جمع بندی
در انبوهی از نامهها و بیانیهها که از همان سالهای اول پیروزی انقلاب منتشر میشد و تا امروز ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت، نکات زیر به چشم میخورد:
۱. در این نامهها و بیانیهها، بر خلاف واقعیت، وضعیت کشور به گونهای توصیف میشود که جمهوری اسلامی ایران هیچ دستاوردی نداشته است. این درحالی است که با وجود نقصها و برخی ناکارآمدیها، این که بگوییم «هیچ دستاوردی»، ادعایی کاملا خلاف واقع است.
۲. در طول این سالها، در بیانیهها و نامهها، وضعیت آینده به گونهای توصیف میشد که گویا در چند هفته دیگر کشور سقوط خواهد کرد! اما با گذشت دههها، ایران به مسیر خود ادامه داده است. سیاهنمایی و ایجاد ناامیدی از آینده، یکی از پروژههایی است که از همان سالهای اولیه انجام میشد و این سالها با قدرت بیشتری درحال انجام است. در این پروژهها، وضعیت حال به مراتب بدتر از واقعیت نشان داده میشود و پیشبینیها از آینده نیز بسیار از واقعیت به دور است.
۳. در این قبیل بیانیهها و نامهها، عمدتا فقط از شرایط و وضعیت آینده گله میشود. درحالی که صرف گلهگزاری، منجر به روشن شدن آینده نمیشود و نیاز به ارائه راهکار است.
۴. نامهها و بیانیههای مذکور، عمدتا از سوی جریانها و افرادی طرح میشود که خود سالها مدیریت کشور را بر عهده داشته و هنوز هم دارند و اگر هم بر اساس ادعای این افراد کشور درحال سقوط بود، خودشان باید پاسخگو باشند و چاره اندیشی کنند. نه آنکه نامه بزنند و همچون کسانی که هیچ مسئولیتی ندارند، صرفا گلهمند باشند.
۵. با توجه به اشخاصی که این قبیل بیانیهها و نامهها را منتشر کرده اند و با توجه به محتوای آنها، میتوان گفت بیش از این که در آنها دغدغه آینده و وضع موجود دیده شود، دغدغه قدرت طلبی و منافع جناحی به چشم میخورد.
[1] ensafnews.com/108603
[2] cdn.mashreghnews.ir/d/2019/07/09/0/2552193.pdf
[3] radiofarda.com/a/o2_karoubi_letter_people/1766421.html
[4] tabnak.ir/fa/news/751026
[5] farsi.alarabiya.net/iran/2018/04/06/متن-کامل-نامه-قدیانی-به-خامنه-ای-که-در-آن-رهبر-ایران-را-به-وزیر-تبلیغات-هیتلر-تشبیه-کرد
[6] ensafnews.com/240683
[7] khabaronline.ir/news/1598407
[8] telegra.ph/متن-کامل-پیام-سیدمحمد-خاتمی-در-آستانه-چهل-و-چهارمین-سالگرد-پیروزی-انقلاب-اسلامی-02-05
۶
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️ پلنگ شاه❗️
☑️🎥خاندان پهلوی و پلنگ مازندران!
سلطنتطلبها بخاطر تلف شدن پیروز، ناجوانمردانه نظام را متهم کردند. اما ببینیم رفتار خاندان پهلوی را با جانداران صحرا...
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
کدام ساز و کار ترکیبی تورم را درمان میکند؟ (۱)
1) تدارک سازوکارهای منطقی برای چارهجویی مشکلات، غالبا اینگونه است که مدیران ذی ربط، تدابیر موقتی برای مهار آنها بیندیشند و ضمنا در میانمدت، به حل مبنایی مسئله بپردازند. نابسامانی بازارهایی مثل مسکن و خودرو و ارز و طلا و سکه هم، از این جنس است. تورم معمولا در بستر ناترازی عرضه و تقاضا پدید میآید. گاهی اوقات، تقاضا ثابت است، اما کاهش عرضه موجب تورم میشود. در برخی مواقع، حجم تقاضا از میزان عرضه جلو میزند و تورم را پدید میآورد. گاهی نیز، همزمان با کاهش عرضه، هیجان تقاضا فزونی میگیرد و به تورم میانجامد. تقاضا را میتوان بر مبنای نیازهای «ضروری و مشروع» و «کاذب و نامشروع» دستهبندی کرد. تقاضای مبتنی بر نیازهای واقعی و مشروع باید تامین گردد؛ اما به موازات آن باید مجال تقاضاهای فزونخواهانه و سوداگرانه برچیده شود. رونق تولید و صادرات و واردات مبتنی بر آن، یکی از چارههای اساسی تورم است. در مقابل، آن عارضهای که رمق تولید را میگیرد، دلالی و سفتهبازی است.
2) دلالبازی و کسب ثروتهای بادآورده به قیمت در شیشه کردن خون مردم، ویرانکننده روندهای پر زحمت تولیدی است و باید ضمن اصلاح رویهها، به ویژه با دانه درشتهایی که فعالیت ویرانگرشان سرمشق شیوع دلالی میشود، بشدت مبارزه کرد. یک اقلیت 4-3 درصدی به علاوه اقلیت 15-10 درصدی دنبالهرو، به قیمت نابود کردن ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم، تکاثر ثروت میکنند؛ یا مثلا سعی میکنند ارزش دارایی خود را از طریق خرید و بلوکه کردن ملک و مسکن و خودرو و ارز و طلا و سکه حفظ کنند. نتیجه چیست؟ افزایش مصنوعی تقاضا و تورم انتظاری. حاکمیت اینجا میتواند و باید، رفتارهای زیان رساننده به اقتصاد ملی و معیشت عامه مردم را محدود کند. این قاعده پذیرفته حکمرانی در کشورهای پیشرفته از نظر اقتصادی است. چند میلیون واحد مسکونی خالی، میلیونها خودروی مازاد نیاز خریداران عمده
(دپو شده در برخی پارکینگها) و میلیاردها دلار ارز خریده و بلوکه شده توسط دلالان و برخی موسسات بانکی و مالی، نشانه گلآلودگی اقتصاد است که امکان ماهیگیری را برای دشمن فراهم میکند.
3) ما در میانه جنگ اقتصادی و ترکیبی تحمیل شده از سوی دشمن قرار داریم و این واقعیت، ساز و کارهای تورمساز را پیچیدهتر، و مسئولیت مدیران را دو چندان میکند. کشورهای مختلف در مواقع اضطرار و جنگ و بحران، حتی برخی از رفتارهای مجاز در حوزههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و رسانهای را محدود میکنند،
چه برسد به فعالیتهای ذاتا نامشروع، اخلالگرانه و قاچاق و احتکار. کره جنوبی
چند دهه قبل، هنگامی که پا در مسیر توسعه مصطلح اقتصادی گذاشت، با چیزی به نام جنگ اقتصادی دشمنانش روبهرو نبود. با این وجود، اتلاف منابع ارزی جرمانگاری شد. به ادبیات پروفسور هاجون چَنگ، (استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج) در کتاب «نیکوکاران نابکار» دقت کنید: «در دهه 1970 ضرورت داشت ارز صادرات، برای
واردات ماشینآلات به کار گرفته شود؛ ارز به راستی، خون و عرق جبین سربازان صنعتی ما بود که در کارخانهها دستاندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خریدهای بیهوده، ارز را هدر میدادند، خائن به شمار می رفتند. هزینه کردن ارز در موارد غیر ضرور ممنوع بود و شدیدا ممانعت میشد. سفرهای خارجی جز با مجوز دولت برای معامله تجاری یا تحصیل ممنوع شد... دولت روی ارز کمیاب، کنترل مطلق اعمال کرد و تخلف از آن میتوانست مجازات مرگ در پی داشته باشد».
4) دشمن، در آشوبافکنی سال 1388، برخی عناصر داخلی را تور کرد و از طریق آنها، بخشی از ظرفیت اجتماعی را علیه خود ملت ایران به کارانداخت. بنابراین، مشارکت 40 میلیونی (85 درصدی) مردم که سرمایهگذاری بزرگ ملی برای ثبات و پیشرفت و آبادانی کشور بود، از سوی بدخواهان غارت شد و در خدمت نقشه بیثباتسازی درآمد. بعدها برخی محافل خارجی بانی آشوب گفتند که در سناریو نویسی، از فنون «جوجیتسو» تقلید کردهاند: استفاده از ظرفیت و توانمندیهای حریف علیه خود وی.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
کدام ساز و کار ترکیبی تورم را درمان میکند؟ (۲)
فتنه اقتصادی نیز همین گونه است. نقدینگی موجود (اعم از اشخاص حقیقی، بانکها و موسسات مختلف) که باید در مسیر مولدسازی اقتصاد باشد، در صورتی که گرفتار مدیریتشدگی معکوس از سوی بدخواهان شود، صرفا منافع اقلیتی 4-3 درصدی را تامین میکند اما به معیشت 96 درصد مردم آسیب میرساند. باید در برابر مهندسی دشمن برای چپ کردن و منحرف کردن روندهای اقتصادی که متاسفانه با منافع نامشروع برخی محافل سیاسی و اقتصادی منطبق میشود، حساسیت و قاطعیت نشان داد.
5) مروّت و عدالت حکم میکند که سه قوه در اینجا در کنار مردم بایستند و یکی از شرایط و لوازم آن، پر هزینه کردن اقدامات اقتصادی مجرمانه است که سر حلقههای ماجرا، در بازارهای مختلف راه میاندازند و روی التهابات حاصله، موج سواری میکنند. مجازاتهایی مانند زندان و اعدام، قطعا سزاوار اخلالگران دانه درشت است و نباید در اعمال آن مسامحه و کوتاهی شود. در عین حال مجازات، منحصر به حبس و اعدام نیست، و در بسیاری از موارد، جریمهها و مجازاتهای سنگین اقتصادی میتواند بازدارنده باشد. این مجازاتها باید به نحوی باشد که سوداگری کاذب و و احتکار و قاچاق برای مرتکبان آن نصرفد و اصطلاحا مجرمان را «نقرهداغ» کند. یکی از ساز و کارها در این زمینه
-در کنار بستر سازی برای رونق تولید و افزایش عرضه در حوزههای مختلف- میتواند اولویت «اخذ مالیات بر عایدی سرمایه» باشد. این مسیر -به شرط دقت و جدیت و اهتمام به ساز و کارهای شفافیت ساز- عادلانهترین مسیرهاست و «هیجان حرص» را که ویرانگرترین هیجانهاست، مهار میکند.
6) باید تاکید کرد مراد از مجازاتهای اقتصادی یا اخذ مالیات بر سرمایه و ساز و کارهایی از این دست، آن نیست که مانند تخلفات حوزه ساختوساز، تخلفی غیر قانونی شمرده شود، اما متخلفان مجاز باشند و بتوانند با پرداخت مقادیری جریمه که برایشان «میصرفد»، همان اقدام مجرمانه را مرتکب شوند! میزان جریمه و مالیات و انواع محرومیتهای اقتصادی-اجتماعی، باید به حدی باشد که سودآوری فعالیتهای غیر مجاز را منتفی کند و باتلاق متعفن سفته بازی را بخشکاند. آنچه به عدالت نزدیکتر و حق تودههای مردم است، این است که ارزش پول ملی و قدرت خریدشان صیانت شود و این صیانت، بدون مبارزه قاطع حاکمیتی با رانتجویان و مفسدان و اخلالگرانی که سود خود را در نابود کردن معیشت مردم و کوچک کردن سفرههای آنان میجویند، به سرانجام نخواهد رسید. اسلام میگوید «لا ضرر و لا ضرار». کسب سود به قیمت
ضرر رساندن به دیگران، ممنوع است. حاکمیت به خاطر دفاع از منافع و مصالح عمومی، میتواند بلکه باید، سوداگریهای «ضرار محور» را محدود و سرکوب کند.
7) در کنار تغییر ساز و کارهای فسادخیز اقتصادی، اقدامات قضایی و امنیتی برای سلب امنیت از التهابافکنان بازار، یک ضرورت فوریتدار است. ️اکنون بسیاری از عناصر مخرب بازار در دو حوزه رسانهای و میدانی، احساس امنیت میکنند و حال آن که به معیشت مردم و ثبات کشور -به نیابت از اتاق جنگ اقتصادی دشمن- ضربه میزنند. اگر واقعیت میدان، جنگ اقتصادی است، نباید بر بازیگران این جنگ ناجوانمردانه که سفره و معیشت مردم را ناامن میکنند، رحم کرد. ساماندهی فضای رسانه به مفهوم «قانونمند، شفاف، مسئولیتپذیر و صادقانه کردن آن»، از نان شب واجبتر است و میتواند در ارتقای همه شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی، نقش منحصر به فردی ایفا کند. در ادای این مسئولیت نباید از هیاهوی بدخواهان و جیغ انبوه رسانهها و پادوهای دشمن ترسید.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
کدام ساز و کار ترکیبی تورم را درمان میکند؟ (۳)
8) روند اخیر التهابات اقتصادی، در بستر اغتشاشاتی که از اواخر شهریور ماه کلید خورد، شکل گرفت. رادیو فردا ارگان سازمان سیا اوایل آبان ماه گذشته، گزارشهایی را با عنوان «جهش ۱۶ درصدی نرخ دلار از آغاز اعتراضات» و «رکود ۸۰ تا ۹۰ درصدی بازار لوازم خانگی؛ اعتراضات اخیر بر رکود بازار دامن زد» منتشر نموده و از این که برخی کسب و کارها و واحدهای تولیدی دچار رکود شده و قیمت دلار افزایش یافته، ابراز خوشحالی کرد. میتوان گفت التهابات اخیر اقتصادی، انتقام دشمن سرشکسته خارجی و پادوهای سیاسی، اقتصادی و رسانهای آن، از ملتی است که در مقابل فتنه و جنگ پیچیده جا نزدند، بلکه با درخشش بهنگام در سلسله راهپیماییهای ضد فتنه و به ویژه 22 بهمن حماسی، نقشه دشمن را نقش بر آب کردند. این عقبه قوی مردمی، به تعبیر رهبر حکیم انقلاب در دیدار با خبرگان، «حجت را بر مسئولان» تمام کرده و حالا مسئولیت مدیران است که برای صیانت از زندگی شرافتمندانه و عزتمندانه مردم، به میدان بیایند.
9) تحمیل تورم و فشار اقتصادی به مردم، از جنس فحاشیهای سیاسی چند ماه قبل نیست که اجزای نظام مجاز به تحمل، یا اغماض و عفو باشند. آنجا ضمن استثنا کردن مجرمان جنایتکار و خیانتکار، سعه صدر در قبال متهمان غافل و بیخبر روا بود و اعمال شد. اما اینجا پای حقوق مردم به ویژه طبقات پایین جامعه در میان است و دستگاههای مسئول باید با قاطعیت، از معیشت مردم در مقابل اشرار و تروریستهای اقتصادی- سیاسی دفاع کنند. سنگینی فشار تورم معمولا روی دوش طبقات پایین میافتد. توده نجیب و غیور مردم باید احساس کنند دستگاهها پشتوپناه آنها در برابر زالوصفتان هستند و در این صورت، خود پشتوانه اصلی برای مبارزه با تروریستها و اخلالگران دانه درشت خواهند بود. در این میان، کوتاهی در مبارزه هوشمندانه و قاطع با شبکه تحریفگر، شایعهپراکن
و هراسافکن در حوزه رسانه، جمع کردن بساط جنگ ترکیبی و اقتصادی دشمن را به تاخیرانداخته است. خداوند از این شبکه به عنوان منافقین و «مرجفون» یاد میکند. «مرجفون» کسانی هستند كه با شایعه سازی، انتشار اخبار بيپايه و ايجاد ترس و اضطراب، جامعه را در برابر دشمن دچار تزلزل میکنند. خداوند در سوره احزاب با لحنی قاطع و تهدیدآمیز درباره اینان میفرماید: «لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِي المَدينَهًْ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا. مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا. (ای پیامبر) اگر منافقان و بیماردلان و آنها که با تبلیغات سوء در مدینه دلها را خالی میکنند، دست از کار خود برندارند، تو را بر ضدّ آنها بر میانگیزیم، پس جز مدّت کوتاهی نمیتوانند در جوار تو در مدینه بمانند. آنها لعنت شدگانند. باید هرجا یافت شدند، گرفته و به سختی کشته شوند».
محمد ایمانی
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
🔹نوچههای سوروس!
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
1_3620276648.mp3
5.05M
سلام ودرود خدا بر شما
تننور دلتون گرم به عشق و محبت
بیدارشو
عطر زندگی را
استشمام کن
و بیش ازپیش
به زندگی امیدوار باش
امروز از آن توست
پس با اراده ات،معجزه کن
صبح زیباتون مهدوی 🌺
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
#اخبار_دفاع
نام محصول: قاهر ۳۱۳ «جدیدترین پرنده بدون سرنشین ایرانی»
قاهر ۳۱۳ در ابتدا یک جنگنده معرفی شده بود؛ حالا بهعنوان یک هواپیمای بدون سرنشین پنهانکار مورد استفاده قرار میگیرد.
این هواپیما دارای ۱۴ متر طول و ۵ متر عرض است. از سطح مقطع راداری بسیار کمی برخوردار است. مجهز به سامانههای الکترواویونیک است.
قاهر ۳۱۳ توانایی حمل ۶ موشک هوا به هوا را داراست. از قابلیت پشتیبانی نزدیک از نیروی زمینی را برخوردار است. و همچنین میتواند در ارتفاع کم پرواز کند. #ایران_سربلند
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)قسمت(۲۷)
از منظر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی)
دشمنان درونی و بیرونی دولت اسلامی
دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته شده هستند. همه ی سلطه گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه ی زندگی معتقد نیستند ـ به اصطلاح سکولارها ـ اینها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ میگویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرّکات و نشاطهای مردمی عمومی از دین جدا باشد. مخالفتها هم در طیف وسیعی انجام میگیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه های جدّی کردن. مترفین بین المللی ـ یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده ی جهانی را در اختیار خودشان میخواهند و برای این کار دارند حداکثر تلاش علمی و عملی را میکنند ـ اینها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی اند. عرض کردیم دشمنها لزوماً دشمنی نمیکنند؛ بعضی از آنها دشمن اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان میشوند و گلاویز میشوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هر کدام به نحوی برخورد کرد. (بیانات دردیدار اعضای هیئت دولت8/6/1384)
نحوه ی توطئه دشمنان
شما ملاحظه کنید ببینید توطئه های دشمن چگونه است. گروههایی هستند که در اساسی ترین مسائل، فکرشان یکی است؛ در اعتقاد به اسلام، در اعتقاد به شریعت، در اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، در تدیّن، گاهی در رعایت حتى مستحبات، فکرشان، عقیده شان، راهشان، حتّى عملشان یكی است؛ امّا با تلقین دشمن اینها احساس جدایی و نفرت از هم میکنند؛ در مراکز مربوط به نظام، جلو هم صف آرایی میکنند؛ در بین مردم، جلو هم صف آرایی میکنند؛ در بخشهای مختلف، جلو هم صف آرایی میکنند. در میان این مجموعه ها، هر کدام که نسبت به دیگران سختگیرتر، با اعلام دشمنی صریح، تند کننده تر و تیزکننده تر آتش اختلاف باشد، این چه بداند و چه نداند، بیشتر در خدمت دشمنان این ملّت و این نظام است. اتحاد و وحدت هم یکی از شرایط لازم است. این ساختن و تأمین کردن آینده ی این نظام است. البتّه حرف در این باره زیاد است. (بیانات در دیدار پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانش آموزان 11/8/1379)
پنج دشمن اصلی جامعهی نبوی
پنج دشمن اصلی، جامعه ی تازه متولد شده پیامبر (صلی الله علیه و آله) را تهدید میکنند:
١. یک دشمن، کوچک و کم اهمیّت است؛ امّا در عین حال نباید از او غافل ماند. یک وقت ممکن است یک خطر بزرگ به وجود آورد. او کدام است؟ قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه. به فاصله ی ده فرسخ، پانزده فرسخ، بیست فرسخ از مدینه، قبایل نیمه وحشی ای وجود دارند که تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است. پیغمبر اگر بخواهد در مدینه نظام اجتماعی سالم و مطمئن و آرامی به وجود آورد، باید حساب اینها را بکند. پیغممبر فکر اینها را کرد. در هر کدام از آنها اگر نشانه ی صلاح و هدایت بود، با آنها پیمان بست؛ اوّل هم نگفت که حتماً بیایید مسلمان شوید؛ نه، کافر و مشرک هم بودند؛ امّا با اینها پیمان بست تا تعرّض نکنند. پیغمبر بر عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری میکرد و پایدار بود؛ که این را هم عرض خواهم کرد. آنهایی را که شریر بودند و قابل اعتماد نبودند، پیغمبر علاج کرد و خودش سراغ آنها رفت. این سریه هایی که شنیده اید پیغمبر پنجاه نفر را سراغ فلان قبیله فرستاد، بیست نفر را سراغ فلان قبیله، مربوط به اینهاست؛ کسانی که خوی و طبیعت آنها آرام پذیر و هدایت پذیر و صلاح پذیر نیست و جز با خونریزی و استفاده از قدرت نمیتوانند زندگی کنند. لذا پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند.
٢. دشمن دوّم، مکّه است که یک مرکزیّت است. درست است که در مکّه حکومت به معنای رایج خودش وجود نداشت؛ امّا یک گروه اشرافِ متكبّرِ قدرتمندّ متنفّذ با هم بر مکّه حکومت میکردند. اینها با هم اختلاف داشتند، امّا در مقابل این مولود جدید، با یکدیگر همدست بودند. پیغمبر میدانست خطر عمده از ناحیه ی آنهاست؛ همینطور هم در عمل اتّفاق افتاد. پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکّه حرکت نکرد. راه کاروانی آنها از نزدیکی مدینه عبور میکرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهمترین این تعرّضها در اوّل کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد. آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع اینگونه بود؛
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)قسمت(۲۸)
یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمیکرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید ـ یعنی نظام
اسلامی ـ را که از آن احساس خطر میکردند، ریشه کن کنند. جنگ اُحد و جنگهای متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.
آخرین جنگی که آنها سراغ پیغمبر آمدند، جنگ خندق ـ یکی از آن جنگهای بسیار مهم ـ بود. همه ی نیرویشان را جمع کردند و از دیگران هم کمک گرفتند و گفتند میرویم پیغمبر و دویست نفر، سیصد نفر، پانصد نفر از یاران نزدیک او را قتل عام میکنیم؛ مدینه را هم غارت میکنیم و آسوده برمیگردیم؛ دیگر هیچ اثری از اینها نخواهد ماند. قبل از آنکه اینها به مدینه برسند، پیغمبر اکرم از قضایا مطّلع شد و آن خندق معروف را کند. یک طرف مدینه قابل نفوذ بود؛ لذا در آنجا خندقی تقریباً به عرض چهل متر کندند. ماه رمضان بود. طبق بعضی از روایات، هوا بسیار سرد بود؛ آن سال بارندگی هم نشده بود و مردم درآمدی نداشتند؛ لذا مشکلات فراوانی وجود داشت. سخت تر از همه، پیغمبر کار کرد. در کندن خندق، هرجا دید کسی خسته شده و گیر کرده و نمیتواند پیش برود، پیغمبر میرفت کلنگ را از او میگرفت و بنا میکرد به کار کردن؛ یعنی فقط با دستور حضور نداشت؛ با تنِ خود در وسطِ جمعیت حضور داشت. كفّار، مقابل خندق آمدند، امّا دیدند نمیتوانند؛ لذا شکسته و مفتضح و مأیوس و ناکام مجبور شدند برگردند. پیغمبر فرمود تمام شد؛ این آخرین حمله ی قریش مکّه به ماست. از حالا دیگر نوبت ماست؛ ما به طرف مکّه و به سراغ آنها میرویم.
سال بعد از آن، پیغمبر گفت ما میخواهیم به زیارت عمره بیاییم. ماجرای حدیبیه (17) ـ که یکی از ماجراهای بسیار پرمغز و پرمعناست ـ در این زمان اتّفاق افتاد. پیغمبر به قصد عمره به طرف مکّه حرکت کرد. آنها دیدند در ماه حرام ـ که ماه جنگ نیست و آنها هم به ماه حرام احترام میگذاشتند ـ پیغمبر به طرف مکّه می آید. چه کار کنند؟ راه را باز بگذارند بیاید؟ با این موفقیت، چه کار خواهند کرد و چطور میتوانند در مقابل او بایستند؟ آیا در ماه حرام بروند با او جنگ کنند؟ چگونه جنگ کنند؟ بالاخره تصمیم گرفتند و گفتند میرویم و نمیگذاریم او به مکّه بیاید؛ و اگر بهانه ای پیدا کردیم، قتل عامشان میکنیم. پیغمبر با عالی ترین تدبیر، کاری کرد که آنها نشستند و با او قرارداد امضاء کردند تا برگردد؛ امّا سال بعد بیاید و عمره بجا آورد و در سرتاسر منطقه هم برای تبلیغات پیغمبر فضا باز باشد. اسمش صلح است؛ امّا خدای متعال در قرآن میفرماید: «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِینًا» (18)؛ ما برای تو فتح مبینی ایجاد کردیم. اگر کسانی به مراجع صحیح و محکم تاریخ، مراجعه کنند، خواهند دید که ماجرای حدیبیّه چقدر عجیب است. سال بعد پیغمبر به عمره رفت و علی رغم آنها، شوکت آن بزرگوار روزبه روز زیاد شد. سال بعدش ـ یعنی سال هشتم ـ که کفّار نقض عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکّه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلط و اقتدار آن حضرت بود. بنابراین پیغمبر با این دشمن هم مدبّرانه، قدرتمندانه، با صبر و حوصله، بدون دستپاچگی و بدون حتّی یک قدم عقب نشینی برخورد کرد و روز به روز و لحظه به لحظه به طرف جلو پیش رفت.
٣. دشمن سوّم، یهودیها بودند؛ یعنی بیگانگان نامطمئنی که على العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ امّا، دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمیداشتند. اگر نگاه کنید، بخش مهمّی از سوره ی بقره و بعضی از سوره های دیگر قرآن مربوط به برخورد و مبارزه ی فرهنگی پیغمبر با یهود است. چون گفتیم اینها فرهنگی بودند؛ آگاهیهایی داشتند؛ روی ذهنهای مردم ضعیف الایمان اثرِ زیاد میگذاشتند؛ توطئه میکردند؛ مردم را ناامید میکردند و به جان هم می انداختند. اینها دشمن سازمان یافته ای بودند. پیغمبر تا آنجایی که میتوانست، با اینها مدارا کرد؛ امّا بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. پیغمبر، بیخود و بدون مقدّمه هم سراغ اینها نرفت؛ هر کدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بنی قینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمانها ماند. دسته ی دوّم، بنی نضیر بودند. اینها هم خیانت کردند ـ که داستان خیانتهایشان مهم است ـ لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. دسته ی سوّم بنی قریظه بودند که پیغمبر امان و اجازه شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلّاتشان وارد مدینه شود؛
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)قسمت(۲۹)
امّا اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند! یعنی نه فقط به پیمانشان با پیغمبر پایدار نماندند، بلکه در آن حالی که پیغمبر یک قسمت مدینه را ـ که قابل نفوذ بود ـ خندق حفر کرده بود و محلّات اینها در طرف دیگری بود که باید مانع از این میشدند که دشمن از آنجا بیاید، اینها رفتند با دشمن مذاکره
و گفتگو کردند تا دشمن و آنها ـ مشتركاً ـ از آنجا وارد مدینه شوند و از پشت به پیغمبر خنجر بزنند! پیغمبر در اثنای توطئه ی اینها، ماجرا را فهمید. محاصره ی مدینه، قریب یک ماه طول کشیده بود؛ در اواسط این یک ماه بود که اینها این خیانت را کردند. پیغمبر مطّلع شد که اینها چنین تصمیمی گرفته اند. با یک تدبیر بسیار هوشیارانه، کاری کرد که بین اینها و قریش به هم خورد ـ که ماجرایش را در تاریخ نوشته اند ـ کاری کرد که اطمینان اینها و قریش از همدیگر سلب شد. یکی از آن حیله های جنگی سیاسی بسیار زیبای پیغمبر همین جا بود؛ یعنی اینها را على العجاله متوقف کرد تا نتوانند لطمه بزنند. بعد که قریش و همپیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکّه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلو قلعه های بنی قریظه میخوانیم؛ راه بیفتیم به آنجا برویم؛ یعنی حتی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست و پنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگتر بود و قابل اصلاح نبودند. پیغمبر با اینها اینگونه برخورد کرد؛ یعنی دشمنی یهود را ـ عمدتاً در قضیه بنی قریظه، قبلش در قضیه ی بنی نضیر، بعدش در قضیه یهودیان خیبر ـ اینگونه با تدبیر و قدرت و پیگیری و همراه با اخلاق والای انسانی از سر مسلمانها رفع کرد. در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نقض عهد نکرد؛ حتی دشمنان اسلام هم این را قبول دارند که پیغمبر در این هیچ نقض عهدی نکرد؛ آنها بودند که نقض عهد کردند.
۴ـ دشمن چهارم، منافقین بودند. منافقین در داخل مردم بودند؛ کسانی که به زبان ایمان آورده بودند، امّا در باطن ایمان نداشتند؛ مردمان پست، معاند، تنگ نظر و آماده ی همکاری با دشمن، منتها سازمان نیافته. فرق اینها با یهود این بود. پیغمبر با دشمن سازمان یافته ای که آماده و منتظر حمله است تا ضربه بزند، مثل برخورد با یهود رفتار میکند و به آنها امان نمیدهد؛ امّا دشمنی را که سازمان یافته نیست و لجاجتها و دشمنیها و خباثتهای فردی دارد و بی ایمان است، تحمّل میکند. عبدالله بن ابی، یکی از دشمن ترین دشمنان پیغمبر بود. تقریباً تا سال آخر زندگی پیغمبر، این شخص زنده بود؛ امّا پیغمبر با او رفتار بدی نکرد. در عین حال که همه میدانستند او منافق است؛ ولی با او مماشات کرد؛ مثل بقیه ی مسلمانها با او رفتار کرد؛ سهمش را از بیت المال داد، امنیتش را حفظ کرد، حرمتش را رعایت کرد. با اینکه آنها این همه بدجنسی و خباثت میکردند؛ که باز در سوره ی بقره، فصلی مربوط به همین منافقین است. وقتی که جمعی از این منافقین کارهای سازمان یافته کردند، پیغمبر به سراغشان رفت. در قضیه ی مسجد ضرار، اینها رفتند مرکزی درست کردند؛ با خارج از نظام اسلامی ـ یعنی با کسی که در منطقه ی روم بود؛ مثل ابوعامر راهب ـ ارتباط برقرار کردند و مقدمه سازی کردند تا از روم علیه پیغمبر لشکر بکشند. در اینجا پیغمبر به سراغ آنها رفت و مسجدی را که ساخته بودند، ویران کرد و سوزاند. فرمود این مسجد، مسجد نیست؛ اینجا محل توطئه علیه مسجد و علیه نام خدا و علیه مردم است. (19) یا آنجایی که یک دسته از همین منافقین، کفر خودشان را ظاهر کردند و از مدینه رفتند و در جایی لشکری درست کردند؛ پیغمبر با اینها مبارزه کرد و فرمود اگر نزدیک بیایند، به سراغشان میرویم و با آنها میجنگیم؛ با اینکه منافقین در داخل مدینه هم بودند و پیغمبر با آنها کاری نداشت. بنابراین با دسته ی سوّم، برخورد سازمان یافته قاطع؛ امّا با دسته ی چهارم، برخورد همراه با ملایمت داشت؛ چون اینها سازمان یافته نبودند و خطرشان، خطر فردی بود. پیغمبر با رفتار خود، غالباً هم اینها را شرمنده میکرد.
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
دشمن شناسی(شناخت دشمن و روش های مقابله با آن)قسمت(۳۰)
۵. امّا دشمن پنجم، دشمن پنجم عبارت بود از دشمنی که در درون هر یک از افراد مسلمان و مؤمن وجود داشت. خطرناکتر از همه دشمنها هم همین است. این دشمن در درون ما هم وجود دارد: تمایلات نفسانی، خودخواهیها، میل به انحراف، میل به گمراهی و لغزشهایی که زمینه آن را خود انسان فراهم میکند. پیغمبر با این دشمن هم سخت مبارزه کرد؛ منتها مبارزه با این دشمن، به وسیله شمشیر نیست؛ به وسیله ی تربیت و تزکیه و تعلیم و هشدار دادن است. لذا وقتی که مردم با آن همه زحمت از جنگ برگشتند، پیغمبر فرمود شما از جهاد کوچکتر برگشتید، حالا مشغول جهاد بزرگتر شوید. عجب! یا رسول الله! جهاد بزرگتر چیست؟ ما این جهاد با این عظمت و با این زحمت را انجام دادیم؛ مگر بزرگتر از این هم جهادی وجود دارد؟ فرمود بله، جهاد با نفس خودتان (20) اگر قرآن میفرماید: « الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ »، اینها منافقین نیستند؛ البتّه عده ای از منافقین هم جزو « الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » (21) اند، امّا هر کسی که « الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » است ـ یعنی در دل، بیماری دارد ـ جزو منافقین نیست؛
گاهی مؤمن است، امّا در دلش مرض هست. این مرض یعنی چه؟ یعنی ضعفهای اخلاقی، شخصیتی، هوسرانی و میل به خودخواهیهای گوناگون؛ که اگر جلویش را نگیری و خودت با آنها مبارزه نکنی، ایمان را از تو خواهد گرفت و تو را از درون پوک خواهد کرد. وقتی ایمان را از تو گرفت، دل تو بی ایمان و ظاهر تو با ایمان است؛ آن وقت اسم چنین کسی منافق است. اگر خدای نکرده دل من و شما از ایمان تهی شد، در حالی که ظاهرمان، ظاهر ایمانی است؛ پابندیها و دلبستگیهای اعتقادی و ایمانی را از دست دادیم، امّا زبان ما همچنان همان حرفهای ایمانی را میزند که قبلاً میزد؛ این میشود نفاق؛ این هم خطرناک میفرماید: « ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ » (سوره روم، آیه 10)؛ آن کسانی که کار بد کردند، بدترین نصیبشان خواهد شد. آن بدترین چیست؟ تکذیب آیات الهی. در جای دیگر میفرماید: آن کسانی که این وظیفه بزرگ ـ انفاق در راه خدا۔ عمل نکردند، « فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ » (سوره توبه، آیه77)؛ چون با خدا خلف وعده کردند، در دلشان نفاق به وجود آمد. خطر بزرگ برای جامعه اسلامی این است؛ هرجا هم که شما در تاریخ میبینید جامعه ی اسلامی منحرف شده، از اینجا منحرف شده است. ممکن است دشمن خارجی بیاید، سرکوب کند، شکست دهد و تار و مار کند؛ امّا نمیتواند نابود کند بالاخره ایمان میماند و در جایی سر بلند میکند و سبز میشود. امّا آنجایی که این لشکر دشمن درونی به انسان حمله کرد و درون انسان را تهی و خالی نمود، راه منحرف خواهد شد. هرجا انحراف وجود دارد، منشأش این است. پیغمبر با این دشمن هم مبارزه کرد. (بیانات در خطبه های نماز جمعه ی تهران 28/2/1380)
💥جنگ نرم ودشمن شناسی
https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95