eitaa logo
قصه کودکانه
4.4هزار دنبال‌کننده
718 عکس
1.5هزار ویدیو
240 فایل
یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh #کودک #قصه #بازی
مشاهده در ایتا
دانلود
نمازتان را قشنگ بخوانید تا بچه هم نمازخوان شود! نمازتان را قشنگ بخوانید. سجادۀ پاکیزه و مرتب بیندازید. یک اتاق یا محل خاصی برای نمازتان داشته باشید. آنجا معطر باشد. شما همین اندازه که نماز باحالِ شیرینِ خودتان را می‌خوانید، بچه از نمازتان خوشش می‌آید. همینطور که خدا خوشش می‌آید، بچه‌ات هم خوشش می‌آید. اما تو وقتی نمازت را زود زود می‌خوانی، بچه هم خوشش نمی‌آید. خدا هم خوشش نمی‌آید. یک نماز بخوان که خدا خوشش بیاد تا بچه‌ات هم خوشش بیاید. چون بچه، فطرت الهی دارد. ✍🏻آیت الله حائری شیرازی ☞⁠ ̄🇮🇷 ̄⁠☞⁩ ‌(⁠.⁠ ⁠❛⁠ ⁠ ᴗ⁠ ⁠❛⁠.⁠)⁩ ➺   ◉━━━━━━─────── تفسیر و مطالب قرآنی داستان‌ها و حکایات قرآنی خواندن روزانه یک صفحه از قرآن کریم 🥰 مطالب قرآنی 😍 @noorholy
سردار شهید حاج احمد کاظمی وقتی سرتیپ هستی؛ ولی روی درجه‌ات را می‌پوشانی تا وقتی با سرباز صحبت می‌کنی، او احساس راحتی کند و خودت هم بخاطر پارچه های روی دوش مغرور نشوی 💢 حاج احمد کاظمی برای چه کسی دلتنگی می‌کرد؟ مهدی تماس گرفت و گفت: «اگه میتونی بیایی، سریع تر بیا این جا وضع خیلی پیچیده است.» خودم را به ساحل دجله رساندم. همه چیز از بین رفته بود و در حال سوختن بود. با مهدی تماس گرفتم و گفتم: «مهدی! چه خبر شده این جا؟» زیاد حرف نزد، گفت: «اینجا آشغال زیاده، نمی تونم حرف بزنم.»  از قرارگاه هم دائم تماس می‌گرفتند و می‌گفتند: «هر طوری شده به مهدی بگو برگرده عقب.» وقتی گفتم: «برنمی گرده.» گفتند: «خودت برو برش گردون، بیارش عقب.» هر کاری کردم که خودم را به مهدی برسانم، نشد. آتش به حدی زیاد بود که به هیچ عنوان اجازه نمی‌داد خودم را به او برسانم. از طرفی هیچ وسیله ای هم نبود. کارم شده بود، التماس کردن به مهدی، به او گفتم: «تو رو به خدا قسم، تو رو به جان هر کسی که دوستش داری، بیا خودت رو برسون به ساحل، بیا این طرف.» گفت: «احمد! تو پاشو بیا اینجا، اگه بتونی بیایی، دیگه برای همیشه پیش هم هستیم.» گفتم: «این جا آتیش زیاده، نمی تونم، تو بیا.» گفت: «اگه بدونی این جا چه جای خوبی شده احمد! پاشو بیا! بچه ها اینجا خیلی تنها هستن.» فاصله ما حدود هفتصد متر بود و آن حجم آتش اجازه نداد که خودم را به مهدی برسانم. مهدی مرتب می گفت: «احمد! پاشو بیا اینجا.» می دانستم وقتی به من می گوید بیا این جا، این جا جای خوبی است، می خواهد عمق فاجعه را به من بفهماند، که ای کاش می رفتم و از زبان بچه ها خبر تیر خوردن و شهادتش را نمی شنیدم و این حسرت به دلم نمی ماند. نمی دانید چقدر دلم برای مهدی تنگ شده است، حاضرم هر چیزی را که در دنیا دارم بدهم برای یک لحظه دیدن او.😭 برگرفته از کتاب نمی‌توانست زنده بماند/ خاطراتی از شهید مهدی باکری از زبان شهید احمد کاظمی ☞⁠ ̄🇮🇷 ̄⁠☞⁩ ‌(⁠.⁠ ⁠❛⁠ ⁠ ᴗ⁠ ⁠❛⁠.⁠)⁩ ➺   ◉━━━━━━─────── ⏰کانال پرورشی ایران حاوی مطالب آموزشی و فرهنگی 🧑‍💻 @Schoolteacher401 ↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️↔️ @madrese_yar
”مردی وارد رستورانی شد و دستور غذای مفصلی داد، پس از سیر شدن، مدیر رستوران را صدا زد و گفت: من دیناری ندارم و چون بی‌نهایت گرسنه بودم چاره‌ای جز این نداشتم. مدیر رستوران گفت: به شرطی دست از سرت برمی‌دارم که به رستوران مقابل رفته و همین بلا را به سر آن‌ها هم بیاوری! آن مرد خندید و گفت: متأسفم، قبلاً به آن رستوران رفتم و او هم همین خواهش را از من کرد و می‌بینید که مطابق دستورش عمل کرده‌ام.“ نکته‌ی اخلاقی: دنیای بهتری می‌داشتیم و صلح و برادری میان انسان‌ها برقرار می‌شد اگر هر فرد در تنظیم روابطش با دیگران اصل «آن چیز که برای خود نمی‌پسندی برای کسی مپسند» را آویزه‌ی گوش خود می‌کرد. به نظر شما از این داستان چه نتیجه ای میتوان گرفت؟ 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
📚 🌟عنوان:دنی در مدرسه باید چیکار کند؟🌟 ✍به قلم:ادیر وگانت لوی 🖋مترجم: دکترلیلا کاشانی وحید،فاضل مرادی 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:کودک 🖨ناشر:نشرمهرسا 📚📓📚📓📚📓📚📓📚📓 🌟«دنی» پسر بچه‌ا ی است که برای «اَبَر قهرمان شدن» تلاش می‌کند و دوست دارد «قدرت انتخابش» هم مثل بقیه‌ی توانایی‌هایش تقویت شود؛ 📚 8 داستان از تلاش‌های دنی را برای آن که با انتخاب‌های بهتر، روز بهتری داشته باشد، بخوانید و در هر ماجرا به او کمک کنید بهترین تصمیم را بگیرد. زمانی که کودکان، داستانی با پایان‌های مختلف می‌خوانند. بیش‌تر مجذوب ماجرا می‌شوند، لذت بیش‌تری می‌برند و از آن بهتر یاد می‌گیرند. شاید این اولین بار باشد که فرزند شما با چنین داستانی روبه‌رو شده است، می‌توانید او را برای انتخاب‌های متفاوت تشویق کنید تا متوجه بشود که چگونه با هر انتخاب او، نتیجه تغییر می‌کند. درک پیامد رفتارها، کودک را به تفکر و دقت بیش‌تر در هنگام تصمیم‌گیری تشویق می‌کندو کم‌کم از او تصمیم‌گیرنده‌ی بهتری خواهد ساخت. 📚📓📚📓📚📓📚📓📚📓 جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh
2_1152921504681875817.mp3
1.04M
هدف: با هم بازی کردن 🌜🌜🌜🌜🌜🌜 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
مرغ دو منی.mp3
4.1M
📔داستان: مرغ دو منی 📚کتاب: مثل ها و قصه هایشان 🎙گوینده: فرهاد عسگری منش 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
Audio_98991.mp3
8.01M
📙داستان :ریش عابد 📚از داستان های شیخ عطار 🎙گوینده: سارینا اژگان 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
شب و تب.mp3
7.21M
داستان: شب و تب 🎙گوینده: فرهاد عسگری منش 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
273-HodhodeDana-www.MaryamNashiba.Com(1).mp3
7.22M
هد هد دانا صوتی 🧑‍🎄جهت سفارش تبلیغ در مجموعه کانالهای بانوان و کودکان با ما در ارتباط باشید @Schoolteacher401 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانم معلمی که دانش‌آموزانش را بر دوش از رودخانه می‌برد 🔹در روستای قارخون آذربایجان‌شرقی معصومه حمیدی، معلم فداکار این روستا، دانش‌آموزان را بر دوش خود گرفته و از رودخانه عبور داده و به مدرسه می‌رساند تا آن‌ها از دسترسی به آموزش محروم نشوند. ✅جهت انجام آزمون ضمن خدمت ؛ @teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ltmsme
🧮 ریاضی در زندگی (۲) لذت کشف راه‌حل‌ها شاید بعضی از ماجراهای خیلی ساده و تصادفی که باعث کشفای بزرگی شده شنیده باشین. امروز ماجرایی از یه پادشاه و تاجش را براتون تعریف می‌کنم که یه جرقه توی ذهن یه دانشمند زد. ⚡️✨💥 هیرون پادشاهی در کشور یونان بود که دویست و خرده‌ای قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کرد. یعنی ماجرا مربوط به بیش‌تر از دوهزار و دویست‌سال پیشه. هیرون به جواهرسازی مقداری طلا داده بود تا براش تاج بسازه، اما وقتی تاجش آماده شده بود شک کرد که زرگر همه‌ی طلا را در تاج به کار برده یا مقداری نقره قاطیش کرده؟! پادشاه علمش رو نداشت که خودش به روشی درست یا غلط بودن حدسش رو مشخص کنه، پس از ارشمیدسِ ریاضی‌دان خواست کمکش کنه. 👑🤴👑 ارشمیدش فکرش سخت مشغول این ماجرا بود و داشت دنبال روشی می‌گشت که بدون آب کردن تاج وزن طلای اون رو بفهمه. یه روز با همین فکر توی خزینه‌ی حمام رفته بود. (خزینه حوضچه‌ای بوده که در قدیم توی آن حمام‌ می‌کردند.) همین که وارد آب شد به کشف بزرگی رسید و با فریاد یافتم یافتم نفهمید چطور خودش رو به خونه برسونه تا فرضیه‌اش* رو امتحان کنه. 🧖‍♂️😶‍🌫️🛀 او متوجه شد آب به میزان وزنش در خزینه جابجا می‌شه. باید این رو در مورد چیزهای مختلف دیگه هم امتحان می‌کرد. تا قبل از اون تصور می‌شد که وقتی چیزهای هم اندازه رو داخل ظرف آب بندازیم مقدار یکسانی آب رو جابجا می‌کنن، اما ارشمیدس فهمید یه شمش** طلا مقدار آب کم‌تری رو جابجا می‌کنه تا یه شمش نقره. 🚰👨‍🔬👑 حالا می‌تونست با داشتن تاج پادشاه، و مقدار هم‌ وزنش طلا بفهمه هر کدوم چه مقدار آب رو جابجا می‌کنن و با این روش هم حقه‌باز بودن زرگر رو ثابت کرد، هم یک مفهوم مهم به اسم چگالی رو ثابت کرد که هنوز ما داریم ازش استفاده می‌کنیم. 👩‍🔬🥽💡 ارشمیدس دانشمند بزرگی بود و چیزهای زیادی رو با فکر کردن و امتحان کردن‌های زیاد تونست ثابت کنه که توی محاسبات ریاضی خیلی زیاد کاربرد داره. چیزهایی مثل کشف عدد پی برای حساب کردن مساحت دایره، حساب کردن حجم مخروط و کره و استوانه و پیدا کردن قوانین در مورد سطح شیب‌دار و اهرم و خیلی چیزای دیگه. 📐🧮⚪️ ارشمیدس در زمینه‌ی مکانیک هم دانش زیادی داشت و تونسته بود با استفاده از قوانین مکانیک جرثیقل‌هایی و منجنیق‌های شگفت‌انگیزی بسازه که توی جنگ‌ و دفاع از شهرش خیلی به‌درد‌بخور بودن. ⚔️🏗💣 این نابغه‌ی بزرگ ریاضی اون‌قدر شیفته‌ی علم و کشفیات جدید بود که حتی وقتی سرباز دشمن رسیده بود بالای سرش، اعتنایی نکرد و داشت مساله‌ای رو حل می‌کرد و در نهایت جونش رو به خاطر علم از دست داد. 🔢🔟2️⃣ دانشمندا هم توی همین دنیایی زندگی می‌کنن که ما هستیم، اما نگاهشون به همه چیز اون‌قدر دقیق و پر از سواله که باعث پیدا کردن نتیجه‌های شگفت‌انگیز می‌شه. پس بچه‌ها هیچ‌وقت از سوال کردن در مورد علت پدیده‌ها دست برندارین. این کار کمک می‌کنه شما شبیه دانشمندا فکر کنین و شاید یه روزی یکی از اونا شدین. حدس و گمان درباره‌ی یک موضوع علمی یک قطعه‌‌ی خالص از یک فلز که شکل و وزن مشخصی دارد. جملات ادبی🧑‍🌾 خاطرات مدرسه 👣 داستانهای مرتبط با مدرسه 🏠 در کانال داستان مدرسه ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @dastankadeh