eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.3هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
17.4هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
💠روایت یک عکاس از 15سال همراهی با حاج‌قاسم ✍حاج قاسم، همیشه از دوربین فراری بود. دوست نداشت از او عکس و فیلم گرفته‌شود. در مواجهه با ما که کار ثبت عکس را انجام می‌دادیم، همیشه با ناراحتی می‌گفت: «نگیر، نگیر!» گاهی حتی کار به برخوردهای شدید و تند می‌رسید. البته بعدش از ما دلجویی می‌کرد. یک‌بار بعد از این اتفاق، صورت مرا بوسید و گفت: بوسیدمت که بدانی دوستت دارم، مثل پسرم،اما من هم معذوریت‌هایی دارم... معذوریت‌های حاج قاسم اما فقط برای مناطق عملیاتی و ماموریت‌های حساس بود. وقتی موقعیت‌های خاصی مثل دیدار با خانواده شهدا پیش می‌آمد، رفتارش کاملاً تغییر می‌کرد!! در این مواقع، خودش از عکس گرفتن استقبال میکرد. دست دور گردن فرزند شهید مدافع حرم می‌انداخت و میگفت: حالا بگیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 فیلم دیده نشده از حاج قاسم رزمنده مدافع حرم : حاجی انگشتر نداری به من بدی؟ حاج قاسم: من جور میکنم، من جور میکنم 👌👌 ♦️شهیدان مدافع حرم مرتضی عطایی و علی تمام زاده هم در این فیلم دیده میشوند..
به او اگر بخواهم بنویسم؛ خواهم نوشت: « من را هم ببر .... »⁦ هوای شهر بدون تو، برایم نفس‌گیر شده صد روز بدون تــو... 🌷
🌱 ✨داد زدم : " بشین .. ! دید داره ، اگه ببینن میزننت "😠🤦‍♂ گفت : " نترس نمے زنن😊 👈اولا من اینجا شهید نمیشم دوما تیر میخوره به پیشونی ام و مے افتم به سجده ، اون وقت یا ' علیه السلام ' میگم و شهید میشم .. "🕊🌹 پنجاه روز بعد پیڪر مطهرش رو دیدم ..😔 تیر خورده بود توے پیشونی اش و در حال سجده شهید شده بود .. یا حسین اش هم لابد گفته بود ❤️🍃
💠روایت یک عکاس از 15سال همراهی با حاج‌قاسم ✍حاج قاسم، همیشه از دوربین فراری بود. دوست نداشت از او عکس و فیلم گرفته‌شود. در مواجهه با ما که کار ثبت عکس را انجام می‌دادیم، همیشه با ناراحتی می‌گفت: «نگیر، نگیر!» گاهی حتی کار به برخوردهای شدید و تند می‌رسید. البته بعدش از ما دلجویی می‌کرد. یک‌بار بعد از این اتفاق، صورت مرا بوسید و گفت: بوسیدمت که بدانی دوستت دارم، مثل پسرم،اما من هم معذوریت‌هایی دارم... معذوریت‌های حاج قاسم اما فقط برای مناطق عملیاتی و ماموریت‌های حساس بود. وقتی موقعیت‌های خاصی مثل دیدار با خانواده شهدا پیش می‌آمد، رفتارش کاملاً تغییر می‌کرد!! در این مواقع، خودش از عکس گرفتن استقبال میکرد. دست دور گردن فرزند شهید مدافع حرم می‌انداخت و میگفت: حالا بگیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اسرائیل: قاآنی جای سلیمانی را پر کرد‌. 🔹پس از شهادت سردار سلیمانی برخی تحلیلگران میگویند نفوذ و قدرت منطقه ای ایران در منطقه تحت شعاع قرار گرفته‌اس. ‼️در این ویدئو روایت کارشناس اسرائیلی از اولین ابتکار سردار قاآنی جانشین سردار سلیمانی را ببینید
ای شهـدا ؛ از چشمانـتان ، از امتداد نگاه روشن‌تان ، می‌توان یافت ، مسیر "شهادت " را
ربنا آتنا نگاهش را . . . که هوایم دوباره بارانی ست . . . السلام علیک یا دریا . . . که دلم بی قرار و طوفانیست
خداوندا! سرمن، عقل‌من، لب‌من، شامّه‌من، گوش من، قلب‌من، همه‌اعضا و جوارحم در همین امید به سر مۍبرند؛ یاارحم‌الراحمیــــن! مرابپذیـــر؛ پاڪیزه‌بپذیر؛ آنچنان بپذیر ڪه شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمۍخواهم، بهشت من جوار توست، یاالله! 📚بخشی از وصیت نامه
من در مقطعی این توفیق و لیاقت را پیدا کردم که در جنگ با داعش در عراق، همرزم شهید هادی طارمی باشم. آنجا هادی را که دیدم، پرسیدم: از حاج قاسم چه خبر؟ گفت: "الحمدلله سالم و سلامت است." آن روز توانستم به دستبوسی سردار بروم. به هادی گفتم: حاج قاسم اجازه میده باهاش عکس بگیرم؟ گفت: "حاج قاسم بزرگتر از این حرف‌هاست. عکس که چیزی نیست. حتی اجازه میده باهاش غذا بخوری." هادی مرا پیش سردار برد و به‌عنوان یک مدافع حرم هم‌محله‌ای به ایشان معرفی کرد و حاج قاسم هم خوشحال شد. آن روز بیش از هر چیزی،‌ به این افتخار کردم که یکی از بچه‌های شادآباد،‌ محافظ سردار سلیمانی است. شاید باورتان نشود، آن روز من سر سفره صبحانه حاج قاسم نشستم و از دست خودش لقمه گرفتم.» ▫️«هادی می‌گفت: من هر روز از دست حاج قاسم،‌ لقمه متبرک می‌گیرم. این به‌جای خود اما نکته مهم، صمیمیت سردار با نیروهایش بود. سردار حتی خودش لقمه در دهان نیروهایش می‌گذاشت. ✍به روایت همرزم شهید 📎محافظ رشید حاج قاسم سلیمانی 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ نامه یک دانش‌آموز ایرانی به مدافعان حرم 🔺 شهید «اسدالله ابراهیمی» در حال خواندن نامه یکی از کودکان ایرانی به جبهه سوریه، منقلب شده و اشک می‌ریزد.
⭕️ خاطره ای از گفتگوی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با رهبر عزیزمان 🔺یک‌بار آقا مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا. وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستان‌شان بود، باز کردند و عکس چند تن از شهدا را نشان من دادند؛ شهید باکری، شهید باقری و شهید زین‌الدین. یکی از عکس‌ها، عکس خودم بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیۀ عکس‌ها چه مطابقتی دارد؟ من هم از این‌که عکس دوران جوانیم بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم. آقا فرمودند: آن‌ها وظایف خود را انجام دادند و رفتند. مصلحت خداوند بر این بود که شما بمانید و باشید و کاری که چه بسا سخت‌تر از کار آن‌هاست، انجام دهید. اگر شما نباشید، چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟
من الغریـب . . . بہ آنها رسید نامۂ عشق مدافعان حرم منتخب شهید شدند
🔸تو جاده می رفتم دیدم یه کنار جاده داره میره، زدم کنار سوار شد. "سلام و علیک" و راه افتادیم🚗 داشتم می رفتم با دنده سه و سرعت ۸۵ تا 🔹بهم گفت: اخوی شنیدی لشکرت گفته ماشینا حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر برن⁉️ یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به لشکر 🔸تو راه که میرفتیم چند تا ستادی رو سوار کردم دیدم خیلی تحویلش می گیرن😕 می خواست پیاده بشه بهش گفتم خیلی برات در نوشابه باز می کنن لا اقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید بدردت خوردم😉 یه لبخندی زد و گفت: همون که به عشقش زدی دنده چهار شهید مهندس فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا. بدن نازنینش در رودخانه دجله ناپدید گردید😔 🌷
✍بخشی از سخنان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در یادواره عملیات کربلای ۵ در سال ۸۱: "هر کس با امام در افتاد، ور افتاد هر کسی با این مرد الهی و برجسته یعنی امام رحمه اله علیه که با خدا معامله می کرد در می افتاد ور می افتاد،چه اشخاص، چه حکومتها و چه جعمیتهای مختلف. صدام به روزی افتاد که بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل بخاطر 15 ثانیه تاخیر در باز کردن درکاخ،او را مفتضح کردند.این وضع خفت آوری برای صدام بود و این نتیجه خونهای مقدس ریخته شده و درگیر شدن با یک انسان الهی است."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سخنان عربیِ حاج قاسم سلیمانی: حاضرم قلب و سرم را برای دو نفر بدهم: رهبری و سید حسن نصرالله. تمام وجود سید حسن اخلاص است، به همین علت من دیده‌ام خداوند هر چیزی را که او به زبان می‌آورد محقق می‌کند.
شهیدی‌ڪه‌حاج‌قاسم‌همیشه‌او‌را‌با نام‌ڪوچڪ‌حسین‌صدا‌میزد🌹 و میگفت: اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم☝️🍃؛یڪے و دیگری، "حسین" است.» ڪسی ڪه خـیلی وقـت‌ها به خـاطر مشغله‌ڪاری اش، قبل از دم در خانه حاج قاسم منتظر می‌ایستاد..👌 حتے یڪ کارتن در ماشـین داشـت ڪه نماز صبحش را روی آن مـیخواند و منتظر حاجی میماند❗️ موقع بازگشت هم وقتی مطمئن میشد داخل خانه شده است به منزل‌خودش برمیگشت🚗
😔♥️•~° 🕊 دلِ من تنگ و هوایی نگاهت شده است ...
🚨 گزارش کمیته تحقیق ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس اعلام شد ✍«محمد سالم الغبان»، رئیس فراکسیون فتح پارلمان عراق:کار کمیته تحقیق و بررسی ترور «سردار سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ا و «ابومهدی المهندس»، نایب رئیس حشد الشعبی به پایان رسید. این تحقیقات که با محوریت احتمال تبانی و دخالت عوامل عراقی در خصوص ترور این فرماندهان انجام شد مشخص نموده است که هیچگونه تبانی در این خصوص وجود نداشته است. سردار سلیمانی مخفیانه به عراق نمی آمد تا آمریکا برخی افراد عراقی را برای هدف قرار دادن وی آماده کند بلکه به صورت رسمی و بر اساس چارچوب های روتین به عراق سفر می کرد. اخبار دریافتی از سوی خبرنگار نورنیوز حاکی است در سفر اخیر دریابان علی شمخانی دبیرشورای عالی امنیت ملی به عراق، وی در دیدار با مسئولین عالی سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی این کشور ضمن تاکید بر ضرورت بررسی همه جانبه، دقیق و مستند احتمال همکاری عوامل عراقی در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، خواستار تسریع در ارائه گزارش نهایی در این خصوص شده بود. هنوز هیچ یک از مقامات عالی سیاسی و امنیتی عراق نسبت به خبر اعلام شده از سوی رییس فراکسیون الفتح در پارلمان عراق واکنشی نشان داده اند.
برشی از کتاب عمار حلب📚 یک بار هم روز عاشورا شنیده بوده حرم (س) خالی است و عزادار ندارد🖤 می گفت:توی اوج جنگ، هیچ پروازی نبود. فقط یه هواپیمای کوچیک می رفت که پای باند پرواز رفتم بالا. رفته بود داخل حرم حضرت زینب(س)، تک و تنها👤 می گفت: تک و توک خمپاره💥 می افتاد داخل حیاط و گاهی می خورد به دیوارهای . شروع کردم به عزاداری و سروصدا کردن کم کم چند نفری رو دیدم. بعد هم یه دسته اعراب وارد حرم شدند و حرم حضرت زینب(س) شد💔
به او اگر بخواهم بنویسم؛ خواهم نوشت:« من را هم ببر🕊»⁦ هوای شهر بدون تو، برایم نفس‌گیر شده😞 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفتم: تدبیر👍 🌺 هفتم: از امروز سعی می کنم تدبیر در همه امور را تمرین کنم تا با یادگیری مدیریت امور، بتوانم همانند پدر، سرباز خوبی برای امام زمانم و نائب ایشان، امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) باشم... 🔹تدبیر به معنای دوراندیشی، اداره امور و برقراری نظم از طریق برنامه ریزی دقیق است که همه امور (اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و...) را شامل می شود. 🔹یکی از ویژگی های یاران امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، توان اداره و تدبیر امور است که نیازمند علم و آگاهی می باشد. 🔸سردار دلها، به عنوان یک سرباز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و نائب برحق ایشان حضرت امام خامنه‌ای(مد ظله العالی )، سردار تدبیر و عقلانیت و سردار رفع موانع بزرگ بود. رهبر معظم انقلاب در تبیین خصایص سردار دلها، «شجاعت» و «تدبیر» را دو ویژگی برجسته او برشمردند و یادآوری کردند: برخی شجاعت دارند، اما تدبیر و عقل لازم را برای به کار بردن شجاعت ندارند و برخی اهل تدبیرند، اما اهل اقدام و عمل نیستند و دل و جگر کار را ندارند. حاج قاسم از دفاع مقدس تا پایان عمر با شجاعت به دل خطر می‌رفت، اما در عین حال با تدبیر و فکر و منطق عمل می‌کرد و نه تنها در میدان نظامی بلکه در میدان سیاست هم شجاعت و تدبیر توأمان داشت و سخنانش قانع‌کننده، منطقی و تاثیرگذار بود که بنده این واقعیت را بار‌ها به دوستان فعال در عرصه سیاسی گفته‌ام. او شجاعت و تدبیرش را برای خرج می‌کرد و اهل تظاهر و ریا نبود که ما نیز باید برای دستیابی به این ویژگی بسیار مهم یعنی اخلاص، تلاش و تمرین کنیم.
⭕️روایت ازدواج سردار سلیمانی از زبان پدر شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان در یک مراسمی که قرار بود سردار قاسم سلیمانی آنجا سخنرانی کند ما هم حضور داشتیم. خودم را به یکی از نزدیکان او رساندم و گفتم حرفی دارم. سردار سلیمانی تا کنون منزل شهدای مدافع حرم در شهر‌های مختلف رفته، اما تا به حال به خانه هیچ یک از شهدای استان البرز نیامده است. از او خواستم پیام مرا به حاج قاسم برساند. مدتی گذشت تا اینکه ۸ فروردین سال ۹۸ مردی با خانه ما تماس گرفت و گفت قرار است فردا سردار سلیمانی به منزل شما بیایند. باورم نمی‌شد و بسیار هیجان زده و خوشحال بودم. زنگ خانه ما به صدا درآمد، خودم در را باز کردم. سردار بسیار ساده و بدون هیچ تشریفاتی با راننده شان تشریف آورده بودند. یک ماشین پراید و یک تیبا هم همراهشان بود که آن‌ها هم بالا نیامدند. البته راننده هم پایین منتظر ماند و حاج قاسم تنها وارد منزل شد. به قدری صمیمی که گویی سال‌ها با هم رفت و آمد نزدیک داشته ایم. یک ساعتی دیدارشان طول کشید و با تک تک پسر‌ها و داماد‌ها دست دادند. همسرم پرسید چرا با خانواده تشریف نیاوردید؟ و از سردار خواهش کرد یک بار با آن‌ها بیاید. حاج قاسم گفت راستش همسر من خیلی جایی نمی‌رود، اما یک دختر دارم که برای خودش چریک است با او می‌آیم. منظورشان زینب خانم بود. نمی‌دانم بحث به کجا رفت که همسرم از سردار خواست ماجرای ازدواجش را بیان کند. سردار سلیمانی گفت: زمان جنگ در اهواز بودم که همان ایام خواستگاری رفتم و با همسرم خیلی ساده زندگی مان را شروع کردیم.