eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
676 عکس
168 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️ رویای صادقه حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها در شهر شام ... سید بن طاووس می‌نویسد: از حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها نقل شده است که آن بانوی مکرّمه فرمود: چهارمين روزى كه ما در شام بوديم، خوابى طولانی‌ ديدم. زنى ديدم كه بر هودجى سوار و دست بر سر گذاشته است. پرسيدم: «اين زن كيست؟» به من گفتند: «اين زن، فاطمه دختر محمد صلي الله علیه و آله است و مادرِ پدر تو است.» گفتم: «به خدا كه بايد به نزدش بروم و بگويم كه چه با ما كردند.» 🩸 شتابان به سويش دويدم و خود را به او رساندم و در برابرش ايستادم و گريه كنان مى‌گفتم: «مادر جان! به خدا كه حق ما را انكار كردند. مادر، به خدا كه جمعيت ما را پراكندند. مادر جان! به خدا كه حريم ما را مباح دانستند. مادر جان! به خدا كه حسين، پدر ما را كشتند.» 🩸چون اين سخنان از من شنيد، فرمود: کُفِّی صَوْتَکِ یَا سَکینَةُ فَقَدْ قَطَعْتِ نِیَاطَ قَلْبِی هَذَا قَمِیصُ أَبِیکِ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام لَا یُفَارِقُنِی حَتَّی أَلْقَی اللَّهَ ▪️سكينه جانم! بيش از اين مگو كه بند دلم را پاره کردی .اين پيراهن پدر تو است كه از خودم جدايش نخواهم نمود تا با همين پيراهن، خدا را ملاقات كنم. 📚اللّهوف، ص ۱۸۸ 📚بحارالانوار ج ۴۵‌ ص ۱۴۱ 📚نفس المهموم، ص۴۵۳ @ghasemnemati
دوبیت پیام اربعین مردمی که حرف افتاده، ز دین برگشته اند یا به قول عده ای، از فقر، کافر گشته اند اربعین با یک نگاه مهدی صاحب زمان در بیابان نجف تا کربلا سرگشته اند @ghasemnemati
🔰 بندگان شایسته خداوند ✨ امام کاظم علیه السلام فرمودند: ✨ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِي اَلْأَرْضِ يَسْعَوْنَ فِي حَوَائِجِ اَلنَّاسِ هُمُ اَلْآمِنُونَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ اَللَّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ ✨ خداوند در روی زمین بندگانی دارد که برای برآوردن حوائج و نیازهای مردم تلاش می‌کنند، آنان همان کسانی اند که روز قیامت در امن و امان هستند، و هرکس وسیله خوشحالی یک مومنی را فراهم کند خداوند روز قیامت دلش را شاد سازد. 📚 کافی ج۲ ص۱۹۷ @ghasemnemati
این کلیپ را به عشق شهدا گوش کنید . نام شهدا را زیر این پست کامنت کنید . نسیمی جانفزا می آید به نفس : @hajhoseinsazvar_official @ghasemnemati_ir سبک نسیمی جانفزا می آید جهت همخوانی و زمزمه در کاروانهای پیاده روی نسیمی جانفزا می آید بوی کرببلا می آید واویلا واویلا واویلا دوباره کربلا غوغا شد ماتم زینب کبری شد واویلا واویلا واویلا من پی ات کوچه گردی کردم خسته از دشمن نامردم زینبت زینب سابق نیست یک جهان در دل اوردم واویلا واویلا واویلا سر به خاک بلا بگذارم خیزو کن چاره ای دلدارم گرفته دست خود برپهلو مادرم امده دیدارم واویلا واویلا واویلا زنده شد خاطراتم اینجا چیده شد روی نیزه سرها زیرو شد تنت با چکمه وای از ان غروب عاشورا واویلا واویلا واویلا بوسه از حنجرت یادم هست نگاه مادرت یادم هست عبا ؛انگشتر و پیراهن غارت پیگرت یادم هست واویلا واویلا واویلا شام پر ماجرا را دیدم وادی بی حیا را دیدم مجلسی که خودت می دانی سرو تشت طلا را دیدم واویلا واویلا واویلا خواهرت ببین تنها مانده اسیر موج غمها مانده تو‌مزن به رویم جان من رقیه خرابه جا مانده واویلا واویلا واویلا روضه خوانت خرابه جان داد پای راس تو از پا افتاد آنقدر بوسه زد لبهایت عاقبت شد زغمها آزاد واویلا واویلا واویلا خبر داری که دیدم آزار شد چهل منزل این غم‌تکرار باورت می شود جان من!!! راهم افتاده بین بازار واویلا واویلا واویلا هرچه آمد سرم را دیدی چون هلالی ز نی تابیدی دیدمت برزمین افتادی بسکه برنیزه ها چرخیدی واویلا واویلا واویلا @karimegharib https://www.instagram.com/p/CiZNLFCIaQN/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
زمزمه به سبک دروادی محبت... بارسفرببندید عالم شده عزادار قامت خمیده زینب آیدبرای دیدار گیسوسپید و خسته گوید به چشم گریان تاج سرم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان دیدی که پس گرفتم پیراهنت برادر برگوشم از بیابان آیدصدای مادر روضه بپا نمایم هرگوشه ازبیابان من مضطرم حسین جان برادرم حسین جان دوست دارم حسین جان یادم نرفته دیدم خوردی زمین به گودال میرفتی ای ذبیحم باضربه نیزه ازحال خودرا به تورساندم باگیسوی پریشان ای بی سرم حسین جان برادرم حسین جان کارم کشیده بی تو تامجلس حرامی شخصیتم شکسته با ناسزای شامی باخیزران بهم ریخت ترتیب صوت قرآن من خواهرم حسین جان برادرم حسین جان ازمن نپرسی ازچه شرمنده ازوصالی شد گریه کردن آزاد جای رقیه خالی ریحانه ء بهشتی جامانده کنج ویران بی یاورم حسین جان @karimegharib
حضرت زینب(س)-اربعین زینبم من که علمدار غمم به خدا قافله سالار غمم منکه پیغمبر رنج و آهم من سفیر ابی عبداللهم ریشه ی آب و گلم با اشک است چون تسلای دلم با اشک است من بلا دیده ترین زن هستم عهد غم با لب دلبر بستم فاتح غربت عاشورایم کربلا نائبة الزهرایم فاطمه زاده ام و طاهره ام در بیابان بلا صابره ام نام من شرح تمام است به عشق روی عشاق همه سوی دمشق مدفنم قبله عرش نبوی است بارگاهم چو حریم علویست دست بوسم حرم آل الله خون من خون رگ ثارالله حال دلخسته و زار آمده ام بهر دیدار نگار آمده ام سینه پر آتش و لب ها خاموش مانده سوغات سفر در آغوش بهر من مانده به جز روی کبود زان سفر پیرهنی خون الود یاد دلدار دلم غرق مهن قلب من پاره تر از پیراهن شرح غمها و مصیبات کنم سخن از غربت سادات کنم قسمتم رنج و بلا شد ای وای صبح تا عصر چه ها شد ای وای ز غریبی سخنم قاصر شد شاه مظلوم “بِلا ناصِر” شد چه بگویم من از آن وضع عجیب ناله ی این زهیر این حبیب باغ شد طعمه ی طوفان بلا مَصرع لاله بود کرب و بلا اولین لاله چسان پرپر شد اربا اربا بدن اکبر شد بعد از او یاسمن ازهم پاشید جسم پور حسن از هم پاشید آن کفن پوش و عسل نوش وصال زیر سمها بدنش شد پامال شد شدائد ولی اندم احساس کامد از علقمه صوت عباس بعداز آن رشته احساس گسست تیرکین ساقه یک غنچه شکست مرغکی را ز جفا پر کندند روی دست پدرش سر کندند دور تا دور حرم نا محرم یک کمر تا شده از این همه غم آمد و دست به قلبم بگذاشت پرده ی صبر به کَربَم بگذاشت ترسش این بود که گردم بی تاب شدت داغ کند قلبم آب خم شد و زیر گلو بوسیدم بعد از آن لحظه چه غمها دیدم دیدم ” ابدانِ بِلا اَکفان” را بین صحرا ورق قرآن را آسمان گشت دگر تیره و تار عرش تا فرش همه گرد و غبار دیدم از تل همه ی غوغا را جلوه ی غربت عاشورا را یک سری روی نی آویخته بود بین یک دشت بدن ریخته بود به خدا نور دو عینم گم شد زیر سم جسم حسینم گم شد باب بی حرمتی اندم شد باز با اسارت سفرم شد آغاز قافله تا که زگودال گذشت این چهل روز چهل سال گذشت کی مصیبات زمین گیرم کرد به خدا داغ حسین پیرم کرد دشمن و مستی و شادی کردن منو ازجسم حسین دل کندن بی حسین رفتم از این کرب و بلا جانب کوفه و آن شام بلا صاحب روضه مکشوفه شدم قد خمیده وارد کوفه شدم بعد هجران سه روزه با یار دیدمش سوخته رخ نیزه سوار بی جواب است سوالم ز وصال قرص مه بود چرا گشته هلال سخت بگذشت برایم یک داغ که در آورد صدایم یک داغ داغ آن میکده ی ابن زیاد مجلش عشرت آن بد بنیاد صحنه ای دیدم و بی تاب شدم از خجالت به خدا آب شدم مردم از بی کسی و زنده شدم پیش طفلان همه شرمنده شدم گشتم از عقده و کردم تبعید جانب شاه بلا ، کاخ یزید من و هشتاد و چهار گلدسته ره چهل منزل و طفلان خسته کاخ حمراء و بیابان و عطش چشم سقا و یتیمان و عطش عزم بشکستن غیرت ای وای کعب نی سیلی و تهمت ای وای راس در صندوق و گه بر نی بود در پیش سینه زنان ، روی کبود بسکه سر،بازی این مردم شد وای دیگر شب و روزم گم شد لطمه ای سخت به سادات رسید ره به دروازه ی سادات رسید نام دروازه که ساعات نبود جای تسبیح و عبادات نبود پایگاه همه رقاصان بود جایگاه طرب مستان بود بعد تجهیز سه روزه با ساز کوچه گردی حرم شد آغاز همه ابعاد جفا سنجیدند چه مسیری بَرِ ما بگزیدند دم دروازه و بازار شلوغ حرفهای بد و القاب دروغ بینشان فحش دمِ رایجی است کمترین تهمتشان خارجی است بدترین لحظه برایم آن بود رَهَم افتاد در آن کوی یهود بر تلافیِّ قیام خیبر حمله کردند به سوی معجر ریشه ی هرچه حیا را کندند پرده محمل ما را کندند سنگ کین از همه سو برسرریخت وان یکی آتش و خاکستر ریخت ازحرارت همه پیکرها سوخت دامنو گیسوی دخترها سوخت درد ، بسیار و ندارم مونس من نگویم سخنی زان مجلس خیزران دست ز نسل نمرود یک سرو تشت و لبی خون آلود آنقدر چوب لبانش بوسید ضربه ، شیرازه ی لبها پاشید بوسه گاه نبوی شد ویران کرد تغییر صدای قرآن شدم از غصه دگر خانه خراب دور تا دور سرش غرق شراب حال با اینهمه غم آمده ام با قد و قامت خم آمده ام اربعینی غم و محنت دیدم من چهل روز مصیبت دیدم کنج ویران گل لاله جا ماند حیف در شام سه ساله جا ماند کو؛ که هنگامه ی امداد شده گریه کردن دگر آزاد شده @karimegharib
نوحه زمینه به سبک منواشکی ... زجا برخیز ای برادر _رسیدم با دیده تر بریزم ِخاک غریبی_ کنارِ ِقبر توبر سر حسین جان - سلام ای سر بریده رسیدم -ولی قامت خمیده اسیری - توانم را بریده قسم براین ِ گیسوی سپیدم پس از تویک روز خوش ندیدم چه هادیدم تا اینجا کنارِ تورسیدم حسین جان عزیزمادرم تورادیدم هر کجائی - سوارِ برنیزه هائی شنیدم ِ بالای ناقه -نمی دانی چه صدائی حسین جان - چهل منزل به هر جا شنیدم - به گوشم ناسزاها امان از - ِ نگاه خیره سرها تو هم بر نیزه هاگریه کردی به احوال زنها گریه کردی کنارِ محملها ِ مثل زهراگریه کردی ز خون رنگ وبوگرفتم- حنا بر گیسوگرفتم به پیش چشم حرامی - به آستینم روگرفتم حسین جان شکسته حرمت من کجاها کشیده کاریک زن امان از ِ نگاه ِشوم دشمن مگو زینب از چه سربه زیری سراغی از رقیه نگیری نموده جان بر لب دختر ت را این اسیری @karimegharib
آرزوی زائران اربعین اربعین ای کاش میلیونها نفر بالباس مشکی و چشمان تر باظهور مهدی صاحب زمان همچونان سیلی خروشان،بی امان راه را سوی مدینه واکنند روبه سوی وادی الزهراکنند لرزه اندازند برجان یهود زیرپاها له کنند آل سعود پرکنند از دسته های سینه زن گنبدالخضراء تاصحن حسن گل دهد باغ و بهار فاطمه تاشود پیدا مزار فاطمه بعداز آن بااقتداری بی نظیر میکند جلوه نگاری بی نظیر میشود درسرزمینها حجاز پرچم جانم حسن دراحتزار انشاالله @karimegharib
چاوشی خوانی به نفس حاج محمود کریمی غزل اربعین ره واکنید قافله سالار میرسد یک قافله اسیرعزادار میرسد برخیز یا حسین سری دست و پانما دلبر برای دیدن دلدار میرسد حالا که پیرعشق شدم ناز می‌کنی باشد تو ناز کن که خریدار میرسد سر الحسین سینه سینای زینب است آری حقیقت همه اسرار میرسد بالا بلند بودم و حالا خمیده ام پرغم ترین زمانه دیدار میرسد عباس کو که صبرعقیله سر آمده ناموس حق زکوچه و بازار میرسد بر روی قبر پیرهنت پهن می‌کنم جانم به لب زگریه بسیار میرسد تکرارصحنه‌ها شده درپیش دیده ام نیزه به دست لشگر اشرار میرسد گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا فریاد العطش ز لب یار میرسد آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم قبرت به روی سینه‌ام این بار میرسد هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست زینب غمین از آن همه آزار میرسد آه رباب و قبر بهم خورده ی علی لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد @karimegharib
خواب دیدم سحری پای ضریحت هستم چه کنم حسرت آن بر دل من می ماند چه جوان ها که به پای غم تو پیر شدن بشود دوستی آن دم که کهن می ماند بوی سیب از همه ی کرببلا می آید اشک مادر اثرش روی بدن می ماند هر چه مردست اگر پای تو بی سر بشود پرچم عشق تو بر شانه ی زن می ماند صدهزاران چواویس خاک ره زینب نیست عاشق از یار جدا شهر قرن می ماند گر بنا شد که وصیت بنمایند عشاق چه بدن هاست که بی غسل وکفن می ماند... یاد پیراهن تو بال و پرم درد گرفت بوریا گفتم و دیدم جگرم درد گرفت @karimegharib
غزل امام زمان عج اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها روزی اشک ما همه در چشم های توست ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها ره وا کنید قافله سالار می رسد زینب برای دیدن دلدار می رسد @karimegharib
﷽ شمیم اربعین ؛ قدم قدم زحوالی خاک کرببلا صدای پای زنی قدخمیده می آید عقیله بنی هاشم به گیسوان سپید برای دیدن آن سربریده می آید https://t.me/joinchat/AAAAADvbmOvsGspcKH2Rxg