رجب #امام_زمان
برای آگاهی بیشتر با ما همراه شوید
اینجا👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکاری از حکیم ابوالقاسم فردوسی ، ترجمه آيت الکرسی به شعر.
✨
.
صبحتون معطر به عطر #صلوات بر مهدی صاحب زمان (عج)🦋🌨
انسان شناسی 126.mp3
12.02M
#انسان_شناسی
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
💥 چرا دل من، #همیشه وقتی کسی داره سخنانی از جنس موعظه میزنه، یهو منقبض و مچاله میشه؟
💥 چرا دل من، این حالت رو در همهی موارد نداره ...؟!
- سخنانی از جنس موعظه رو از بعضیا میپذیره،
- و دقیقاً همون حرفها رو از کس دیگری نمیپذیره و اونقدر مچاله میشه که تحمل موندن و نشستن رو برام سخت میکنه؟
═══✼🍃🌹🍃✼══
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روز دوشنبه پیکر ۳۴ شهید از مرز شلمچه وارد کشور خواهد شد/ مراسم وداع با شهدا در معراج شهدا اهواز برگزار میشود
سردار باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو:
🔸پیکر طیبه ۳۴ شهید دوران دفاع مقدس روز دوشنبه ۳۰ بهمن ماه ساعت ۹:۳۰ صبح از مرز بین المللی شلمچه وارد کشور عزیزمان خواهند شد.
🔸مردم عزیز مرزهای شهری آبادان، خرمشهر و کاروانهای راهیان نور به استقبال این شهدا خواهند رفت.
🔸پس از مراسم رسمی استقبال پیکر شهدا به اهواز منتقل خواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: دشمن را ضعیف و ناتوان فرض نکنیم
🔻شرط مهم پیروزی، شناخت تواناییهای دشمن است اما نباید از او ترسید.
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش جالب امروز مردم تبریز در دیدار با رهبر انقلاب
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️امیدواریم مخاطبین این صحبتهای رهبر انقلاب که خیلی هم ادعای ولایتمداری دارن این بار حرف گوش کنن
#عضو_شوید👇👇
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
#مجموعه_شهیدهاشمی_ملارد
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_ششم
💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و میتوانستم به چشم #همسر به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم.
از سکوت سر به زیرم، عمق #رضایتم را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظهای که زندهام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!»
💠 او همچنان #عاشقانه عهد میبست و من در عالم عشق #امیرالمؤمنین علیهالسلام خوش بودم که امداد #حیدریاش را برایم به کمال رساند و نهتنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد.
به یُمن همین هدیه حیدری، #13رجب عقد کردیم و قرار شد #نیمه_شعبان جشن عروسیمان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود.
💠 نمیدانستم شمارهام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه میخواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو میبینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!»
نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم.
💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچهام دارم میام!»
پیام هوسبازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریختهام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمیخواستم بترسونمت!»
💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانهام را گرفت و صورتم را بالا آورد.
نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانهام را روی انگشتانش حس میکرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیامگیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند.
💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم میرسید که صدای گریه زنعمو فرشته نجاتم شد.
حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زنعمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بیقراری گریه میکند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟»
💠 هنوز بدنم سست بود و بهسختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بیصدا گریه میکنند.
دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانهای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :«#موصل سقوط کرده! #داعش امشب شهر رو گرفت!»
💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پلههای ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :«#تلعفر چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم.
بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از #ترکمنهای شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی میکرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمیدانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است.
💠 عباس سری تکان داد و در جواب دلنگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ میزنیم جواب نمیدن.»
گریه زنعمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزادهها به تلعفر برسن یه #شیعه رو زنده نمیذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت.
💠 دیگر نفس کسی بالا نمیآمد که در تاریک و روشن هوا، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد.
همه نگاهش میکردند و من از خون #غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریهام گرفت.
💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا میآمد، مردانگیاش را نشان داد :«من میرم میارمشون.»
زنعمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»...
ادامه دارد ...
نویسنده فاطمه ولی نژاد
#عضو_شوید👇👇
https://eitaa.com/gharargaheemamhasan1
#مجموعه_شهیدهاشمی_ملارد