السلام علیکِ یارقیه بنت الحسین
سورة کوثرِ امام حسین
جلوة مادرِ امام حسین
نمکِ لشگرِ امام حسین
نازنین دخترِ امام حسین
ای بزرگ قبیلة عشاق
یا رقیه توئی «هوالرزاق»
دست پروردة عقیله توئی
صاحبِ شوکتی جلیله توئی
نازدارِ همه قبیله توئی
پایِ معشوقِ خود قتیله توئی
صاحبِ صحن وبارگاهی تو
بر گنهکارها پناهی تو
می بری دل ز دلبرانِ حرم
ای میاندارِ دخترانِ حرم
خونِ ما نذرِ آستانِ حرم
ای فدایت مدافعانِ حرم
شود آیا که رو سپید شوم
در دفاع از حرم شهید شوم
رویت آئینه دارِ زهرا بود
گیسوانت ضریحِ بابا بود
اولین چادرت چه زیبا بود
در بغل کردنِ تو دعوا بود
تو خودت قبلگاهِ حاجاتی
دستگیری ، رقیه ساداتی
این عمو ها بد عادتت کردند
رویِ شانه زیارتت کردند
گریه ها بر اسارتت کردند
چون نبودند غارتت کردند
به تو سیلی زدند چند نفر
روبرویِ سرِ علی اکبر
ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی
ضربه ها را تو بی هوا خوردی
بی هوا بین کوچه ها خوردی
مثلِ مادر ز چند جا خوردی
چند جا ناقه ات محاصره شد
معجرِ پارة تو مسخره شد
چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟
بی حیا بی هوا تورا هُل داد
نشد آخر کنی کمی فریاد
کاش عمو بود تا کند امداد
بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد
سوزش گیسوی تو خوب نشد
چند روزه سپید شد مویت
وارثِ مادراست پهلویت
مانده یک جایِ دست بر رویت
لای دستانِ ضجر گیسویت
تک و تنها تورا زد و آوَرد
بین آغوش عمه پَرتت کرد
همه جا را غبار می دیدی
چهره ها را تو تار می دیدی
همه را نیزه دار می دیدی
پنجه را در شکار می دیدی
لعنتی داد زد سرت را بُرد
چنگ انداخت ، معجرت را بُرد
عمه دیگر سرِ تو را می بست
سِفت تر معجر تورا می بست
زخم هایِ پرِ تورا می بست
چند جا پیکرِ تو را می بست
گفتی عمه، بهم نریز بگو
چیست معنایِ این کنیز بگو
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین
خدا کند که به قلبی شرار غم نخورد
تمام عمر کسی با بلا رقم نخورد
تمام دلبریِ دختران ، به مویِ سر است
به دردِ بافتنِ این گیسوانِ کم ،نخورد
برایِ عرضِ ادب دستِ عمه می بوسم
تلاش کرد که ضربه به پیکرم نخورد
خداکند سحری در دل بیابانها
وصال دختری ومادری بهم نخورد
نشد که دستِ خودم را بیاورم بالا
مگر سپر شود وضربه بر سرم نخورد
قسم به غیرت سقا نشد دفاع کنم
که دستِ مردِ غریبه به معجرم نخورد
خداکند که مسیرِ لگد پرانی مست
برایِ بی ادبی جانبِ حرم نخورد
بزرگیِ کفِ یک دست وصورتی کوچک
برای سیلی محکم تری بهم نخورد
مرا گرفت زمویِ سرم بلندم کرد
چگونه دخترِ تو ضربه، هر قدم نخورد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
شب سوم روضه
از امشب تا سه شب
توسل به خانم حضرت رقیه سلام الله علیها
#حضرت_رقیه_علیهاالسلام
◾️ بابا نمیدانم...
از جان من این زجرِ زجرآور چه میخواهد؟!
⚡️ مصیبت جانسوزِ جاماندن سهساله آل الله از قافله و اذیتهای زجر ملعون...
راوی گوید:
چون اسراء را به سمت شام میبردیم، در نزدیکی شهر «عسقلان» هوا بسیار گرم شد؛ لشکر پیوسته به اسبان خود آب میدادند و بقیه آب را بر روی زمین میریختند و به اسراء نمیدادند.
دختر خردسال حسین علیهالسلام که فاطمه صغری (رقیه سلاماللهعلیها) نام داشت، خود را به سایه بوتهٔ خاری رسانید و در زیر همان سایه خوابش برد.
وَ تَرکُوها وَ ارْتَحَلوا عَنها
▪️لشکر از آن وادی کوچ کرده و آن دختر را فراموش کردند.
در مسیر، ناگهان زینب کبری سلاماللّهعلیها متوجه شد که آن نازدانه از قافله جا مانده است،
فَبَکتْ و نادَت:
▪️لذا صدای گریه آن بانو بلند شد و فریاد برآورد:
یٰا قَوم! بِاللّهِ عَلیکم إصبِروا هُنَیئةً، فَقَد افتَقَدَتْ إبنَةُ أخی و قُرّةُ عَینی
▪️ای قوم! شما را به خدا قسم میدهم که کمی صبر کنید؛ دختر برادر و نور چشمم گم شده است.
همهمه در بین لشکر بالا گرفت؛ در آن اثنا ، ملعونی به نام «زجر بن قیس» صدایش را بلند کرد و گفت:
من میروم و هر گونه باشد آن دخترک را میآورم.
🔻 راوی گوید:
من همراه زجر به عقب قافله به راه افتادیم؛ از همان دور، نگاهم به آن دخترک افتاد؛ از جای برخاسته بود و دست بر روی سرش گذاشته بود؛ گاهی به اطراف نگاه میکرد و گاه مینشست؛ گاه میدوید و بر روی زمین میافتاد و فریاد میکشید:
یٰا عمّاه! یٰا عَمّتاه! یا أبتاه! یا أُختاه! یا أخاه....
گاه دیگر نمیتوانست راه برود و بر روی ریگهای گرم بیابان میغلطید و پاهایش را با دست میگرفت.
دیدم که تکهای از لباسش را پاره کرد و از شدت حرارت ریگها، به کف پای خود پیچید.
🔻در همین حال بود که زجر به او رسید و با تازیانهاش بر تن آن دختر زد و بر سر او فریاد کشید:
برخیز که اسبم هلاک شد تا تو را پیدا کردم!
بعد دیدم که بر صورت آن دختر سیلی زد و آن دختر ناله « وا أبتاه! وا علیاه!» سر میداد.
در آخر آن دخترک را بر عقب اسب خود انداخت و حرکت کرد.
چون به قافله رسید آن دختر را از همان بالای اسب ، در عقب قافله بر روی زمین انداخت.
📚بحرالمصائب ج۷ ص۲۹۹
📚سرورالمومنین (نسخه خطی) ص۱۶۳
@ghasemnemati
💠السلام علیکم یا آل رسول الله💠
🏴همزمان با طلیعه ماه صفر
شهادت جانسوز حضرت رقیه
و امام حسن مجتبی علیهما السلام
به مدت شش شب اقامه عزا می نماییم
🎤سخنران:شیخ محمد توحیدی
مداحی ذاکران اهل بیت علیهم السلام
⏱زمان :جمعه ۲۷مرداد تا چهارشنبه اول شهریور ساعت ۱۹.۴۵
🕌مکان : شهرری سه راه ورامین خیابان ابن بابویه کوچه شهید صادقی (منزل نعمتی)
کهف الحسن علیه السلام
✔️بانیان محترمی که تمایل به کمک دارند در پیام خصوصی در خدمتشان هستم.
@ghasemnemati
السلام علیک یا ابا محمد حسن بن علی
درکرمخانه حق سفره بنام حسن است
انشاءالله
امشب چهارشنبه ساعت ۱۹.۴۵
شب هفتم ماه صفر
شب آخر روضه کهف الحسن علیه السلام
التماس دعا
امام مجتبی(ع)-شهادت (دو دمه)
کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است
صاحب ما حسن است
رجز ما به صف حشر فقط یا حسن است
صاحب ما حسن است
ما حسینی شده از روح قیام حسنیم
ما غلام حسنیم
ما مسلمان شده دست امام حسنیم
ما غلام حسنیم
#قاسم_نعمتی
@karimeghrib
(به سبك سبک منم آواره بین کوفه)
سلام ای آقای کریمم ، گرفتار تو از قدیمم
تو شاه و من عبد حریمم ، حسن جان
بزرگ آل مرتضایی امام شاه کربلایی
چرا پس بی صحن و سرایی ، حسن جان
حسن جان ، برای تو صحن و سرا میسازیم
ضریحی چنان کربلا میسازیم ، بنامت بنازیم
کریم شهر پیغمبری حسن
میان خانه بی یاوری حسن
تو شهریار بی لشگری حسن
یابن الزهرا لبیک یاحسن
******
بمیرم محاسن سفیدی ، نگفتی در کوچه چه دیدی
به شانه مادر را کشیدی ، حسن جان
صدایی آمد ناگهانی ، به خاک افتاده آسمانی
عصای بانوی جوانی ، حسن جان
واویلا ، زمین خوردن مادرت پیرت کرد
دو گوشواره آنجا زمین گیرت کرد ، عدو بیهوا زد
ز بعد کوچه خون شد نگاه تو
مسیر مادر شد قتله گاه تو
چه خندهای کرد بر سوز آه تو
یابن الزهرا لبیک یاحسن
******
به جانت زهر کین اثر کرد ، به خون لبهایت را که تر کرد
شرارش کار میخ در کرد ، حسن جان
به طشتی که شد ارغوانی ، لبانت کرده روضهخوانی
کجا بین نامحرمانی ، حسن جان
واویلا ، نرفته رخ تو به تاراج اینجا
نخورده لبت چوب حراج اینجا ، بگویم زغمها
امان ز شام و آن مجلس شراب
عمه ی سادات با دیده اضطراب
نموده تک تک ضربهها را حساب
یابن الزهرا لبیک یاحسن
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
نوحه امام حسن (ع)
به سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یا امام حسن علیه السلام
کیست آقام ، شاه ذوالمنن است
به همه گفته ام که عشق من است
بنویسید روی بابِ نجف
کنیهٔ مرتضی ابوالحسن است
او فقط صاحب کرمخانه است
سفره دارِ تمام پنج تن است
ناقهٔ ام فتنه را پی کرد
پسرِ کعبه زاده ، بت شکن است
خطبه می خواند عین ِ پیغمبر
از همان کودکی چه خوش سخن است
با وجودیکه بی حرم شده است
صاحبِ این همه گدا حسن است
مظهر ِ اسم ِ یا کریم ِ خداست
او بزرگِ همه بنی الزهراست
جلوات خدا نماست حسن
اولین شبهِ مصطفاست حسن
شیر خورده ز سینهٔ زهرا
مَحرَمِ عصمتِ خداست حسن
پسرِ ارشدِ امیرِ نجف
شاهِ ما بعدِ مرتضاست حسن
همه حاجت روا روید امشب
دست هایش گره گشاست حسن
در دو دنیا نگاهِ قاسمِ او
چاره سازِ امورِ ماست حسن
ظاهراً در مدینه بی حرم است
مالکِ کُلِّ کربلاست حسن
بی جهت نیست پرچمش بالاست
حسنی کیست ؟! سیدالشهداست
حلم دارد به وسعت عالم
در کرم دست بوسِ او حاتم
گیسوانِ سپید ِ او دارد
خاطراتی ز روزهای غم
ای بمیرم چه زود پیر شده
روزگارش گذشته با ماتم
قاتلش گشته کوچه ای باریک
کوچه ای تنگ و پُر ز پیچ و خم
دست در دست مادرش می رفت
آمد از روبرو یکی کم کم
جلو آمد دو سه قدم نامرد
مادرش رفت عقب یکی دو قدم
مانده ام من چه نسبتی دارد
رویِ حوریه....سیلی ِ محکم
صورتی که تمام عصمت بود
غرقِ خون شد به دست نامَحرم
یک طرف دست و یک طرف دیوار
چهره از آن به بعد شد درهم
تا قیامت برای ما بد شد
پا به چادرگذاشت و رد شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
دودمه امام حسن
توکریم بن کریمی حسنی آقایی
لک لبیک حسن
توبزرگ همه اولاد بنی الزهرایی
روز محشر بنوسید به پیشانی ما
لک لبیک حسن
ذکر سربند مسلمانی ایرانی ما
#قاسم_نعمتی
#امام_حسن
@karimegharib
نوحه امام حسن علیه السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
سبک
سلام آقا من الان روبروتونم
تقدیم به امام حسن مجتبی علیه السلام
سلام آقا. عزیز حضرت زهرا
حسن جانم. فدای غربتت آقا
رو اسم تو . دارن سینه زنا غیرت
بااسم تو . بهم میریزه هرهیات
حسن جانم
حسن جانم . کی گفته بی کس و یاری
ببین آقا . توی دلها حرم داری
همه میگن . توخیلی مادری هستی
پس از کوچه. یه عمره مشتت و بستی
حسن جانم
توی گوشت . صدای سیلی پیچیده
چی شد کوچه . چه تصویری چشات دیده
بایک سیلی . دوتا گوشواره افتاده
میگه مقتل. دوتایی تون و هل داده
حسن جانم
میگه مقتل . نمیدید چشمای مادر
میگه مقتل به دیوار خورده محکم سر
یه کاری کرد. برای غیرتت بد شد
گذاشت نامرد. پاشو رو مادر و رد شد
حسن جانم
ببین حالا. یه تشتی روبروتونه
خون دلها. بجاتو روضه میخونه
جگرپاره. بریز بیرون همه حرفات
میگن کوچه . چرا می لرزه دست و پات
حسن جانم
پیشه زینب . لبات غرقه به خون میشه
لب خونی . عذابه خواهرت میشه
یه تشت اینجا.یه تشتم میبینه تو شام
یزیده مست . میده بر اهل بیت دشنام
حسن جانم
شراب میخورد. باچوبش روی لب میزد
شکست دندون . صدای فاطمه اومد
نبود عباس . ببینه محشری برپاست
یکی پاشد. ردخترها کنیزی خواست
حسن جانم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شور امام حسن علیه السلام
به سبک
وصلی الله و علی الباکین علی الحسین عطشان
حسن ای آقا _عزیز زهرا_کریم آل الله
زبس می بخشی _نگین عرشی_امام ثارالله
ز بس تنهایی_نداری جایی _برای سوز و آه
پا به پای حق -تو کرم داری
این کرم رو تا -محشرم داری
تو دل نوکر-ها حرم داری
ای حسن جانم
از اون روزی که _دیدی تو کوچه_زمین خورده مادر
می لرزید دستات_جلوی چشمات_شده خاکی معجر
توواون گیر و دار_به سنگ دیوار_چه بد خورده باسر
با یه ضربه شد-هر دو گوش پاره
رو زمین افتاد-دوتا گوشواره
بعد از اون دیگه-شدی بی چاره
ای حسن جانم
مسیری باریک_یه وقت شدتاریک _جلوتون تا سد شد
یه هو سیلی زد_گذاشت پا نامرد_روی چادر رد شد
الا با غیرت_کبود شد صورت_برات خیلی بد شد
چشمای مادر-بعد از اون تاره
جای یک صورت -روی دیواره
بردن مادر-درد سر داره
ای حسن جانم
حالاتوی تشت _ورق هابرگشت _چه حرفاریخت بیرون
می گفتی لا یوم_به پیش زینب_بالب های پر خون
میشه دلواپس_غریب و بیکس_اسیر و سرگردون
مجلسی توو شام-جای زینب شد
صورت آقا -نامرتب شد
خیزران کوب اون-صورت و لب شد
ای حسن جانم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
ای آقای کریم
لطیفی چون نسیم
اسیر تو شده
دل ما از قدیم
میان سینه ها حرم داری حسن
توهم مثل خدا کرم داری حسن
به نفس استاد:
#حاج_منصور_ارضی
به قلم :
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
https://www.instagram.com/tv/CiEbyt0oUAo/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات احتضار إمام حسن علیهالسلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
امام حسن علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهماالسلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود:
ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش میکنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهمالسلام نموده اند.
ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.
هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیهالسلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیمتر از مصیبت من است و سختیهای تو بزرگتر از سختیهای من است.
📚معالی السبطین؛ ص۴۸
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ روضهخوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار...
در نقلی آمده است:
وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بر بالین برادر گریه میکردند، امام حسن علیهالسلام به او فرمودند:
یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی
▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است.
فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا
▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح میکنند.
و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها
▪️و شقی ترین این امت بر سینهات بالا میرود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد میدهد: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی میکند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند.
و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك
▪️ و اهل و عیالت به إسارت میروند و فرزندانت یتیم میشوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل میکنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه میکنند.
فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا
▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو میبودم و از تو دفاع مینمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست.
📚معالی السبطین ص۶۲
🔰 صلوات و نماز و حرز و توسل به امام حسن علیه السلام
🔸 رسول خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ رَاضٍ عَنْهُ فَلْیَتَوَالَ ابْنَکَ الْحَسَنَ
هر که دوست دارد خدا را در حالی ملاقات کند که از او راضی باشد، باید دوست بدارد فرزندت حسن را و ولایت او را داشته باشد.
📚 بحارالانوار ج۲۷ ص۱۰۷
📿 قسمتی از صلوات خاصه حضرت:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوما وَ مَضَیْتَ شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ
📿 نماز حضرت:
چهار رکعت است(دو نماز دو رکعتی) که در هر رکعت یک بار سوره «حمد» و بیست و پنج بار سوره «توحید» خوانده میشود.
دعای آن حضرت پس از نماز:
🤲اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُقِیلَنِی عَثْرَتِی وَ تَسْتُرَ عَلَیَّ ذُنُوبِی وَ تَغْفِرَهَا لِی وَ تَقْضِیَ لِی حَوَائِجِی وَ لا تُعَذِّبَنِی بِقَبِیحٍ کَانَ مِنِّی فَإِنَّ عَفْوَکَ وَ جُودَکَ یَسَعُنِی إِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ.
📿 توسل به رسول خدا ، حضرت زهرا ، امام حسن و امام حسین صلوات الله علیهم:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمِّدٍ وَ عَلَی اِبْنَتِه وَعَلی اِبْنَیْها وَ اَسْئَلُکَ بِهِمْ اَنْ تُعینَنی عَلی طاعَتِکَ وَ رِضْوانِکَ و اَنْ تُبَلِّغَنی بِهِمْ اَفْضَلَ ما بَلَّغْتَ اَحَداً مِنْ اَوْلِیاَّئِکَ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ
📿 دعای ساعت دوم هر روز که متعلق به امام حسن علیه السلام است:
ساعت دوم: از طلوع آفتاب است تا ذهاب حمره [یعنی کنار رفتن سرخی افق مشرق]:
اَللّهُمَّ لَبِسْتَ بَهآئَکَ فی اَعْظَمِ قُدْرَتِکَ وَ صَفا نُورُکَ فی اَنْوَرِ ضَوْئِکَ وَ فاضَ عِلْمُکَ حِجابَکَ وَ خَلَّصْتَ فیهِ اَهْلَ الثِّقَةِ بِکَ عِنْدَ جُودِکَ فَتَعالَیْتَ فی کِبْرِیآئِکَ عُلُوّاً عَظُمَتْ فیهِ مِنَّتُکَ عَلی اَهْلِ طاعَتِکَ فَباهَیْتَ بِهِمْ اَهْلَ سَمواتِکَ بِمِنَّتِکَ عَلَیْهِمْ اَللّهُمَّ فَبِحَقِّ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَلَیْکَ اَسْئَلُکَ وَ بِهِ اَسْتَغیثُ اِلَیْکَ وَاُقِدِّمُهُ بَیْنَ یَدَیْ حَوآئِجی اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بی ...(حاجت خود را بگوید)
📿 حرز حضرت:
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَکَانِکَ وَ مَعَاقِدِ عِزِّکَ وَ سُکَّانِ سَمَاوَاتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ أَنْ تَسْتَجِیبَ لِی فَقَدْ رَهِقَنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ عُسْرِی یُسْرا
📿 تسبیح حضرت در روز چهارم هر ماه قمری:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُطَّلِعٌ عَلَی خَوَازِنِ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ مُحْصِی عَدَدِ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ سُبْحَانَ الْمُطَّلِعِ عَلَی السَّرَائِرِ عَالِمِ الْخَفِیَّاتِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ سُبْحَانَ مَنِ السَّرَائِرُ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ وَ الْبَوَاطِنُ عِنْدَهُ ظَوَاهِرُ سُبْحَانَ الله بِحَمْدِهِ
@ghasemnemati
#تقویم_شیعه
۸ #ماه_صفر سالروز ارتحال جناب #سلمان_محمدی " رضوان الله تعالی علیه " ، فخر عجم و مفتخر به مقام منا اهلبیت ( سلام الله علیهم اجمعین )
🔴 #سلمان چرا سلمان شد ؟
🔹عنْ مُحَمَّدِ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ بُزُرْجَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مَا أَكْثَرَ مِنْكَ سَيِّدِي ذِكْرَ سَلْمَانَ اَلْفَارِسِيِّ فَقَالَ لاَ تَقُلْ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ وَ لَكِنْ قُلْ سَلْمَانُ اَلْمُحَمَّدِيُّ أَ تَدْرِي مَا كَثْرَةُ ذِكْرِي لَهُ؟ قُلْتُ لاَ قَالَ لِثَلاَثٍ أَحَدُهَا إِيثَارُهُ هَوَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى هَوَى نَفْسِهِ وَ اَلثَّانِيَةُ حُبُّهُ اَلْفُقَرَاءَ وَ اِخْتِيَارُهُ لَهُمْ عَلَى أَهْلِ اَلثَّرْوَةِ وَ اَلْعُدَدِ وَ اَلثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَ اَلْعُلَمَاءِ إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ .
🔸یکی از یاران امام صادق (سلام الله علیه) از ایشان پرسید:
چقدر از شما میشنوم که سلمان فارسی را نام میبرید؟
حضرت فرمود: نگو سلمان فارسی، بگو سلمان محمدی. میدانی چرا زیاد نام سلمان را می بریم؟
عرض کردم: نه نمی دانم.
🔻فرمود: به خاطر سه ویژگی.
۱. خواستة امیرالمؤمنین را بر خواستة خود مقدم می داشت.
۲. محرومان و فقرا را دوست داشته و بر ثروتمندان ترجیح میداد.
۳. علم و عالمان را گرامی می داشت.
سلمان، عبد صالح خدا، حقگرا و مسلمان بود و از مشرکین نبود.
📚 بشارةالمصطفی لشیعةالمرتضی، جلد ۱، صفحه ۲۶۷
⬅️ نکته ای که در این روایت قابل توجه است این است که حضرت نفرمود ما #سلمان رو دوست داریم چون صاحب #مکاشفات است ، چون از #الهامات_غیبیه برخوردار است ، چون به #فناء رسیده و یا چون #چشم_برزخی دارد .....
امام معصوم سلمانی را که بتصریح روایات تمام مدارج ایمان را داراست اینطور معرفی می کند که خواست امام را بر خواست خود مقدم می کرد ....
🔴 حقیقتا ملاک در عرفان اهلبیت سلام الله علیهم اجمعین چقدر با عرفان های بی اساس امروز فرق می کند ..
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
#مصائب_شام
⚡️ رویای صادقه حضرت سکینه سلاماللهعلیها در شهر شام ...
سید بن طاووس مینویسد:
از حضرت سکینه سلاماللهعلیها نقل شده است که آن بانوی مکرّمه فرمود:
چهارمين روزى كه ما در شام بوديم، خوابى طولانی ديدم. زنى ديدم كه بر هودجى سوار و دست بر سر گذاشته است.
پرسيدم: «اين زن كيست؟»
به من گفتند:
«اين زن، فاطمه دختر محمد صلي الله علیه و آله است و مادرِ پدر تو است.»
گفتم: «به خدا كه بايد به نزدش بروم و بگويم كه چه با ما كردند.»
🩸 شتابان به سويش دويدم و خود را به او رساندم و در برابرش ايستادم و گريه كنان مىگفتم:
«مادر جان! به خدا كه حق ما را انكار كردند. مادر، به خدا كه جمعيت ما را پراكندند. مادر جان! به خدا كه حريم ما را مباح دانستند. مادر جان! به خدا كه حسين، پدر ما را كشتند.»
🩸چون اين سخنان از من شنيد، فرمود:
کُفِّی صَوْتَکِ یَا سَکینَةُ فَقَدْ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی هَذَا قَمِیصُ أَبِیکِ الْحُسَیْنِ علیهالسلام لَا یُفَارِقُنِی حَتَّی أَلْقَی اللَّهَ
▪️سكينه جانم! بيش از اين مگو كه بند دلم را پاره کردی .اين پيراهن پدر تو است كه از خودم جدايش نخواهم نمود تا با همين پيراهن، خدا را ملاقات كنم.
📚اللّهوف، ص ۱۸۸
📚بحارالانوار ج ۴۵ ص ۱۴۱
📚نفس المهموم، ص۴۵۳
@ghasemnemati
دوبیت پیام اربعین
مردمی که حرف افتاده، ز دین برگشته اند
یا به قول عده ای، از فقر، کافر گشته اند
اربعین با یک نگاه مهدی صاحب زمان
در بیابان نجف تا کربلا سرگشته اند
#اعتقادی
#قاسم_نعمتی
#اربعین
@ghasemnemati
🔰 بندگان شایسته خداوند
✨ امام کاظم علیه السلام فرمودند:
✨ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِي اَلْأَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوَائِجِ اَلنَّاسِ هُمُ اَلْآمِنُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ اَللَّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ
✨ خداوند در روی زمین بندگانی دارد که برای برآوردن حوائج و نیازهای مردم تلاش میکنند، آنان همان کسانی اند که روز قیامت در امن و امان هستند، و هرکس وسیله خوشحالی یک مومنی را فراهم کند خداوند روز قیامت دلش را شاد سازد.
📚 کافی ج۲ ص۱۹۷
@ghasemnemati
این کلیپ را به عشق شهدا گوش کنید .
نام شهدا را زیر این پست کامنت کنید .
نسیمی جانفزا می آید
به نفس :
#حاج_حسین_سازور
@hajhoseinsazvar_official
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#کربلای_معلی
#اربعین
#شهدا
#مدافعان_حرم
#مدافعان_سلامت
#شلمچه
#مهران
سبک نسیمی جانفزا می آید
جهت همخوانی و زمزمه در کاروانهای پیاده روی
نسیمی جانفزا می آید
بوی کرببلا می آید
واویلا واویلا واویلا
دوباره کربلا غوغا شد
ماتم زینب کبری شد
واویلا واویلا واویلا
من پی ات کوچه گردی کردم
خسته از دشمن نامردم
زینبت زینب سابق نیست
یک جهان در دل اوردم
واویلا واویلا واویلا
سر به خاک بلا بگذارم
خیزو کن چاره ای دلدارم
گرفته دست خود برپهلو
مادرم امده دیدارم
واویلا واویلا واویلا
زنده شد خاطراتم اینجا
چیده شد روی نیزه سرها
زیرو شد تنت با چکمه
وای از ان غروب عاشورا
واویلا واویلا واویلا
بوسه از حنجرت یادم هست
نگاه مادرت یادم هست
عبا ؛انگشتر و پیراهن
غارت پیگرت یادم هست
واویلا واویلا واویلا
شام پر ماجرا را دیدم
وادی بی حیا را دیدم
مجلسی که خودت می دانی
سرو تشت طلا را دیدم
واویلا واویلا واویلا
خواهرت ببین تنها مانده
اسیر موج غمها مانده
تومزن به رویم جان من
رقیه خرابه جا مانده
واویلا واویلا واویلا
روضه خوانت خرابه جان داد
پای راس تو از پا افتاد
آنقدر بوسه زد لبهایت
عاقبت شد زغمها آزاد
واویلا واویلا واویلا
خبر داری که دیدم آزار
شد چهل منزل این غمتکرار
باورت می شود جان من!!!
راهم افتاده بین بازار
واویلا واویلا واویلا
هرچه آمد سرم را دیدی
چون هلالی ز نی تابیدی
دیدمت برزمین افتادی
بسکه برنیزه ها چرخیدی
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
https://www.instagram.com/p/CiZNLFCIaQN/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
زمزمه به سبک دروادی محبت...
بارسفرببندید عالم شده عزادار
قامت خمیده زینب آیدبرای دیدار
گیسوسپید و خسته گوید به چشم گریان
تاج سرم حسین جان برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان
دیدی که پس گرفتم پیراهنت برادر
برگوشم از بیابان آیدصدای مادر
روضه بپا نمایم هرگوشه ازبیابان
من مضطرم حسین جان برادرم حسین جان
دوست دارم حسین جان
یادم نرفته دیدم خوردی زمین به گودال
میرفتی ای ذبیحم باضربه نیزه ازحال
خودرا به تورساندم باگیسوی پریشان
ای بی سرم حسین جان برادرم حسین جان
کارم کشیده بی تو تامجلس حرامی
شخصیتم شکسته با ناسزای شامی
باخیزران بهم ریخت ترتیب صوت قرآن
من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان
ازمن نپرسی ازچه شرمنده ازوصالی
شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی
ریحانه ء بهشتی جامانده کنج ویران
بی یاورم حسین جان
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
حضرت زینب(س)-اربعین
زینبم من که علمدار غمم
به خدا قافله سالار غمم
منکه پیغمبر رنج و آهم
من سفیر ابی عبداللهم
ریشه ی آب و گلم با اشک است
چون تسلای دلم با اشک است
من بلا دیده ترین زن هستم
عهد غم با لب دلبر بستم
فاتح غربت عاشورایم
کربلا نائبة الزهرایم
فاطمه زاده ام و طاهره ام
در بیابان بلا صابره ام
نام من شرح تمام است به عشق
روی عشاق همه سوی دمشق
مدفنم قبله عرش نبوی است
بارگاهم چو حریم علویست
دست بوسم حرم آل الله
خون من خون رگ ثارالله
حال دلخسته و زار آمده ام
بهر دیدار نگار آمده ام
سینه پر آتش و لب ها خاموش
مانده سوغات سفر در آغوش
بهر من مانده به جز روی کبود
زان سفر پیرهنی خون الود
یاد دلدار دلم غرق مهن
قلب من پاره تر از پیراهن
شرح غمها و مصیبات کنم
سخن از غربت سادات کنم
قسمتم رنج و بلا شد ای وای
صبح تا عصر چه ها شد ای وای
ز غریبی سخنم قاصر شد
شاه مظلوم “بِلا ناصِر” شد
چه بگویم من از آن وضع عجیب
ناله ی این زهیر این حبیب
باغ شد طعمه ی طوفان بلا
مَصرع لاله بود کرب و بلا
اولین لاله چسان پرپر شد
اربا اربا بدن اکبر شد
بعد از او یاسمن ازهم پاشید
جسم پور حسن از هم پاشید
آن کفن پوش و عسل نوش وصال
زیر سمها بدنش شد پامال
شد شدائد ولی اندم احساس
کامد از علقمه صوت عباس
بعداز آن رشته احساس گسست
تیرکین ساقه یک غنچه شکست
مرغکی را ز جفا پر کندند
روی دست پدرش سر کندند
دور تا دور حرم نا محرم
یک کمر تا شده از این همه غم
آمد و دست به قلبم بگذاشت
پرده ی صبر به کَربَم بگذاشت
ترسش این بود که گردم بی تاب
شدت داغ کند قلبم آب
خم شد و زیر گلو بوسیدم
بعد از آن لحظه چه غمها دیدم
دیدم ” ابدانِ بِلا اَکفان” را
بین صحرا ورق قرآن را
آسمان گشت دگر تیره و تار
عرش تا فرش همه گرد و غبار
دیدم از تل همه ی غوغا را
جلوه ی غربت عاشورا را
یک سری روی نی آویخته بود
بین یک دشت بدن ریخته بود
به خدا نور دو عینم گم شد
زیر سم جسم حسینم گم شد
باب بی حرمتی اندم شد باز
با اسارت سفرم شد آغاز
قافله تا که زگودال گذشت
این چهل روز چهل سال گذشت
کی مصیبات زمین گیرم کرد
به خدا داغ حسین پیرم کرد
دشمن و مستی و شادی کردن
منو ازجسم حسین دل کندن
بی حسین رفتم از این کرب و بلا
جانب کوفه و آن شام بلا
صاحب روضه مکشوفه شدم
قد خمیده وارد کوفه شدم
بعد هجران سه روزه با یار
دیدمش سوخته رخ نیزه سوار
بی جواب است سوالم ز وصال
قرص مه بود چرا گشته هلال
سخت بگذشت برایم یک داغ
که در آورد صدایم یک داغ
داغ آن میکده ی ابن زیاد
مجلش عشرت آن بد بنیاد
صحنه ای دیدم و بی تاب شدم
از خجالت به خدا آب شدم
مردم از بی کسی و زنده شدم
پیش طفلان همه شرمنده شدم
گشتم از عقده و کردم تبعید
جانب شاه بلا ، کاخ یزید
من و هشتاد و چهار گلدسته
ره چهل منزل و طفلان خسته
کاخ حمراء و بیابان و عطش
چشم سقا و یتیمان و عطش
عزم بشکستن غیرت ای وای
کعب نی سیلی و تهمت ای وای
راس در صندوق و گه بر نی بود
در پیش سینه زنان ، روی کبود
بسکه سر،بازی این مردم شد
وای دیگر شب و روزم گم شد
لطمه ای سخت به سادات رسید
ره به دروازه ی سادات رسید
نام دروازه که ساعات نبود
جای تسبیح و عبادات نبود
پایگاه همه رقاصان بود
جایگاه طرب مستان بود
بعد تجهیز سه روزه با ساز
کوچه گردی حرم شد آغاز
همه ابعاد جفا سنجیدند
چه مسیری بَرِ ما بگزیدند
دم دروازه و بازار شلوغ
حرفهای بد و القاب دروغ
بینشان فحش دمِ رایجی است
کمترین تهمتشان خارجی است
بدترین لحظه برایم آن بود
رَهَم افتاد در آن کوی یهود
بر تلافیِّ قیام خیبر
حمله کردند به سوی معجر
ریشه ی هرچه حیا را کندند
پرده محمل ما را کندند
سنگ کین از همه سو برسرریخت
وان یکی آتش و خاکستر ریخت
ازحرارت همه پیکرها سوخت
دامنو گیسوی دخترها سوخت
درد ، بسیار و ندارم مونس
من نگویم سخنی زان مجلس
خیزران دست ز نسل نمرود
یک سرو تشت و لبی خون آلود
آنقدر چوب لبانش بوسید
ضربه ، شیرازه ی لبها پاشید
بوسه گاه نبوی شد ویران
کرد تغییر صدای قرآن
شدم از غصه دگر خانه خراب
دور تا دور سرش غرق شراب
حال با اینهمه غم آمده ام
با قد و قامت خم آمده ام
اربعینی غم و محنت دیدم
من چهل روز مصیبت دیدم
کنج ویران گل لاله جا ماند
حیف در شام سه ساله جا ماند
کو؛ که هنگامه ی امداد شده
گریه کردن دگر آزاد شده
#قاسم_نعمتی
@karimegharib