eitaa logo
قاصدک
102.7هزار دنبال‌کننده
67.2هزار عکس
46.7هزار ویدیو
139 فایل
👈ما نمیتونیم آینده رو انتخاب کنیم، فقط رقمش میزنیم همین...😉 . . . . آیدی ادمین تبادلات: @Maleka_ad تعرفه تبلیغات؛ https://eitaa.com/joinchat/3446669459Cc4cd1f4ae2 جهت رزرو تبلیغات به لینک بالا بپبوندین👆👆 🎎خیلی کانال خوبیه. @shapaarak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔛🔮🔛 ❤️ @ghaseedak ❤️
💖💖یک خبر عاشقانه برای فردا 💌 💖 فردا یک اتفاق هیجان انگیز تو را وارد ماجرای عاشقانه ای جذاب می کند. 💖 فردا اتفاقات خوشحال کننده ای در انتظارت است اما توجه داشته باش كه عاشقي پروسه‌اي پرهيجان و تكامل بخش است.عشق تو را در معرض آزمايش قرار می دهد. 💖 فردی که فکرش را نمیکردی به زندگي عاطفي‌ات اضافه خواهد شد. 💖 یک اتفاق ویژه باعث می شود که یکی از دل مشغولی های مزمنت از بین برود. 💖 چراغ يك رابطه در حال روشن شدن است! 💖 فردا اتفاقی فراموش نشدنی می افتد که مدتی طولانی یادآوری اش خوشحالت می کند. @ghaseedak 💞
💖💖یک خبر عاشقانه برای فردا 💌 💖 فردا در رابطه ای قدم خواهی گذاشت که احساس رضایت تو را در بر خواهد گرفت.از آن لذت ببر. 💖 فردا از يک ديدار غيرمترقبه قلبت به هيجان مي‌آيد. 💖 فردا تكليفت کاملا روشن خواهد شد و از بلاتکلیفی خارج خواهی شد و این همان چیزی است که برایت مدتی است دغدغه شده است. 💖 فردا می تواند برای شما روزی باشد که تغییرات عاطفی ای که سال های گذشته برایتان رخ داده دوباره یاد آوری شود. 💖 يك مكالمه حضوري تو را فوق العاده خوشحال و ذوق زده مي‌كند. 💖 در قلمرو عشق و روابط عاطفي، تحول فوق العاده ای اتفاق مي‌افتد كه براي تو تعيين كننده خواهد بود. @ghaseedak 💞
🌷🌷🌷 داستان کوتاه در گذشته، پیرمردی بود ڪه از راه ڪفاشی گذر عمر می ڪرد ... او همیشه شادمانه آواز می خواند، ڪفش وصله می زد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خویش باز می گشت. و امّا در نزدیڪی بساط ڪفاش، حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود؛ تاجر تنبل و پولدار ڪه بیشتر اوقات در دڪان خویش چرت می زد و شاگردانش برایش ڪار می ڪردند، ڪم ڪم از آوازه خوانی های ڪفاش خسته و ڪلافه شد ... یڪ روز از ڪفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟ ڪفاش گفت روزی سه درهم تاجر یڪ ڪیسه زر به سمت ڪفاش انداخت و گفت: بیا این از درآمد همه ی عمر ڪار ڪردنت هم بیشتر است! برو خانه و راحت زندگی ڪن و بگذار من هم ڪمی چرت بزنم؛ آواز خواندنت مرا ڪلافه ڪرده ... ڪفاش شوڪه شده بود، سر در گم و حیران ڪیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند ڪه با آن پول چه ڪنند ...! از ترس دزد شبها خواب نداشتند، از فڪر اینڪه مبادا آن پول را از دست بدهند آرامش نداشتند، خلاصه تمام فڪر و ذڪرشان شده بود مواظبت از آن ڪیسه ی زر ... تا اینڪه پس از مدتی ڪفاش ڪیسه ی زر را برداشت و به نزد تاجر رفت، ڪیسه ی زر را به تاجر داد و گفت: بیا ! سڪه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده. "خوشبختی چیزی جز آرامش نیست" مطالب زیبا👈@ghaseedak 🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدرها موجودات عجیبی هستن سعی کنید بچه ها رو با باباها نفرسین خرید😂 @ghaseedak
۵۰ سال پیش تو زنجان یکی دوچرخه‌شو میزاره جلو یه مغازه و میگه مواظبش باشه تا برگرده،‌اما صاحب دوچرخه برنمیگرده و تا امسال و تا هنگام فوت، زنده‌یاد حسن نعلچی‌گر صاحب مغازه، دوچرخه رو امانت نگه داشته! امسال به افتخار حاج حسن نعلچی‌گر مجسمه وی و همان دوچرخه رو شهرداری زنجان به عنوان المان امانت‌داری در شهر نصب می‌کنه. دیروز همون دوچرخه رو که حاج حسن ۵۰ سال ازش مراقب بوده دزدیدن!😐 @ghaseedak
🌷🌷🌷 متنی زیبا... خاطره ای زیبا از یک پزشک متخصص اطفال من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم. سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛ کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود. دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است. آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند. جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛ او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است! گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد. (دو ریالی صلواتی موجود است) باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم مراجعه کردند و به آنها هم... گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟ با کمال سادگی گفت: ۲۰۰تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم. مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد، در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم . آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم . این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد. من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم... به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم. گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمیدانید چقدر ثواب دارد! صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم. دگرگون شده بودم ، ما کجا اینها کجا؟! از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار مطبم نوشتند با این مضمون؛ ᐸشبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم> دوستان و آشنایان طعنه ام زدند، اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی: گفت باور نمی کردم که تو را بانگ مرغی چنین کند مدهوش گفتم این شرط آدمیت نیست مرغ تسبیح گوی و ما خاموش .. راستى یک سوال : شغل شما چیه؟ مطالب زیبا👈@ghaseedak 🌷🌷🌷
چه وقت انسان بزرگي هستيم ؟! ✖️هرگاه از خوشبختي کساني‌که دوستمان ندارند ، خوشحال شديم.... ✖️هرگاه براي تحقير نشدن ديگران از حق خود گذشتيم.... ✖️هرگاه شادي را به کساني که آن را از ما گرفته اند هديه داديم..... ✖️هرگاه خوبي ما به علت نشان دادن بدي ديگران نبود.... ✖️هرگاه کمتر رنجيديم و بيشتر بخشيديم. ✖️هرگاه به بهانه ي عشق از دوست داشتن ديگران غافل نشديم.... ✖️هرگاه اولين انديشه ما براي رويارويي با دشمن انتقام نبود.... ✖️هرگاه دانستيم عزيز خدا نخواهيم شد ، مگر زماني که وجودمان آرام بخش ديگران باشد.... ✖️هرگاه بالاترين لذت ما شاد کردن ديگران بود.... ✖️هرگاه همه چيز بوديم و نگفتيم که همه چيزهستيم... @ghaseedak
هر چه را که به دیگری بدهی ، میچرخد و به خودت برمی گردد: _به دیگری بی احترامی میکنی، در واقع نشان می دهی که خودت قابل احترام نیستی. _حقوق شهروندی را رعایت نمی کنی،خود ، در جایی بدون فرهنگ و تمدن زندگی خواهی کرد. _دیگران را نمی بخشی،خودت در تب و تاب خواهی بود. _به دیگری خشم میگیری ، قبل از آن خودت در خشمت خواهی سوخت چون از تو برخاسته _سکوت نمی کنی ، خودت در ازدحام خواهی بود. _گوش نمی کنی ، شنیده نمی شوی. _دیگران را نمی بینی ، نادیده گرفته خواهی شد. _به بدنت توجه نمیکنی، بدنت به تو بی توجهی می کند و بیمار می شوی. _🎗دیگران را مسخره میکنی ، خودت دلقک تر جلوه میکنی. _از دیگری و شرایط نفرت داری ، اما این خودت هستی که مسموم از سم نفرت درون خودت میشوی. _صبور نیستی ، آرامش و نتیجه مطلوب را از دست میدهی. _دوست نمی داری، دوست داشتنی نمی شوی. خود را دریاب. بیرون زتو نیست هر چه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی @ghaseedak
Behnam-Bani-Lahze-Be-Lahze-128.mp3
3.67M
بهنام بانی♥️ @ghaseedak
دلی را نشکن شاید👈خانه خدا باشد کسی راتحقیر مکن شاید👈محبوب خدا باشد هيچ گناهی راكوچك ندان شايد👈دوری از خدا درآن باشد ازهیچ غمی ناله نکن شاید👈امتحانی ازسوی خداباشد @ghaseedak