یا قاسم بن الحسن علیه السلام
دست بر سینه همه مهمان قاسم می شویم
دیده گریان، سائلِ احسان قاسم می شویم
سفره دارِ امشبِ ما شد کریم ابن کریم
ریزه خوارِ لطفِ بی پایانِ قاسم می شویم
هر زمانی که دلِ ما می شود تنگِ حسن
بانگاهی زائرِ چشمان قاسم می شویم
سینه چاکانِ حسن خرجِ علیِ اکبرند
پس حسینی ها همه قربانِ قاسم می شویم
روزِ فتحِ مکه با سربندِ سبزِ یاحسن
ما همه رزمندة گردانِ قاسم می شویم
چند تا ایوان طلا سازیم در صحنِ بقیع
ماگدایِ گوشة ایوانِ قاسم می شویم
سِرِّ بابُ القاسم کرببلا دانید چیست؟
روز محشر دست بر دامانِ قاسم می شویم
جملة «الموت اهلی من عسل»توحید ِ ماست
واله ودلدادة ایمانِ قاسم می شویم
ماهِ خیمه بود، اما چهره اش تغییر کرد
مثلِ نجمه بی سروسامانِ قاسم میشویم
تاکه حرفِ دست وپاگم کرده آیددرمیان
یادِ ارباب وتنِ بی جانِ قاسم می شویم
چاره سازِ عالمی بیچاره شد بالا سرش
همچونان فضه که آمد در کنارِ مادرش
دست وپا میزد ولی جان بینِ سینه مانده بود
عالمی را ریخت بر هم ناله هایِ آخرش
زیرِ سُمِ اسبها با هر نفس قد میکشید
باز می شد ذره ذره استخوانِ پیکرش
نعل هایِ کهنه کم کم پیکرش را نرم کرد
پخش می شد هرنفس با هرتکان خاکسترش
مثلِ مویش دنده هایش هم گره خورده بهم
هیچ کاری بر نمی آمد زدست یاورش
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
مولانا قاسم بن الحسن علیهالسلام
مرد نجمه بود و صاحب خیمه شد در کربلا
به عقیده حقیر خانه امام حسن علیه السلام در کربلا خیمه گاه حضرت قاسم است
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
همسنگر بی مثل و مانندم خدیجه
بر عشق تو یک عمر پابندم خدیجه
ای در تمام عرصه هاسنگ صبورم
ای یاور دیرینه ام کوه غرورم
ای تکیه گاه شانه زخمی احمد
ای هرقدم تصدیق تو یار محمد
شد پشت گرمی ام همیشه همت تو
ترویج دین آغاز شد با ثروت تو
سرمایه اصلی آئین پیمبر
مال حلالت بوده و شمشیر حیدر
تو اولین زن دردیار مسلمینی
منصوب حق برنام ام المومنینی
تو پابه پایم درد و محنت می کشیدی
بار رسالت را به دوشت می کشیدی
تو آبروی سرزمین های حجازی
هم سفره ی من بوده ای درعشق بازی
تو حامی زحمت کش دین خدائی
تنها پرستار مناجات حرائی
در مهربانی و وفا غوغا تو هستی
الگوی همسرداری زهرا تو هستی
حالا دگر گیسو سپید و قد کمانی
در هر نوائی اشهدخود را بخوانی
دستان پر مهر تو دیگر پینه بسته
گرد غریبی بر سر و رویت نشسته
هی پلک های بسته را وا میکنی تو
رخسار زهرا را تماشا می کنی تو
دراین دیار بی کسی جان می سپاری
سر روی خاک سرد قبرستان گذاری
تو واسطه کردی به سویم دخترت را
تا بین پیراهن بپیچم پیکرت را
برآبرویت حق در رحمت گشوده
از آسمان بهرت کفن نازل نموده
اماکجائی تا ببینی نور دیده
درکربلایک پیکری را سربریده
جزگیسوی زینب پریشان را نفهمد
هرگز کسی معنای عریان را نفهمد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه زمینه به سبک سردارغریب ..
ای بانوی مکه . ای یارمخدیجه
دراین شهرغربت.غمخوارم خدیجه
توالگوی زهرا ؛دریاری دینی
تاروز قیامت؛ام المومنینی
واویلاواویلا
رحمی کن خدیجه . بر این مرد تنها
من میمانم این . اشک چشم زهرا
رفتی تا نبینی . غمهای مدینه
یک مسمارداغ و زخم روی سینه
واویلا واویلا
گرچه خواهش تو. ازمن پیرهن شد
اما هدیه حق . برتو یک کفن شد
ازامشب بیاده شاه کربلایم
روضه خوان جسمی درصحرا رهایم
واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه زمینه حضرت خدیجه سلام الله
ای؛ همسر مهربان من
بهترین همزبان من
بنگر اشک روان من
وای وای ای یار من خدیجه
وای وای غمخوار من خدیجه
ای؛ پیر عشاق روزگار
بوده ای بر دلم قرار
منتی برسرم گذار
وای وای ازچه زار و حزینی
وای وای تو ام المومنینی
اه اشگ همسرت ببین
غربت همسرت ببین
ناله دخترت ببین
وای وای تنهای این دیارم
وای وای جز تو یاری ندارم
تا ؛سر نهادی به خاک غم
تا که در اتش حرم
نشنوی اه دخترم
وای وای از اتیش مدینه
وای وای مسمارو داغ سینه
ای؛ بانوی صاحب احترام
حق رسانده چنین پیام
ای خدیجه تورا سلام
وای وای محزون گشته صدایت
وای وای کفن آمد برایت
آه؛کربلا بود و یک بدن
برزمین مانده بی کفن
بشنواین روضه های من
وای وای درزیر سم اسبان
وای وای شد آیه آیه قرآن
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمینه شور حضرت خدیجه سلام الله
همسرم خدیجه.یاورم خدیجه
گشته خاک غربت.برسرم خدیجه
بی تو در دیار غمها
میشوم غریب و تنها
کن نظر به اشک زهرا
گشته. خزان بهارمن
بردی.زدل قرار من
بی بی . بمان کنار من
ای وای . غریب و تنهایم
ازچه بانیابت کرده ای وصیت
یارمن توبودی. درزمان غربت
پیکر توسوزد درتب
جان تو رسیده برلب
میرسد کفنها امشب
اما . غروب عاشور
درزیر سم مرکب ها
پرپر . شود گل زهرا
بیسر.رهاشودپیکر
آیدزخیمه ها خواهر
بوسه.بگیرد از حنجر
ای وای حسین مظلومم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْشَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ،اَلسَّلامُعَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّه
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى قَصْرٍ مِنَ
الْیاقُوتِوَ الْعِقْبانِ، فى اَعْلى مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ .
@karimegharib
نوحه قدیمی حضرت خدیجه سلام الله
ای خدیجه مهربان یارم مرو
من غریبم بی تو غمخوارم مرو
مونس غمهای من
مادر زهرای من
وامصیبت زین عزا
همچوشمعی هجرتو آبم کند
اشک زهرای تو بیتابم کند
بعدتو ای مونسم
من غریب و بی کسم
وامصیبت زین عزا
مکه بی تو شهرکینه میشود
وادی غمها مدینه میشود
غم به دنیا میزنند
دخترت را میزنند
وامصیبت زین عزا
میروی اما بدان دل مضطر است
قتلگاه فاطمه پشت دراست
خانه اش آتش کشند
محسنش را میکشند
وامصیبت زین عزا
دروصیت کردنت هم باوفا
کرده ای بی بی مراعات مرا
حق به عشقت یارمن
هدیه آورده کفن
وامصیبت زین عزا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
اشعار وفات حضرت خدیجه کبری(س)
عمریست دل تو خانه ی غم باشد
چشمان تو سر چشمه ی زمزم باشد
امشب همه بر غربت تو گریه کنند
بانیّ عزا رسول خاتم باشد
دادی همه هست خویش در راه خدا
پس هرچه دهد خدا به تو کم باشد
تو مادری و شفاعت ما محشر
بر یک نخ چادر تو محکم باشد
روزی همهٔ جلالت صورت تو
در چهره ی زینبت مجسم باشد
این زود یتیم گشتن دخترها
ارثیه ی مادر دو عالم باشد
آن روز کجایی که ببینی زهرا
در پشت در و اسیر ماتم باشد
چون درد زنانه بود از فضه بپرس
خوب است کنیزخانه محرم باشد
امشب که برایتان کفن می آید
بشمار گمانم که یکی کم باشد
در این دهم ماه دل ما فکر
عصر دهم ماه محرم باشد
آن روز بدون سر تنی در گودال
پاشیده ز هم ؛ چه نا منظم باشد
یک مشت دهاتی و یک تکه حصیر
تشییع تن شاه دو عالم باشد
امشب همه یاد پیکری پا مالیم
امشب همه یاد غارت گودالیم
پیراهن دست دوز مادر بردند
هرچیز که بردنی ست لشگر بردند
خولی و سنان میان خورجین هاشان
تا کوفه شبانه دو سه تا سر بردند
دنبال سر بدون عمامه ی شاه
سوغات برای خانه زیور بردند
با گریه گلایه کرد یک دختر و گفت
ای عمه ببین چگونه معجربردند
انگشتر و انگشت ، زره ، پیراهن
حتی به خدا لباس اصغر بردند
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
استوری
همینکه مادر زهراست در صف محشر
خدیجه گردن ما حق مادری دارد
#قاسم_نعمتى
@karimegharib
#پوستر_حضرت_خدیجه
تو اولین زن در دیار مسلمینی
منصوب حق بر نام ام المومنینی
✍قاسم نعمتی
@karimegharib
بی اضطراب، جان بده بانو، کفن رسید
غیر از حسین... سهمیه پنج تن رسید
احمد. علی و فاطمه با تو چهارتا
این پنجمی به حکم خدا بر حسن رسید
مادربزرگ ِکرببلا،جان تو قسم
باهر فراز ِ روضه به لب جانِ من رسید
گودال قتلگاه کجایی دمِ غروب
کارِ کبوترِ تو به پرپر زدن رسید
بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد
بر تک تکِ سپاه کمی از بدن رسید
تا نیزه دارها زِرِهِ او در آوَرَند
صدها شکافِ نیزه به اعضای تن رسید
از دور پیکرش همه بادست پُر روند
بریک نفر عبا و یکی پیرهن رسید
دنبال ِ شال ِ دور ِ کمر بود ساربان
اما نگاه او به عقیق یمن رسید
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
السلام علیک یا صاحب الزمان
ای روزه دار ، افطار ، محتاج یک دعایم
آقای آبرودار محتاج یک دعایم
باور کنید به اندازه خواندن این پست هم یاد امام زمان ارواحنا فداه موجب گشایش امور است .
و هو الغریب الوحید الطرید...
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
غزل هفتم؛
یاصاحب الزمان مددی
ای روزه دار، افطار محتاج یک دعایم
آقای آبرودار، محتاج یک دعایم
با نامه ی سیاهم قلب تو را شکستم
آلوده و گنه کار، محتاج یک دعایم
خیلی دلم گرفته، از تو خبر ندارم
با این وجود دلدار، محتاج یک دعایم
تا خواستم بیفتم، دست مرا گرفتی
این دفعه هم چو هر بار، محتاج یک دعایم
یابن الحسن کجایی ، من آمدم گدایی
شرمنده ام کجاها، دیدی گناه کردم
خیلی شدم گرفتار، محتاج یک دعایم
نگذاشتی بریزد یک لحظه آبرویم
هستم به تو بدهکار، محتاج یک دعایم
ای کاش یک سحر هم راهت بیفتد اینجا
در انتظار دیدار، محتاج یک دعایم.
خیمه نشین صحرا، آرام جان زهرا
هر جای هستی ای یار، محتاج یک دعایم
وقت اذان مغرب دلتنگ کربلایم
ای روزه دار افطار، محتاج یک دعایم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یا خدیجة الکبری
تو اولین زن در دیار مسلمینی
منصوبِ حق بر نام ِ ام المومنین
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
⚜ سلام ٌعلی آل یاسین⚜
پروردگارا! تو را به مهدی موعود، تو را به آن کسی که «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء» قسم می دهیم که پریشانیهای ما را با ظهور منجی عالم بشریت بقیت الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مرتفع بگردان .
همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِهْ بنشین کنار جوئی
شِکند اگر دل من به فدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبوئی
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
@ghasemnemati
سبحانک یاالله تعالیت یا رحمن
اجرنا من النار مجیر
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
مشکل گشای هرچه گرفتار یا مجیر
از من تمام عمر گنه دیدی و گنه
شرمنده ام از این همه تکرار یا مجیر
از بس که تو ندیده گرفتی گناه من
بر معصیت نموده ام اصرار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن
ای آشنای عبد گنهکار یا مجیر
دیگر بیا مرا ز حریمت جدا مکن
ناز مرا کشیده ای هر بار یا مجیر
می ترسم از قیامت و از دوری حسین
برگ امان به من بده از نار یا مجیر
دستِ خودم که نیست، لبم تشنه می شود
هستم به یاد تشنگی یار یا مجیر
تا کربلای حضرت ارباب پر کشم
با یک سلام لحظۀ افطار یا مجیر
خواهم که بی حجاب تماشا کنم تو را
در تحت قبۀ حرم یار یا مجیر
آیا شود فدای علی اکبرم کنی
پایین پای حضرت دلدار یا مجیر
امشب جواب سوز و نوای مرا بده
دیگر برات کرب و بلای مرا بده
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
با کامنت «من حسنی ام »از این پویش حمایت کنید .
یک درخواست عاشقانه
#هفته_بزرگداشت_امام_حسن_علیه_السلام
یازدهم تا هجدهم ماه مبارک رمضان
ازصمیم قلب درخواست دارم از تمام دوستان چه درجلسات ؛محله ها؛ نان صلواتی؛کمک های مومنانه و خلاصه تمام صفحات مجازی هرچه میشود و توان دارند یاد و نام این امام باکرامت را زنده هست بحمدالله زنده تر نمایند سهم هرکدام از ما لااقل یک پست در فضای مجازی
#اطلاع_رسانی
#نشر_حداکثری
#من_امام_حسنی_ام
#امام_حسنی_ام
#هرکابریک_سربازسایبری
#قاسم_نعمتی
https://www.instagram.com/p/CcR41mroUZP/?igshid=MDJmNzVkMjY=
قاسم نعمتی:
سرود امام حسن (ع)
پيچيده امشب شميم زلف دلبر
نشسته خنده رو لب پيمبر
امده دنيا بزگ ال حيدر
ميشه امشب فاطمه مادر
دوباره امشب شب جنون من شد
تموم حرف دل من اين سخن شد
صاحب قلبم اقا امام حسن شد
ديونشم تا روز محشر
همه دلها اسير زلف ياره
حسنى بودنم صفايى داره
برا لبهاى مهربون حيدر
بوسه از لبها بهترين افطاره
حسن بن على آقام اى آقا
تو مهربونتر ز دستاى نسيمى
تو جد اقاى ما عبدالعظيمى
منم گدا تو، کريم بن کريمى
ارباب ما از اون قديمى
ناز نگاهت براى ما عزيزه
حرف من امشب با عاشقا يه چيزه
خدا خداييش و پاى تو ميريزه
ارباب ما از اون قديمى
پسره فاتح حنين و عشقه
امير کل عالمين و عشقه
دلبر عالمين اگر ارباب
دلبر اربابم حسين و عشقه
حسن بن على آقام اى آقا
چشاى مستت پياله عسل شد
ابروهاى تو کشيده چون غزل شد
کريمى تو ديگه ضرب المثل شد
حب الحسن خيرالعمل شد
خلاصه ميشه جوونياى حيدر
با حمله هاى حسن به قلب لشگر
اونيکه خورده نمک شير خیبر
ديدن که فاتح جمل شد
با يه حملت قلب يه لشگر وا شد
غضب فاطمىتو معنا شد
يلاى کربلا همه شاگردت
يه دونش اکبر پسر ليلا شد
قاسمت جلوه کرد مثل يک ماه
ابرو دارى کرد، برا ثارالله
گردن ازرق و تا زد عاشورا
همه گفتن امام حسن ايوالله
حسن بن على آقام اى آقام
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یاامام حسن علیه السلام
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت
کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت
از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود
زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم
ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم
عمری سبو زجام کرم می زنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم می زنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفته ایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم
هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم
بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث می برند
زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم
گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هوایی ام
شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام
چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع
بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع
سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد
توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها
یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده
صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده
آری چکیده ی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگر های خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند
دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد
آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند
پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی
#شعر_میلاد_امام_حسن_ع
@karimegharib
سرود میلاد امام حسن علیه السلام
سبک بازدوباره
ای حسن جان
پسره ارشد شاه لافتایی
نوهء بزرگه ختم الانبیایی
کرم تو میکنه کاره خدایی
بسکه باوفایی
آی گداها بیاید ،چون که امشب دیگه.فاطمه میشه مادر
واسه چشم روشنی .تاج گل میزاره .روسره زهرا حیدر
عشقت آقا هستی من شده
زیبا با تو باغ و چمن شده
ذکر زهرا جانم حسن شده
مولا مولا آقای من حسن
مستم امشب
روی دست عاشقا جام شرابه
نور صورته آقام داره می تابه
شب بابا شدنه ابوترابه
غم دیگه سرابه
اومدی تا بشی باهمه دلبری .یوسف آل هاشم
میرسه ارث این . دلبری های تو روزی آخر به قاسم
کرببلا شد جلوه گاه تو
غوغا کرده شیر سپاه تو
میره قاسم جای تو راه تو
یا مولانا آقای من حسن
پای درست
پرورش دادی دو سه تا شیر لشگر
همشون یلایی از تبار حیدر
یکیشون تو کربلا شد علی اکبر
مثل یله خیبر
خاطرات تو و رزم بی نظیرت مثل ضرب المثل شد
گوشه ء کوچیک از نازشصتای تو فتح جنگ جمل شد
خوشحال کردی فتاح خیبرو
بردی تا که تو اسم مادر و
ریختی بهم طمار لشگر و
یا مولانا آقای من حسن
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علی مولانا الحسن
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد
هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد
در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد
ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد
زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد
تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است
ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد
تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد
تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد
تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد
ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد
تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد
تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد
بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد
با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو
انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا
فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا
سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست
سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا
هرکه آمد به در خانه تو آقا شد
هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا
گریه دار است چرا زمزمه قرآنت
حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا
آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی
ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا
وارث پیر مناجاتی نخلستانی
این هم از ناله شبهای درازت پیدا
محرم مادری و از سر گیسوی سپید
درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا
کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم
روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم
روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا
دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا
خون دلها وسط تشت به هم می گفتند
جگری تشنه کجا سوده الماس کجا
در چهل غمی که جگرت را سوزاند
ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا
خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده
ورم دست کجا گردش دسداس کجا
ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی
بوسه تیر کجا دیده عباس کجا
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا
چون دل سوخته و جگرم می سوزد
تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
غزلی تقدیم به مولی الکریم
امام حسن مجتبی علیه السلام
مرام و معرفتش مادرانه بود حسن
به فکر صحن و سرا و حرم نبود حسن
نجف برای علی، کربلا برای حسین
مدینه خادمی مادرش نمود حسن
تمام راه نجف تا به کربلا دیدم
نوشته اند ملائک به هر عمود...حسن
گمان کنم که به گوشم بجای لالایی
به گریه مادرم آهسته می سرود حسن
کسی که داده همیشه زقعر چاه گناه
مرا به عرش خدا یه شبه صعود حسن
به روی باز شده همدم ِ جزامی ها
کریم شهر مدینه خدای جود حسن
همه زمین و زمان ذکرشان درود، حسین
ولی رسول خدا داد زد درود ...حسن
شتر سوارِ جمل پیش پاش زانو زد
نشانده آتش فتنه دراین فرود حسن
زمان دفن چه خالی نمود عقده خویش
خدای نگذرد از آن زن حسود حسن
به تیر و زهر چه حاجت به کودکی کشتند
میان کوچه به آن سیلی ِ یهود ؛حسن
ز کوچه مادر خود جمع کرده و برده
به گوش پاره شده ، صورتی کبود ، حسن
#قاسم_نعمتی
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
@karimegharib
شب 17 ماه مبارک رمضان
امشب شب سقایی یعسوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او صورت انسانی الله باشد
او کاشف الکرب رسول الله باشد
او جلوه ربانی شب های قدر است
او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
امشب جنون آبها هم بی مثال است
می نوشی از دست علی تنها حلال است
پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر
سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
همنوا با ملائک خدا ماهم دست بر سینه عرض میکنیم
السلام علیک یا مولانا الاعظم امیرالمومنین علی بن ابیطالب
امشب با خواندن زیارت امین الله ماهم ازاین فیض عظیم غافل نشویم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
تا زمانی که خدایی خدا پابرجاست
پرچم حُسنِ حَسَن در همه عالم بالاست...
#قاسم_نعمتی
#مولی_الکریم
#یاکریم_اهل_البیت صلوات الله علیهما
@karimegharib