eitaa logo
قاصدک
102.5هزار دنبال‌کننده
67.5هزار عکس
47.1هزار ویدیو
139 فایل
👈ما نمیتونیم آینده رو انتخاب کنیم، فقط رقمش میزنیم همین...😉 . . . . آیدی ادمین تبادلات: @Maleka_ad تعرفه تبلیغات؛ https://eitaa.com/joinchat/3446669459Cc4cd1f4ae2 جهت رزرو تبلیغات به لینک بالا بپبوندین👆👆 🎎خیلی کانال خوبیه. @shapaarak
مشاهده در ایتا
دانلود
قاصدک
این مرد امشب میمیرد🌹❣ پارت– ۳۹۶ چند ثانيه خيره نگاهم كرد و بعد شروع به راندن كرد با دست چ
این مرد امشب میمیرد🌹❣ پارت– ۳۹۷ با تعجب خيابان را نگاه كرد و گفت: _ وسط ميدون آزادى؟! _ ببين ارباب زاده تو محله اى كه من زندگى ميكنم با اين ماشين اومدن درست نيست خيلى ها حسرت داشتن يه موتور گازى واسشون اونجا شده يه آرزوى له شده و ممنوعه اگه سرمايه كل محله رو هم روى هم بزاريم قيمت نصف اين رخشت نميشه كالفه گفت: _ اين وقت شب بزارم تنها برى؟ پوزخندى زدم و گفتم: _ تنهايى رو خوب ياد گرفتم، در ثانى اون اتوب*و*س گنده قرمزها رو نگاه كن اسمش اتوب*و*س تندرو شبانه روزيه من با اون ميرم هم از ماشين تو بزرگتره هم حسرت سوار شدنش به دل كسى نميمونه متلك هايم را نشنيده ميگرفت ماشين را كنار خيابان متوقف كرد و كاپشنش ر ا از صندلى عقب برداشت و قبل من پياده شد با تعجب پياده شدم و پرسيدم كجا؟ در حالى كه نزديكم ميشد گفت _ ميخوام حسرت سوار شدن اتوب*و*س تندرو به دل كسى نمونه منم جز كسى حساب ميشم ديگه!! كاپشنش را روى دوشم انداخت و يقه اش را محكم كرد و قنداق پيچم كرد _ مسخره بازى در نيار برگرد دستم را گرفت و به سمت ايستگاه برد اتوب*و*س كه رسيد و سوار شديم در آن لحظات جدى خنده دار ترين پالن زندگى ام رقم خورد معين نامدار سوار بر اتوب*و*س بى آر تى !!! اما سعى كردم خود دار باشم پشتم را به او كردم در قسمت زنانه نشستم اما او همانجا كنار پنجره ايستاده بود و به من زل زده بود عجيب خواستنى و دوست داشتنى بود قلبم در كنارش چنان دختر بچه هاى دبيرستانى هنوز بى تاب ميشد وقتى كه رسيديم و پياده شدم از نگاهش خواندم كه باورش نميشد زن رسمى اش اينجا ساكن باشد بى صدا تا خانه همراهى ام كرد جلوى در كه رسيديم خانه را با تعجب نظاره كرد _ ٣ طبقه است؟ _ آره _ همسايه هات كى ان؟ _ صاحب خون يه بيوه زنه طبقه باال هم پسر و عروسش ميشينن ، تموم شد؟ _ چى؟ _ باز جوييات ، اگه آره برو كه واسم بده ببيننت با پاهايش روى زمين ضرب گرفته بود انگار حرفى در گلويش جا مانده بود _ شماره تلفنتو بهم بده _ كه هر لحظه زنگ بزنى چكم كنى؟ _ نه فقط ميخوام حال زنمو بپرسم @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
قاصدک
این مرد امشب میمیرد🌹❣ پارت– ۳۹۷ با تعجب خيابان را نگاه كرد و گفت: _ وسط ميدون آزادى؟! _
این مرد امشب میمیرد🌹❣ پارت– 398 _ ميشه اينقدر زنم زنم نكنى _ پس شماره رو بده _ برو بهت زنگ ميزنم _ اون خانومه كه همراهت بود نميشه پيشت بمونه؟ _ نه چون خودش شوهر و بچه ى زندگى داره منم خيلى وقته تنهام مشكلى داشته باشم صاحب خونه هست ، حاال چه طورى ميخواى برگردى؟ نگرانش بودم و باالخره در حرفهايم نگرانى را لو دادم خنديد خوشحال شده بود چه قدر دل تنگ اين خنده هايش بودم _ اتوب*و*س قرمز تندرو شبانه روزى !! خنده ام را خوردم و كليد را در قفل چرخاندم چند قدم رفت و برگشت و صدايم زد _ يلدا كالفه گفتم _ بله ؟؟؟ _ اگه تا ٢ ساعت ديگه بهم زنگ نزنى ميام زنگ خونه رو ميزنم ، قرصاتو بخور و بخواب خيلى مواظب خودت باش رفتارهايش شبيه پسر هاى نوجوانى شده بود كه جلوى در مدرسه دخترانه جوالن ميدهند سر تكان دادم و وارد خانه شدم و در را بستم ميدانستم امشب از هميشه دل تنگ تر خواهم شد ميدانستم... وقتى كه رفت تازه يادم افتاد كاپشنش را ندادم هوا سرد بود سريع در را باز كردم اما دير شده بود رفته بود خدايا جان جانم قلبش مريض است امروز فهميدم سخت نفس ميكشد خدايا به تو سپردمش سرما نخورد... ميدانستم اگر زنگ نزنم حتما به حرفش عمل ميكند و برميگردد اما به پيام كوتاهى اكتفا كردم " اين شمارمه يلدا" چند ثانيه بيشتر طول نكشيد كه جواب پيامم را داد "شاهرگم قید توست ، بزنم میمیرم ..." @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
🍃🌺 @ghaseedak 🌺🍃 غوغا میکنم ❣ زندگی رو واسه تو ❣ یه رویا میکنم 😍😘💕❣💕
۴ آذر ۱۳۹۸
🔛🔮🔛 #پدر_دختری @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
🔛🔮🔛 #عکس_نوشته @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
🔛🔮🔛 #عکس_نوشته @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
🍃🌺 @ghaseedak 🌺🍃 اَز اَولینـ لَحظھ ای ❣ که دیدَمِت ❣ فَهمیدَمـ کھ دیگه ❣ قَلبَمـ نِمیتونه آزاد باشه😍😘💕❣💕
۴ آذر ۱۳۹۸
#عاشقانه 🕊✨ 🕊✨ ┄┅┄┅✶❤️✶┄┅┄ @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
#تکست🕊✨ ┄┅┄┅✶❤️✶┄┅┄ @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
#تکست 🕊✨ 🕊✨ ┄┅┄┅✶❤️✶┄┅┄ @ghaseedak
۴ آذر ۱۳۹۸
۴ آذر ۱۳۹۸
۴ آذر ۱۳۹۸