فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷°○•☘]
°#استورےسرداردلها🌱
•••بہ نام ؏شق♥️
و بہ هࢪآنچہ
ڪہ مࢪایاده
تٌ می اندازد•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلا امشب سفر دارم...
نشر حداکثری با شما
#حاج_قاسم_سليماني
🔸خیلیها معتقدند خصوصیتی که ایشان را #سردار_سلیمانی کرد، احترام زیادی بود که به ✨پدر و مادرش✨ می گذاشت.
🔹ایشان پدرشان را به حمام🚿 می بردند و لباس می پوشاندند و در زمستان فرش و پتو می گذاشتند تا #پدر استراحت کند. او دست و #پای پدر و مادرش را می بوسید
🔸دوستان می گفتند #خدا هر چه به ایشان داده فقط به خاطر احترامی است که به پدر و مادرش می گذاشت☝️
📚راوی:سردار حسنی سعدی
#سردار_دلهاشهیدقاسم_سلیمانی
شادی روح مطهرش صلوات🌸
🍁همیشه توی جیبش یه #زیارت_عاشورا داشت، کار هر #روزش بود؛ بعد هر #نماز باید زیارت عاشورا میخوند
🍁حتی اگه خیلی خسته بود😓حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد. شده بود #تند میخوند ولی میخوند. همیشه بهش حسودیم میشد؛ تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا #امام_حسین(ع) چی بوده !!!
💠راوی:دوست شهید
#شهید_علی_عابدینی
#شهادت_اردیبهشت۹۵
#خان_طومان
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
خدایا ! به آن تپش قلبها قسمت میدهیم . خدایا ! به آن ردپاهاقسمت میدهیم. خدایا ! به آن نمازها که در کنار این نهرها خوانده شد .خدایا! به آن جوانهای عاشقی که تو این سنگرها و کنار این نخلها شهید شدند .خدایا! به آن جنازههای توی اروند که برنگشتند .خدایا ! به اضطراب قلب ما و به اشتیاق قلب اونها قسم ات میدهیم .خدایا !عاقبت مارا ختم به شهادت کن. خدایا! به این آبی که این بچهها در دلش حرکت کردند قسم ات میدهیم ...جز شهادت برای ما مخواه
💔
خوابی که سردار سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دید
✍هیجانزده پرسیدم:
«آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت.
اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.»
عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم.
حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد.
قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»
بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.»
برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.
از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛
«سلام، من در جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
✍شهید حاج قاسم سلیمانی:
وقتی میخواستم در اول بحران سوریه یک نامی را نامگذاری کنم، خیلی فکر میکردم که اگر بخواهیم از عالم اسلامی کسانی را برای دفاع از حرم جذب بکنیم چه نامی برای آنها بگذاریم، دیدم پرجاذبهترین نام که میشود به این حرکت جهادی جدید اطلاق کرد، نام مدافعین حرم است.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
مردی که دشمن را به زانو درآورده بود...
👈مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء