فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره جالب خادم امام رضا(ع) از سردار سلیمانی
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن درد دارد میزند من را زمین
#قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نظر حاج قاسم درباره برجام چه بود؟
🔹به بهانه اظهارات جنجالی روز گذشته ظریف در مجلس
تبسم ڪردی و صبحم
چہ زیبا شد دل افروزم ...🌿
خوشا چشمے ڪہ صبح او
بہ لبخند تو وا گردد ...❤️
روزتون متبرک به لبخند شهید
♥️ #اللهم_ارزقنا_شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 صحبت های مهم سپهبد سلیمانی در مورد برجام 2 و برجام داخلی که بعد از صحبت های دیروز آقای ظریف در فضای مجازی در حال انتشار است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی حاج قاسم سلیمانی در مراسم، روی صندلی تجملی نمینشیند!
🚨 #شهید_سلیمانی و مادر
💠 مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه میخوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل میروم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که میگویم جایی #منتشر_نکنید. گفت: همیشه دلم میخواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمیشد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر میکردم حتماً رفتنیام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.
سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونههایش را پاک میکرد، گفت: نمیدانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.
🎙خبرگزاری دانشجویان ایران
🌹ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید حاج احمد متوسلیان
✍چند وقتی بود که شدیدا دنبال این بودم تا چند نفر که مطمئن بودم و هستم کامل ترین اطلاعات را از حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که تا امروز داشتم، کامل شود. حاج قاسم سلیمانی یکی از آنها بود که اطلاعات و نظرش خیلی برایم اهمیت داشت و به نوعی ختم کلام بود. دوست عزیزم "احسان محمدحسنی" - رئیس سازمان هنری رسانه اوج - با حاج قاسم ارتباط کاری زیادی داشت. یکی دو بار به او گفتم ترتیبی دهد با حاج قاسم جلسه ای کوتاه داشته باشم. یک بار قرار شد هنگامی که حاج قاسم به شهرک سینمایی دفاع مقدس برای بازدید از صحنه های فیلمبرداری "به وقت شام" می رود، برویم آن جا که به دلایلی جور نشد.
گذشت تا اینکه بنده و خانواده ام برای جشن عروسی دختر آقا احسان که جمعه شب 24 اسفند 1397 در تالار طلائیه بود، دعوت شدیم. ساعت حدود 8 شب، دور میز کنار دوستان نشسته بودیم که ناگهان چشمانم از تعجب گرد شد. حاج قاسم سلیمانی، یکّه و تنها، با لباس شخصیو خیلی معمولی، وارد سالن شد.
از همان اول به ذهنم رسید بروم سراغش، ولی مانده بودم چطور؟ نمی دانم چرا کم آوردم؟ احسان حسنی لطف کرد، دستم را گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند. مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت:
- ایشون آقای داودآبادی هستند که ...حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت: - بله، ایشون رو که می شناسم ... قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار. همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشسستم، با خنده گفتم: - خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی نیست. و با خنده جوابم را داد. دور میز گرد، از سمت چپِ حاج قاسم، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان، گلعلی بابایی نویسنده، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، و محسن مومنی رئیس حوزه هنری، که پهلوی من قرار داشت، نشسته بودند.
حاجی داشت با آقای سرهنگی درباره نوشتن کتاب زندگی سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) صحبت می کرد که ظاهر برای این کار دو تن از نویسندگان معروف حوزه هنری را برده بودند پیش حاج قاسم. آقای سرهنگی که فهمید با حاجی کار دارم، لطف کرد، زود حرفش را تمام کرد و به صحبت با محسن مومنی مشغول شد. سعی کردم از فرصت پیش آمده که معلوم نبود مجددا نصیبم شود و نشد! در کمترین زمان، بیشترین و بهترین بهرۀ ممکن را ببرم! آرام دهانم را بردم دم گوشی حاجی و گفتم: - حاج آقا، من تقریبا 25 ساله که در ایران و لبنان پی گیر قضیه حاج احمد متوسلیان هستم ... نگاهش به روبه رو بود. همان طور حرف می زد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روی لبش، رو کرد به من و گفت: - خب، ببینم تو که 25 سال روی این پرونده کار کردی، به چه نتیجه ای رسیدی؟! آرام گفتم: "به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شده اند." با لحنی ملایم گفت: "درسته. دقیقا. تا همون شب اول همشون شهید شدند."
🔺با تعجب گفتم: "پس این حرفها که بعضیا می زنند که زنده اند و در زندان های اسرائیل هستند چیه؟" لبخند تلخی زد و گفت: "این حرف ها رو ول کن." و ادامه داد: خب دیگه به چی رسیدی؟جرات نمی کردم بگویم. نه این که از حاج قاسم بترسم، نه اصلا. بلکه از ادعای خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزدیک کردم تا آن که بغلش نشسته بود، نشنود. و صحبت ادامه داشت و من، ساکت، ولی مات و مبهوت، مانده بودم!
حمید داودآبادی
۲بهمن ۱۳۹۸
یارراعاشق شوے...آخرشـہیدت میڪند🇮🇷♥️🇱🇧
#شهید_جهاد_مغنیہ✌️
#اللهمعجللولیڪالفرج🐳
#صـَلَـوٰآٺبِـفـرِښـٺبښێــڃـے🐚
#اللہمالرزقناتوفیقالشـہادت♥️
👈جانباز بالای پنجاه درصد بود؛ هم حقوق جانبازی داشت. هم حق پرستاری.
💢کارت بانکی اش را داد؛ گفت این پول رو خرج درمان جانبازهایی کنید که توانش رو ندارند
💎این همه سال به موجودی کارت دست نزده بود.
💢طراح :محمد حسین دوست محمدی
💢مدیر تولید :امین زاده تقی ،
💢پژوهش و ویرایش خاطرات :احمد ایزدی ،
💢به سفارش حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان
⭕️ خاطرهی دکتر ترکمن از شهید سلیمانی
✍️ دکتر ترکمن میگوید: «سردار برای ملاقات نوههای تازه به دنیا آمدهشان به بیمارستان آمدند. نمیدانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوههای سردار سلیمانی پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی #حاج_قاسم یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.»
📚 راوی: دکتر ترکمن
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را میطلبد دیده تو را میجوید
#شهید_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃خدا کند همه مان جوری از دنیا برویم که وقتی نبودیم هم عزیز باشیم؛ مثل حاج قاسم
📹تصاویری از آخرین زیارت امام رضا شهید حاج قاسم سلیمانی در برنامه ایوان خدا
💦دلتنگ که میشوی،شال و کلاه
می کنی تادر زیر باران هم که شده
به دیدار یار بروی،و می روی...
با سردار درددل می کنی.
و شاکر خدا می شوی که
که زیارت او و یارانش را
روزی ات کرد...
باران را شاهد می گیری که،
حضورت را ثبت کند...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
✨🌼✨
افسوس که سردار سلیمانی رفت
سردار سپاه قدس ایرانی رفت
دشمن به خیال خویش آسوده شده
غافل که به جنگ صد سلیمانی رفت
#شهید_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
5 ویژگی مشترک آقا #مهدی_باکری و حاج #قاسم_سلیمانی
حاج قاسم گفت روح باکری اینجا عملیات کرده...
♦️روایت مشاور رهبری از جلسه سردار سلیمانی و پوتین
✍سردار حسین دهقان، وزیر سابق دفاع و از دوستان نزدیک سردار شهید قاسم سلیمانی گفت: در مقطعی که روسها در نبرد با داعش به سوریه آمدند، ما در آن زمان درخصوص موضوعات مختلف مثل پشتیبانی و ارتباط با روسها جلسات متعددی با حاج قاسم داشتیم.
قرار بود دیداری با آقای پوتین، رئیس جمهور روسیه در مسکو داشته باشم. قبل از آن سردار سلیمانی با او جلسهای داشت که همان جلسه منجر به ورود روسها به سوریه شد.
در این مسیر مباحثی هم وجود داشت مثلاً روسها در ابتدا میگفتند که طراحی و فرماندهی میدان به عهده آنها باشد و حاج قاسم تأمینکننده نیرو باشد ولی ما میگفتیم «شما پشتیبانیکننده هستید و فرماندهی میدان بهعهده حاج قاسم است».
🔹برای تدوین محورهایی که مدّنظرمان بود، در جلسات متعدد با حاج قاسم مینشستیم و بحث کردیم و نهایتاً من جمعبندی را به جلسات بردم. تا آخر هم در همان مسیری که ما در نظر داشتیم ادامه دادیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گذر زمان ،
همه چیز را با خود میبرد
جز نـگاه تــو را . . .
🕊 تسلّیِ دلِ خود
میدهم
به ملکِ محبت
گهی به دانهی اشکی
گهی به شعلهی آهی...
#فروغی_بسطامی
#خاطراتسردارقلبمون
صحبتهای جلسه تمامی نداشت. قرار شد باقیاش بماند برای صبح فردا؛ ساعت شش.
هفت شب بود از جلسه زدیم بیرون. حاجی از آنجا کوبید رفت اصفهان، ملاقات یکی از جانبازهای نیروی قدس سپاه. بعد از حال و احوال و نشستن پای حرفهای آن جانباز یکراست برگشت تهران.
فردا صبح درست رأس ساعت شش نشسته بود توی جلسه.
فرماندهان حشدالشعبی نشستهاند. حاجی رو به جمع میکند و میپرسد: «شماها روزی چند ساعت کار میکنید؟» یکی سینه صاف میکند و زودتر از همه میگوید: «من روزی 16 ساعت کار میکنم.» حرفی از دهان حاج قاسم بیرون میآید که همه را شرمنده میکند: «من هرروز 19 ساعت کار میکنم. شما هم باید همینطور باشید.
منبع: کتاب سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه یاران، ص 164
گــریه اَمانمان را بـرید
ای مـرد تـر از مـــردتـر از مـــــرد😭
#سردار_سلیمانی
#انتقام_سخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
🌊کمک به مردم سیلزده مثل دفاع از حرم است.
🎙سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره جالب از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم خواستگاری فرزند شهید
مُهم نیست که شانه هایت تجسم است
و آغوشت خیال !
همه یادت اینجاست
نگاهت، صدایت، خنده هایت...
دیگر چه میخواهم ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی