#دستورات_ماثور
🔴 نمازی بسیار #مهم و با فضیلت در ۲۴ ماه #ذی_الحجه که باید قبل از ظهر خوانده شود ...
▪️از امام صادق سلام الله علیه روایت شده است
«هرکس در این روز برای سپاسگزاری از منتی که خداوند به او ارزانی داشته و به پذیرش آن مختص گردانیده نيم ساعت قبل ازظهر بخوانددرهرركعت سوره حمد يكمرتبه و سوره توحید ده مرتبه و آية الكرسي ده مرتبه تا آنجا که می فرماید(هُمْ فيها خالِدُونَ) وسوره قدر ده مرتبه بخواند عمل او در نزد خداوند با صد هزار حج و صد هزار عمره برابری می کند و هر حاجت از حوائج دنیا و آخرت از خداوند در خواست کند خداوند ان شاء الله تعالی برآورده می کند
«این نماز مانند نمازی است که در روز #عید_غدیر وارد شده است»
#دستورات_ماثور
@ghasemnemati
چند بیتی تقدیم به مناسبت
روز افتخار شیعه روز مباهله:
جایی نمانده است برای مجادله
از عرش تا قنوت شما نیست فاصله
آنروز در مقابلِ جمع مسیحیان
با دست پنج نفر عوض شد معادله
احمد نه مرتضی نه ، در اینجاکفایت است
آمین دست های حسین در مقابله_
_با هر چه ذکر و هرچه دعایی که می کنند
نجرانیان و ریش سپیدانِ سلسله
معلوم شد که نفس رسول خدا علیست
حیدر قدم گذاشت و خوابید قائله
نورخداست جلوه در انوار پنج تن
این جمله هست معنی آیات نازله
باید به روی صفحه تقویم ها نوشت
روز ظهورِ عزت شیعه«مباهله»
🖋قاسم نعمتی
@ghasemnemati
خاتم بخشی امیرالمومنین در رکوع نماز
بوی علی سراسرِ این ماه می دهد
در محضرش اسیر و گدا راه می دهد
وقتی علی میان رکوع نمازخویش
انگشتری به سائل درگاه می دهد
یعنی که ساربان پسرش هم کریم بود
این راه را نشان به تو گمراه می دهد
نامرد بی حیا به بریدن نیاز نیست
یوسف هرآنچه داشت ته چاه می دهد
#قاسم_نعمتی
#خاتم_بخشی
#پرورش_مضمون_روضه
@ghasemnemati
السلام علیک یا سلطان اباالحسن
علی بن موسی الرضا
مُهرِ شناسنامه من رنگِ طوسی است
روشن دلم ز جلوهٔ شمس الشموسی است
از من نگیر سیر و سلوک عوام را
بوسیدن ضریح ، همان دست بوسی است
در ایام نزول هل اتی و آیه تطهیر و روز افتخار شیعه مباهله و در طلیعه ماه محرم
در حریم ملک پاسبان علی بن موسی الرضا علیه السلام دعا گوی شما هستم.
تو که از حال ما خبر داری
کوهی از غصه و غمیم همه
ای علمدار روضه های حسین
نگرانِ محرمیم همه
@ghasemnemati
«هُم فاطمة و ابوها و بعلها وبنوها»
🚩طبق سنوات گذشته دوشنبه آخرماه ذی الحجه
🏴قرائت حدیث شریف کساء و توسل به امام حسن مجتبی علیه السلام
🕰دوشنبه 26تیرماه ساعت 18
🕌شهرری خیابان ابن بابویه ک ش صادقی پ ۹۶ منزل نعمتی کهف الحسن علیه السلام
ظاهراً در مدینه بی حرم است
مالک کل کربلاست حسن ...
@ghasemnemati
نوحه شبهای محرم
یاحسین مظلوم
ارباب عالم
پیچیده بوی
ماه محرم
جان دو عالم فدای عزایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
قتیل العریان
اباعبدالله
از عرش اعلا می آید صدایت
میا به کوفه
سالار زینب
جانم رسیده
از غصه بر لب
دلشوره دارم ای آقا برایت
ترسم که زینب
گردد گرفتار
آید با راست
در بین بازار
بالای نیزه می بیند دعایت
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
یاحسین ِ مظلوم
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
اهلا و سهلا
سبط المصطفی
شد کربلایت
عرش معلا
حاجی زهرا مهمان ِ منایی
زینب بگوید
دارو ندارم
دیگر از امشب
دلشوره دارم
آید از این صحرا بوی جدایی
می ترسم اینجا
برغم نشینم
زنده بمانم
داغت ببینم
اینجا مهمان تیغ و نیزه هایی
آیم با عزت
پایین ز محمل
غمی ندارم
با ابوفاضل
مَحرم ها دور ِ محملم هرجایی
نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
زهرای شامم
ویران نشینم
ام البکایم
شورآفرینم
دیده به راهم دیدارم بیایی
بوسم لبانت
با اشک دیده
من قد خمیده
تو سربریده
خوش آمدی ای مهربان بابایی
بنشین ای بابا
روی زانویم
افتاده از کار
هردو بازویم
دیگر ندارد صورتم زیبایی
نوحه شب سوم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
بنت الزهرایم
کوهِ وقارم
هدیه برایت
دو لشگر دارم
مزن دست رد بر این دو فدایی
مانند نجمه
کن رو سپیدم
نما چون رباب
ام الشهیدم
بپا کرده تو عجب منایی
دیدم در چشمت
اشک خجالت
نیامدم من
به استقبالت
نبینم آقا بی کس و تنهایی
نوحه شب پنجم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ده ساله اما
عبد خدایم
یاری تو از
خیمه می آیم
دارم در رگم خون ِ مجتبایی
دستم از دست
عمه کشیدم
پای برهنه
از تل دویدم
دیدم افتاده زیر دست و پایی
روی گلویت
دستم سپر شد
جسمم به روی
دو درد سر شد
از تو جدایم کرده ضرب ِ پایی
نوحه شب ششم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
گشتم جانانه
از خیمه عازم
عمو غم مخور
نمرده قاسم
داری از نسل مجتبی فدایی
رجز می خوانم
اِنّی أنا الحق
گردن می زنم
اولاد ازرق
شاگرد ِ عباس می کند آقایی
کوبیده جسمم
با سم مرکب
زیبای خیمه
شد تا مرتب
رسیده بر قاسم ارثِ زهرایی
نوحه شب هفتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
ششماهه اما
پیرِ مسیرم
از غربت تو
باید بمیرم
معراجم شده معراجِ زیبایی
اگر چه بابا
نازک گلویم
پیش خدا من
با آبرویم
باب الحوایج هستم هر کجایی
از تشنه کامی
من نیمه جانم
روی دستانت
داده تکانم
تیر سه شعبه به جای لالایی
در خیمه مادر
دیده به راهم
آغوشت آخر
شد قتلگاهم
اشکخجالت میریزی تنهایی
نوحه شب هشتم
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
شبه پیمبر
همنام حیدر
اپل قتیلم
علی اکبر
دارد صورتم نور مصطفایی
ابن الحسین
ابن الحسنم
مانند طوفان
من صف شکنم
اسماعیل تو می شود فدایی
تا می نشینم
روی عقابم
همه می گویند
ابوترابم
ترسیده لشگر از این رونمایی
خوردم زمین تا
از روی مرکب
تسبیح جسمم
شد نامرتب
تا دیدی گفتی چه اربااربایی
مانند مادر
کوچه وا کردند
در پهلوی من
نیزه تا کردند
بالا نیاید از گلو صدایی
نوحه شب تاسوعا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
سردار لشگر
زیباترینم
از شیرِ پاک ِ
ام البنینم
دادی تو به من منصب سقایی
عمود خیمه
علم به دوشم
به عالم تو را
نمی فروشم
رد کرده ام چه امان نامه هایی
افتاده دستم
در بین راهت
غربت گرفته
راه نگاهت
پیدایم کنی زدم دست و پایی
برگرد به خیمه
دلشوره دارم
برای زینب
من بی قرارم
ندارد سپاه ِ دشمن حیایی
مبر تنم را
تاخیمه آقا
شرمنده هستم
از روی زنها
بر پابشود درحرم غوغایی
نوحه شب عاشورا
نوحه شبهای محرم
لبیک یا ارباب
یا داعی الله
مظلومِ عطشان
اباعبدالله
آقای عالم شاهِ کربلایی
دارو ندارم
بنشین کنارم
امشب حسین جان
دلشوره دارم
دارد نگاه تو بوی جدایی
می کند آخر
داغ تو پیرم
الهی پیش از
تو من بمیرم
دیگر ندارد گریه ام صدایی
فردا چه سازم
بی تو حسین جان
یک زنِ تنها
با این یتیمان
در چشم اینها ندیدم حیایی
#نوحه_شبهای_محرم
#محرم
#نوحه
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati
نوحه شبهای محرم
گفتم حسینُ، ناله کشیدم
با اذن زهرا، مشکی پوشیدم
گریه شد کارم، سینه زنِ یارم
با زینب می خوانم، با زهرا می بارم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
با چشم گریان، بر روی دارم
با کام عطشان، جان می سپارم
چشمم به راهت، کو آقا سپاهت
یابن الزهرا گشته، کوفه قتلگاهم
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله ..
کوفه هم آقا مثلِ مدینه
بغض علی را دارد به سینه
آمده لشکر بهرِ علی اصغر
میریزد در صحرا جسم علی اکبر ..
لبیک ثارالله ، یا اباعبدالله
شب دوم
آید از اینجا . بوی جدایی
حاجی زهرا . شد کربلایی
می رسد از راه . باسینه ای پر آه
دلنگران زینب . همراه ثارالله
حسین ثارالله یا اباعبدالله
آید به گوشم . بادیده تر
از این حوالی . صدای مادر
جان عباسم . می دانی احساسم
من روی گیسوی . تو خیلی حساسم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
با چه شکوهی . حجابم کامل
پایین آمدم . ز عرش محمل
واویلا آن دم . که با قامتی خم
محمل نشین گردم . همراه نامحرم
حسین ثارالله یا اباعبدالله
نوحه شب سوم
کنج خرابه . شد عرش اعلا
خوش آمدی ای عزیز زهرا
ای قرار من . چشمم شده روشن
سر تو بگذارم . آهسته بر دامن
مهربان بابا یا اباعبدالله
کردم نوازش . با گریه مویت
چیزی نمانده از ماه ِ رویت
شکل هلالی . دارم یک سوالی
بدون گوشواره . گوشم شده خالی
مهربان بابا یا اباعبدالله
گم شدم آن شب . تا در بیابان
گفتم یا زهرا . با چشم گریان
دیدم یک بانو . دستش روی پهلو
مرا بغل می کرد . با ورم بازو
مهربان بابا یااباعبداله
نوحه شب چهارم
دوبچه شیر از . اولاد جعفر
قربانی های . دختر حیدر
این دو رزمنده . دل ز عالم کنده
تانشود مادر . یک لحظه شرمنده
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
بر دوش اینها . کرده حمایل
شمشیری مادر . با ابوفاضل
آبرودارند . چون حیدر تبارند
جای زینب اینها . راهی پیکارند
یاذبیح الله یااباعبدالله
ز میدان آمد. تا حسین دلخون
زینب نیامد . از خیمه بیرون
یعنی برادر . گریه نکن دیگر
این دو جوان من . قربانی اکبر
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب پنجم
بوی مدینه . دارد شمیمم
عبدالله هم من . ابن الکریمم
من جگردارم . ارث جمل دارم
ده ساله ام اما . شیر هر پیکارم
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
بودم اسیر دستان عمه
تا مرکب آمد . جانب خیمه
دستم کشیدم . سوی تو دویدم
گیسویت را دست . یک بی حیا دیدم
یاذبیح الله یااباعبدالله
دستم سپر شد. بر حنجر تو
افتادم بی دست . بر پیکر تو
گشتم در غوغا . دست وپاگیر اینجا
از تو جدا کردند . بانیزه جسمم را
یاذبیح الله یااباعبدالله
نوحه شب ششم
ماه حرم شد . از خیمه عازم
سقا صدا زد. جانم به قاسم
بت شکن آمد. کفن به تن آمد
باسربند سبزِ . جانم حسن آمد
جانم حسن جان . جانم حسن جانم
نقش بازویش. ذکر جاء الحق
با یک ضربه زد . گردن ز ازرق
بر پا شد طوفان . شد فاتح میدان
نعره کشید عباس . ایوالله عموجان
جانم حسن جان جانم حسن
شادی سر آمد . بی بال پر گشت
کوته رفت اما . کشیده برگشت
می زد دست و پا . روی خاک صحرا
سینه شکسته شد . چون مادرش زهرا
یا ذبیح الله یا اباعبدالله
شب هفتم
ششماه یارِ نارک گلویم
خون گلویت . شد آبرویم
ای علی جانم . می لرزد دستانم
آهسته برایت . لالایی بخوانم
لای لای علی جان . لالایی علی جان
یکی دوتا نیست . این لحظه دردم
با چه رویی من . خیمه برگردم
درخیمه مادر . منتظرت اصغر
روی سینه من . پاره شده حنجر
لای لای علی جان لالایی علی جان
آماده کردم . یک قبر کوچک
می آید از راه . مادر کودک
تو سربلندی . حق داری می خندی
مهلت نشد بابا . چشمت را ببندی
لای لای علی جان لالایی علی جان
شب هشتم
با چه وقاری . مانند حیدر
روی به میدان .علی اکبر
ای همه هستم . محاسن بر دستم
حرز یا زهرا بر . بازوی تو بستم
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
تا ناله کردی . خود را ساندم
بهتر بگویم . خودرا کشاندم
بگو کجایی . توپخشِ صحرایی
پیش نگاه من . تو اربااربایی
یاعلی اکبر جانم علی اکبر
نیزه کشیدم . از پهلوی تو
افتاده بودم . بی جان روی تو
ای نامرتب. جانم شده برلب
از تو جدایم کرد . گریه کنان زینب
شب تاسوعا
برخیز علمدار . پشتم شکسته
تیر سه شعبه . چشم تو بسته
ای علمدارم . بی کس و بی یارم
بارفتنت عباس . خورده گره کارم
یاابوفاضل جانم ابوفاضل
افتاده دستت در بین راهم
خیره به جسمت . مانده نگاهم
خوش قد و بالا . پاشیده ای حالا
گوید کنار تو . یاولدی زهرا
یا ابوفاضل جانم ابوفاضل
بعد تو زینب . در اوج غربت
آماده گردد. بهر اسارت
خیمه بلوا شد . روی دشمن وا شد
برخیز و کاری کن . خواهرم تنها شد
#نوحه_شبهای_محرم
#نوحه
#محرم
@ghasemnemati
#دستورات_ماثور
🔴 نماز روز آخر ماه #ذی_الحجه و نماز آخرین روز سال قمری
▪️روز آخر ذی الحجه آخرین روز سال هجری قمری است #سيدبن_طاووس رضوان الله علیه در اقبال موافق يك روايت ذكر كرده كه:
«مستحب است انسان در این روز دو ركعت نماز بخواند در هر ركعت سوره حمد يك مرتبه و سوره توحید ده مرتبه وآيةالكرسي ده مرتبه، و بعد از نماز این دعا را بخواند:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ في هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَني عَنْهُ، وَلَمْ تَرْضَهُ،وَنَسيتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ، وَدَعَوْتَني اِلَي التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائي عَلَيْكَ، اَللّهُمَّ فَاِنّي اَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِر لي، وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُني اِلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنّي، وَلا تَقْطَعْ رَجآئي مِنْكَ ياكَريمُ.
خدايا آنچه انجام دادم در اينسال از اعمالي كه مرا از آن نهي فرمودي و راضي بدان نبودي و من آنرا فراموش كردم ولي تو فراموشش نكردي و مرا به بازگشت بسويت خواندي پس از دليري كردنم بر توخدايا من از آن اعمال آمرزش ميطلبم پس بيامرز آنها را و هر عملي كه انجام دادم از اعمالي كه مرا به تو نزديك گرداند پس آنرا از من قبول كن و قطع مكن اميدم را از خودت اي بزرگوار
هرگاه انسان این دعا را بخواند شیطان می گوید: وای بر من، هر زحمتی که در طول این سال برای ویرانی (اعمال) او به عمل آوردم، همه را با این چند جمله اصلاح نمود و سامان داد و نیز سال گذشته گواهی می دهد که شخص یاد شده ، آن را با انجام اعمال نیک به جا آورده است.
دعای یاد شده بعد از نماز این روز در برخی کتاب ها به این صورت آمده است:
اللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فِي هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ صالِحٍ وَ وَعَدْتَنِي انْ تُعْطِيَنِي عَلَيْهِ الثَّوابَ، فَتَقَبَّلْهُ مِنِّي بِفَضْلِكَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَ لا تَقْطَعْ رَجائِي، وَ لا تُخَيِّبْ دُعائِي، اللّهُمَّ وَ ما عَمِلتُ فِي هذِهِ السَّنَةِ مِمّا نَهَيْتَنِي عَنْهُ، وَ تَجَرَّأْتُ عَلَيْهِ، فَانِّي اسْتَغْفِرُكَ لِذلِكَ كُلِّهِ فَاغْفِرْ لِي يا غَفُورُ.
📚 اقبال الاعمال ج۱ ص۵۳۰
#دستورات_ماثور
#اعمال
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
غزل ورودیه کربلا
با مدینه چقدر؟ فاصله دارد اینجا
فکر آشفتگی قافله دارد اینجا
کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین
از جدائی تو قلبم گله دارد اینجا
این بیابان چقدر خار مغیلان دارد
خبر از پای پُر از آبله دارد اینجا
این سرازیری تل دل نگرانم كرده
همچنان سعی و صفا هروله دارد اینجا
بادهایش دمِ مغرب چه غبار آلوداست
سخن از کف زدن وهلهله دارد اینجا
تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش
عده ای قاتل بی حوصله دارد اینجا
حیف ِ ترکیبِ رخت نیست که تغییر کند؟
سر بریدن ز قفا مسئله دارد اینجا
ترسم آخر سرِ یک بوسه مرا پیر کنی
خبر از نیمه شب و نافله دارد اینجا
پایِ گیسویِ تو موهام همه گشته سپید
گیسوان من وتو قائله دارد اینجا
از نظر بازی این قوم دلم می لرزد
غارت چادر و معجر صله دارد اینجا
غبغب ناز علی را زنظر پنهان كن
وای بر حال رباب حرمله دارد اینجا
#قاسم_نعمتی
#ورودیه
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین (ع)
سخت است دختر باشی وماتم ببینی
منزل به منزل در اسیری غم ببینی
از خواب برخیزی بجای ناز بابا
گیسوی خودرا دست نامَحرَم ببینی
آن چادری که سالها محکم گرفتی
در دست ِ این وآن چنان پرچم ببینی
گفتم نزن ،لج کرد،تازه ناسزا گفت:
فریاد زد بدتر از این را هم ببینی
خورده کسی تا حال سیلیِّ دودستی
تا چند ساعت چهره را مُبهَم ببینی
یک دختر شامی به همبازیِ خود گفت :
دختر شده تاحال ، قامت خم ببینی
گفت آن یکی، پیشش نرو از خارجی هاست
باید که مویش را چنین در هم ببینی
امشب سرت را می کشانم تا خرابه
از نِی، نه ، از نزدیک احوالم ببینی
ای سربریده من بغل می خواهم امشب
اصلاً دلت آمد که من را کم ببینی
یا چشم من تار است یا تغییر کردی
چشمان خود واکن که من را هم ببینی
موی بلندی داشتم با معجرم سوخت
یک فاطمیه غم در این چشمم ببینی
عمه نبود امروز می رفتم کنیزی
جای تو خالی بود که ترسم ببینی
#قاسم_نعمتی
#حضرت_رقیه_سلام_الله