🃏🃏فال #تاروت
📆تاريخ: دوشنبه 17 اردیبهشت 1403
💖 #فروردین ۵چوب:خشم زودرس
💖 #اردیبهشت ۳شمشیر:پایان بدیها
💖 #خرداد خورشید:خوشحالی دارید.
💖 #تیر ۳چوب:پیشنهاد کاری
💖 #مرداد ۴سکه:پول باداورده
💖 #شهریور آس شمشیر:اختلاف قانونی
💖 #مهر عدالت:بحقتان میرسید
💖 #ابان ۱۰چوب:سختی وتلاش بسیار
💖 #آذر دیو:خیانت ازنزدیکان
💖 #دی رستاخیز:ازرازی خبردارمیشوید.
💖 #بهمن پاپ زن:خبرچینی ودسیسه
💖 #اسفند امپراطور مرد:حمایت میشوید.
@ghaseedak
🌺هیچ چیز در این دنیا ابدی نیست،حتی مشکلات ما.
ممکن است به موقعیتی که مد نظرت بوده،
نرسیده باشی، اما با برداشتن بهترین قدم بعدی ات به سمت جلو دقیقا همان جایی که میخواهی میتوانی باشی.
ما نمی توانیم گذشته را تغییر بدهیم
فقط می توانیم زمان حال را تغییر دهیم.
هیچگاه برای تبدیل شدن به آنچه که مدنظرت است دیر نیست.
به رشد خود ادامه بده،
به آموختن ادامه بده،
و هر روز خودت را به روزتر کن!
@ghaseedak 🌸🍃
داستان انگیزشی یک لیوان شیر:
پسرک با وجودی که فقیر بود، از راه دست فروشی امرار معاش میکرد تا بتواند برای ادامه تحصیل خود پول جمع کند. آخر شب فرا رسیده بود و او هیچ نفروخته بود، بشدت گرسنه بود و نمیدانست چگونه خود را سیر کند. فشار گرسنگی او را بی طاقت کرده بود، ناچار زنگ مغازهای را زد و منتظر ماند تا با اندک پولی باقی مانده بود، تکه نانی بخرد. ولی همین که صاحب مغازه در باز کرد، پسر از روی دستپاچگی گفت: ببخشید خانم، آب دارید؟
خانم فهمید که پسرک گرسنه است. داخل مغازه رفت و یک لیوان شیر گرم برایش آوردو پسر از روی گرسنگی فورا شیر را تا ته سر کشید و بعد با خجالت دست در جیب خود کرد و گفت: خانم چقدر پولش می شود؟
خانم جوان دستی بر سر پسرک کشید و با لبخند گفت: خداوند به ما یاد داده است که بابت محبتی که میکنیم، پول درخواست نکنیم.پسرک تشکر کرد و رفت.
این خاطره هیچ وقت از ذهن پسر پاک نشد سالها گذشت و آن پسر برای ادامه تحصیل به پایتخت رفت و توانست در دانشگاه در رشتهی پزشکی قبول شود و چند سال بعد یکی از مشهورترین متخصصین قلب پایتخت شد.
یک روز که در اتاق خود نشسته بود، از بخش اورژانس با او تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. او به محض اینکه با بیمار روبرو شد او را شناخت، فورا دستور داد او را بستری و اتاق عمل را آماده کنند. طی 24 ساعت او چند عمل را برای جراحی و حیاتی بر روی قلب پیر زن انجام داد و توانست او را از مرگ نجات دهد.
روزی که زمان ترک بیمارستان رسید پاکت صورتحساب مقابل پیر زن قرار گرفت، او خیلی ناراحت بود، چون سالها تمام پولش را خرج بیماری خود کرده بود و دیگر پولی نداشت، اما وقتی پاکت را باز کرد، با کمال حیرت صورت حساب را خواند که نوشته شده بود:
صورتحساب سالها پیش با یک لیوان شیر پرداخت شده است، خداوند به ما یاد داده بابت محبتی که می کنیم، پول درخواست نکنیم.!!!!
@ghaseedak
♥️🍃
این جمله از آلبرت انیشتین را هرگز فراموش نکنید:
همه چیز در تصور کردن و رویاپردازی خلاصه میشود. تصوری که شما از آیندهتان دارید، همان آیندهای است که در حال حرکت به سوی شماست!
@ghaseedak
آیه 126🌹 ازسوره نساء🌹
وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطاً
و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تنها از آن خداوند است. و خداوند همواره بر هر چيز احاطه دارد
آیه 126🌹 ازسوره نساء🌹
وَ لِلَّهِ = وتنها برای الله است
ما =آنچه
فِي=در
السَّماواتِ =آسمان ها
وَ ما =آنچه
فِي=در
الْأَرْضِ=زمين است
وَ كانَ=وهست
اللَّهُ=الله
بِكُلِّ=به هر
شَيْءٍ=چیزی
مُحِيطاً =فراگیرنده
@ghaseedak
وقتي توکلت باخداست بگذارهرچقدرميخواهندبا توبي انصافي کنند
وقتي اميدت باخداست بگذار هرچقدرميخواهند نااميدت کنند.
وقتي يارت خداست بگذارهرچقدرميخواهند
نارفيق شوند
@ghaseedak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگر_قرانی
🌺 اگر انسان مریض ، شیرین ترین و خوشمزه ترین میوه را بخورد ،از آن لذّت نمی برد....
در بُعد معنوی و عبادت هم این گونه است.
کسی که ((فی قلوبهم مرض)) یعنی قلبش بیمار است ، از نماز و عبادت لذّت نمی برد و گاهی هم خسته می شود.
❤️ بیماری قلب همان گناهان است.
🌺 تا انسان گناه را ترک نکند ، علاوه بر این که از عبادت لذّت نمی برد ، بلکه خسته هم می شود.
💫 فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزٰادَهُمُ اَللّٰهُ مَرَضاً ۱۰بقره
@ghaseedak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
❤️امیرالمؤمنین علیه السلام:
🌹هر كس كينه را از خود دور كند،
❤️قلب و عقلش آسوده مى گردد
🌹مَنِ اطَّرَحَ الْحِقْدَ اسْتَراحَ قَلْبُهُ وَ لُبُّهُ
📕غررالحكم حدیث 8584
@ghaseedak 🌸🍃
🔘 داستان کوتاه
#زنجیره_عشق
"زنجیره عشق با مهر و محبت محکم و باثبات میمونه...
" تظاهر به مهربانی" هرگز به دل کسی نمینشینه!!
چرا که، هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند..."
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از سرِکار بر می گشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود.
زن برای اسمیت دست تکان داد تا متوقف شود.
اسمیت پیاده شد و خودش رو معرفی کرد و گفت: من اومدم کمکتون کنم.
زن گفت: صدها ماشین از جلوی من رد شدند ولی کسی نایستاد، این واقعا لطف شماست.
وقتی که او لاستیک رو عوض کرد و درب صندوق عقب رو بست و آماده رفتن شد، زن پرسید: «من چقدر باید بپردازم؟»
اسمیت به زن چنین گفت: «شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد،
همونطور که من به شما کمک کردم.
اگر تو واقعا می خواهی که بدهیات رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه.!!»
چند مایل جلوتر، زن کافه کوچکی رو دید و داخل شد تا چیزی بخوره و بعد راهشو ادامه بده ولی نتونست بی توجه از لبخند شیرین زن پیشخدمتی بگذره که احتمالا هشت ماهه باردار بود و به خاطر تامین نیازهای زندگی و کمک به همسرش کار می کرد و از خستگی روی پا بند نبود.
او داستان زندگی پیشخدمت رو نمی دانست و احتمالا هیچ گاه هم نخواهد فهمید.!
وقتی که پیشخدمت رفت تا بقیه صد دلارش رو بیاره، زن مسن از در بیرون رفته بود، درحالیکه بر روی دستمال سفره یادداشتی رو باقی گذاشته بود.
وقتی پیشخدمت نوشته زن رو میخوند اشک در چشمانش جمع شده بود.
در یادداشت چنین نوشته بود:
«شما هیچ بدهی به من ندارید. من هم در این چنین شرایطی بوده ام و روزی یک نفر هم به من کمک کرد، همونطور که من به شما کمک کردم اگر تو واقعا می خواهی که بدهیت رو به من بپردازی، باید این کار رو بکنی؛ نگذار زنجیر عشق به تو ختم بشه!»
همان شب وقتی زن پیشخدمت از سرکار به خونه رفت در حالیکه به اون پول و یادداشت زن فکر می کرد به شوهرش گفت: «دوستت دارم اسمیت خدا رو شکر همه چیز داره درست میشه...»
* سعی کنیم تا جایی که امکان داره به دیگران کمک کنیم بدون هیچ چشم داشتی...
و قول بدیم که نگذاریم هیچ وقت زنجیره عشق به ما ختم بشه...*👌
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
@ghaseedak 🌸🍃