eitaa logo
قرارگاه فرهنگی جهادی شهیدحاج قاسم سلیمانی و شهدای گرانقدرشهرکهک
450 دنبال‌کننده
17.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
75 فایل
من کان لله کان الله له... هر که برای خدا باشد خدا برای اوست جهت ارائه و انعکاس برنامه های قرآنی، فرهنگی،جهادی،محرومیت زدایی۰۰۰۰۰ ارتباط باادمین👇👇 @mahdiaj
مشاهده در ایتا
دانلود
💠یادشهدای عزیز💠 🔸آخر آذرماه📆 بود، با ابراهیم برگشتیم تهران، در عین خستگی خیلی بود، می‌گفت: هیچ شهیدی🌷 یا مجروحی در منطقه دشمن نبود، هرچه بود آوردیم، بعد گفت: امشب چقدر چشم‌های را خوشحال کردیم 🔹مادر هر کدام از این سر قبر فرزندش برود، ثوابش برای ما هم هست😍 من بلافاصله از موقعیت استفاده کردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا می‌کنی که باشی؟منتظر این سوال نبود، لحظه‌ای سکوت کرد و گفت: 🔸من رو آماده کردم، گفتم منتظر من نباشه❌ حتی گفتم دعا کنه که "گمنام شهید بشم" ولی باز جوابی رو که می‌خواستم نگفت.  🌷 اللهم عجل لولیک الفرج ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅
🔰 نابغه دفاع مقدس 🔸شهید اسحاقی از جمله کسانی بود که کمتر حرف می‌زد و بیشتر# مطالعه و فکر💭 می‌کرد و هرگز حاضر نبود از سِمَت و عنوان خود سخنی به میان بیاورد❌ 🔹حتی در طول که سه بار مجروح💔 شد حاضر به بازگشت به شهر خود نشد بلکه اعضای خانواده از مطلع شوند. 🔸در ‌‎طی ‌‎هفت ‌‎بار‌‎اعزام ‎سه ‌‎سال ‌‎و  ‌‎هشت ‌‎ماه ‌‎و ‌‎هفت روز در ‌‎جبهه ‌‎حضوری ‌‎ ‌داشت ‌‎و ‌‎گزارش‌‎ مفصلی ‌‎از ‌‎عملیات‌‎های‎ ‎رمضان ،‎ ‎والفجر۱ و ۲ و ۳‏ ‌‎و ۴ و‎ ‎کربلای‌‌‏ ۳ و ۴‏ ‌‎را‎ ‎با قلم ‌‎خویش✍ ‌‎به نگارش درآورد. 🔹دانشجوی رشته تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی تهران 🔹مسئول سپاه رشت 🔹پاسدار نمونه منطقه۳ 🔹عضو دفتر سیاسی سپاه تهران 🔹خبرنگار🎤راوی و استراتژیست نابغه دفاع مقدس 🔹مشاور نظامی لشگر ۱۴ امام حسین علیه السلام 🔹راوی نظامی قرارگاه نصر، قرارگاه نوح نبی (ع) لشگر۳۳ المهدی (عج) و لشگر۱۴ امام حسین علیه السلام 🌷 شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۹ ،عملیات کربلای ۵ ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
🔵روزهاي آخر ص ۱۹۶ ✔علي صادقي،علي مقدم 💚گمنامی❤️ 🔵آخر آذر ماه بود. با ابراهيم برگشتيم تهران. در عين خستگي خيلي خوشحال بود. 🔵مي گفت: هيچ شهيد يا مجروحي در منطقه دشمن نبود، هر چه بود آورديم. 🍁@shahidabad313 🔵بعد گفت: امشــب چقدر چشم هاي منتظر را خوشحال كرديم، هر كدام از اين شهدا سر قبر فرزندش برود، ثوابش براي ما هم هست. 🔵من بلافاصله از موقعيت استفاده كردم و گفتم: آقا ابرام پس چرا خودت دعا مي كني كه باشي!؟ 🔵منتظر اين ســؤال نبود. لحظه اي ســكوت كرد و گفت: من مادرم رو آماده كردم، گفتم منتظر من نباشه، حتي گفتم دعا كنه كه گمنام شهيد بشم! 🍁@pmsh313 🔵ولي باز جوابي را كه مي خواستم نگفت.چند هفته اي با ابراهيم در تهران مانديم. بعد از عمليات و مريضي ابراهيم، هر شب بچه ها پيش ابراهيم هستند. هر جا ابراهيم باشد آنجا پر از بچه هاي هيئتي و رزمنده است... ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
💠سال ۱۳۶۷ بود كه هادي به دنيا آمد. او در و چند روز بعد از ايام فاطميه به دنيا آمد. وقتی تقويم را میبینند درست مصادف است باشهادت امام هادي(ع) بر همین اساس نام او را محمدهادي میگذارند. 📚در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی رفت. هادی در دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شد و خادمی را تحویل داد. دوران راهنمایی را در مدرسه ی توپچی درس خواند. از همان سال های اولیه ی دبیرستان،زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد! 🔹هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد. زیرا راهی جز طلبگی در پاسخگوی غوغای درون هادی نبود. هادی انرژی‌اش را وقف و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. 💠شهید هادی ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با راهی منطقه سامراء شد. روز ۲۶ بهمن بود، در حومه ی ،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید...🕊 ▪️خبر رسید که هادی ذوالفقاری شده. سه روز از اش گذشته بود. روز سوم خبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده بیشتر این شهدا از سامرابودند. ودر میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما ! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو است. شهید ذوالفقاری بود صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. 🌱 ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem
💚تفحص❤️ص ۲۲۴ ✔سعيد قاسمي و راوي دوم خواهر شهيد 🔸️...اواخر دهه هفتاد، بار ديگر جستجو در آغاز شد. باز هم پيكرهاي شهدا از كانالها پيدا شد، اما تقريبًا اكثر آنها بودند. 🔸️در جريان همين جســتجوها بود كــه علي محمودونــد و مدتي بعد مجيد پازوكي به خيل شهدا پيوستند.پيكرهاي شهداي گمنام به ستاد تفحص رفت. 🔸️قرار شد در و پس از يك تشييع طولاني در سراسر كشور، هر پنج شهيد را در يك نقطه از خاك ايران به خاك بسپارند. 🍁@shahidabad313 🔸️شــبي كه قرار بود پيكر شهداي گمنام در تهران تشــييع شود ابراهيم را در خواب ديدم. با موتور جلوي درب خانه ايســتاد. با شور و حال خاصي گفت: ما هم برگشتيم! و شروع كرد به دست تكان دادن. 🔸️بار ديگر در خواب مراســم تشــييع شــهدا را ديدم. تابوت يكي از شهدا از روي كاميون تكاني خورد و ابراهيم از آن بيرون آمد. با همان چهره جذاب و هميشگي به ما لبخند مي زد! 🔸️فرداي آن روز مردم قدرشــناس، با شــور و حال خاصي به رفتند. تشــييع با شكوهي برگزار شد. بعد هم شهدا را براي تدفين به شهرهاي مختلف فرستادند. 🍁@pmsh313 🔸️من فكر مي كنم ابراهيم با خيل شــهداي گمنام، در روز شــهادت حضرت صديقه طاهره(س) بازگشت تا غبار غفلت را از چهره هاي ما پاك كند. 🔸️براي همين بر مزار هر شــهيد گمنام كه مي روم به ياد ابراهيم و ابراهيم هاي اين ملت فاتحه اي مي خوانم ─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─ 💠 @ghararghehajghasem