eitaa logo
اشعار قاسم نعمتی
4هزار دنبال‌کننده
675 عکس
168 ویدیو
19 فایل
جانم حسن علیه السلام چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل مصیبت كنج زندان بلا تا كه ز پا افتادم ناخودآگاه فقط ياد رضا افتادم دشمنم كرد گمان تا كه ببندد دستم ديگر از مرحمت و جود و عطا افتادم آنقدر بزم مناجات مرا ريخت بهم با وجودى كه كليمم ز دعا افتادم وسط سجده چنان ضربه به پهلويم زد صورتم خورد زمين و ز نوا افتادم بعد از آنى كه ز سيلى دهنم پر خون شد مثل بانوى مدينه ز صدا افتادم بسكه پيچيده بهم ساق دو پايم، هربار خواستم تا كه بمانم سرِ پا افتادم تا كه سنگينى پا را به تنم حس كردم ياد گودال و شهِ كرببلا افتادم دست و پا مى زنم اما بخدا خوشحالم دخترم نيست ببيند كه كجا افتادم تا كه عمّامه كشيد از سرم آن پست يهود ياد معجركشى شام بلا افتادم جسر بغداد هم از غربت من مى گريد در مسير گذر شاه و گدا افتادم @karimegharib
غزل مصیبت سیاه چالِ بلا سایه بر پرم انداخت چه شعله ها به دلم دوری از حرم انداخت برای خندة معصومه ام دلم تنگ است غمی به سینه ى من هجر دخترم انداخت اگرچه واسطة رزق عالمین منم یهودی آمد و نان در برابرم انداخت ازآن شبی که نوک چکمه زد به پهلویم مرا به یاد نفس هایِ مادرم انداخت تمام واقعه ى کوچه خوب فهمیدم چنان به صورتِ من ضربه زد سرم انداخت میان ابروی من چند تا شیار افتاد زبسکه لطمه به این دیدة ترم انداخت برای اینکه ز سجده مرا بلند کند زپُشت پنجه به مویِ مطهرم انداخت زمانِ تنگیِ جا دست وپازدن سخت است تمامِ وزن خودش را به پیکرم انداخت میانِ گودیِ مقتل حسین زانو زد نگاه مضطربی جانبِ حرم انداخت صدایِ دختری آمد بیا عمو عباس غریبه پنجة غارت به معجرم انداخت به سر زنان دمِ گودال فاطمه میگفت: جدا نمود سروپیش دخترم انداخت @karimegharib
اَشعٰار قٰاسـِــــمْ نِعمَتی: کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود به دست بسته شده، از عطا نمی افتد اگرچه خاک نشسته به روی لب هایت عقیق، پا بخورد از بها نمی افتد مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود؟ همیشه از دهنش ناسزا نمی افتد چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟ به هر نفس، لب تو از ندا نمی افتد به سینه ای که لگد خورد پشت در سوگند بدون درد سر این ساق، جا نمی افتد کسی که در تن او پیرهن شده پاره به یاد بی کفن کربلا نمی افتد تو گیر یک نفر افتاده ای چنین شده ای تن تو در گذر گرگ ها نمی افتد پس از سه روز تو را عده ای کفن کردند سر بریده ی تو زیر پا نمی افتد سنان و شمر به هم با اشاره می گفتند: مگر که نیزه نخورده ؟ چرا نمی افتد؟ @karimegharib
السلام علیک یا باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام مُردم ز غربت تا شبِ تارم سحر شد تنها غُل وزنجیر از حالم خبر شد درد وبلایِ شیعه را بر جان خریدم من ضربه ها خوردم که این رَه بی خطر شد از این قیامی که دگر شکل رکوع است طوبایِ این مذهب همیشه بارور شد قعرِ سجون در پنجه هایِ سردِ زندان آهم به هر دیوار خورد وبی اثر شد سِندی چه آورده سرم شیعه نداند از چه ز خون آبه همیشه دیده تر شد از خون ِ رویِ کعبِ نی پیداست کامل بر ضربه هایش دستهای من سپر شد از بسکه پیچیده به دورم تازیانه از چادرِ مادر لباسم پاره تر شد سر پنجه های آهنین چکمه هایش بر پهلویم کاری شبیهِ میخ در شد سربسته گویم بی ادب حرفِ بدی زد با ناسزاهایش غرورم شعله ور شد گر مویِ پیشانی بهم می ریخت اما شکل محاسن از سرم آشفته تر شد در دستِ این نامرد چون گودیِ گودال حتی بلندیِ محاسن، درد سر شد درپیشِ چشمِ مادرم سر را بریدند ازاین مصیبت مادر ما نوحه گر شد وقتی که با ضربه جدا می کرد سر را فریادهایِ «یا بنی» بیشتر شد «نَحنُ رَضَضنَا الصَّدر بعد الظّهر »یعنی زیرِ سمِ مرکب بدن زیر وزِبَر شد دنبالِ گیسویِ پریشانی به نیزه در کوچه وبازار زینب در به در شد زینب کجا وسکّویِ برده فروشان در مَعرَض ِ چشمان صدها رهگذر شد رأسِ بریده چند جا خون گریه کرده در مجلسِ نامحرمان حرفی دگر شد لبهایِ خشکی که ضریحِ مصطفی بود بازیِ دستِ خیزران در تشتِ زر شد @karimegharib
نوحة موسی بن جعفر علیه السلام قبلة کاظمینی تو*روضه خوانِ حسینی تو نورِ دوعینی تو السلام ای اباالسلطان جان دهی گوشة زندان فاطمه در ‌‌عزای ِتو-شده گریان یبن الزهرا غریب آقا * خون شدآبِ وضوی تو*گشته زخمی گلوی تو آشفته مویِ تو جایِ پا بر عبایت بود غرقِ خون ساقِ پایت بود ذکرِ خلصنی یا الله –دعایت بود یبن الزهرا غریب آقا ** رویِ یک تخته جسمت را*می برند محضرِ زهرا ای وای غریب آقا باهمه غربتت آخر شد کفن عاقبت پیکر پیکرِ غرقِ در خونت –نشد بی سر السلام ای شهِ عریان یا حسین سیدالعطشان مادرت یابنی گفته در میدان واحسینا غریب آقا @karimegharib
روضه حضرت موسی بن جعفر )علیه السلام( باب الحوائج هر کجا کار خودش را کرد در پاسخ آه گدا کارخودش را کرد با آنکه دستش بسته بود اما گره وا کرد این حضرت مشکل گشا کار خودش را کرد رقاصه ای را ناله هایش زیر و رو کرده درسجده ها یا ربنا کار خودش را کرد سادات روی مادر خود غیرتی هستند اصلا کتک نه ، ناسزا کار خودش را کرد وقت زمین خوردن به یاد مادرش افتاد تاریک بود و بی حیا کار خودش را کرد از چند جا رد کبودی بر گلویش بود از پشت گردن حلقه ها کار خودش را کرد سر دارد و او را کفن روی کفن کردند آن نیمه شب هم بوریا کار خودش را کرد هنگام دست و پا زدن زنجیر اذیت کرد چون نیزه ها که کربلا کار خودش را کرد خولی سنان اخنس همه تشویق میکردند درآن میانه شمرتا کارخودش را کرد @karimegharib
♦️روضه هفتگی 📆پنجشنبه ۱۴ اسفنذ ⏱تا دقایقی دیگر 🟢 بصورت مجازی ❇️پخش‌زنده در #هیئت_آنلاین بصورت #رایگان با لینک: ✳️https://heyatonline.ir/heyat/2795 〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ❇️ #کهف_الحسن @karimegharib