مام حسن(ع)-شهادت
داغی نهفته است در این قلب پاره ام
همچون حباب منتظر یک اشاره ام
عمریست لحظۀ گذر از کوچه هایِ تنگ
آن صحنه غرور شکن در نظاره ام
گفتم به زهر: خوب اثر کن بر این جگر
در دست های توست فقط راه چاره ام
در ظلمت همیشۀ شب های کوچه ها
در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام
چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا
امّا به سینه است تمامِ شراره ام
اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی
راویِ این حقیقت پر استعاره ام
یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
امام حسن(ع)-مدح و شهادت
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت
کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت
از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود
زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم
ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم
عمری سبو زجام کرم می زنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم می زنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفته ایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم
هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم
بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث می برند
زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم
گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هوایی ام
شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام
چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع
بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع
سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد
توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها
یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده
صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده
آری چکیده ی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگر های خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند
دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد
آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند
پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه به سبک سردار غریب شاه کربلایم
ای فرزند زهرا.آقای کریمم
ریزه خوارکوی.تومن ازقدیمم
ازخاک مزارت . آید بوی مادر
می گویم سلامت.بااین دیده تر
مولانا حسن جان
دیدی بین کوچه . مادرخورده سیلی
مانده درنگاهت . یک تصویر نیلی
درکوچه نگفتی.آخرتو چه دیدی
مادر را به روی .شانه میکشیدی
مولانا حسن جان
پیش چشم زینب. تشتی لاله گون شد
لبهای کبودت. آخر غرق خون شد
اما برلب تو. چوب کین نخورده
صبر خواهرت را.خیزران نبرده
مولانا حسن جان
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
(به سبك سبک منم آواره بین کوفه)
سلام ای آقای کریمم ، گرفتار تو از قدیمم
تو شاه و من عبد حریمم ، حسن جان
بزرگ آل مرتضایی امام شاه کربلایی
چرا پس بی صحن و سرایی ، حسن جان
حسن جان ، برای تو صحن و سرا میسازیم
ضریحی چنان کربلا میسازیم ، بنامت بنازیم
کریم شهر پیغمبری حسن
میان خانه بی یاوری حسن
تو شهریار بی لشگری حسن
یابن الزهرا لبیک یاحسن
******
بمیرم محاسن سفیدی ، نگفتی در کوچه چه دیدی
به شانه مادر را کشیدی ، حسن جان
صدایی آمد ناگهانی ، به خاک افتاده آسمانی
عصای بانوی جوانی ، حسن جان
واویلا ، زمین خوردن مادرت پیرت کرد
دو گوشواره آنجا زمین گیرت کرد ، عدو بیهوا زد
ز بعد کوچه خون شد نگاه تو
مسیر مادر شد قتله گاه تو
چه خندهای کرد بر سوز آه تو
یابن الزهرا لبیک یاحسن
******
به جانت زهر کین اثر کرد ، به خون لبهایت را که تر کرد
شرارش کار میخ در کرد ، حسن جان
به طشتی که شد ارغوانی ، لبانت کرده روضهخوانی
کجا بین نامحرمانی ، حسن جان
واویلا ، نرفته رخ تو به تاراج اینجا
نخورده لبت چوب حراج اینجا ، بگویم زغمها
امان ز شام و آن مجلس شراب
عمه ی سادات با دیده اضطراب
نموده تک تک ضربهها را حساب
یابن الزهرا لبیک یاحسن
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام حسن (ع)
به سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
سبک
سلام آقا من الان روبروتونم
تقدیم به امام حسن مجتبی علیه السلام
سلام آقا. عزیز حضرت زهرا
حسن جانم. فدای غربتت آقا
رو اسم تو . دارن سینه زنا غیرت
بااسم تو . بهم میریزه هرهیات
حسن جانم
حسن جانم . کی گفته بی کس و یاری
ببین آقا . توی دلها حرم داری
همه میگن . توخیلی مادری هستی
پس از کوچه. یه عمره مشتت و بستی
حسن جانم
توی گوشت . صدای سیلی پیچیده
چی شد کوچه . چه تصویری چشات دیده
بایک سیلی . دوتا گوشواره افتاده
میگه مقتل. دوتایی تون و هل داده
حسن جانم
میگه مقتل . نمیدید چشمای مادر
میگه مقتل به دیوار خورده محکم سر
یه کاری کرد. برای غیرتت بد شد
گذاشت نامرد. پاشو رو مادر و رد شد
حسن جانم
ببین حالا. یه تشتی روبروتونه
خون دلها. بجاتو روضه میخونه
جگرپاره. بریز بیرون همه حرفات
میگن کوچه . چرا می لرزه دست و پات
حسن جانم
پیشه زینب . لبات غرقه به خون میشه
لب خونی . عذابه خواهرت میشه
یه تشت اینجا.یه تشتم میبینه تو شام
یزیده مست . میده بر اهل بیت دشنام
حسن جانم
شراب میخورد. باچوبش روی لب میزد
شکست دندون . صدای فاطمه اومد
نبود عباس . ببینه محشری برپاست
یکی پاشد. ردخترها کنیزی خواست
حسن جانم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام حسن
الوداع ای شهر غربت ای مدینه
این منم من در غریبی بی قرینه
قاتل من عاقبت شد ماجرای زخم سینه
آه..من که آقای بهشتم/ شد غریبی سرنوشتم/ وامصیبت
آه..راحت از غمها شدم من/ زائر زهراشدم من/ وامصیبت
چشم کبودم بستم واویلا واویلا
مهمان مادر هستم واویلا واویلا
اشهدم را در میان کوچه خواندم
مادرم را تا به خانه می کشاندم
دیده گریان خاک روی چادرش را می تکاندم
آه..مادرم یک دفعه افتاد/پیش خود گفتم که جان داد/ وامصیبت
آه..پیش من با چشم خونبار/ صورتش خورده به دیوار / وامصیبت
چشم کبودم بستم واویلا واویلا
مهمان مادر هستم واویلا واویلا
خواهرمن گریه کم کن در کنارم
می نماید ناله هایت بی قرارم
همچو بابا من توان دیدن اشکت ندارم
آه..کربلایی می شوی تو/ تا کجاها می روی تو/
زینب من
آه..مقصدت شام خراب است/ گوشه بزم شراب است/ زینب من
#قاسم_نعمتی
#امام_حسن
@karimegharib
امام مجتبی(ع)-شهادت
پسر فاطمه ام غصه بود بنیادم
سند غربت من این حرم آبادم
خاک فرش حرم و گنبد من تکهٔ سنگ
صحن من پر شده از غربت مادر زادم
عزت عالمیان بسته به یک موی من است
کی مذلِّ عربم؟ کشته این بیدادم
شاه بی لشگرم و غربت من تا به کجاست...
زهر با سوز تمام آمده بر امدادم
هر چه خوردم ز خودی خوردم و از زخم زبان
تا که جدم ز جنان کرد ز غم آزادم*
هر زمین خورده مرا یاری خود می خواند
چون که در یاری افتاده ز پا استادم
هر دم از کوچه گذشتم بدنم درد گرفت
سجده بر خاک به مظلومه سلامی دادم
گر چه شد حائل ضربه سه حجاب صورت
خون دیوار در آورده چنان فریادم
یک تنه جمع نمودم بدنش از کوچه
صحنه بردن مادر نرود از یادم
عایشه تیر به تابوت زد و خنده کنان
گفت از داغ دل فاطمه دیگر شادم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام حسن علیه السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
زمزمه روضه امام حسن عليه السلام
اونیکه ديدم -خودم به ديده -نه کسى ديده
نه کس شنيده - حتى امير- خيبر نديده- کسى نديده
يه کوچه تنگ _ يه مرد دلسنگ
صداى سيلى_ صورت نيلى
نميدونم چى شد فقط چشام و بستم
رو خاک نشستم _ زمين نشستم
مادر صدا زد کجایی عصاى دستم
رو شونه مادرو کشوندم _ خاکاى چادرو تکوندم
ضربه به شيشه حيا زد _ مادر ما رو بى هوا زد
واويلتا اه واويلا
يه تشت پر خون - مقابل من - واى از دل من
همسرم اخر - شد قاتل من - واى از دل من
کجایی خواهر _ بيا برادر
اين دم اخر _ شبيه مادر
تموم پيکرم کبود و نيمه جونه- اشکم رونه
لبام شبيه مادرم غرق به خونه - اشکم روونه
گناه مادرم چى بوده _ ديدم که صورتش کبوده
هنوز داره ميلرزه دستام _ مادرم زمين خورد جلو چشمام
واويلتا اه و واويلا
زينب نگاه کن - با ديده تر - دورو برت - اينجا گرفتن
چند تا برادر _ با ديده تر
دلنگرونم _ روضه ميخونم
ولى ميدونم _ اروم جونم
يه روز مياد که ديگه محرمى ندارى -بى کس و يارى
مياى ز خيمه دستات و رو سرت ميزارى - بى کس و يارى
رو تل کنار قتلگاهى _ دور تو ميگيرن سپاهى
ميبينمت که بيقرارى _ از پهلو نيزه در ميارى
واويلتا اه واويلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام حسن
کریم سفره دار این دیارم / ولی یک یاورو همدم ندارم
شده تصویری از غمهای کوچه / تمام زندگیه گریه دارم
منم سردار بی لشگر – خودم دیدم با چشم تر
زمین افتادن مادر
دلم محزون – لبم پر خون – جگر پاره
ندارم من – به جز رفتن – ره چاره
وای حسن جان ۳
نگاهم سوی چشمان حسین است
سرم بر روی دامان حسین است
پریشانم برای لحظه ای که / همه عالم پریشان حسین است
امان از ماتم عظمی – امان از خاک کربلا
امان از عصر عاشورا
دهم جان و – کس و کارم – به دور من
نشد یک دم – تنم بازیچه ی دشمن
وای حسن جان ۳
ببین افتاده لرزه در صدایم / بیاورخواهرم تشتی برایم
شده خونین لب و دندانم اما / فقط فکر تو شام بلایم
تورا میینم بی تابی – اسیری در اضطرابی
میان بزم شرابی
به یک ضربه – لب یار – تو می بندن
به اشک تو – به غمهای – تو میخندن
#قاسم_نعمتی
#امام_حسن
@karimegharib
صلی الله علیک یا اباعبدالله
اربعین است و باز بی تابم
زائر کربلای اربابم
باب الرضا
باب القبله
باب القاسم
باب المراد
می روم کربلا خداحافظ
التماس دعا؛خداحافظ
https://t.me/joinchat/AAAAADvbmOvsGspcKH2Rxg