eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
3.9هزار دنبال‌کننده
629 عکس
138 ویدیو
17 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر مناجات امام زمان(عج) مناجات نه ای دیده خون ببار نیامد نگار ما آخر سحر نگشت شب انتظار ما یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن کی می رسی به داد دل بی قرار ما صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن رحمی نما بر این جگر داغدار ما ای کاش گریه وا کند این دیده بنگرم در مجلس عزا تو نشستی کنار من بیمار رو به قبله شدیم از فراق تو دیگر ز اشک و گریه گذشت است کار ما یا صاحب البکاء سبوئی حواله کن خشکانده است گناه دو ابر بهار ما سوگند بر نوای حسین جان فاطمه باشد گدائی حرمت اعتبار ما خیمه زدی به چادر خاکی ِ مادرت تا درس نوکری بدهی بر تبار ما ای کاش با دعای شما تا خدا رویم همراه تو زیارت کرب و بلا رویم @karimegharib
اشعار حضرت مسلم علیه السلام هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو به فَدایِ پرِ قنداقِ علی اصغرِ تو می زنم دست بروی دست چکاری کردم با چه رویی بشوم روبرو با مادر تو حاضرم بر سر بازار به خیرات روم ننشیند پَرِ خاکی به سرِ خواهرِ تو بر سر من ، همه تفریح کنان سنگ زدند وای بر صورت چون برگِ گُلِ دختر تو از همین جا همه تقسیم غنائم کردند در کمینند به تاراج برند لشگر تو ترسم این است که گرفتار شوی در گودال می شود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد باز تر میشود این پاره گیه حنجر تو در دل کوفه بود بغض علی پس بردار یک عبایی که بود کاشانه ی اکبر تو @karimegharib
غزل مصیبت حضرت مسلم هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد حال و روز منِ آواره تماشا دارد تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد روزه دارم من و لب تشنه وسر گردانم بین این شهر کسی بانیِ افطار نشد دست بر دست زنم دل نِگرام چه کنم مثل من هیچ سَفیری خجل از یار نشد خواستم تابرسانم به تو پیغام ، میا پسر فاطمه ، شرمنده ام انگار ، نشد گر زنی سینه سپر کرده برایم صد شکر سینه اش سوخته از داغیِ مسمار نشد اهل این شهر همه سنگ زن و سر شک @karimegharib
غزل مصیبت حضرت مسلم در وادی حسین مجال کلام نیست جز با کلام خون به مسیرش پیام نیست با ترس جان، هر آن که قدم زد درین طریق والله راه عاشقی اش مستدام نیست با خون به صفحه عرفات دلم نوشت راه وصال جز به شهادت تمام نیست عشق و بلا ز روز ازل هم پیاله اند زیرا به جز بلا قدحی بین جام نیست در زیر جامه ها همه شمشیر بسته اند این کار، هتک حرمت بیت الحرام نیست؟ گویا کسی نبود که گوید به حاجیان آیا بریدن سر حاجی حرام نیست؟ یا وقت ذبح نیست کسی تا کند سوال این صید زیر دست تو خشکیده کام نیست؟ این درس مسلم است که پایان عاشقی جز سر جدایی علنی روی بام نیست محبوب در حجاز و سفیرش به روی بام راه وصال این دو به جز یک سلام نیست سر روی نی تنش به روی خاک کوچه ها میخ قناره جای سفیر امام نیست @karimegharib
السلام علیک یا سفیرالحسین یا مسلم بن عقیل خدا کند که از این ره امیر برگردی ز قبل آن که شوی بی سفیر برگردی دعا کنم که خدا در دل تو اندازد که هرچه زودتر از این مسیر برگردی ز پیش از اینکه شوم تا قیامت از خجلت به نزد مادر تو سر به زیر برگردی به استخوان شکسته تو را قسم بدهم به حق ((جابرالعظم الکسیر)) برگردی به نازکی گلوی علی کنی رحمی نخورده حنجر شش ماهه تیر برگردی ز قبل آنکه شود ضرب تیر سه شعبه یگانه رازق طفل صغیر برگردی ز قبل آنکه شود دختر سه سالۀ تو به بوسه ای ز لبان تو پیر برگردی خدا کند که عدو تا به نیزه نگرفته ز پهلوی تو تقاص غدیر برگردی قسم به قامت رعنای شیر ام بنین قسم به غیرت مردی دلیر برگردی ز قبل آنکه شود خواهر تو بی معجر میان کوچه و بازار اسیر برگردی ز قبل آنکه کند وقت دفن تو پسرت تن تو جمع میان حصیر برگردی ز قبل آنکه بچیند یکی یکی دشمن به نیزه رأس صغیر و کبیر برگردی @karimegharib
يا مسلم بن عقيل (ع) تن بى سر شده چون بيکس و بى يار شود بازى دست اراذل سر بازار شود ترسم اين است بلايى که سر من امد بين گودال سر جسم تو تکرار شود پوشيه چادر خلخال النگو معجر همه را کوفه نامرد خريدار شود من نديدم سر خونى نشده در اين شهر کودک و پير کسى وارد دربار شود سنگ از بام کند کار عمود اهن همه سرها به خدا مثل علمدار شود سر هر کوچه کمى از بدنم ريخت است خاک راه پسر حيدر کرار شود سر بر نيزه و سنگ و چقدر چشم چران دختران فاطمه بد جور گرفتار شود سر دروازه حسين منتظرات ميمانم تا که اى نيزه نشين لحظه ديدار شود حنجر پاره شده ارثيه پهلو شد نوک نيزه اثرش چون نوک مسمار شود @karimegharib
اسلام عليک يا مسلم بن عقيل (ع) کوهى ز درد بر سر شانه کشيده ام گشتم ولى براى تو يارى نديده ام ذکر قنوت هاى نمازم عوض شد کوفه مياست ذکر سحر تا سپيده ام هر جا که رو زدم به در بسته خورده ام دور تمام شهر به عشقت دويده ام نذر نگاه دو على ات اين دو پسر قربان خاک پاى رقيه حميده ام بازارهاى کوفه غرور مرا شکست من طعم حرف هاى بدش را چشيده ام گفتم به طوعه هر چه که شد پشت در ميا چون داغديده غم يک خميده ام تاثير ضربه هاى لگد روى دنده هاست از مادرت بپرس دگر من بريده ام ديدم يکى سه شعبه مخصوص ميخرد در فکر چشم و سينه و حلقى دريده ام پشت قباله زن خولى سر شماست با گوش خويش قول و قرارى شنيده ام اينان به سر بريدن من قانع نيستند بنگر لباسهاى بريده بريده ام در کوچه هاى شهر تنم ريخته حسين از هر کجا که رد شده ام ضربه ديده ام يک عمر زحمت پدرت را هدر مده دلواپس عقيله قامت رشيده ام گفتا زنى که کهنه شده چادرم چه غم نقشه براى چادر زينب کشيده ام حاجيه خانم است و بزرگ مدينه است چادر شبيه چادر ايشان نديده ام @karimegharib
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) حال پريشان سفيرت را نظر کن اى حاجى صحرا نشين ترک سفر کن به غربت اسيرم _ دعا کن بميرم حسين يابن الزهرا تنهاترين سردارم و گشتم پريشان در کوچه ها اواره ام با چشم گريان به کوفه غريبم _ ميا اى حبيبم حسين يابن الزهرا کارم کشيده بر سر دارالعماره گويم سلامت با لبى که گشته پاره بر اولين قربانيت بنما نظاره پريشانم امشب _ميا جان زينب حسين يا بن الزهرا شنو نواى مسلم بى ياورت را مياور همره خود خواهرت را بر هم مزن گيسوى ناز دخترت را به جان سکينه_ که برگرد مدينه حسين يابن الزهرا @karimegharib
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) منم آواره بین کوفه – شدم بیچاره بین کوفه لبم شد پاره بین کوفه – ( حسین جان ) کشیده کارم بر سر دار – خداحافظ ای شاه بی یار قرار ما در بین بازار ( حسین جان ) سردارم – ولی خسته و بی کس و بی یارم زروی تو آقا خجالت دارم – کجایی نگارم میا به کوفه شد ذکر آخرم به راه زینب افتاده این سرم مرا دعا کن ای حاجی حرم (( یابن الزهرا کوفه میا حسین )) سفیر شاه کربلایم – به درد و غربت مبتلایم شده شهر کوفه منایم ( حسین جان ) تماشایی شد ماجرایم – اسیر قومی بی وفایم پریشان بین کوچه هایم ( حسین جان ) واویلا – کجایی ببینی تو احوالم را تن بی سرم روی خاک صحرا – فدای تو آقا نشیند اینجا بر نیزه ها سرت دل نگرانم بر حال خواهرت شود به کوفه آواره دخترت (( یابن الزهرا کوفه میا حسین )) ببین خون ریزد از لبانم – نشان نیزه بر دهانم خودم را هر سو میکشانم ( حسین جان ) ببین آشفته گیسوانم – دهد با پا دشمن تکانم نمانده سالم استخوانم ( حسین جان ) واویلا – میان مسیر و گذر افتادم به زیر لگدهایشان جان دادم – برس تو بدادم سرم بروی دروازه نازنین کشیده جسمم شد روی این زمین تو برقناره از پا تنم ببین (( یابن الزهرا کوفه میا حسین )) رسد روزیکه قحط آب است – پریشان گیسوی رباب است علی اصغر در پیچ و تاب است ( حسین جان ) دل زینب در اضطراب است – رخت از خون لب خضاب است سرت بین بزم شراب است ( حسین جان ) واویلا – لبت را به بازی بگیرد دشمن به غارت رود پیکر و پیراهن – شبیه تن من بریزد اینجا گیسوی تو به هم به زیر نیزه پهلوی تو بهم شده گسسته ابروی تو زهم (( یابن الزهرا کوفه میا حسین )) @karimegharib
زمينه نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) چيکار کنم ميون کوفه خيلى تنها شدم چيکار کنم اسير دست اين نامردا شدم چيکار کنم اخه شرمنده از تو اقا شدم سوختم و ساختم با غم دلدار سرميزارم بر گوشه ديوار خسته و بى يار به حق خاک چادر مادرت کوفه نيا تو رو قسم به حرمت خواهرت کوفه نيا تو را قسم به غيرت علمدار کوفه نيا خواهرت و نکش ميون بازار کوفه نيا کوفه ميا ميگم من دلخون کوفه ميا ميشى سرگردون کوفه ميا ميگم بى سامون واى حسين ميا به کوفه بند2 اگه مياى يه فکرى کن براى قحطى اب اگه مياى يه فکرى کن براى طفل رباب اگه مياى يه فکرى کن براى بزم شراب بى کفن موندم توکفن بردار تا نشى عريان پيروهن بردار پيروهن بردار با لب تشنه سرم و بريدن کوفه ميا پيکرم روى زمين کشيدن کوفه ميا تمام موهات و به هم ميريزن کوفه ميا بعد رو سر اهل حرم ميريزن کوفه ميا کوفه ميا جوونه اکبر کوفه ميا ميشى بى ياور کوفه ميا عزيزه خواهر واى حسين ميا به کوفه @karimegharib
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) شدم آواره به کوفه – پریشان حال و غریبم کجایی سالار زینب – میا کوفه ای حبیبم حسین جان – سر دارالعماره ندارم – دگر من راه چاره سلامت – دهم با هر اشاره تمام حرفم جز این سخن نیست بگو زینب در کوفه کفن نیست من این شهری که دیدم حسین جان – جای زن نیست حسین جان میا کوفه حسین گرفتاره کوچه هایم – گرفته بغضی گلویم که برده این بی وفایی – به پیش تو آبرویم حسین جان – پر از خون شد دهانم پریشان – تمام گیسوانم خودم را – به هر سو میکشانم سفیرت ذبیحِ بالقفا شد تنم بر خاک کوچه رها شد ببین تشییعِ جسمم به زیر – دست و پا شد حسین جان میا کوفه حسین سخن از ضرب عمود و – سخن از چشم علمدار از آن ترسم خواهر تو – تماشاگردد به بازار حسین جان – میاور خواهرت را به قاتل – مده موی سرت را در آور – خودت انگشترت را برای قتل تو نقشه دارند لباسه کهنه از تن در آرند به پیش چشم زینب به سینه – پا گذارند @karimegharib
نوحه شب اول حضرت مسلم (ع) سردار غریب شاه کربلایم زارو دل شکسته از غم در نوایم از هر سو به رویم بسته راه چاره میگویم سلامت از دارالعماره واویلا واویلا جز اشکم در امشب من یاری ندارم تشنه زیر دشنه یارب جان سپارم بهر غربت تو جانم در خروش است تیرو تیغ و نیزه اینجا پرفروش است واویلا واویلا @karimegharib
شب اول حضرت مسلم سردار سر جدایم حسین جان کوفه گشته منایم حسین جان بشنو سوز صدایم حسین جان بر سر دارم بنما نظاره _ قتله گهم شد دارالعماره ببین تنم بر میخ قناره ای آرام قلب زینب _ میا به کوفه سالار زینب (3) اقا بنگر که من کوچه گردم کوهی از غصه و رنج و دردم فکر این بی وفایی نکردم نامه نوشتم اقا بیایی_ خدا کند که کوفه نیایی رسد ز هر جا بوی جدایی ای آرام قلب زینب_ میا به کوفه سالار زینب (3) شغل اینان شده نیزه سازی این کوفه جای مهمان نوازی با آبروی من کرده بازی پیکر من شد صد پاره اینجا _ با تن بی سر زیر لگدها یاد تو کردم مظلوم زهرا ای آرام قلب زینب _ میا به کوفه سالار زینب(3) @karimegharib
غزلیات امام زمان عج الله ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇
نوحه شب اول حضرت مسلم علیه السلام سفیر بی یار عزیز زهرایم به کوفه میگردم غریب و تنها یم حسین مسلم تو فداشده حسین کوفه بی آشناشده واویلا واویلا دلم غم داره شدم آواره چشام روی دار به راه یاره ابا عبدالله ابا عبدالله ابا عبدالله سرم به دروازه به عشق دیدارت به هر کجا هستی خدا نگهدارت حسین شرمنده ام از مادرت حسین با خود نیاور خواهرت واویلا واویلا نما رحمی بر رباب و اصغر کند حرمله شکار حنجر اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله ز دیده پنهان کن تمام زیورها که حرف سوغات است میان دخترها حسین شد صحبت غارتگری حسین رقیه را نیاوری تنم بی سر شد دوچشمم تر شد تمام دردم غم معجر شد اباعبدالله اباعبدالله @karimegharib
غزل ۱ یا اسمع السامعین*یا ابصر الناظرین*یا اسرع الحاسبین*یا ارحم الراحمینیا حافظ کل غریب*یا مونس کل وحید*یا ناصر کل مظلوم*یا حافظ کل مسافر*یارب البیت الحرام*یا رب الشهر الحرام*یا رب البلد الحرام *یا رب الرکن و المقام*یا رب المشعر الحرام*یا رب المسجد الحرام یاصاحب الزمان (عج) خوش بحال عاشقی که با تو مَحرَم می شود روزیِ چشمانِ او فیضی دمادم می شود عاقبت هر کس دلش را شستشو داد از گناه چشمهایش چشمة جوشانِ زمزم میشود پلکهایت باز کن درهایِ رحمت را مبند بی نگاهِ تو دل ِ ما خانة غم میشود در سر و رویم شده پیدا کمی مویِ سپید فرصت دیدار دارد گوئیا کم میشود دلبرِ احرام بسته،لیلی ِ خیمه نشین چون خمِ مویِ تو قامت هایمان خم میشود این پیامِ ملت ما بود بر آل سعود پاسخِ ما بر شما سیلیِ محکم می شود تاقیامت مثلِ آن پیراهن غارت شده حولة خونینِ این حُجاج پرچم می شود بر مشامم میرسد هر لحظة بویِ کربلا مادری آمادة ماهِ مُحرم می شود مجلسِ روضه بهشت ماست بر زهرا قسم زندگی بی گریه مانند جهنم می شود سفره دارِ گریه بر ارباب شخصِ فاطمه است مادرت صاحب عزایِ ذبحِ اعظم می شود تاسحر مسلم میانِ کوچه ها آواره بود اینچنین غربت گریبان گیر آدم می شود زیر لب میگفت : جان مادرت کوفه میا روزیِ زینب در اینجا درد وماتم می شود دخترِ زهرا که جایش کوچه و بازار نیست دارد اسباب پذیرایی فراهم می شود ماجرایِ کوچه اینجا بر سرم تکرار شد گیر کردن زیرِ پا سهم شما هم می شود گوشة گودال،جایِ تنگ،زیرِ دست وپا دنده ها اینگونه شکلش نا منظم می شود @karimegharib
غزل ۲ یا صاحب الزمان عج الله من گریه میکنم که تماشا کنی مرا مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا حجت قبول دلبر احرام بسته ام ای کاش در دعای خودت جا کنی مرا با گریه کردن این دل من زنده می شود دل مرده آمدم که تو احیا کنی مرا اسباب زحمت تو شده اين گدا ولي هرگز مباد از سر خود وا كني مرا تو سفر دار گریه ي ماه محرمی چشمی پر اشک میشوم اهداکنی مرا؟ بيت الحرام سينه زنان خاک كربلاست دارم اميد ، مُحرم آنجا كني مرا همراه خویش زائر شش گوشه ام کنی خاک قدوم اکبر لیلا کنی مرا اي روضه خوانِ تنگِ غروب منا بيا پرچم به دوش ماتم كرب و بلا بيا @karimegharib
غزل ۳ هواى وصل تو ما را کشانده تا اينجا کريم شهر گدا را کشيده تا اينجا ز بسکه دست گرفتى همين بزرگى تو گداى بى سر و پا را کشيده تا اينجا همينکه گفت گنهکار يا کريم العفو دل شکسته خدا را کشيده تا اينجا شميم پيرهن يوسف ايد از عرفات صداى روضه شما را کشيده تا اينجا يقين کنم که تا دسته ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشيده تا اينجا حسين گفتن ما مسلميه هر سال نسيم کرب و بلا را کشيد تا اينجا صداى پاى محرم به گوش مى ايد حسين قافله ها را کشيده تا اينجا بنى گفتن يک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشيده تا اينجا سخن ز موى پريشان زينب کبرى امام صاحب عزا را کشيده تا اينجا به يار نيزه سوارش به گريه زينب گفت کمند زلف تو ما را کشيده تا اينجا ز روى بام کسى ناله زد حسين ببخش که نامه هام شما را کشيده تا اينجا عزيز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانه اوارگى ارباب است @karimegharib
شب اول حضرت مسلم علیه السلام اسمون عزاداره ابر گریه می باره وقت ماتم یاره دل ها بی قراره آقامون دور از وطنه اسیر رنج و محنه2وای وای وای مادرش بر سر میزنه میگه حسین بی کفنه2وای وای وای غریب مادر یا حسین این منم گدای تو یار اشنای تو گریه میکنم یاد کرب و بلای تو خون تو رگهام یا حسین سید و مولام یا حسین وای وای وای از دستای با کرمت شیش گوشه میخوام یا حسین وای وای وای غریب مادر یا حسین بین کوفه بی یاور یک امیر بی لشگر ناله میزنه دلبر با یک دل مضطر بر سر دارم چه کنم؟ یاری ندارم چه کنم؟ وای وای وای شرمنده مادرتم چاره ندارم چه کنم؟ وای وای وای غریب مادر یا حسین اهل این زمین پستن در به روی من بستن با کمال نامردی حرمتم شکستن خاک عزا به سر من شکسته بال و پر من وای وای وای بی سر شده غرق به خون در کوچه ها پیکر من وای وای وای غریب مادر یا حسین @karimegharib
غزل ۴ یا صاحب الزمان عج الله این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام آرزو داشتم امسال بیایم عرفات گریه دار از غم هر سال به هم ریخته ام هر دل آشفته پی هم نفسی می گردد چند وقتی است به دنبال به هم ریخته ام به گمانم که قرار است نبینم رویت با غمت خورده رقم فال به هم ریخته ام درد، بالاتر از این نیست برایم انگار دوری از توست در اقبال به هم ریخته ام خوش به حال شهدایی که سبکبال شدند به پریدن نرسد بال به هم ریخته ام همه دلشوره ی من ماه محرم باشد مادرت با خبر از حال به هم ریخته ام به تو و گریه هنگام غروبت سوگند فکر جدّ تو و گودال به هم ریخته ام چه کنم دست خودم نیست دلم بی تاب است وقت آوارگی قافله ی ارباب است @karimegharib
غزل مصیبت دخترِ فاطمه ! بازار! خدارحم کند چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند ما که از کوچه فقط خاطره بد داریم شود این حادثه تکرار خدارحم کند یک و زن و قافله و خنده نامحرم ها بر اسیران گرفتار خدا رحم کند یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای یک سر و این همه آزار خدا رحم کند نیزه داران همه مستند نیفتی پایین حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند دست انداخت یکی پرده محمل را کَند جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند زنی از بام صدا زد که کدام است حسین نوبت من شده این بار خدارحم کند یک نفر گفت اگر بغض علی را داری سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند @karimegharib
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین خط پیشانی تو مظهر وجه الهی بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین باز از قافله کرب و بلا جا ماندم کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین @karimegharib
کامنت «یاباقرالعلوم»بگذارید . السلام علیک یا باقر العلوم روضه دارِ منا توئی آقا شاهدِ کربلا توئی آقا پیش تو مادرت زمین خورده نوة مجتبی توئی آقا همره عمه آمدی گودال راویِ ماجرا توئی آقا آنکه دیده گروه گروه زدند سنگ و چوب و عصا توئی آقا آنکه دیده به زیرِ چکمة شمر شاه ، زد دست و پا توئی آقا آنکه دیده تمام قرآن شد با لگد جا به جا توئی آقا آنکه دیده ضریح مویِ حسین دستِ یک بی حیا توئی آقا آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا رفت بر نیزه ها توئی آقا بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه سویِ آل عبا توئی آقا آنکه همراه قافله رفته سویِ شامِ بلا توئی آقا سخت بر تو گذشت آن ساعات بد شکستند حرمت سادات اوج بی غیرتی نشان دادند سنگ در دست این وآن دادند اول شهر عنان مرکب را دست یک مشت بد دهان دادند جای عرضِ سلام ، پیرو جوان ناسزاها به کاروان دادند راسِ جدت به زیرِ پا افتاد بسکه سر نیزه را تکان دادند دستِ سادات بر سرِ بازار صدقه تکه های نان دادند سرِ هر کوچه با سرِ انگشت دخترِ فاطمه نشان دادند بوسه گاهِ رسول خاتم را به دمِ چوبِ خیزران دادند به نفس : @hajhoseinsazvar_official به قلم حقیر : @ghasemnemati_ir https://www.instagram.com/tv/Cfo-tIqoQ4u/?igshid=MDJmNzVkMjY=
نسیمی جان‌فزا می‌آید تا سحر ناله دارم امشب نیا کوفه سالار زینب واویلا واویلا واویلا میان کوفه سرگردانم به روی قناره مهمانم کوفه گشته منای مسلم من ذبیح عید قربانم ندیدم من بجز نامردی روی حرفم حساب واکردی دعا کردم به حق زینب به شهر مادرت برگردی بگویم با لبانی پاره خواهرت می‌شود آواره حرمله نقش دارد بهر رباب و اصغر و گهواره دارم از دلهره می‌میرم شاهد نیزه و شمشیرم خواهرت خیلی حرمت دارد کرده بازار کوفه پیرم @karimegharib
این اعتقاد تمام ماست... ▪️ بساط مسلمیــه گر به مُلکِ ری برپاست نشانه‌ای ز عنایــات حضـرت زهــــراست به‌کوری‌عمرسعد(لعنت‌ا…)گندمِ‌این‌خاک به‌ یک نگاه ِ حسن ،خرجِ سیدالشهداست 🔹🔹🔷 لطفاً در تمام صفحات بارگزاری بفرمایید . https://www.instagram.com/p/CfruPkio7h5/?igshid=MDJmNzVkMjY=