🚨 #اینگونه_باشیم
💡من یک تصمیم بزرگ گرفتم که مطمئنم از چهل سال مجاهدتم بالاتر است، بعد از آنکه ماموریتم در سوریه تمام شد و برگشتم، تصمیم دارم بروم گوشه ای از این مملکت، در یک مسجد دورافتاده، روی این بچه های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام دهم و برای امام زمان سرباز تربیت کنم...
💢کاری که ما تا حدودی کوتاهی کردیم و باید آن دنیا جواب پس بدهیم.
🌷سردار شهید حاج حسین همدانی
🌺ماجرای دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی با خانواده جوان ترین شهید مدافع حرم ارتش #شهید_مجتبی_یداللهی
✍️یک شب ساعت ۱۱ شب تلفن خانه مان زنگ خورد. مردی پشت تلفن بدون اینکه خودش را معرفی کند گفت فردا با حاج آقا می خواهیم در منزل خدمتتان برسیم. فکر کردم یکی از مسئولان کشور یا رییس جمهور هستند. اصلاً ذهنم به سمت حاج قاسم سلیمانی نرفته بود. چند لحظه بعد علی رغم اینکه منزل ما آسانسور دارد دیدم حاج قاسم است که از پله ها سه طبقه با همراهانش بالا آمد تا تشریف بیاورند منزل ما...
🔹نیم ساعتی منزل ما نشستند و بعد بلند شدند که بروند بعد از من خواستند دعا کنم عاقبت شان به شهادت ختم شود. گفتم دعا می کنم شما در رکاب امام زمان (عج) شهید شوید،ایشان لبخند دیگری زد و گفت شما دعا کنید من عاقبتم به شهادت ختم شود و وقتی صاحب زمان(عج) آمدند مجدد در رکاب ایشان بجنگم و دوبار به شهادت برسم. راستش بازهم دلم نیامد به دعایشان آمین بگویم و دوباره گفتم انشاءالله در رکاب امام زمان باشید...
🔅سیره شهدا
محسن حججی به تغذیه اش خیلی اهمیت می داد و هر چیزی را نمی خورد👌
می گفت: مومن باید بدن سالم داشته باشد.
یکی از چیزهایی که ترک کرده بود نوشابه بود.🍺 کار جالبی میکرد.
در اردوهای جهادی یا هر جایی که نوشابه همراه غذا بود ، نوشابهاش را به مزایده میگذاشت و میفروخت.❗️
معمولا از پنجاه تا شروع می شد. یادم هست یکبار یکی از رفقا پانصدتا خرید. البته صلوات، هر کسی صلوات بیشتری میفرستاد نوشابه اش مال او بود.😁
♥️شهید محسن حججی🌹
#حاجقاسمـ🕊🥀
پیرمیگہحاجقاسمـ👴🏻
جوونمیگہحاجقاسمـ👱🏻♂
مردمیگہحاجقاسمـ🧔🏻
زنمیگہحاجقاسمـ🧕🏻
مذهبےمیگہحاجقاسمـ📿
غیرمذهبےمیگہحاجقاسمـ💄
بےدینمیگہحاجقاسمـ☄
دانشجومیگہحاجقاسمـ🎒
ورزشڪارمیگہحاجقاسمـ🏆
بازیگرمیگہحاجقاسمـ🎭
اصلاحطلبمیگہحاجقاسمـ🌪
اصولگرامیگہحاجقاسمـ❄️
حاجقاسممیگہامامخامنهاے💚🌱
#سیدرادریابیمـ✋🏻✨
#دلتنگ💔
آمد به خط فاطمیون
شب که شد ، گفتیم لابد میرود جایی بدون هیاهوی رزمندگان استراحت کند.
کفش هایش را گذاشت زیر سرش ، گوشه ی اتاق دراز کشید.
خودمان خجالت کشیدیم ، اتاق رو خلوت کردیم که چند ساعت استراحت کند.
#سردار_دلها
#حاج_قاسم_سلیمانی
💠خواهش آخر من اینست که سلام مرا به امام خامنه ای برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم از تکه تکه شدن در راه شما ابایی ندارم.
وصیتشهیدنخبهمدافعحرم
#حجت_الاسلام_محمدامین_کریمی
برای اعزام لحظه شماری می کرد
به او گفتم دخترمان غزل بیش از حد به شما وابسته است😔...
گفت: می دانم اما دخترم غزل که از #حضرت_رقیه بیشتر و عزیزتر نیست😭!
#شهید_مدافع_حرم
#مرتضی_بیدی🌹
برشی از کتاب عمار حلب📚
یک بار هم روز عاشورا شنیده بوده حرم #حضرت_زینب(س) خالی است و عزادار ندارد🖤
می گفت:توی اوج جنگ، هیچ پروازی نبود. فقط یه هواپیمای کوچیک می رفت #دمشق که پای باند پرواز رفتم بالا.
رفته بود داخل حرم حضرت زینب(س)، تک و تنها👤
می گفت: تک و توک خمپاره💥 می افتاد داخل حیاط و گاهی می خورد به دیوارهای #صحن. شروع کردم به عزاداری و سروصدا کردن کم کم چند نفری رو دیدم.
بعد هم یه دسته #عزاداری اعراب وارد حرم شدند و حرم حضرت زینب(س) #عاشورا شد💔
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹چو مرغ شب خواندی و رفتی🌹🌹🌹 هرکسی نغمه خود خواند و ازصحنه رود...🌷خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد...🌷دستت بر سرم شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_ناب
#حاج_قاسم
🔷کلام حاج قاسم درباره ی
کسانی که می گویند دعا
کنید تا شهید شویم.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#گلزار_شهدای_کرمان
#حاج_قاسم
گلزار شهدا...
مزار حاج قاسم سلیمانی.
#دستط_ناب
#حاج_قاسم
🔷مراسم دامادی آقا مصطفی
فرزندسردار شهید عبدالمهدی
مغفوری بود که علی آقای
نجیب، معاون اطلاعات لشکر
۴۱ ثارالله برگه ای به دست
سردارسلیمانی داد و گفت:
در چند کلمه یادگاری
نصیحتمان کنید...
حاج قاسم چهار مورد برای
او نوشت...
🔷گویا این نصیحت خطاب
به همه ی ماست...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹مرتضی حاجی باقری از فرماندهان لشکر 41 ثارلله 19 ساله بود که به جبهه رفت. او مسئولیت فرماندهی تخریب لشکر 41 ثارالله، فرمانده تیپ در این لشکر و معاونت عملیات لشکر را برعهده داشت. در عملیات والفجر 4 مجروح شد و یک دست خود را از دست داد و در عملیات کربلای 5 علاوه بر مجروحیت به اسارت دشمن درآمد.
✍او در خاطرهای از دوران اسارت و وساطت شهید حاج قاسم سلیمانی برای بخشیدن یکی از آزادگان تعریف کرد: «زمانی که به اسارت درآمدم، معاون لشکر بودم، عراقیها در به در میگشتند تا از بین اسرا فرماندهان را پیدا کنند، یکبار تصویری آوردند و از اسرا خواستند تا افراد داخل عکس را شناسایی کنند، اتفاقا من هم در آن عکس بودم، بچهها حرفی نزدند و این ماجرا گذشت تا اینکه بعد از مدتی یکی از اسرا نتوانست مقاومت کند و من را لو داد، با چند افسر عراقی آمدند بالای سرم، نزدیک به هزار نفر دیگر از اسرا شاهد ماجرا بودند، به من که رسیدند این اسیر به من اشاره کرد و گفت: «این مرتضی حاجی باقری معاون لشکر 41 ثارالله است» یک دفعه افسر عراقی سیلی محکمی به او زد و گفت «اینکه محمدرضا شمس است» ماجرا از این قرار بود که در لحظه اسارت لباس یکی از دوستانم به نام محمدرضا شمس را به تن داشتم که اسم او روی لباس خورده بود.
بعدها وقتی آزاد شدیم و به ایران بازگشتیم شرایط برای اسیری که من را لو داده بود سخت شد، همه او را به نام فردی که مرا فروخته میشناختند. این اتفاق آنقدر برای او سخت تمام شد که ماجرا را به حاج قاسم سلیمانی گفت. حاجی فرمانده من بود، یک روز صدایم کرد و گفت یک جلسه میگیرم و کل آزادههای استان را به سپاه دعوت میکنیم، هم جلسه دورهمی باشد و هم اواخر مجلس این بنده خدا را داخل میفرستم تو بلند شو و او را در آغوش بگیر و ببوس مثل اینکه هیچ اتفاقی نیفتاده است.» بعد هم پنج انگشتش را بالا آورد، گفت: «هیچ کدام از انگشتهای دست یکی نیستند، از هر انگشتی یک توقع میرود، این آدم هم همینکه به فرمان امام به جبهه آمده باید نوکریاش را کنیم و ممنونش باشیم، از او بگذر.»
📚برگرفته از سایت defapress
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تصویر سازی یک جوان بوشهری از چهره #شهید_سلیمانی با غبار روی خودرو👌
✅نیروی قدس سپاه و انتخاب به عنوان دومین فرمانده این نیرو
✍سردار حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۶ با حکمی از سوی آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب پس از سردار احمد وحیدی به عنوان دومین فرمانده این نیرو انتخاب شد.
او در این نیرو فعالیتهای گستردهای در زمینه تقویت و گسترش فعالیتهای محور مقاومت داشت. در واقع این فعالیتهای سردار سلیمانی در کنار شهید عماد مغنیه بود که سبب قدرتمندتر شدن این نیرو و ناکامی رژیم صهیونیستی در رسیدن به اهداف خود در خصوص فلسطین و همچنین لبنان شد.
🌹اگر بخواهم برای شهید کاظمی نامهای بنویسم، خواهم نوشت "مرا ببر"
✍شهید سلیمانی: این شهید والامقام اینگونه میگوید: «من همیشه به احمد (شهید احمد کاظمی) میگفتم «الهی دردت بخوره تو سرم»، اصطلاح من بود نسبت به احمد، دورت بگردم. من دلم میخواست واقعاً، آنچه مکنونات قلبی من است. از خدا این رو می خوام که خدا هر چه سریعتر به او ملحق کند. به او اگر بنویسم، این را خواهم نوشت من را ببر ...»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_احمد_کاظمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید هاشم الحیدری:
حاج قاسم مدافع حریم بود نه مدافع حرم...!
#فقط_برای_خدا (۱)
فرش کوچکی انداخت گوشه حیاط خانه پدری اش؛ توی آفتاب....
پیرمرد را از حمام آورد، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.
دست و پیشانیاش را میبوسید و میگفت: " همهی دلخوشی من توی این دنیا پدرمه...."
#مکتب_حاج_قاسم
🔰شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در وصف مدافع حرم «حاج حسین بادپا»:
🔺 «محاسن سپیدکردهها که از نسل مجاهدان و در عطش دوستان شهید و در خوف پایان زندگی به سر میبرند، امیدواریم خداوند بر این خوف بیفزاید، زیرا اگر خائف از عمرمان شویم، همه چیز درست میشود. مشکل جایی است که غافل از عمر میشویم، اگر خائف شدیم، غافل نمیشویم. حسین بادپا که با اصرار خودش را به قافله رساند، چه بسا از قافله جلو زد و نه تنها توانست کلام غیبی شهید یوسفالهی را در پیشگاه خداوند به اراده دیگری از خداوند تبدیل کند، چه بسا از شهید یوسفالهی پیشی گرفت.»
🔹به مناسبت سالگرد شهادت حاج «حسین بادپا» تاریخ شهادت: ۹۴/۱/۳۱
🔹محل شهادت: بصری الحریر، درعا، سوریه...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ توصیف غلامحسین اسماعیلی از فرمانده سپاه قدس و خاطره شنیدنی او در ارتباط با سردار اسماعیل قاآنی.
هرچه پیش می رفت حزب الله سازمان یافته تر و پیشرفته تر شد.
تا آنکه دست آخر به حزبی در سطح امت اسلام تبدیل گردید.
آن وقت بود که عماد از صحنه علنی غیبش زد.
با رفتن به سایه قدرت بیشتری برای تحرک در داخل ساختار مقاومت پیدا میکرد.
کارایی اش در سازماندهی فعالیتهای نظامی و حمایت از آن بیشتر می شد.
هر چه در ظاهر مخفی تر می شد بیشتر می شد او را در میدان دید.
حاج عماد همه این ماموریت ها را با مخفی کاری کامل پیش می برد.
تا جایی که حتی شخصاً از سید حسن نصرالله درخواست کرد که وجود شخصی به نام عماد مغنیه در ساختار حزب الله را تکذیب کند و واقعاً یک بار در یکی از مصاحبه های قدیمی از سید حسن درباره مغنیه سوال کردند که اتفاقاً خود حاج عماد داشتم مصاحبه را می دید لبخندی زد و گفت :《انشاءالله سید توی جواب گیر نکند.》
سید هم جواب داد : 《 ما کسی به این نام نداریم... .》
یک روز پسرش مصطفی از او پرسید : 《 اگر حزب الله بعد از شهادتت برایت اعلامیه شهادت صادر نکند و تو را به عنوان عضو رسمی اش معرفی نکند چه؟. 》جواب داد : 《من از کسی چنین انتظاری ندارم ، اگر مصلحتی ببینند که این کار را نکنند هیچ مشکلی نیست.》
📚 براساس کتاب #فرمانده_در_سایه
زندگینامه و خاطرات #شهید_عماد_مغنیه
📇 انتشارات شهید کاظمی
✍ نام گردآورنده و مترجم : وحید خضاب