eitaa logo
عزیز غضنفری*
3.4هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @ghazanfariaziz
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️انتخاب نام امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) از جانب چه كسی بود؟ 🔹بین شیعه و سنی مشهور است که انتخاب نام و (علیهما السلام) به امر خدا، بوده است. ابن اثیر در کتاب اسدالغابه می نویسد: «مردم پیش از ولادت امام حسن و امام حسین (ع) با این نام آشنا نبودند تا فرزندان خود را به این دو نامگذارى کنند، چرا که این دو اسم در زمان ولادت حسنین، از جانب خداوند بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) وحى شد، تا آن حضرت بر فرزندان على (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) این نام‏ها را بگذارد». [۱] 🔹همچنین جلال الدّین سیوطى (از علماى معروف اهل سنّت) نقل کرده است که: «حسن و حسین دو نام از نام‏هاى اهل بهشت؛ برای حسنین (علیهما السلام) است، چرا که مردم عرب پیش از این، این دو نام را بر فرزندان خویش نام نمى‏ نهادند». [۲] در کتاب عبقات الانوار آمده است: آن روز که امام حسن (علیه السّلام) متولد شد حضرت جبرئیل (علیه السّلام) بر حضرت رسول (صلّى الله علیه و آله) فرود آمد و گفت: «ای محمد! پروردگار عالم به تو سلام رساند و مى‏ فرمود که على (علیه السّلام) برای تو به منزله هارون برای موسى است، لیکن بعد تو نبی نیست، پس مسمى کن این پسر خود را بنام پسر هارون، که فرزندان هارون: شبّر و شبّیر یعنی حسن وحسین نام داشتند». [۳] 🔹هم چنین قندوزی می نویسد: آنگاه که (علیه السّلام) به دنیا آمد. پیامبر (صلّى الله علیه و آله) او را - به امر خدا - نام نهاد، و او را به ام الفضل همسر عباس بن عبدالمطلب سپرد تا او از شیر فرزندش به نام قثم، او را شیر دهد. [۴] و در اعیان الشیعه آمده است: آنگاه که امام حسن (علیه السّلام) متولد شد حضرت فاطمه به امام علی (علیه السّلام) عرض کرد که نام او را بگذار، امام فرمود من در نامگذاری او بر پیامبر (صلّى الله علیه و آله) سبقت نمی گیرم... آنگاه پیامبر (صلّى الله علیه و آله) او را حسن نام نهاد و این نام در عصر جاهلیت شناخته شده و معروف نبود. [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] اسد الغابة، ج ۲، ص ۹ [۲] تاریخ الخلفاء، ص ۲۰۹ [۳] عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج‏ ۱۱، ص ؛ الاستیعاب، ج‏ ۱، ص ۳۸۴ [۲] ینابیع الموده، ۲۲۱، ۳۱۸؛ تهذیب تاریخ دمشق، ج ۴، ص ۳۱۶؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۱۸ - ۴۱۹؛ تذکرة الخواص، ص ۲۳۲؛ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۲۹۳؛ کفایة الطالب، ص ۴۱۹؛ ذخائر العقبى، ص ۱۲۱؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۸۰؛ مسند احمد، ج ۶، ۳۳۹؛ الاصابه، ج ۴، ص ۴۸۴؛ عمدة الطالب، ص ۱۹۱ [۱] اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی قسمت دوازدهم ✅معشوقه ولیعهد مسئله قابل ذکر دیگر درباره دوران زندگی محمدرضا در سوئیس رفتار جنسی او است. محمدرضا از مسئله جنسی زجر می‌کشید و به همین خاطر نسبت به دکتر نفیسی پیشکارش کینه و دشمنی خاصی پیدا کرده بود اکثرا به من می گفت : این پیر مرد دوتا رفیقه دارد که پرون برایش تهیه کرده و به همین دلیل به نفیسی ناسزا می‌گفت یکی از رفیقه های مودب الدوله از ژنو می آمد، او هم برای استقبالش به ایستگاه شهر رول می رفت ، معشوقه دیگری هم داشت که شب یکشنبه می آمد علاوه بر این دو ، در آپارتمان شیکی که در آن زندگی می کرد ، یک کلفت داشت ، این کلفت مسن بود و قیافه جذابی نداشت ولی دختری داشت که هم جوان بود و هم زیبا، دخترک خیلی توجه محمدرضا را به خودش جلب کرده بود و غالباً به من می‌گفت « چقدر دلم می‌خواهد او را بغل کنم این پیرمرد این دختر را به خانه خودش آورده و علاوه بر او دو تا رفیقه دارد »محمدرضا همیشه به من می‌گفت که مسئله برایم عقده شده است این مسئله واقعاً برای محمدرضا عقده شده بود و در آن سن احساس کمبود شدید می‌کرد و مسئول این امر را نفیسی می‌دانست، محمدرضا همین مسائل را و شاید بیشتر از این‌ها را به پرون هم می‌گفت و پرون که واسط معشوقه‌های نفیسی بود متوجه مسئله شده بود در مدرسه لوح روزه حدود ۴۰ نفر کلفت کار می‌کردند، البته کلفت به معنای ایرانی کلمه نه، مستخدمه های خیلی زیبا و تمیز و شیک و جوان در میان آنها یکی از همه زیباتر و جذاب‌تر بود و حدود ۲۲، ۲۳ سال داشت و توجه محمدرضا را جلب کرده بود او به پرون گفت : حالا که نفیسی چنین می‌کند من هم از این مستخدمه خوشم می‌آید او را به اتاقم بیاور ، پرون هم که مستخدم بود راحت توانست مسئله با مستخدم حل کند و او را با خودش به اتاق ولیعهد می آورد این جریان ادامه داشت تا روزی محمدرضا مرا به اتاقش خواست اتاق من کنار اتاق محمدرضا بود خودش آمد و در زد و گفت :بیا اتاق من کارت دارم »رفتم ، دیدم که همان مستخدمه در اتاق محمدرضا است و پرون هم نیست دخترک دستمالی جلوی چشمش گرفته بود ، یعنی ناراحت است و گریه می کند ، محمد رضا که دستپاچه شده بود به من گفت : حسین , به مشکلی برخورد کرده ام ، گفتم : مشکلت چیست گفت : من با این خانم تماس جنسی داشتم و ایشان حالا می‌گوید که آبستن شده است تکلیفم چیست؟ اگر پدرم بفهمد پوستم را می‌کند کافی است که نفیسی مسئله را بفهمد و به او بنویسد، کمکم کن چگونه می‌توانم نجات پیدا کنم ،من پاسخ دادم که بهترین راه پول است و جلوی دخترک گفتم ایشان می‌گویند که از شما بچه‌ای دارند خوب باید حرفشان را قبول کرد دروغ که نمی‌گوید، البته من هم معتقد نبودم که چنین مسئله‌ای باشد چون مسلماً برای آن دختر همخوابگی مسئله‌ای نبود و روشن بود که اگر علت خاصی نداشت می‌توانست جلوگیری کند سپس رو به آن دختر کردم و گفتم شما می‌گویید که محمدرضا را دوست دارید خودتان باید کمک کنید تا مسئله حل شود و باید شما حلال مشکلات باشید دختر گفت: مشکل من دوتاست اول اینکه اگر مدیر بفهمد مرا اخراج می‌کند و بیکار می‌مانم دوم اینکه باید کورتاژ کنم ، گفتم : بسیار خوب شما هر مبلغی که فکر می‌کنید برای یک سال بیکاری و برای عمل کورتاژ نزد بهترین دکترها به نحوی که کوچک‌ترین خطری نداشته باشد لازم است حساب کنید و در عدد ۳ ضرب کنید و بگویید چقدر می‌شود کمی فکر کرد و گفت: ۵۰۰۰ فرانک البته امروزه ۵۰۰۰ فرانک پول زیادی نیست ولی در آن زمان خیلی زیاد بود, حقوق ماهیانه دخترک شاید ۱۵۰ فرانک بیشتر نبود به محمدرضا گفتم بسیار خوب ۵۰۰۰ فرانک به ایشان بدهید تا برود محمدرضا گفت: این پول را از کجا تهیه کنم پول‌ها که همه نزد نفیسی است گفتم به او بگویید که حسین یعنی خودم گرفتاری خانوادگی شدیددر تهران پیدا کرده است و احتیاج فوری به پول دارد شما می‌توانید و توجیهش را دارید که از من به شدت دفاع کنید این را به نفیسی بگویید و بخواهید که به پدرتان بنویسد ، محمدرضا همین سخنان را به نفیسی گفت و او هم که به قول معروف خیلی ملانقطی بود گفت که به شاه می‌نویسم و اگر تصویب شد می‌دهم محمدرضا اصرار کرد که خیر همین حالا می‌خواهم شما پول را بدهید و اگر تصویب نشد پس می‌دهم یا از مخارج دیگر کسر کنید، به هر حال پول را گرفت و فردای آن روز دخترک را به اتاقم خواستم ۵۰۰۰ فرانک را شمردم و به دستش دادم و گفتم تشریف ببرید سر کارتان اگر اخراجتان کردند که کردند اگر نکردند که هیچ ، اتفاقا او را اخراج نکردند و خودش تقاضا کرد که از مدرسه برود علت آن را نمی‌دانم شاید با این پول می‌توانست در جای دیگر وضع بهتری داشته باشد 👇ادامه دارد .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی قسمت سیزدهم ✅ تیمورتاش و شوروی‌ها در اوایلی که در مدرسه له روزه در سوئیس تحصیل می‌کردیم اواخر سال ۱۳۱۱ اتفاق مهمی افتاد که قابل ذکر است آن مسئله عزل و توقیف تیمورتاش است تیمورتاش وزیر دربار مقتدر رضاخان بود پس از تیمورتاش که ادیب السلطنه سمیعی را به جای او گذاشتند، عنوان وزیر دربار را حذف کردند و سمیعی را فقط رئیس تشریفات دربار می‌خواندند، تنها بعدها ،در اواخر سلطنت رضا خان بود که مجددا محمود جم عنوان وزیر دربار را یافت ،تیمورتاش در دوران قدرتش به رضاخان خیلی نزدیک بود، البته افراد دیگری بودند مانند شکوه الملک رئیس دفتر مخصوص که از نزدیکان شاه محسوب می‌شدند ولی تیمورتاش از نظر قدرت و نزدیکی به رضاخان منحصر به فرد بود همانطور که گفتم زمانی که مسئله تحصیل ولیعهد در سوئیس پیش آمد نظر رضاخان این بود که تنها من با ولیعهد در سوئیس تحصیلی کنم ولی تیمورتاش که رئیس هیئت اعزامی ولیعهد بود تحت این عنوان که من هم می‌خواهم پسرم را برای تحصیل به سوئیس بفرستم او با ما آورد ، مهرپور پسرش در همان مدرسه ما درس می‌خواند و طبعاً با ما رابطه داشت ،تیمورتاش سه پسر داشت و مهرپور کوچک‌ترین آنها بود گفتم که در این سفر سوئیس تیمورتاش با ژنرال‌های روس و خانم‌هایشان رئیس گارد مخصوص استالین و معاونش خیلی گرم و خودمانی بود و جلوی ما دائماً با آنها می‌جوشید ، به سویس که آمدیم تا زمانی که تیمورتاش در سوئیس بود در هتل لوکسی در شهر لوزان زندگی می‌کرد و تقریباً هر روز عصر ما به اتفاق مهرپور به دیدنش می‌رفتیم تیمورتاش شخصی به نام دیبا وکیل الملک را رئیس محاسبات دربار و دست راست خودش کرده بود ،چرا او دیبا را انتخاب کرده بود؟ علت این بود که دیبا زنی داشت که رفیقه تیمورتاش بود تیمورتاش در رابطه با این زن علناً زیاده‌روی می‌کرد و برایش هم مقدور بود او دیبا و زنش را برای خود به سوئیس آورده بود, با آنها در آپارتمان بغلی او زندگی می‌کردند بین این دو آپارتمان دری بود که بدون رفتن به راهرو می‌توانستند رفت و آمد کنند ,به دیدار تیمورتاش که می‌رفتیم می‌دیدیم که زن دیبا با آرایش غلیظ و لباس‌های بدن نما نزد تیمورتاش می‌آید و متوجه شدم که روابط خاص بین آنهاست زن زیبا اهل قفقاز بود و به زبان روسی تسلط داشت که به حساب خودش زبان محلی اش بود و فارسی را هم خوب بلد نبود، تیمورتاش روسی را خوب می‌دانست و آنها با هم به روسی صحبت می‌کردند، زن دیبا جذابیتی نداشت و برای من عجیب بود که تیمورتاش که به زیباترین زن‌ها دسترسی داشت چرا او را با خود به سوئیس آورده ،تیمورتاش مرد خوش اندام و خوش قیافه ای بود و در مجموع مورد توجه زن‌ها بود خلاصه تیمورتاش اکثراً در گوشه اتاق با این زن به روسی صحبت می‌کرد و می‌شود گفت که علاقه‌ای به او چیز دیگری به جز مسئله زنانگیش بود یک روز به اتفاق تیمورتاش و زن دیبا در شهر لوزن به گردش پرداختیم به یک مغازه جواهر فروشی رفتیم و تیمورتاش به او گفت هرچه می‌خواهی بردار آن زن هم هر نوع جواهر را گران قیمتی که پسندید برداشت، صحبت از میلیون فرانک بابت قیمت جواهرات بود، تیمورتاش هم یک چک کشید و به جواهر فروش داد ،جواهر فروش او را می‌شناخت و می‌دانست که وزیر دربار ایران است و چک تیمورتاش برایش معتبر ترین چک‌ها بود ،همه این‌ها نشان می‌دهد که رابطه تیمورتاش با این زن قفقازی رابطه جاسوسی بوده است و نه رابطه ساده جنسی بعدها مطلع شدیم که روزنامه‌های خارجی نوشته‌اند که تیمورتاش به علت خیانت به شاه ایران و تماس با شوروی‌ها دستگیر و زندانی شده است ،مطلع شدم که تیمورتاش در خانه‌اش بازداشت است ، خانه تیمورتاش باغ بزرگی در جاده پهلوی نزدیک پل تجریش بود، هم اکنون نیز هست و تحت نظر شهربانی است من از ولیعهد قضیه تیمورتاش را پرسیدم گفتم که مهرپور ناراحت است محمدرضا گفت که او خیانت کرده و می‌خواسته پدرم را ترور کند و خودش شاه شود بعدها برایم مشخص شد که تیمورتاش در بازگشت از مسافرتی که به اروپا داشته به مسکو می‌رود و مدارکی را به روس‌ها می‌دهد در بازگشت به ایران انگلیسی‌ها به رضاخان خبر می‌دهند و او دستگیر می‌شود پس از دستگیری تیمورتاش، مهرپور ظرف ۲۴ ساعت مدرسه را ترک کرد و به ایران اعزام شد شوروی‌ها مدتی برای آزادی تیمورتاش تلاش کردند و حتی معاون وزارت خارجه خود را به تهران فرستادند ولی این تلاش‌ها بی‌نتیجه بود و تیمورتاش در زندان کشته شد حدود ۲۰ روز پس از مرگ تیمورتاش تمام خانواده‌اش به کاشمر محل تولدش تبعید شدند این تبعید تا سقوط رضاخان ادامه داشت بعدها محمدرضا آنها را خواست و مورد محبت قرار و با آنها شغل محول کرد 👇ادامه دارد .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
✅ظهور و سقوط سلطنت پهلوی قسمت چهاردهم ✅بازگشت به ایران پس از پایان تحصیلات متوسطه ما در مدرسه له روزه در سوئیس از تهران دستور دادند که ولیعهد کمی زودتر از تاریخ مقرر به تهران مراجعت کند، فکر می‌کنم حدود یک ماه زودتر و بقیه، من و سایر پسران رضاخان که در مدرسه له روزه درس می‌خواندند بعداً بیایم، علت آن بود که مسیر بازگشت ولیعهد به تهران تغییر کرده بود یعنی او از راه یونان و ترکیه به کشور بازگشت و ما از همان راه که رفته بودیم، یعنی از لهستان و روسیه شوروی به بادکوبه و بندر انزلی به تهران مراجعت کردیم علت این امر در سردی مناسبات سیاسی ایران و شوروی بود ۵ سال پیش که به سوئیس رفتیم ما را با تشریفات از راه شوروی فرستادند چون در آن زمان هنوز روابط رضاخان با روس‌ها خوب بود و حتی رضاخان اصرار فوق العاده زیادی داشت که ولیعهد با زبان روسی هم آشنا شود و دو سه سال برای محمدرضا و من کلاسی ترتیب داد که سرلشکر نقدی که استاد زبان روسی بود و به این زبان تسلط عالی داشت تدریس می‌کرد ،رضاخان شخصاً سرکشی می‌کرد که آیا جلسه درس برقرار است یا نه خود رضا خان نیز چون در قزاقخانه بود و با افسران روس تماس داشت، کمی روسی می‌دانست ولی بعداً این روابط تیره شد و اوج آن ماجرای تیمور تاش بود که حتی وساطت مقامات عالی رتبه شوروی نیز برای نجات او بی‌ثمر ماند پس از ورود به تهران مدتی از تابستان را در کاخ سعدآباد گذراندم ،چند دفعه موقعی که ولیعهد تنیس بازی می‌کرد رضاخان به کنار زمین آمد و مرا احضار کرد و گفت برایم تعریف کن که این بازی چگونه است؟ من هم برایش توضیح دادم ولی زیاد توجه نمی‌کرد فقط در موقع قدم زدن هرگاه از جلوی من می‌گذشت می‌پرسید کی برده است؟ اگر می‌گفتم ولیعهد, خوشش می‌آمد وگرنه اخم می‌کرد، من هم برای اینکه باز هم مرا احضار کند دفعاتی که محمدرضا می‌باخت می‌گفتم برده است و به این ترتیب رضاخان از من رضایت کامل داشت او چندین بار برای همین توضیح مرا احضار کرد او در کنار زمین تنیس قدم می‌زد و در ضمن قدم زدن به کارهای مملکتی می‌پرداخت و همیشه یک امیر یا وزیر به دنبالش بود و گزارش می‌داد رضا راه رفتن را خیلی دوست داشت , خاصه زیر درخت کاج اقلاً در روز دو ساعت صبح و دو ساعت بعد از ظهر راه می‌رفت بعدها فهمیدم که درخت کاج دارایی ماده مسکنی است که در طب از آن استفاده می‌شود آن ماده که سبز رنگ است را در بطری ریخته و می‌فروشند و کافی است چند قطره در آب وان بریزند تا فرد در آب وان خوابش ببرد قبل از بازگشت به ایران در سوئیس از ولیعهد تقاضا کردم که شما طی این ۵ سال هزینه تحصیل مرا پرداختید حال اجازه دهید که برای تحصیل طب به پاریس بروم محمدرضا موافق بود ولی گفت که اجازه با من نیست باید از پدرم بپرسم طی این مدت ۵ سال منظما بین رضا خان و محمدرضا مکاتبه بود ولیعهد موظف بود هفته یک بار برای پدرش نامه بنویسد و تلاش مستشار الملک معلم فارسی این بود که خوش خط بنویسد و به تدریج خوش خط هم شد رضا هم هفته یک بار برای پسرش نامه می‌نوشت، البته برایش می‌نوشتند و او در محل امضا می‌نوشت «رضا » به هر حال ولیعهد در نامه‌اش مسئله را مطرح کرد و رضاخان پاسخ داد که به طور اصولی موافقم ولی اول باید به تهران بیاید و سپس از ایران برای تحصیل طب برود در تهران یک روز رضاخان مرا احضار کرد و گفت شنیدم چنین تقاضایی از پسرم کرده‌ای مگر نمی‌دانی در دنیا فقط یک شغل وجود دارد که مفید است و بقیه‌اش مفت نمی‌ارزد و آن شغل سربازی است تو هم نمی‌توانی استثنا باشی و باید خودت را به دانشکده افسری معرفی کنی من ضمن سلام دادن گفتم اطاعت می‌شود همانطور است که می‌فرمایید خوشش آمد و مرخص کرد ،بعد از ظهر همین روز یک افسر به کاخ آمد و مرا با خود برد در حالی که هنوز دانشکده افسری در تعطیلات تابستانی قرار داشت 👇ادامه دارد .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
عاشورا و جنگ نرم رسانه ای (۱)   بی‌گمان «رسانه‌ها» ابزار مناسبی برای ترور معنوی و شخصیتی بوده و حاکمان ستم‌پیشه از طریق «تطمیع و تهدید» نفوذ و قدرت رسانه‌ها را به استخدام می‌گیرند تا افکار عمومی به ترور و حذف فیزیکی افراد حقیقی و حقوقی، واکنشی و اعتراضی نشان ندهند .   در این مقاله، سعی شده است به شیوه‌های تبلیغاتی و روانی بنی‌امیه در خصوص «حادثه خونین کربلا» پرداخته شود:   عاشورا و جنگ نرم رسانه های اموی  در طول تاریخ، حکومت‌های ستمگر برای تثبیت قدرت خود، برنامه‌هایی را به مرحله اجرا می‌گذارند؛ در این میان، «حذف رقیبان و مخالفان» در سرلوحه اقدامات آنان بوده است. حال اگر شخصیت رقیب و مخالف، از جایگاه بالا و والایی در عرصه‌های سیاست، دیانت، دانش و اقتصاد برخوردار باشد؛ در مرحله نخست به «ترور شخصیتی» او می‌پردازند تا «افکار عمومی» را برای ترور فیزیکی‌‌اش راضی و قانع کنند .   بی‌گمان «رسانه‌ها» ابزار مناسبی برای ترور معنوی و شخصیتی بوده و حاکمان ستم‌پیشه از طریق «تطمیع و تهدید» نفوذ و قدرت رسانه‌ها را به استخدام می‌گیرند تا افکار عمومی به ترور و حذف فیزیکی افراد حقیقی و حقوقی، واکنشی و اعتراضی نشان ندهند .   در این مقاله، سعی شده است به شیوه‌های تبلیغاتی و روانی بنی‌امیه در خصوص «حادثه خونین کربلا» پرداخته شود .   شورای برنامه‌ریزی یزید از جمله عوامل تثبیت و تحکیم حکومت‌ها، پیوند اندیشمندان با حاکمان است؛ معاویه نیز در دستگاه حکومتی خود با «عالمان دنیاپرست و ساده لوح» ارتباط صمیمی برقرار کرده بود و در مواقع لزوم، از وجهه دینی و اجتماعی آنان کمال استفاده را می‌برد که در این میان، برخی از اصحاب پیامبر و بستگان آنها، جایگاه ویژه‌ای داشتند. معاویه به خوبی می‌دانست که عالمان درباری را می‌توان در پست‌های گوناگون شکار کرد و یا در آن مشاغل گماشت؛ مانند: قضاوت، تدریس، امامت جمعه و جماعت، خطابه و سخنرانی، شعر،{1} تألیف و ترجمه، تلاوت قرآن، ادّعای زهد و عرفان،{2} بیوت شخصیت‌های مشهور و محبوب .   نیروهای رسانه‌ای فوق اعم از حقوق بگیر و رایگان آگاهانه یا جاهلانه، توان و موقعیت دینی و اجتماعی خود را در اختیار بنی‌امیّه گذاشته بودند، که به نمونه‌هایی از کارکرد و کارنامه آنان اشاره می‌کنیم :   نخستین اصحاب و تابعانی که در حلقه حکومت بنی‌امیه به فعالیت تبلیغی و مشاوره‌ای پرداختند، عبارت بودند از :   ابوهریره، عمرو بن عاص، مغیره بن شعبه و عروه بن زبیر.{3}   حضور این قبیل افراد، ضمن مشروعیت و مقبولیت بخشیدن به دستگاه حاکمه، پیامدهای ناگوار دیگری به همراه داشت؛ از جمله تغییر ارزش‌های اسلامی و وارونه ساختن حقایق .   معاویه یکی از غلامان مسیحی‌اش به نام «سِرْجون بن منصور» را به عنوان مشاور و نیز معلّم خصوصی پسرش برگزیده بود؛ لذا سرجون رومی در طول زندگی‌اش با ارائه نظرات خود، یزید را از آموزه‌های اسلامی دور کرده و برای انجام مفاسد یاری می‌نمود. از جمله اقدامات سرجون مسیحی، پیشنهاد انتصاب «عبیدالله بن زیاد» به حکمرانی کوفه و عراق بود.{4}   معاویه در زیر چتر حمایتی و دفاعی « دانشمندان وابسته» توانست فرقه انحرافی «مُرجِئه» را تأسیس و تقویت کند و اندیشه « جبرگرایی» را به افکار مسلمانان به ویژه اهل شام تزریق نماید تا رفتار ناپسند بنی‌امیّه با این دیدگاه، توجیه‌پذیر باشد.{5} .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
  عاشورا و جنگ نرم رسانه ای (۲)   معاویه جهت فراخوانی مردم شام برای شرکت در جنگ «صفّین» با عمرو بن عاص رایزنی کرد؛ وی پیشنهاد داد که : چهره‌ای مانند «شرحبیل بن سمط» را که مورد احترام تمام قبایل شام است، جذب کن و اعلام کن عثمان (خلیفه سوم) توسط علی(ع) و یارانش کشته شده است؛ در آن صورت، مردم شام پشت‌سر تو قرار گرفته و در جنگ صفّین شرکت می‌کنند ...   شرحبیل در یک صحنه‌سازی و نمایش ساختگی ، فریب خورد و سپس به انگیزه «خون خواهی» سفرهای تبلیغی‌اش را آغاز کرد و در شهرها و روستاها خطاب به مردم می‌گفت :   « علی بن ابی‌طالب، عثمان را کشته است؛ پس خون‌خواهی او بر مسلمانان واجب است...»{6}   یکی از طرفداران معاویه به نام «عمر بن ثابت» کارش این بود که به روستاهای شام می‌رفت و در هر روستایی، اهالی را اطراف خود جمع می کرد و می‌گفت :   «ای مردم! علی بن ابی‌طالب نعوذبالله مردی منافق بود که شب «عَقَبه» می‌خواست مرکب پیامبر(ص) را رم‌کرده و ایشان را بکشد؛ پس او را لعن کنید».{7}   سازمان اطلاعاتی بنی‌امیه   معاویه برای آگاهی از رخدادها، توطئه‌ها و غیره، سازمانی به نام «العین» تأسیس کرد و ریاست آن را به عهده «ثابت بن ارطاه»{8} نهاد. این سازمان کسب خبر و اطلاعات در تمام شهرهای مهم، شعبه داشت و مأموران آن مراقب رفتار و گفتار مردم بودند. یزید در دوره حکومتش «سلیم بن اعشا» را به سرپرستی العَیون گماشت .   سلیم به جهت اهمیت سیاسی بین‌النهرین، مأموران خود را در شهرهای کوفه و بصره به جاسوسی و خبرچینی فرستاده بود تا آنان در میان مردم دیده‌ها و شنیده‌های خود را به سلیم گزارش دهند.{9}   آنتن‌های برون مرزی   هنگامی که امام حسین(ع) به مکه رسید، مورد استقبال مردم و زائران قرار گرفت؛ آن حضرت هم ضمن برگزاری نماز جماعت، در دیدارهای عمومی و خصوصی به ناهنجاری‌ها و مشکلات حکومت و مردم اشاره می‌کرد. یزید که به تازگی بر تخت خلافت نشسته بود، بعد از آگاهی از حضور و سکونت امام حسین(ع) در شهر مقدس مکه، نامه‌ای به عبدالله بن عباس نوشت. یزید در این نامه، ضمن بیان عدم بیعت امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر با وی و نامه نگاری‌های کوفیان به حضرت، از ابن عباس خواست که به عنوان «شخصیت ممتاز و قابل احترام» در میان بنی‌هاشم و مسلمانان، برای پیش‌گیری از بحران و فتنه اجتماعی، نزد امام حسین(ع) برود و حضرت را به «سازش» و «صلحی مطمئن» دعوت کند ...   آری دشمنان برای رسیدن به اهداف پنهان و آشکار خود، از ظرفیت و توانایی‌های «برجستگان و نخبگان» نیز می‌خواهند استفاده کنند. البته فردی چون ابن عباس، در راستای «انتقال پیام» مواظب است که «ادبیات گفتمانی» دشمن، او را فریب ندهد و مجذوب و مرعوب نسازد.{10}   استخدام شخصیت‌ها   در ماجرای قیام امام حسین(ع) برخی از اصحاب و علمای خائن نیز شریک جرم می‌باشند؛ زیرا درباری بودن آنان، باعث هموار شدن جنگ روانی و نظامی یزید، شد . به عبارت دیگر: گفتار، نوشتار، رفتار و حتّی سکوت این چهره‌های ظاهر الصّلاح، دلایل و مستنداتی برای کارگزاران بنی‌امیه فراهم کرد تا جنایات سنگین خود را «توجیه» کرده و افکار عمومی را به سکوت و رضایت وادارند .   نقش «شُرَیح بن حارث کِندی» در موضوع عاشورا، چشمگیرتر است؛ چرا که وی از دوره خلافت عمر بن خطّاب ، بر کرسی «قضاوت» تکیه کرده{11} و زبان و قلم او «حکم شرعی» را در اذهان جامعه القا می‌کند. حال، به دو اشتباه مهم شریح می‌پردازیم :   الف) هنگامی که هانی بن عروه دستگیر شد و تحت شکنجه قرار گرفت، هواداران هانی کاخ فرمانداری را محاصره کردند و با دادن شعار، خواستار آزادی هانی شدند .... ابن زیاد که از افشا شدن خبر شکنجه و قصد شهادت هانی بیمناک شده بود و می دانست که با نیروی نظامی اندک نمی‌توان جلوی خشم خروشان هزاران نفر را گرفت، دست به دامن شریح برد و از او خواست با گفتار نافذ خود، گفتگو و حادثه قصر را به نفع ابن زیاد تغییر بدهد .   شریح قاضی هم در جمع هواداران خشمگین هانی، چنین گزارش داد :   «ای مردم! ابن زیاد و هانی در حال مذاکره و گفتگو هستند و هانی زنده است ... »   متأسفانه مردم در اثر شنیدن این خبر، آن هم از سوی رسانه‌ای که مدّعی صداقت، عدالت و امانت است (دستگاه قضاوت)، آرام آرام از محاصره کاخ دست برداشته و مسیر آینده تاریخ را به تلخی و جنایت کشاندند.{12} .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
  (۳)عاشورا و جنگ نرم رسانه ای   ب) بر اساس قول مشهور، ابن زیاد برای جمع کردن نیرو و فرستادن آن به کربلا از قدرت «فتوای قاضی» کوفه، بهره‌گیری کرد .   حال، صدور این فتوا چه از ناحیه شریح باشد{13} و چه به وی انتساب شده باشد اثر روانی‌اش ولو به عنوان بهانه و توجیه جنایت، در افکار عمومی و سیاست بنی‌امیه کارساز است. حکم شرعی که در شهر کوفه خوانده شد و حکومت روی آن مانور داد، چنین بود :   «چون حسین بن علی بر خلیفه وقت (یزید ) خروج و شورش کرده است، دفع او بر مسلمانان واجب است».{14} از این رو، در کربلا و دوره اسارت بازماندگان عاشورا، یکی از مهم‌ترین شعارها و تیترهای گفتاری و نوشتاری یزیدیان، این مطالب بود :   اینها (امام حسین(ع) و یارانش)، خارجی هستند .   اینها (اسیران)، خارجی هستند .   هذه زینب اُخت الخارجی؛ نام این زن، زینب است خواهر همان شورشگر .   این، سر خارجی است.{15}   آری یزیدیان به واسطه زبان و قلم خائنان عناوینی چون: خلیفه پیامبر، خلیفه مسلمانان، اولوالأمر و امیرمؤمنان را برای خود تثبیت کردند و مخالفان را نیز با مارک « خارجی»{16}   مورد سنگین‌ترین هجمه‌های تبلیغی قرار دادند .   امواج شایعه   روزی ابن زیاد همراه نیروهای نظامی‌اش وارد مسجد جامع کوفه شد و بالای منبر رفت و مردم را از نافرمانی یزید ترساند... ناگهان همهمه‌ای شد؛ پرسید: چه خبر است؟ گفتند: ای امیر! هم اکنون مسلم بن عقیل با گروه کثیری از یارانش به جانب کاخ فرمانداری می‌آیند. ابن زیاد سراسیمه از منبر پایین آمده و داخل قصر شد و دستور داد که درب را ببندند. مسلم بن عقیل با بیش از هجده هزار نیرو، کاخ را محاصره کرده بود و تعداد اندک سربازان ابن زیاد هیچ گونه توانایی مقابله نظامی با انقلابیون نداشتند. ابن زیاد که از روحیه کوفیان آگاهی کامل داشت، «عملیات روانی و جنگ رسانه‌ای» را بهترین راهکار نجات خود دانست؛ لذا عوامل تبلیغی‌اش را سازماندهی کرد تا با ارسال «اخبار و آمار دروغین» دل‌های انقلابیون را دچار ترس و شک کنند. یکی از کارگزاران (کُثَیر بن شهاب) از بام و دیوار قصر با آوازی بلند گفت :   ای مردم، ای پیروان حسین! بر جان و خانواده خود بترسید و بر آنها رحم کنید؛ چرا که لشکریان یزید در حال رسیدن به کوفه هستند. در ضمن، ابن زیاد با خداوند پیمان بسته که اگر شما امروز تا شب قصد پیکار داشته باشید و به خانه‌هایتان برنگردید، حقوق‌تان از بیت‌المال را قطع کند، مردان شما را از شهر بیرون کرده و به دمشق بفرستد و حتی بی‌گناهان را به جرم گناهکاران دستگیر نموده و مجازات می‌کند...{17}   برخی از هم‌پیمانان عبیدالله بن زیاد هم در میان صفوف مردم رخنه کرده و با انواع وعده و وعیدها، شعله‌های قیام را به سردی و خاموشی تبدیل کردند؛ به گونه‌ای که در کوتاه مدّت، آمار یاران مسلم(ع) سیر نزولی را آغاز نمود و ورق برگشت. ...{18}   شهید پیام رسانی   بعد از رسیدن نامه مسلم بن عقیل به دست امام حسین(ع) و نیز آگاهی حضرت از توطئه ترور وی در ایّام برگزاری مناسک حج، امام(ع) یاران خود را برای حرکت به سوی کوفه فراخواند. آن حضرت پیشاپیش خطاب به بزرگان و اهالی کوفه، نامه‌ای نوشت و ضمن یادآوری دعوت‌های کتبی و شفاهی آنان، بشارت داد که به خواست الهی عازم عراق است و می‌طلبد که به بیعت و پیمان خود وفادار بمانند .   امام(ع) پیک مؤمن، دلاور و زیرکی به نام «قیس بن مُسَهّر» را برگزید تا شتابان مسیر را بپیماید و نامه را به بزرگان کوفه تحویل دهد . ابن زیاد برای آگاهی از نوع ارتباط و مکاتبات شیعیان با امام حسین(ع) افرادی را در مسیر‌های منتهی به شهر کوفه گماشته بود و آنان، مسافران و رهگذران را تحت کنترل و بازرسی قرار می‌دادند. زمانی که قیس به نزدیکی کوفه رسید با مشاهده مأموران حکومتی، نامه محرمانه حضرت را پاره پاره کرد (جویده و خورد). بعد از دستگیری قیس و فرستادن او به دارالأماره، قیس با وجود تهدید‌ها و تطمیع‌ها حاضر نشد محتوای نامه و اسامی رهبران شیعه در کوفه را برای ابن زیاد بازگو و افشا کند. حکمران عراق تنها راه نجات و آزادی قیس را چنین تعیین کرد :   «در حضور مردم، دروغگو پسر دروغگو (حسین بن علی) را لعن کن ... » .   قیس بن مسهّر که خود را پیام‌رسان امام(ع) می‌دانست، در حالی که سربازان در کنارش و شیعیان کوفه هم در مقابلش جمع شده بودند، پس از درود فرستادن بر پیامبر و اهل بیتش و لعن و نفرین بر ابن زیاد و بنی‌امیه، با صدای بلند گفت :   «ای مردم! هم اکنون امام حسین(ع) به سوی کوفه در حرکت است ... » .   ابن زیاد از این که نتوانسته بود کلام دیکته شده خود را از حنجره «پیک حسینی» به افکار عمومی تلقین کند، خشمگین شده و دستور داد با کشتن قیس، برای همیشه « پیام حق» را به خاموشی کشاند.{19} .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ورود پیکر ۱۸ شهید تازه تفحص شده از مرز شلمچه 🔹همزمان با ایام سوگواری و عزاداری سید و سالار شهیدان، حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) پیکر مطهر ۱۸ شهید تازه تفحص شده دوران دفاع مقدس از مرز شلمچه وارد خاک ایران اسلامی شد. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
17.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای توقیف نفتکش انگلیسی از زبان سردار تنگسیری 🔹هشدار فرمانده نیروی دریایی سپاه به توقیف‌کنندگان محموله‌های نفتی ایران در آب‌های آزاد: اگر شرکت نفتی بخواهد نفت ما را از کشتی خارج بکند او را مسئول می‌دانیم؛ ضمن اینکه آمریکا را نیز مسئول می‌دانیم. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
۱. اکنون زمانی‌ست که باید آشکارا، از حضور نیروی انتظامی در خیابان «دفاع» کنیم. پشتوانه‌ی تداوم این حضور، «حمایت صریح» ماست. ۲. سکوت ما، به معنی «بی‌طرفی» در نبرد با حرام شرعی و سیاسی است. ۳. تا این لحظه، حجم انبوه آتش رسانه‌ای دشمن بر «روایت‌سازی منفی»، متمرکز شده است. «پاسخ به‌هنگام» بدهیم. .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95