eitaa logo
قاصدک
875 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
124 فایل
#تربیتِ_نیرویِ_مومنِ_انقلابی
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین عليه السلام: گذشت به همان اندازه كه شخص بزرگوار را درست مى كند، شخص فرومايه را تباه مى گرداند ميزان الحكمه جلد7 صفحه 466 @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مردی درحالی‌که به قصرها و خانه‌های زیبا می‌نگریست به دوستش گفت: «وقتی این همه اموال را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم.» دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماری‌ها را تقسیم می‌کردند ما کجا بودیم ! » انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ... "همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده " 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان یک فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ 🔸فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. 🔹اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! 🔸هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! 🔹خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... 🔸او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! 🌴 🌴          💠یاعلے💠 @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR -Narimani-Shab 05 Moharram1397-009.mp3
4.47M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃ذکر خیر خوبیهات تربت کرببلات 🍃از تولد تا وفات کامم پر کرد 🎤 🌷 🌷 ♨️ @ghasedak40👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇👇
آخرین سخن ما با کسی که دین را نمیپذیرد چیست؟ پاسخ : برخی رانندگان، وسائلی را که احتمال میدهند در جاده مورد نیازشان باشد همراه خود بر میدارند، (از قبیل زنجیر چرخ، جک، چرخ اضافه، چراغ سیار) و بعضی بی خیال به جاده میروند، چیزی با خود بر نمیدارند. به هر حال، یا نیازی به این وسائل پیش میآید و یا پیش نمیآید. اگر نیازی نبود، رانندهای که آنها را برداشته، ضرری نکرده و فقط چند کیلو بار اضافه حمل کرده است ولی اگر به آن وسائل نیاز شد، کسی که آنها را بر نداشته در وسط جاده چه خواهد کرد؟ آری، شرط عقل آن است که انسانها نسبت به حوادث احتمالی، پیش بینی لازم را بکند. بعد از این مثال به سراغ دین میرویم؛ پیامبران از حساب و کتاب پس از مرگ در قیامت خبرهایی داده و دستوراتی دادهاند. گروهی پذیرفته و گروهی منکر شدهاند. کسانی که پذیرفتهاند در شبانه روز چند دقیقهای با خدا گفتگو کرده و نماز میخوانند. در سال چند روزی غذای ظهر را تا به غروب تأخیر انداخته و از انجام برخی کارها دوری کردهاند. بر فرض حساب و کتابی در کار نباشد، چه ضرری کردهاند و چه چیزی را از دست دادهاند؟ ولی کسانی که به ندای انبیا گوش ندادند، اگر با حساب دقیق خداوند برخورد کنند و دستشان خالی باشد، چه خواهند کرد؟ آری، عاقل کسی است که حتی اگر یقین به قیامت ندارد به خاطر حساب و کتاب، خود را آماده کند و هشدارهای انبیا را جدی بگیرد. هنگامی که فرعون تصمیم گرفت موسی (علیه السلام) را بکشد، یکی از اطرافیان فرعون که ایمان خود را کتمان کرده بود گفت: آیا کسی را که میگوید پروردگار من الله است و دلائل روشنی برای شما آورده میکشید؟ اگر دروغ بگوید به ضرر خودش خواهد بود (و کاری به حکومت شما ندارد) ولی اگر راست بگوید، آن قهر و عذابی را که به منکران وعده میدهد به شما خواهد رسید. ان یک کاذبا فعلیه کذبه و ان یک صادقا یصبکم بعض الذی یعدکم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵۰ 🔰تعريف كردن از كار همسر 🏷يكى از عواملى كه نشان دهنده توجه شخص به همسرش مى باشد تعريف كردن از كار همسر و تشويق او است. 👈هيچ اشكالى ندارد كه مرد هربار بر سر سفره مى نشيند، از دست پُخت همسرش تعريف كرده و او را به جهت پختن غذاى لذيذ تشويق كند. 👈چه عيبى دارد كه وقتى شوهر از بيرون خريد خوبى انجام مى دهد، زن از ميوه هاى خوبى كه انتخاب كرده تعريف كند؟ "اين تعريف ها نشان مى دهد كه ما متوجه زحمات و تلاش هاى همسرمان هستيم" ❤️ @ghasedsk40 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزمان را با آغاز کنیم 👇🌹یکی از نشانه های الهی در طول تاریخ ؛ غلبه حق بر باطل بوده است [سوره الشعراء (26): آیه 190 تا 191] إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (190) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (191) بىشك در اين (ماجرا) نشانهاى (از قدرت الهى) است، ولى اكثر مردم ايمانآورنده نيستند. و البتّه پروردگارت همان تواناى مهربان است. 👇🌹🌹پيامها 1- اكثر مردم در خط حقّ قرار نمىگيرند. «وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ» 2- همان خداوندى كه شعيب را حمايت و مخالفان او را هلاك كرد، پروردگار تو نيز هست. «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» 👇🌹امام خامنه ای در مراسم بیست‌ و سومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۳۹۱/۰۳/۱۴ در سوره‌ی مبارکه‌ی شعراء، گزارشی از مجموعه‌ی چالشهای پیامبران بزرگ را مطرح میفرماید - درباره‌ی حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت هود، حضرت صالح، حضرت شعیب، حضرت موسی - مفصل درباره‌ی چالشهای این پیامبران بزرگ بحث میکند و گزارش الهی و وحی را به گوش مردم میرساند. در هر مقطعی که میخواهد غلبه‌ی جبهه‌ی نبوت را بر جبهه‌ی کفر بیان بفرماید، میفرماید: «انّ فی ذلک لایة و ما کان اکثرهم مؤمنین. و انّ ربّک لهو العزیز الرّحیم»؛ یعنی با اینکه طرف مقابل اکثریت داشتند، قدرت دست آنها بود، پول دست آنها بود، سلاح دست آنها بود، اما جبهه‌ی توحید بر آنها پیروز شد؛ در این یک آیتی است از آیات الهی، و خدای تو عزیز و رحیم است. بعد از آنکه قرآن این گزارش را در طول سوره‌ی مبارکه‌ی شعراء هی تکرار میکند، تکرار میکند، در آخر سوره خطاب به پیغمبر میفرماید: «و توکّل علی العزیز الرّحیم»؛ به این خدای عزیز و رحیم که تضمین کننده‌ی غلبه‌ی حق بر باطل است، توکل و تکیه کن. «الّذی یریک حین تقوم. و تقلّبک فی السّاجدین»؛ او ناظر به حال توست؛ در حال قیام، در حال سجده، در حال عبادت، در حال حرکت، در حال تلاش؛ او حاضر و ناظر است، تو را میبیند؛ «انّه هو السّمیع العلیم». پس در منطق قرآن، عزت را باید از خداوند طلب کرد. @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✌ هرچه محبّت دارى نثار دوستت كن، اما هرچه اطمينان دارى به پاى او مریز غررالحكم و دررالکلم امیرالمومنین عليه السلام/ حدیث 2463 🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 💟 @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
         أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوب امروزتان پرازعطردعا روزتان رابه شکرانه هرآنچه خداداده آغازکنید خدایاامروز سبدزندگی دوستانم راپرکن ازسلامتی،موفقیت خوشبختی وشادی به حرمت: 🌹💠اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم💠🌹
وارد داروخانه شد وبالهجه اي ساده گفت: کرم ضد سيمان دارين؟ متصدي داروخانه با لحني تمسخر آميز گفت: بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجي ميخواي يا ايراني؟ خارجيش گرونه ها گفته باشم! مرد نگاهي به دستانش کرد و روبه روي فروشنده گرفت و گفت: ازوقتي کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم... اگه خارجيش بهتره، خارجيشو بده ! لبخند روي لبان متصدي يخ زد! واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است چراکه نمي داند بعد از بازي شطرنج شاه وسرباز را دريک جعبه مي گذارند... انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است ... جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه " قبر "است... مواظب باشيم که «تقوا»بايک «تق» «وا» نرود! براي رسيدن به کبريا بايد نه "کبر"داشت نه ریا 🌴 🌴          💠یاعلے💠 @ghasedak40
بعد از طوفان وقتی که کشتی نوح بر زمین نشست و نوح از کشتی فرود آمد، شیطان به حضورش آمد و گفت: تو را بر من حقی است، می خواهم عوض تو را بدهم. نوح گفت: من اکراه دارم بر تو حقی داشته باشم و تو جزای حق مرا بدهی، بگو آن چه حقی است؟ شیطان گفت: من فعلاً در آسايشم تا خلق ديگر به دنيا آيند و به تکليف رسند تا آنها را به معاصی دعوت کنم. الان به جهت ادای حق، تو را نصيحت می کنم. نوح ناراحت شد. خداوند وحی فرستاد که: ای نوح، سخن او را بشنو؛ اگرچه که فاسق است. نوح گفت: هرچه می خواهی بگو. پس شیطان گفت: ای نوح از سه خصلت احتراز کن: 1- تکبر نکن که من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نکردم و رانده شدم. 2- از حرص بپرهیز؛ که آدم به واسطه آن از آن درخت ممنوعه خورد و از بهشت محروم گردید. 3- از حسد احتراز کن که به واسطه آن قابیل برادر خود هابیل را کشت و به عذاب الهی هلاک شد.. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @ghasedak40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شخصی به حاکمی مراجعه و درخواست کرد تا در بارگاه او به کاری گمارده شـود. حاکـم پرسیـد میـدانـی؟ او گـفت نمیدانم و نیاموخته ام. حاکم گفت از به کـار گـمـاردن کـسـی کـه قـرآن خـوانــدن نیاموخته معذوریم. مـرد بازگـشت و به امـید دسـت یافتن به مقام مـورد علاقه خود، به آموختن قرآن پرداخت. مدتی گذشت تااین که از برکت خواندن‌و قرآن به مقامی رسید که دیگــر نـه در دل آرزوی مـقـام و مـنـصب داشت و نه تقـاضـای مـلاقات و دیـدار با حاکم پس از چنـدی ، حاکم او را دید و پرسید چه شده که دیگر سراغی از ما نمیگیری؟ آن آزاد مـرد پـاسـخ داد چـون قـرآن یـاد گـرفتم ، چنان توانگر شـدم که از خلق و از عمل بی نیاز گشتم حاکم پرسید کدام آیه تو را این گونه بی نیـاز کـرد؟ مـرد داد مـن یتق الله یجـعـل له مـخـرجاً و یرزقه مـن حیـث لا یحـتسب ، هـر كـس تقـوای الهی را پیشه كند، خدا راه بیرون رفتن از سختی ها را برای او می گشاید 📚 @ghasedak40
🔺لایک افراد بی حجاب در فضای مجازی... 🌹نظر امام خامنه ای 🍃❤️ @ghasedsk40
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای تشییع جنازه‌ی زنی رفته بودم ،دیدم اطراف میت شلوغ بود ، صدایشان بلند بود.. یکی می‌گفت کفن را این طرفی بیاورید ،تا خوب پوشیده شود . دیگری دنبال محارم جنازه بود ، برای دفن . صداها بلند بودند و بلند‌تر می‌شد ، حریص و جدی بودند برای دفن پیرزن . همه‌شان غیرت داشتند ، به این که چشم نامحرم به جسد نیافتد ، جسدی که در کفن پیچیده شده بود!!!! نگاهی به آنها کردم و با خودم گفتم این‌ها همان‌هایی نیستند که همسرانشان را بیرون می‌برند ، با لباس های تنگ و کوتاه !.. بدون حیا و شرم ! با عطرهایی که کوچه ها و خیابان ها را طی می‌کند ؟ آیا این‌ها ، همان‌هایی نیستند که دخترانشان ...؟ چرا برای زنده هایی که در میانشان هستند غیرتی ندارند و برای جسد پیرزن ِمُرده چنین غیورند ؟ این جا بود که دلم میخواست به همه شان تسلیت بگویم ، بخاطر مرگ ِقلب شان در برابر زندگان ،و زندگی قلب شان در برابر مُردگان ! « إنا لله و انا الیه راجعون.
22.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | طوفان شن 🌀بمناسبت سالروز شكست آمريكا در تجاوز به ايران در صحرای 💻 @ghasedak40
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛ كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم. در كيوسك رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم :«خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم». بعد تكه پاره كردن يه چنتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟». گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! « فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. » استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم:« متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. » قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى. در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور. من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.» چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خيلى آدم درست و مهربونيه... بر اساس داستانى واقعى، به قلم على رضوى پور، روانشناس و مربى زندگى. 👏👏👏👏👏👏👏👏 @ghasedak40
شکر داشته ها ..... شکر داشته ها هم ناخوشی های انسان را تبدیل به خوشی می کند، یعنی مثلا بلایی آمد و همه مال انسان رفت، انسان توجه کند که ایمانش رفته است یا نه، محبت به اهل بیت(ع) رفته یا نه؟ اینها سرمایه هایی است که آثار ابدی دارد، مال دنیا همین دنیا است، اما اینها آثار ابدی دارد، خساراتش غیر قابل جبران است، توجه به اینها ناخوشی های انسان را تبدیل به خوشی می کند، حتی داشته های دنیوی. خدا رحمت کند مرحوم آیت الله بهجت را، روزی ما از حرم به اتفاق ایشان داشتیم می آمدیم، در این پیچ حسینیه ارک بودیم که ایشان می خواستند بروند منزل، پیرمردی از همان محله ایشان آمد و سلام و احوالپرسی کرد و شروع کرد به ناله کردن، پایم درد می کنه، دستم درد می کنه و خیلی نمی توانم راه بروم و...، ایشان همینطور ایستاده بود و گوش می کرد و می فرمود انشالله بهتر بشوید، انشالله خوب می شوید، بعد که این آقا رفت، آقای بهجت رو کردند به بنده فرمودند که دیدید همه اش از نداری هایش می گفت، چیزی نگفت که من زبانم کار می کند، چشمم می بیند، دستم حرکت می کند، از اینها چیزی نگفت، اگر شکر اینها را بکند، آنها هم درست خواهد شد. پس باید شکر داشته ها را کرد. امروز من یک بیمار در خانه دارم، توجه کنم که یک بیمار است ولی پنج نفر دیگر سالم هستند، اما افرادی هستند که سه بچه عقب افتاده ذهنی دارند. امروز من بیمار دارم، پول دارویش را دارم، دسترسی به دکتر دارم، اما دیگری بیمار دارد، پول دارو ندارد، مستأجر است، انسان به داشته های خودش فکر کند و توجه کند، اینها باعث می شود که ناخوشی ها و گرفتاری های انسان، تبدیل به خوشی شود. @ghasedak40