🏴شهادت حضرت امام مجتبی علیه السلام تسلیت باد
🔰گریه امام مجتبی علیه السلام به هنگام شهادت
الإمام الباقر(ع): لَمّا حَضَرَتِ الحَسَنَ(علیه السلام) الوَفاةُ بَکی، فَقیلَ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، تَبکی ومَکانُک مِن رَسولِ اللّهِ(صلوات الله علیه) الَّذی أنتَ بِهِ، وقَد قالَ فیک ما قالَ، وقَد حَجَجتَ عِشرینَ حَجَّةً ماشِیا، وقَد قاسَمتَ مالَک ثَلاثَ مَرّاتٍ حَتَّی النَّعلَ بِالنَّعلِ؟!
فَقالَ: إنَّما أبکی لِخَصلَتَینِ: لِهَولِ المُطَّلَعِ، وفِراقِ الأَحِبَّةِ.
امام باقر(ع): حسن(علیه السلام) چون هنگام رحلتش فرا رسید، گریست. گفته شد: ای پسر پیامبر خدا! شما چرا گریه می کنید، در حالی که نسبت به پیامبر خدا(صلوات الله علیه) چنان جایگاهی دارید، و در حقّ شما گفتنی ها گفته است، و بیست مرتبه پیاده به حج رفته اید، و سه بار دارایی خود را [میان خود و تهی دستان و نیازمندان، به طور برابر] تقسیم کرده اید تا جایی که کفشی دادید و کفشی برای خود نگه داشتید؟!
فرمود: «برای دو چیز می گریم: برای وحشت قبر و قیامت، و جدا شدن از عزیزان و دوستان».
📚منبع: الکافی: ج ۱ ص ۴۶۱ ح ۱
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰انگار فرزندش فوت شده بود
مرحوم آيت الله ميرزا على آقا شيرازى (رحمه الله) كه از علماى وارسته اصفهان بود، زمانى به قم آمده بود و به دليل ارادتى كه شهيد آيت الله مطهرى (رحمه الله) به ايشان داشت، ميهمان او بود. يك شب تعدادى از فضلا به ديدن آقاى شيرازى آمده بودند و جلسه آنان تا حدود نيمه شب طول كشيد و آقاى شيرازى ديرتر از هر شب خوابيد. همين موضوع توفيق تهجّد و نماز شب را از آيت الله شيرازى (رحمه الله) سلب كرد و موجب شد آن مرد الهى، هنگام اذان صبح از خواب بيدار شود. نقل مىكنند آيت الله شيرازى (رحمه الله) به قدرى از اين اتّفاق متأثّر شده بود و گريه و زارى كرده بود كه گوئى فرزند ايشان فوت شده است. بعد گفته بود من شانزده هفده ساله بودم كه يك شب براى نماز شب بيدار نشدم، آن روز تا شب گريه مىكردم و شب گذشته آن حادثه تكرار شد.
📚منبع: سير و سلوك ( مقدمه: سلوك معنوى در پرتو نور قرآن و عترت )آیت الله مظاهری ، ص: 25
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰ننگ است برای شیعه...
از مرحوم آيت الله العظمى مرعشى نجفى (رحمه الله) نقل شده است كه: «روزى در راه زيارت گم شدم و بالأخره تا نزديك مرگ بى تاب گشتم. با توسّلى به امام زمان «ارواحنافداه»، حضرت به سراغ من آمدند و مرا نجات دادند و فرمودند كه «ننگ است براى شيعيان ما كه نماز شب نداشته باشند.»
📚منبع: سير و سلوك ( مقدمه: سلوك معنوى در پرتو نور قرآن و عترت )آیت الله مظاهری ، ص: 26
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
▪️قال رسول الله صلی الله علیه و آله:
ما خلق الله افضل منّی
خداوند مخلوقی برتر از من نیافریده است...
📚منبع: عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص: 262
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰عکسی که تا آخر در اتاق امام بود
یک تابلوی نقاشی از چهره منسوب به دوران نوجوانی پیامبر(ص) برای حضرت امام به دفتر آوردند. مدتی نسبتاً طولانی، در دفتر ماند و در این که خدمت امام ببرم، آیا خوششان میآید یا خیر، تردید داشتم. به تصور قیاس با عکسهای نقاشی شده از پیغمبر(ص) و حضرت امیر(ع) که نوعا به دلیل نامربوط بودن آنها مورد توجه اهل معنی قرار نمی گیرند. ولی به هر حال، تصمیم گرفتیم برای ادای امانت، آن را نزد معظم له ببریم. تابلو به دست این جانب بود که متوجّه شدم حضرت امام به آن خیره شدهاند. گفتم: این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم(ص) است و متوقّع بودم که طبق معمول، در بسیاری از موارد بفرمایند: «ببرید»؛ ولی بدون تأمل فرمودند: «بگذارید این جا».
روز بعد که مشرف شدیم، عکس را در اتاق ندیدیم و دیگر اطلاعی از آن نداشتیم که چه شده است و بعد از مدتی که حضرت امام، دچار بیماری قلبی جدیدی شدند، بعد از بیمارستان به خانه منتقل شدند و طبعاً برای مدتی به محل و اتاقی که هر روز برای کارها و ملاقات تشریف میآوردند، نیامدند. به همین جهت، ما برای اولین بار، برای انجام دادن کارهایمان به اتاق اصلی - که محلّ زندگی شخصی امام بود - ، مشرّف شدیم. اولین چیزی که در آن اتاق توجّه ما را جلب کرد، همان تابلو بود که در آن جا قرارداده شده بود آن هم در نقطهای که درست روبهروی امام و مقابل تختی بود که ایشان روی آن مینشستند و سرانجام، این عکس تا آخر زندگی ایشان در آن مکانْ باقی بود.
📚منبع: «در سایه آفتاب» به قلم حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان(خبرآنلاین)
لینک کانال قصص العلما
@ghesasolama
🔰خبر از رحلت خود می دهد
علامه جعفری رحمه الله علیه:
یکی از آخرین روزهای ذی الحجه که برای درس خدمت مرحوم شیخ مرتضی طالقانی رسیدم ، فرمودند برای چه آمدی عرض کردم برای درس فرمودند درس تمام شد و من تصور کردم مقصودایشان فرا رسیدن تعطیلات محرم است عرض کردم دو روز به محرم مانده و هنوز درسها تعطیل نشده است ایشان فرمودند می دانم ، درس تمام شده است خر طالقان رفته پالانش مانده . روح رفته جسدش مانده . من فهمیدم که ایشان خبر رحلت خود را می دهند خدا را شاهد می گیرم که هیچ گونه علامت بیماری درایشان نبود بسیار منقلب شدم و خواهش کردم نکته ای را به عنوان یادگار بفرمائید.ابتدا کلمه لااله الاالله را با یک حالت روحانی و رو به ابدیت فرمودند و بعد در حالیکه اشک بر محاسن شریفشان جاری بود، در حال عبوراز پل زندگی فانی به سرای ابدیت و باقی این بیت را زمزمه کردند:
تا رسید دستت به خود شو کارگر
چون فتی از کار خواهی زد به سر
بار دیگر کلمه لااله الاالله را فرمودند، هر چه تلاش کردم ، دست مبارکشان را ببوسم موفق نشدم .با قدرت زیاد مانع می شدند. پیشانی و محاسن مبارک ایشان را چند بار بوسیدم ،اثر قطرات اشکهای مقدس آن مسافر دیارابدیت را بر صورتم احساس کردم و رفتم ، دو روز بعد خبر رحلت آن عالم ربانی را شنیدیم در مراسم تدفین اواغلب مراجع و بزرگان حوزه شرکت داشتند هنگامی که بدن مطهراو را غسل می دادند چنان بوی عطر دل انگیزی به مشام می رسید که هر کس از دیگری سوال می کرد شما عطر زدید جوابها منفی بود و من تا کنون هیچگاه دیگر چنان بوی دل انگیزی که آنروز در فضای روحانی آنجا به مشامم خورداستشمام نکردم .
📚منبع: مصاحبه علامه محمد تقی جعفری رحمه الله علیه مجله حوزه شماره19
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰نظر دکتر شریعتی در مورد روحانیت و مخالفین روحانیت به نقل از مقام معظم رهبری
🔴اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند، یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه میشود.
حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله :
در سال ۱۳۴۹ در مشهد، در یک مجمعی از طلاب و فضلای مشهد، من درس تفسیر میگفتم.
در این درس تفسیر یک روز راجع به روحانیت صحبت کردم و نظراتی را که درمورد بازسازی روحانیت یعنی جامعه روحانیت وجود داشت به صورت فرض و احتمال مطرح کردم، گفتم چهارنظر وجود دارد. یک؛ حذف روحانیت به کلی، یعنی اینکه اصلا روحانیتی نمیخواهیم. دو؛ قبول روحانیت به همین شکلی که هست با همین نظام و سازمان کنونی قبولش کنیم و هیچ اصلاحی را در آن ندانیم. سه؛ تبدیل به کلی، یعنی اینها و روحانیت کنونی را برداریم، یک روحانیت جدید بیاوریم و بهجای این روحانیت، با شرایط لازم و مقرری که برایش می پسندیم روحانیت جدید بنیانگذاری کنیم. و چهار؛ اصلاً همان چیزی که هست، بحث کردم روی مسأله و صحبت کردم. البته طبیعی است که من آن سه نظر اول را رد می کردم و با ارایه دلیل و به نظر چهارم معتقد بودم.
همان اوقاتی بود که تازه زمزمههایی علیه دکتر شریعتی بلند شده بود و گفته میشد که دکتر شریعتی راجع به افکار شریعت کمعقیده است یا بیعقیده است یا نسبت به روحانیت علاقهای ندارد و از این قبیل تعبیرات. جلسهای داشتیم همان روزها با دکتر شریعتی من برای او نقل کردم که من در جلسه درسمان این مطلب را بیان میکردم، با علاقه فراوانی گوش میداد. من برایش گفتم.
گفتم بله، یکی اینکه نفی روحانیت بهکلی، که گفت این غلط است. دوم اثبات همین روحانیت موجود به کلی، که هیچ تغییری در او وارد نکنیم. گفت: این هم که غلط است. سوم اینکه تبدیل کنیم روحانیت را باز به کلی، یعنی این روحانیت را کلاً برداریم یک روحانیت دیگر جای او بگذاریم، با شرایط لازم. تا این قسمت سوم را گفتم شریعتی ناگهان گفت: اوه، اوه، این از همه بدتر است. توجه میکنید! گفت این از همه بدتر است. از همه خطرناکتر است، این از همه استعماریتر است و رسیدیم به نظر چهارم که آن اصلاح روحانیت موجود بود گفت بله این نظر خوبی است. شریعتی بهخلاف آنچه گفته میشود درباره او و هنوز هم عدهای خیال میکنند، نه فقط ضد روحانی نبود، بلکه عمیقاً مؤمن و معتقد به رسالت روحانیت بود، او میگفت که روحانیت یک ضرورت است، یک نهاد اصیل و عمیق و غیرقابل خدشه است، و اگر کسی با روحانیت مخالفت بکند، یقیناً از یک آبشخور استعماری تغذیه میشود.
📚منبع: گفت و گوی مجله سروش با حضرت آیت الله خامنه ای شماره102خرداد1360(مشرق نیوز)
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🏴شهادت حضرت امام رضا علیه السلام تسلیت باد.
رَأَى رَجُلٌ مِنَ الصَّالِحِينَ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَزُورُ مِنْ أَوْلَادِكَ فَقَالَ ص إِنَّ مِنْ أَوْلَادِي مَنْ أَتَانِي مَسْمُوماً وَ إِنَّ مِنْ أَوْلَادِي مَنْ أَتَانِي مَقْتُولًا قَالَ فَقُلْتُ لَهُ فَمَنْ أَزُورُ مِنْهُمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَعَ تَشَتُّتِ مَشَاهِدِهِمْ أَوْ قَالَ أَمَاكِنِهِمْ قَالَ مَنْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْكَ يَعْنِي بِالْمُجَاوَرَةِ وَ هُوَ مَدْفُونٌ بِأَرْضِ الْغُرْبَةِ قَالَ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَعْنِي الرِّضَا ع فَقَالَ ص قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ ثَلَاثاً.
مردى از صالحان، پيغمبر اكرم را در خواب ديد و از آن حضرت پرسيد يا رسول اللَّه قبر كداميك از فرزندان تو را زيارت كنم؟ فرمود: عده ای از اولادم را كه با زهر بقتل رسانده اند نزد من آمدند، و عده ای نيز كه با شمشير بقتل رسانده بودند به نزدم آمدند، عرض كردم كداميك را زيارت كنم اى پيامبر خدا با دور بودن [مكان] هر كدام از يك ديگر، فرمود: كسى را زيارت كن كه بتو نزديكتر است و تو با آن مجاورى، و بزمين غربت بخاك سپرده شده است، گويد: عرض كردم يا رسول اللَّه مرادتان رضا عليه السّلام است؟
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود:
بگو صلّى اللَّه عليه، صلّى اللَّه عليه، صلّى اللَّه عليه.
📚منبع:عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 281
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰قبل از کتاب خواندن حواست باشه
مرحوم آیت الله حجت کوه کمره ای رحمه الله علیه توصیه می کرد: هر کتاب و نوشته ای را که می خواهید مطالعه کنید، اوّل ، مؤلّف آن را بشناسید. زیرا نویسندگان مغرض ، در لابه لای حرفهای زیبا و دلپسند خود، زهر می ریزند و حرفهای مسموشان را جای می دهند.
توصیه دیگری که دربارهء مطالعه کتاب می فرمود، این بود که :
وقتی کتابی را شروع می کنید، تا تمام نشده ، رهایش نکنید و به کتاب دیگری بپردازید، زیرا مؤلّف کتاب ، با شما صحبت می کند. درست نیست صحبت کسی ، را قطع کنید.
📚منبع: مصاحبه با آیة الله عبد الحسین غروی تبریزی مجله حوزه شماره 62
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰حاج شیخ دِق مرگ شد
رضا شاه ،خیلی تلاش کرد حوزه را قلع و قمع کند. ولی درایت وکاردانی حاج شیخ عبدالکریم حائری ، مانع از آن شد. ایشان واقعاً زحمت کشید، تا این حوزه باقی ماند. آن بزرگوار، برگردن همه ما و حوزه های علمیّه حق دارد.خیلی رنج کشید. کشف حجاب ، جلوگیری از مجالس مذهبی و عزاداری حضرت ابا عبدالله الحسین ، سخت گیری بر طلاب و مؤمنین ،ظلم و اجحاف به مردم و صدها کار خلاف دیگر، آن بزرگوار را از پا در آورد و دق مرگش کرد. غصه او را کشت . در اواخر عمر این شعر را زمزمه می کرد:
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و ز پی جانان بروم
📚منبع: مصاحبه با آیة الله عبد الحسین غروی تبریزی مجله حوزه شماره 62
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰قدرت معنوی آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی رحمه الله علیه
(آقایی که فرد فاضلی بوده است می خواست به مکه معظمه مشرف بشود. خدمت مرحوم آقا جمال گلپایگانی برای خدا حافظی می آید.وقتی می خواهدمحضرآقا راترک کند آقا به ایشان می گوید: من وقوف اضطراری نهاری مشعر( یک مسئله فقهی در مورد اعمال حج) راکافی می دانم!
این آقا که خود اهل فضل بوده در دل می گوید: من مقلّد ایشان نیستم. برای من چه تفاوتی می کند که ایشان وقوف اضطراری نهاری مشعر را کافی بدانند یا ندانند!
به مکه مشرف می شود روز عید پس از رمی جمرات وقتی به داخل دچار بر می گردد جوانی سرا سیمه وارد می شود وبا ناراحتی می گوید: همه اعمالم خراب شد; زیرا من همین الان وقوف در مشعر رادرک کرده ام.
می پرسد: از چه کسی تقلید می کنی؟
می گوید: از آیة اللّه آقا جمال گلپایگانی!
می گوید: اشکالی ندارد اعمالت صحیح است!
جوان تعجب می کند می گوید: من از هر کس پرسیدم گفت: اعمالت باطل است.
می گوید: خاطر جمع باش.از ایشان شنیدم که فرمود: من وقوف اضطراری نهاری مشعر را کافی می دانم! در این جاست که این آقا متوجه می شود که سخن مرحوم آقا جمال گلپایگانی در هنگام خدا حافظی حکمتی داشته است وایشان با دید باطنی این جوان واضطراب ونگرانی او را می دیده; از آن روی مشکل او را پیشاپیش بدین گونه حلّ کرده است.)
📚منبع: مصاحبه مرحوم آیت الله شیخ حسن صافی اصفهانی با مجله حوزه شماره65
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama
🔰استفاده از فرصت ها
يك بار آشنايى علامه طباطبایی را در خيابان ديد و سلام كرد. ايشان به جواب سلام اكتفا كرد و احوال پرسى نكرد. شخص مزبور ناراحت شده و گلايه نموده بود كه حاج آقا، سنگين جواب داده اند. بعد من براى رفع سوء تفاهم، توضيح دادم كه هر وقت از خانه بيرون مى آيند، تا مقصد، نماز نافله مى خوانند.
📚منبع: مرزبان وحى و خرد، ص: 705
لینک کانال قصص العلماء
@ghesasolama