فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استایل و حرکات خاص و متفاوت دکتر ایمان اشراقی
بازیگر سریال خط قرمز در خیابان های نیویورک آمریکا
📍قرارگاه #حاج_قاسم سلیمانی👇
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🇮🇷 @ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_حاج_قاسم_جان :
خداوندا ! پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد، من آنها را در بین الحرمین برهنه دواندم، در سنگرها خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خندیدم و گریستم افتادم و بلند شدم.
امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها آنها را ببخشی
#استوری
#حاج_قاسم
@ghasem_solaymani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو چیزی که آرزوش رو داری
به دست نمیاری
چیزی رو به دست میاری
که براش تلاش میکنی
برا شهادت باید تلاش کنی...
مثل #حاج_قاسم
@ghasem_solaymani
🔺ماجرای کتک خوردن سردار سلیمانی و بیاعتنایی قالیباف 😳😳😳
🔸محمدباقر قالیباف در ضمن خاطره نویسی از دوران جنگ ماجرای جالبی از باز کردن راه آب به همراه چند تن از فرماندهان ارشد جنگ را روایت می کند.
🔸 فرارو: قالیباف در خاطره ای که در وب سایت رسمی اش منتشر شده است می نویسد:
🔹 حدود ساعت ٣ بعد از ظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرمانده ها در ارتفاعات گولان بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.
🔸 از ماموریتی بر می گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشینهایی که نیروها را می آوردند، در راه مانده اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود. وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم.
🔸 دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه های خمپاره ها، زمین رو کندند و خاکهایش را ریخته اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین ها در راه بمانند. بچه ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است؛ ما هم بیل برداشتیم و خاکها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.
🔸 در همین حین یکی از بچه های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟
🔸 آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیقهایش را خبر کند!
🔸 دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!
🔸 گفت تو بیخود کردی زدی... و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!
🔸 من دیدم اونها دارند همدیگر رو می زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!
🔸 حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند! کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس هایی زدند. خلاصه بعد از کتک کاری رفتند.
🔸 از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می گوید تو آن موقع سیاست مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم نرفته بودیم دعوا کنیم که!
منبع: فردا نیوز
@ghasem_solaymani