روضه از زبان علی بن موسی الرضا علیه السلام
جگرم یاد حسین ریخت بهم یا بن شبیب
زخم شد ؛از غم او پلکِ ترم یا بن شبیب
تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست
جای قرآن که به زیر سم ِ مرکب ها نیست
پیرُهن از تن ِ بیسر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند
حرمت مهریه مادر ِ سادات شکست
آب می خواست ولی نیزه دهانش را بست
جد مظلوم مرا با لب عطشان کشتند
مادرش دید و به گیسوی پریشان کشتند
ناله زد مادر ما دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید
خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟؟
پای خود را زلبان پسرم بر دارید
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شعرمناجاتی و زیارتی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
باز بارانی است چشمانم
دارم اذن دخول می خوانم
گم شدم ، خسته ام ، پریشانم
به جوادت قسم پشیمانم
بی پناهم مرا پناه بده
به دلم سوز واشک وآه بده
ای رئوف همیشه خوب ، سلام
پیش تو میشود دلم آرام
شد زیارت همیشه نیمه تمام
هرکه رویت ندید،شد ناکام
کاش قلب مرا تکان بدهی
دیگر این بار رخ نشان بدهی
از همه غیر تو بُریدم من
خویش را تا حرم کشیدم من
گرچه رویِ تورا ندیدم من
طعم آغوشِ تو چشیدم من
آبرو رفته را خریدی تو
دست،رویِ سرم کشیدی تو
این رئوفی که میشناسم من
رَد نکرده ز خانه اش دشمن
پسرِ فاطمه است پس حتما
به قسم نیست احتیاج اصلا
دردهامان دواشود اینجا
گِرِهِ کور واشود اینجا
تو گنهکار را عوض کردی
دلِ بیمار را عوض کردی
هر گرفتار را عوض کردی
آخرِ کار را عوض کردی
راهم از حادثه به تو افتاد
عوضم کن تورا بجان جواد
شاهِ گنبد طلا،امام رضا
جلوه های خدا ، امام رضا
بقیع و سامرا، امام رضا
نجف وکربلا ، امام رضا
صاحبِ سرزمین ایرانی
تو برای همیشه سلطانی
قبلة نور حضرت خورشید
نورِ حیدر زصحنِ تو تابید
هر شب از گنبد تو بی تردید
میشود جلوة نجف را دید
در حریمِ تو زائرِ نجفم
با سلامی مسافرِ نجفم
صحن هایت بهشت این دنیاست
چون حریم تو جنت الزهراست
کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست
چون نسیمش نسیمِ کرببلاست
درحرم هرغروب ،بی تابم
یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت
نظر انداختی به دور وبرت
یک نفس پاره پاره شد جگرت
جمع کردی زکوچه بال وپرت
سرِ پا بودی وزمین خوردی
ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی
روی پهلو گرفته ای دستی
یادِ گودالِ کربلا هستی
کِی گرفتار عده ای مستی
بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد
جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد
نیزه او را به هرطرف میبُرد
گُل لبهاش با لگد پژمُرد
نیزه داری گلویِ او آزُرد
عده ای صبر ِ خواهرش بُردند
دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد
وقت دیدار، نیمة شب شد
از حسینی که نامرتب شد
حنجری پاره سهم زینب شد
چه حسینی مرمل بدماء
چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر
نیمه شب خواهرآمد و مادر
دوزنِ مو سپید ویک پیکر
وانمودند تا زسر معجر
ناگهان ساربان زراه آمد
بهرِ غارت به قتلگاه آمد
#امام_رضا
#قاسم_نعمتی
#ghasemnemati
#امام_رضا_علیه_السلام
◾️آمدن حضرت جواد الأئمه علیهالسلام بر بالین پدر ...
اباصلت گوید:
وقتی که امام رضا علیهالسلام وارد خانه شدند و به من فرمودند تا درب خانه را ببندم؛ و من همین کار را کردم.
و مَکَثْتُ وَاقِفاً فِی صَحْنِ الدَّارِ مَهْمُوماً مَحْزُوناً
▪️ سپس با حزن و اندوه داخل حیاط ایستاده بودم.
فَبَیْنَا أَنَا کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیَّ شَابٌّ حَسَنُ الْوَجْهِ قَطَطُ الشَّعْرِ أَشْبَهُ النَّاسِ بِالرِّضَا علیهالسلام
▪️در همین موقع مشاهده کردم جوانی خوش روی با مویهای مجعد شبیه به حضرت رضا علیه السّلام وارد شد.
فَبَادَرْتُ إِلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ مِنْ أَیْنَ دَخَلْتَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ
▪️پیش رفتم و عرض کردم: از کجا آمدی؟ درها که بسته بود!!
فَقَالَ الَّذِی جَاءَ بِی مِنَ الْمَدِینَةِ فِی هَذَا الْوَقْتِ هُوَ الَّذِی أَدْخَلَنِی الدَّارَ وَ الْبَابُ مُغْلَقٌ
▪️فرمود: کسی که در این ساعت مرا از مدینه به طوس آورده، از درهای بسته نیز داخلم کرده است.
فَقُلْتُ لَهُ وَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ لِی أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْکَ یَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ
▪️گفتم: شما کیستید؟ فرمود: ای ابا صلت! من حجت خدایم بر تو. من محمّد بن علی هستم،
ثُمَّ مَضَی نَحْوَ أَبِیهِ علیه السلام فَدَخَلَ وَ أَمَرَنِی بِالدُّخُولِ مَعَهُ
▪️و به طرف اطاق علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام رفت. به من نیز فرمود: وارد شوم.
فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ الرِّضَا علیهالسلام وَثَبَ إِلَیْهِ فَعَانَقَهُ وَ ضَمَّهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَبَّلَ مَا بَیْنَ عَیْنَیْهِ
▪️همین که چشم حضرت رضا علیهالسّلام به او افتاد، از جای خود تکانی خوردند و فرزندش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید و پیشانیاش را بوسید.
ثُمَّ سَحَبَهُ سَحْباً فِی فِرَاشِهِ وَ أَکَبَّ عَلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام یُقَبِّلُهُ وَ یُسَارُّهُ بِشَیْ ءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ
▪️سپس او را به جانب خود کشاند. امام جواد علیه السّلامُ پیوسته پدر را میبوسید و آرام با او سخنانی میگفت که من نفهمیدم.
📚عیون اخبارالرضا علیهالسلام ج۲ ص۲۴۳
#امام_رضا_علیه_السلام
◾️فرش حجره را جمع کن تا مثل جدّ غریبم بر روی خاکها جان بدهم...
در نقلی آمده است:
وقتی که امام جواد علیهالسلام به بالین پدر رسیدند و سر او را به دامن گرفتند، امام رضا علیهالسلام به پسرشان فرمودند:
بُنَیَّ! إنزَعِ الفِراشَ مِن تَحتی
▪️ای پسرم! این فرش را از زیر پایم جمع کن.
🩸امام جواد علیهالسلام عرضه داشتند:
لِمَ یا أبَه؟
▪️چرا این پدرجانم ؟!
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
أُحِبُّ أنْ أقضِیَ عَلَی وَجهِ التُّرابِ کمٰا قَضٰی جَدّیَ الحُسین علیهالسلام
▪️دوست دارم همانگونه که جدّم حسین علیهالسّلام بر روی خاک جان داد، من هم بر روی خاک جان دهم.
📚 العبرة الساکتة ج٢ ص۵۱۴
📚الطریق،کاشی،ج۳ص۵۴
#شهادت_امام_رضا_سلام_الله_علیه
◾️ امام رضا علیهالسلام در لحظات احتضار، روضه «عطش» سیدالشهداء علیهالسلام را میخوانَد ...
یکی از اثراتی که زهر بلافاصله میگذارد ، تشنگیِ فراوانی در بدن انسان به وجود میآورد؛ لذا در #نقلی آمده است:
وقتی که امام جواد علیهالسلام بر بالین پدر حاضر شدند و سر آن حضرت را به دامن گرفتند، امام رضا علیهالسلام به او فرمودند:
بُنیَّ مُحمّد! عَلَیَّ بِشَئٍ مِنَ المٰاء
▪️پسر جانم ای محمد! اندکی آب برای بیاور
فَلمّا أدنَی الماءَ مِن فَمِهِ بَکیٰ و قالَ
▪️ وقتیکه امام جواد علیهالسلام ظرف آب را به نزدیک لبهای مبارک پدر آوردند، امام رضا علیهالسلام به گریه افتادند و خطاب به «آب» فرمودند:
یٰا مٰاء! أنتَ الّذی مُنعَ مِنکَ جَدّیَ الحُسین علیهالسلام بِکربلاء؟!
▪️ای آب ! تو همانی أستی که جدّم حسین علیهالسلام در سرزمین کربلا از تو محروم شد؟!
📚العبرة الساکتة ج۲ ص۵۱۴
📚الطریق،کاشی، ج۳ ص۵۴۸
نوحه قدیمی
صاحب ما حضرت سلطان تویی
تاج سر مردم ایران تویی
نور هشتمینی . مهربان ترینی
تو مظهر اسم رضایی
رئوف آل مصطفایی
پنجره فولاد تو دارالشفا
شد حرمت قبله حاجات ما
خودت روضه داری . کنی سفره داری
ما با تو غرق شوروشینیم
از گریه کن های حسینیم
تا که در حجره به گریه بستی
روی زمین ناله زدی نشستی
گفتی ای جوادم . برس تو به دادم
لب تشنه گرچه جان سپردی
اما تویکنیزه نخوردی
ناله زدی به گریه یابن الشبیب
جد غریب من به مقتل غریب
تنش زیر پا بود . عدم بی حیا بود
پنجه به گیسویش کشیدند
لب تشنه رآس او بریدند
#امام_رضا_علیه_السلام
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
❃ یااميرالمؤمنين على جان ❃
ازسوی خدا تو مورد تأییدی
درظلمت شب مثل قمرتابیدی
دادند ملائکه سلامت امشب
تا جای پیمبر خدا خوابیدی
#قاسم_نعمتی
• ˚ •˛•˚ * 。
• ˚ .. ★* 。
•。★。* • ˚。
° 。 ° ˛˚˛ *。
شب اول ماه ربیع الأول
لیلة المبیت شب جان نثاری
مولاامیرالمومنین گرامیباد🕊
▫️
#صلى_الله_عليک_يااميرالمؤمنين_ع🌺
#ماه_ربيع_الاول🌙💌
📡 @ghasemnemati
🌙 خوردن مقداری تربت سیدالشهداء علیه السلام در روز اول ماه قمری سفارش شده است.
🔸موقع برداشتن و خوردن تربت این دعاها را بخوانید:
1⃣ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ التُّرْبَةِ وَ بِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِهَا وَ ثَوَی فِیهَا وَ بِحَقِّ جَدِّهِ وَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ وَ بِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْحَافِّینَ بِهِ إلّا جَعَلْتَهَا شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ بُرْءاً مِنْ کُلِّ مَرَضٍ وَ نَجَاةً مِنْ کُلِّ آفَةٍ وَ حِرْزاً مِمَّا أَخَافُ وَ أَحْذَرُ
2⃣ تلاوت سوره قدر
3⃣ بِسْمِ الله وَ بِالله اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقا واسِعا وَ عِلْما نافِعا وَ شِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْءٍ قَدیرٌ
✍ استاد الهی: خوردن تربت اباعبدالله علیه السلام در اول هر ماه بسیاری از زمینه های انحراف را از سر راه مومن کنار میزند.
@ghasemnemati
🔸️دعوتنامه
🔸️مجمع شعرای آیینی شهرری
🔸️فرهیختگان و شاعران گرامی:
🔸️برگزاری چهلمین جلسه و نشست صمیمی
سهشنبههای شاعرانه در سایهسار سیدالکریم(ع)
🔸️زمان: سهشنبه ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۲
🔸️بعد از نماز مغرب و عشا از ساعت ۱۹ الی ۲۱
🔸️مکان:حرم حضرت عبدالعظیم(ع)طبقه زیرین مسجدجامع حرم
لطفاً با ارائه نظرات و پیشنهادات خود مارا در اداره بهتر جلسه یاری فرمایید .
ارادتمند شما
قاسم نعمتی
به مناسبت پنجم ربیع الاول
رحلت حضرت سکینه سلام الله علیها
تو یادگارِ زینب و صوتِ حزینه ای
چون مادرت رباب؛ توهم بی قرینه ای
پیرِ تمام گریه کنانِ مدینه ای
از بسکه غرقِ ذات خدایی «سکینه ای»
هفتادوچند سال؛ سکوتِ تو حرف داشت
بی شک حسین؛دست به قلب توهم گذاشت
از کودکی روایت تو اعتبار داشت
شاگرد زینبی و کلامت وقار داشت
هر خطبهٔ تو طنطنهٔ ذوالفقار داشت
زینب کنار خویش شبیه تو یار داشت
در ذات حق چنان علی اکبر فنا شدی
مستغرق جمال و جلال خدا شدی
تعظیم در برابر تو کرده آفتاب
یک لحظه هم رخ تو نبوده است بی حجاب
روز وصال از طرف آل ِبوتراب
تو داده ای به دست اباالفضل مشک آب
در هر کجا کنار علمدار بوده ای
مشگل گشای کار علمدار بوده ای
وقت وداع بوسهٔ آخر به تو رسید
ارثیه های کوچه و مادر به تو رسید
از آن همه بدن ، تنِ بی سر به تورسید
رگهای ما مرتب حنجر به تو رسید
تو با گلوی پاره شده هم سخن شدی
باضرب تازیانه جدا از بدن شدی
بازارهای شام غرور تورا شکست
راهِ عبور قافله را تا غروب بست
برنیزه ها سر پدرت رفت روی دست
چشمانِ خیره ای به تماشایتان نشست
عباس با نگاه ِ به تو سر به زیر شد
بر نیزه از خجالت چشم تو پیر شد
#قاسم_نعمتی
#حضرت_سکینه
@ghasemnemati
زمینه به سبک یاابتا...
زمینه امام عسگری علیه السلام
ای پسرم*ببین مهدی جان این آه ِ آخرم
ای پسرم*نکن گریه پیش چشمای ترم
ای پسرم*عزیزِ بابا دیگه باید برم
بعد من بابا-بی کس وتنها
سر میزاری بر-دامن صحرا-یوسفِ زهرا
بچه های فاطمه بی یاورن*ای پسرم
بی کس وتنها شبیهِ حیدرن*ای پسرم
لرزش دستایِ بابات و ببین *ای پسرم
بعدِ پدر میشی تو خیمه نشین*ای پسرم
ای پسرم-جوون جون دادم
ای پسرم - زپا افتادم
ای پسرم – برس بر دادم
وای حسن عزیز زهرا
تشنه لبم*میلرزه توو دستای من ظرف آب
تشنه لبم*به یادِ لبهای فرزند رباب
تشنه لبم*به یاد راس و تشت و بزم شراب
میخوره ظرفی-رویِ دندونام
سالمه اما-حالت لبهام- چی بگم از شام
پیش چشای عممون، بی ادب*واویلا
چوبش و میزد روو ترکهای لب *واویلا
دندونای سپید جدم شکست *واویلا
غرورِ عممون همون دم شکست *واویلا
همسر من-غریب وبی یار
همسر من-ندیده آزار
همسر من-نرفته بازار
اما رباب-لبِ خونی دید
بزم شراب-به خود میلرزید
پیش همه-حسین و بوسید
#قاسم_نعمتی
#امام_عسگری
@karimegharib
نوحه به سبک فاطمیه شد موسم غم
دودمه:
مادر مادر-من دومین غریب سامرایم
مادر مادر-با کام تشنه یادِ کربلایم
نوحه امام عسگری علیه السلام
ای پدر امشب،بی قراری-پیش چشمانم جان سپاری
دومین مظلوم سامرایی
می رسد امشب بوی جدائی
زائر رویِ خیرالنسائی
آه و واویلا
همچنان مادر،درجوانی-با لبی خونین،نیمه جانی
قاتل تو گشته زهر کینه
روضه می خوانی دور از مدینه
یاد مسمار وپهلو وسینه
آه و واویلا
تشنگی برده ،طاقتت را-نشکند پایی،حرمتت را
کربلا در پیش چشم زینب
گیسوی جدت شد نامرتب
شد تنی پامالِ سمِ مرکب
السلام ای شاه سربریده
زیر تیغ و نیزه آرمیده
مادرت گوید قامت خمیده
آه و واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یاحسن بن علی العسکری
نوحه امام عسکری
میگرید- ارض و سما به نالة یاابتا
مهدی شد – زداغ تو به سامرا صاحب عزا
زند صدا جوانی ای پدر
چرا شدی توراهی سفر
ببین غریب بن غریبم و..
به اشک دیده ام نما نظر
توئی غریب سامرا – واویلا یاابتا
لبهایت تکان خورَد بی پیش چشم همسرت
ولی کسی – چوب نزد به این لبِ مطهرت
ندارد این دل تو اضطراب
نرفته ای به مجلس شراب
به عمه و به همسرت کسی
نکرده لفظ خارجی خطاب
وای از آن شام بلا- واویلا یا ابتا
این ایام زغصه ای زناله ای دلت شکست
پشت در جای لگد به روی چادری نشست
مادرتان به زیر دست و پا
خورده زمین میان شعله ها
صدا زده به صورتی کبود
مهدی من ای پسرم بیا
مدینه شد کرببلا – واویلا یا ابتا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib