🌷🌷🌷
رسول اکرم ﷺ فرمودند:
"بدترین مردم کسى است که بر خانوادهاش سختگیر باشد "
گفتند اى رسول خدا!
سختگیرى بر خانواده چگونه است؟
پیامبر ﷺ فرمودند:
مرد وقتى وارد خانه شود،
همسرش از او هراسان
و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند
و چون بیرون رود همسرش شاد شود
وخانوادهاش با یکدیگر انس گیرند !
📚مجمع الزوائد و ..، ج۸، ص۲۵
مطالب زیبا👈@ghaseedak
🌷🌷🌷
🌷🌷🌷
یک دقیقه مطالعه (این متن ارزش خوندن داره) 👌👌
شاید دیده باشید که خیلی از پدر مادرها بند ناف فرزندشون را به بانک بند ناف میسپارن و سلول بنیادی ازش استخراج میشه تا در مواقع حساس (که امیدوارم هرگز پیش نیاد) استفاده بشه. "ناف" نقطه آغاز زندگیه و باورنکردیه که روی سلامتی، احساسات و روان ما تاثیر گذاره. حتی فرم به ما میگه که ما مستعد چه بیماری هایی هستیم. مالیدن روغن های مختلف اطراف ناف باعث جذب اثر اون روغن بر بدن میشه! اکثر پزشکان تاکید دارند که موقع حمام حتما ناف شسته بشه و حتی دین اسلام تاکید داره موقع غسل ناف همبا سمت چپ و هم با سمت راست شسته بشه، که این اهمیت پاکیزگی ناف را نشون میده. یعنی شاید بشه گفت بسیاری از بیماری ها (و شاید همه ی بیماریها) جوابش به ناف برمیگرده. تعدادی از بیماریهای کودکان و بزرگسالان که به راحتی و با ریختن دو یا چند قطره از روغنهای مختلف باعث اثرات شگفت انگیز میشه را با هم ببینیم:
🔻مالیدن روغن بادام روی ناف باعث درخشندگی و شادابی پوست میشه.
🔻موقع سرما خوردگی و آنفولانزا و دردهای قاعدگی کافیه یک پنیه را الکلی کنید و روی ناف قرار بدهید و اثر معجزه آساش رو ببینیند.
🔻مالیدن روغن کرچک روی ناف قبل از خواب اگر چند روز متوالی اتفاق بیوفتد باعث بهبود پادرد و زانودرد میشود.
🔻اگر فرزندتون در فصل پاییز دچار ترک خوردگی لب و پوست دست شده و یا خودتون با شستن ظرفها دستتون زود خشک میشه، اگر دچار اگزما هستید، مالیدن روغن خردل روی ناف اثر معجزه آسا دارد.
🔻شاید تعجب کنید اگر بشنوید مالیدن روغن نارگیل روی سطح ناف رحم زنان رو گرم میکند و نه تنها مشکلات ناباروری را رفع میکند عفونت بانوان را هم از بین میبرد.
🔻اگر فرزندتان یبوست دارد، مالیدن روغن زیتون داخل ناف و ماساژ دادن اطراف ناف در جهت عقربه های ساعت باعث رفع مشکل یبوست کودک میشود. ضمنا انجام این کار مشکلات کم وزنی کودکان را به طرز عجیبی رفع میکند. جالبه بگم ترک بدن زنان در اثر چاق و لاغری و بارداری هم با این شیوه رفع میشود.
🔻مشکل کبد چرب دارید؟ کک و مک روی پوست صورتتان هست؟ روغن لیمو را روزی دو بار روی نافتان بمالید، هم مشکل کبد چرب تا حد زیادی رفع میشود و هم کک و مکها کمرنگ میشوند.
🔻چکاندن روغن سیاهدانه داخل ناف، گوش درد را رفع میکند و جالب اینه که این روش بی نهایت معجزه آساست.
🔻دچار گرفتگی عضلات شدید؟ سردردهای عصبی و میگرن سراغ شما می آید؟ باور نکردنی است ولی چکاندن روغن گردو روی ناف و اطراف آن نه تنها این مشکلات را از بین میبرد بلکه برای رفع چربی خون هم معجزه آساست.
🔻زدن روغن بنفشه داخل ناف باعث رفع خشکی بینی میشود.
لطفا این مطلب را به نیت سلامتی تا جایی که میتونید منتشر کنید.❤️
مطالب زیبا👈@ghaseedak
🌷🌷🌷
💖💖ﮐﺎﻏﺬ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﺍ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺗﻤﯿﺰ ﻭ ﺑﺮﺍﻕ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﺴﯽ ﻗﺎﺏ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﺩ!
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻬﺎ
ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺩﺍﺷﺖ...
@ghaseedak 💞
💖💖هیچگاه نگران حـرف های مردم نباش
همین ڪه وقتشـان را میگذارند
تا پشت سرت حرف بزنند
یعنی شخص مهمی هستی...
@ghaseedak 💞
💖💖میگن زندگی هر آدمی چهار تا
مرحله داره
مرحله اول ؛ کاشت محصوله
مرحله دوم: آبیاری و نگهداری از محصوله
مرحله ی سوم : برداشت
و مرحله ی چهارم: لذت بردن از ماحصل تلاشته
من الان تو مرحله ای هستم که ملخا حمله کردن به مزرعم و همه چیو نابود کردن
@ghaseedak 💞
💖💖ولی اونی توی زندگی برنده است
که چشم و گوششو روی
تمام حرفا و مزخرفاتی
که دربارش میگن ببنده و
فقط به هدفش فکر کنه
و راهشو ادامه بده...
تهش میدونی چیه؟؟
وقتی به هدفت میرسی انگار
یه سیلی محکم زدی توو
دهن همه اونایی که حرف مفت میزدن.
@ghaseedak 💞
قلبم را به خدا می سپارم
وقتی می دانم بدون حکمت او
برگی از درخت نمی افتد
امروزتون آروم و در پناه خدا🍃
#خدا_هست
✨@ghaseedak
💖💖جدا شدن از هر جمعی
بدان معنا نیست که :
شما طرد شده اید!
بلکه گاهی باید جمعی را ترک کرد تا انسانهایی جدید با انرژی جدید وارد زندگی تان شود و مرتبه و ارزش تان حفظ شود.
@ghaseedak 💞
🌷🌷🌷
چند وقتی است مصرعی از صائب مثل یک خوراکی خوشمزه توی دهانم خیس میخورد و خوشمزگیش مدام توی خونهایم میچرخد و وارد قلبم میشود.
"ما نَبینیم کَسی را که نَبینَد ما را"
سالها دنبال کسانی دویدم که مرا نمیدیدند. تصور نبودن ادمهایی که احساسم درگیرشان بود، به تک تک ثانیههایم دلهره وارد میکرد.
چه روزها و شب هایی بخاطر همین دلهره بخاطر همین فکرهای "نکند ناراحت شده باشد نکند دیگر سراغم را نگیرد
نکند حالش بد باشد
نکند بودنم را دوست نداشته باشد" دقایق را به کامم زهر کردم.
دوست داشتم آدمها با تمام بی توجهیها و کم بودن هایشان باز باشند.
بی خبر ماندن از آدمهایی که در دایره ارتباطیم بودند برایم سخت بود.
زندگی در نبودشان را بلد نبودم. بعدها وقتی کسانی را که دوست داشتم (از تنی گرفته تا ناتنیهای تننما)یکی یکی دست از دنیایم کشیدند، به تفکر تازهای رسیدم مثل از طوفان به ارامش رسیدن.
مثل سر کشیدن یک لیوان آب بعد مدتها تشنگی.
این حس و حال سِر شدن یا مقاوم شدن در برابر از دست دادن های پی در پی نبود. حتی عادت کردن هم به این روند نبود.
بلکه دست یافتن به سواد لازم و توانایی مدیریت روابط بود.
قبلها فکر میکردم هر انسانی که به هر دلیلی وارد زندگی من میشود باید تا ابد بماند نباید کاری کنم که از دستش بدهم، نباید ناراحتش کنم حتی اگر ناراحتم کند
نباید هیچ وقت تنهایش بگذارم،حتی اگر بارها تنهایم گذاشته باشد.
برای تمام اینها هزار نوع دلیل هم داشتم. مثلا بخاطر فلان محبتش،بخاطر فلان کارش در حقم،بخاطر فلان توجهاش بخاطر لحظه های خوبی که برایمخلق کرده و الی ...
یک جورهایی خودم را مدیون دایمالعمر ادم های دور و برم میدانستم.
اما وقتی به سواد لازم در این مورد رسیدم. وقتی از ان سنگری که ساخته بودم در امدم دیدم در ازای هر قدمی که از سمت آنها بوده من هم قدمی برداشتهام .
اگر محبتی بوده اگر خلق لحظه ای ناب بوده از جانب من هم صورت گرفته پس چرا مدام من باید بخاطر حفظ و نگه داشتن و صدمه ندیدن آنها تلاش کنم؟
چرا ترس و نگرانی خراب شدن رابطه و دوستی فقط باید به دل من چنگ بندازد و در رفتارهایم محتاطم کند؟
این روزها همین ده دوازده ماه اخیر را میگویم ادمهای مسموم زیادی را از دایره روابطم کنار گذاشتهام.
اشخاصی که بیمار بودند و موجب بیمار شدنم می شدند.
افرادی که زمانی فکر میکردم یکی از پایه های دنیایم بر مبنای بودن انها استوار است و اگر بروند دنیایم لق میزند و کج میشود برای همین خیلی خیلی دنبالشان دویدم و دستم مدام بر گوشه لباسشان گیر بود و دلم از تصور رفتنشان مجروح.
من همینها را همین مثلا پایه و ستون های دنیایم را با دستان خودم در اوردم و پرتشان کردم به دورترین زوایای زندگیم.
تا دیگر نبینمشان که دیگر نبینندم.
بعد یاد گرفتم چطور دنیای بی ستون و پایه بسازم، چطور از خودم و تنهایی هایم لذت ببرم.
به نظرم تشخیص دادن رابطه های سالم و شناختن آدم های خوب و مفید زندگی، یک هنر است که برای به دست اوردنش ممکن است خیلی زخم و زیلی شویم.
دردهایی را متحمل شویم که تا مدتها ردش به جا بماند هر از گاهی به قول ما گیلک ها به سوج کردن بیوفتد.
اما همینش یادمان می اندازد که با چه مشقتی به این سواد و تجربه رسیدیم
همین واسوختن ها حواسمان را بیدار نگه میدارد که با دقت بیشتر و بهتر آدمها را وارد دایره روابطمان کنیم.
همه اینها را گفتم تا بگویم اخرین بار همین سه شب پیش وقتی توی تنهایی های یک کوپه ۴ نفره لم داده بودم و چند روز گذشته ام را مرور میکردم حس کردم یک جایی دوباره دچار بی سوادی احساسی شدهام
یک جایی باز میخواهم سمت آدمی بروم که رد جراحت مدتها پیشش هنوز تازه است.
برای همین توی تاریک روشنای کوپه چشمانم را بستم و تک تک کلمات شعر صائب را گوشه لپم گذاشتم
و هی خواندم "ما نبینیم کسی را که نبیند مارا" هی خوشمزگیهایش را ریختم توی دلم.
این مصرع را انقدر بخوانید تا ورد زبانتان شود تا برود توی بافت جان و دلتان تا یک وقتهایی که تنهایی و بی کسی انقدر فشار اورد که خواستید یکی را از راه رفتهش برگردانید یا تکیه به دیوار ناامن بودنش بزنید تک تک سلولهای بدنتان بخوانندش..
گاهی تنهایی ادم شرف دارد به بودن کسانی که به تنهاییمان عمق بیشتری میدهند.
مطالب زیبا👈@ghaseedak
🌷🌷🌷