🍃👌🍃
شھادت درد دارد
دردِ ڪُشتن لذت...👋
قبل از اینکه با دشمن بجنگی
باید با نفست بجنگی....👌
📎شهادت را به اهل درد میدهند
#شهید_جهاد_عماد_مغنیه_
*در شهر نشانه ایی ز تبلیغ تُ نیست
ای عشق ستاد انتخاباتت کو ...؟!
#اللهمعجللولیکالفرج
رأی من سیاست چشمانِ توست،
که طومارِ تمام دوگانه ها را
در هم پیچیده...♡
.
.
چشمش به دستان ماست آدینه
شرمندهی چشمانش نشویم :)
#سردار_دلها❤️
حتی فکر اینکه الان حاجی از اون
بالا اینطور "راضی" نگامون میکنه،
لبخند میشونه رو لب آدم! :))🌱
#پدر
♦️"حاجقاسم" و انتخابات؛ سرداری که دو صفحه آخر شناسنامهاش جای خالی نداشت
✍ سردار حجازی جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه در برنامه "ملک سلیمان": رمز تمام شکستهای آمریکا در منطقه نام سردار سلیمانی بود. آمریکاییها مدتها بود که قصد داشتند سردار سلیمانی را بزنند؛ تحلیل ما این است که از یک سال و اندی پیش قصد داشتند ایشان را بزنند. چند بار اقدام کردند؛ برای مثال در حسینیهای که قرار بود ایشان سخنرانی کند میخواستند تونل بزنند و مواد منفجره بگذارند و حسینیه را همراه با تمام مردم بزنند.
شکست ترامپ در روابط بینالملل او را به ترور سردار تشویق میکرد. سفر سردار سلیمانی به عراق مخفی نبود/ هیچ کس باور نمیکرد آمریکا چنین غلطی کند. آمریکا فکر میکرد مردم هیچ واکنشی به ترور سردار نشان نمیدهند هدف داعش خراسان بود نه سامرا و دمشق/ همه کشورها 2 درصد بودجه دفاعی دارند ما 1.2 درصد
لشگر 41 ثارالله نقطه ثقل مبارزه با دشمن در هشت سال دفاع مقدس بود. حاج قاسم در 40 سال مبارزه خود هیچ گاه درجا نزد. ماجرای حدس دقیق حاج قاسم از زمان نابودی داعش. بعید است در دو صفحه آخر شناسنامه حاج قاسم جای خالی پیدا کنید/ او در تمام انتخاباتها شرکت کرده بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویر دیده نشده از سردار دلها حاج قاسم سلیمانی...
نماز عاشقانه در میدان نبرد...
حال دلمان باز هم خوب نمیشود...
سیر نمیشویم از دیدن تصاویرت...
🔸وحید ۴ سال در #سوریه از حرم دفاع کرد👊 و بخاطر شایستگیهایی که داشت حاج قاسم او را به نزد خود فرا خواند و توفیق همراهی👥 با خود را به او داد. و از آن پس او را به عنوان #محافظ حاج قاسم می شناسند.
🔹وحید #جانباز_شیمیایی بود و ریه اش به شدت مشکل داشت و فقط برادرش از آن خبر داشت این روزها اگر پای درد و دل #پدرش بنشینید از چند چیز سخن می گوید از دلتنگیش💔 نسبت به فرزند با ایمان و جوانش و از غصه هایی که نسبت به #نامزد وحید دارد نامزدی که عمر نامزدی او دو ماه بیشتر نبود😔
📎امنیت و عزت امروزمان را مدیون #شهید_وحید_زمانی_نیا و امثال او هستیم♥️
#شهید_وحید_زمانی_نیا
#محافظ_حاج_قاسم
#شهید_مدافع_حرم_را_بنگر...
با طناب به گردن بروی زمین کشیده شد چون جای قلبش حک کرده بود #نور_عینی_یا_حسین
#سربازان_امام_مهدی
#فدائیان_خواهر_ارباب
رأی من سیاست چشمانِ توست،
که طومارِ تمام دوگانه ها را
در هم پیچیده...♡
.
.
چشمش به دستان ماست آدینه
شرمندهی چشمانش نشویم :)
#سردار_دلها❤️
#دلـانـہ 💙🌈
پلاکـ را از گردنت درآوردے...
گفتم: از کجاتورابشناسند؟!
گفتے: آنکہ بایدبشناسد، مےشناسد!💔🍂
دستگیری_نیازمندان✨
نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم.😕 وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر! اینها چیه که اینجا انبار کردید⁉️... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما ...»😔 خلاصه هرچی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان میداد.👌
#راوی: مادر شهید
شهیدعباس بابایی🌷
⭕️ مسؤلین با دقت بخوانند!
#شهید_دکتر_چمران:
توی کوچه پیرمردی دیدم که روی
زمین سرد خوابیده بود...
سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رخت و خواب آزارم
می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...
رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد
و مریض شدم ...
اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی ...
شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
#یاد_شهدا_صلوات
❤️رای من هدیه به حاج قاسم❤️
#کمپین_مردمی_سرباز_وطن
#انتشارشباشما
[وَ اصطَنَعتُکَ لنَفسِی
و تو را برای خودم پروردم...
طه | ۴۱
+بعضی ها را خدا برای خودش جدا کرده!🙂♥️
#چقدرقشنگیتوآخه(:🌿
•
🍃دغدغه حجاب داشت...
می گفت یک چادر از #حضرت_زهرا (س) به خانم ها ارث رسیده است؛
چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن
این ارثیه دختر پیامبر (ص) را ندارند.😔
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#پویش_حجاب_فاطمے
#حجاب
💫دسـ✋ـتهایی که در حــال خدمٺـند#مقـدستــر از لـب هــایـے هستند ڪـه #دعــا مےخـوانـند.🍃😊
🍃✨
.
.
ابراهیمـ میگُفت:
دوست دارم در نبرد بآ
اسرائیل شـهـید بشمـ...✌️🏻
.
.
|🌙| #ابراهیم_هادیو_میگم
#طنز_جبهه
گاهی حسودیمان میشد از اینکه بعضی اینقدر خوشخواب بودند.😕
سرشان را نگذاشته روی زمین انگار هفتاد سال بود که خوابیدهاند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند، توپ بغل گوششان شلیک میکردی، پلک نمیزدند. ☹️
⇐ما هم اذیتشان میکردیم😌.
دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی👟 یا پوتینهایمان سر جایش نباشد، دیگر معطل نمیکردیم😜
⇐صاف میرفتیم بالا سر این جوانان خوش خواب: «برادر برادر!»😁 دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیدهایم: «پوتین ما را ندیدی؟😛» با عصبانیت میگفتند: «به پسر پیغمبر ندیدم.» و دوباره خُر و پُفشان بلند میشد اما این همه ماجرا نبود.
⇐چند دقیقه بعد دوباره: «برادر برادر!» بلند میشد این دفعه مینشست: «برادر و زهرمار دیگر چه شده؟» جواب میشنید: «هیچی بخواب خواستم بگم پوتینم پیدا شد»😁