⭕️حقيقت ثواب و عقاب، آن تصوّر خودساختة ما نيست!
از بيستوشش آية 9 تا 34 سورة حاقّه از صفحة 567 ، خداوند بعد از اشاره به گوشهاي از سرنوشت اقوام پيشين و بحثهايي از رستاخيز درآیة شانزدهم اين صفحه، سبب رسيدن بهشتيان به بهشت و نعمتهاي بهشتي را بيان ميكند.
آية 24 ميفرمايد: در روز قيامت، به بهشتيان خِطاب ميشود:
«كُلوا وَ اشرَبوا هَنيئاً بِما أسلَفتُم فِي الأيّامِ الخالِيَه»؛
«بخوريد و بياشاميد! گواراي وجودتان باد اين نعمتها كه پيشفرستادة خودتان است». اينها، همان اعمال نيكي است كه در ايّام گذشتة دنيا انجام دادهايد و اكنون به عنوان پاداش و ثواب، به شما بازگشتهاست.
⭕️شايد بعضي پيش خود فكر كنند كه:
بهشت، يك باغ بزرگ و پر از اشجار و انهاري است كه خدا آن را ساختهاست و نيكوكاران را در آن مسكن ميدهد. و جهنّم نيز يك آتشخانة بزرگي استكه قبلاً آماده شدهاست و بدكاران را در آن جاي ميدهد!⭕️
برگرفته از آثار آيتالله ضياءآبادي⭕️
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
در صورتي كه چنين نيست! بلكه بر حسَب استفاده از آيات قرآن، از جمله همين آية 24 ،⭕️بهشت و جهنّم هر كسي، نشأتگرفته از ملكات فاضله و رذيلهاي است كه از اخلاق و اعمال نيك و بد انسان در جوهر جان و روحش ذخيره گشته است و در عالم پس از مرگ و روز قيامت، از درون خودش ميجوشد و متنعّم به نعمتهاي بيپايانش ميسازد، و يا معذّب به عذابهاي جاودانش ميگرداند.⭕️
@ghjariafsane
پس،⭕️ثواب، به معناي واقعياش، عبارت است از:
آن تحوّل نورانيِ روحي كه بر اثر رعايت اخلاق فاضله، و اعمال صالح در انسان به وجود ميآيد و زمينهساز بهشت آخرت ميشود.
و عقاب، به معناي واقعياش نيز، عبارت از:
آن تحوّل و دگرگوني ظلمانيِ روحي است كه بر اثر داشتن اخلاق رذيله و ارتكاب اعمال قبيحه، در انسان تحقّق مييابد و زمينهساز جهنّم آخرت ميشود.⭕️
@ghjariafsane
و توجّه به اين نكته نيز لازم استكه⭕️علم به اين حقايق داشتن مطلبي است، ولي تحقّق بخشيدن به اين علم در مرحلة عمل، مطلب ديگري است و نبايد اشتباه شود. زيرا هستند افرادي كه درسخوانده و دانشمندند و سخنوري قهّار از حوزويان و دانشگاهيان، امّا متأسّفانه همينان در مرحلة اخلاق و عمل، لنگي هاي بسيار دارند و بايد گفت: از هر جاهلي جاهلترند و آنچنان مقهور هواي نفسند كه توانايي خودداري از يك گناه را ندارند.⭕️
دربارة اين افراد، اين شعر سعدي را بايد خواند كه ميگويد:
علم، هر چند بيشتر خواني / چون عمل در تو نيست، ناداني!
نه محقّق بُوَد، نه دانشمند / چارپايي بر او کتابي چند
آن تهيمغز را چه علم و خبر؟ / که بر او هيزم است يا دفتر؟!@ghjariafsane
سعدي، مضمون اين شعر را از قرآن گرفته كه در سورة جمعه آمدهاست:
مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوراه، ثُمَّ لَم يَحمِلوها، كَمَثَلِ الحِمار، يَحمِلُ أسفارا؛
⭕️مثَل كسانيكه به پيروي از كتاب آسماني تورات مكلّف شدند، ولي تن به آن تكليف الهي خويش ندادند و طبق آن عمل نكردند، همچون مَثَل چارپايي است كه بار كتاب بر دوش خود حمل ميكند.
و همانطوركه آنحيوان هيچ بهرهاي از آن كتابهاي بار بر دوش خود نميبرد، آن عالم بيعمل نيز، از آن همه علوم و دانشهاي انباشته در ذهن و مغز خود، بهره اي نميبرد.⭕️
@ghjariafsane
سعدي، مضمون اين شعر را از قرآن گرفته كه در سورة جمعه آمدهاست:
مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوراه، ثُمَّ لَم يَحمِلوها، كَمَثَلِ الحِمار، يَحمِلُ أسفارا؛
⭕️مثَل كسانيكه به پيروي از كتاب آسماني تورات مكلّف شدند، ولي تن به آن تكليف الهي خويش ندادند و طبق آن عمل نكردند، همچون مَثَل چارپايي است كه بار كتاب بر دوش خود حمل ميكند.
و همانطوركه آنحيوان هيچ بهرهاي از آن كتابهاي بار بر دوش خود نميبرد، آن عالم بيعمل نيز، از آن همه علوم و دانشهاي انباشته در ذهن و مغز خود، بهره اي نميبرد.⭕️
@ghjariafsane
اين جملة نوراني نيز، از حضرت امام صادق(ع) منقول است كه:
لَيسَ العِلم بِكَثرَهِ التَّعَلُّم، إنَّما هُوَ نورٌ يَقذِفُهُ الله في قَلبِ مَن يُريدُ أن يَهدِيَه؛⭕️
علم آن نيستكه با زياد درس خواندن بهدست آيد، بلكه آن نوري استكه خدا آن را در دل هر كس كه بخواهد هدايتش كند، ميافكند.
و در نتيجه، آن قلب، منوّر به نور خدا ميشود و رنگآميزي گشته و رنگ و صبغة الهي ميگيرد.⭕️
@ghjariafsane
كه خودش فرمودهاست:
صِبغَهَ الله، وَ مَن أحسَنُ مِنَ الله صِبغَه؛
بكوشيد تا رنگ خدا، يعني رنگ توحيد و ايمان و اسلام، به خود بگيريد! و چه رنگي خوشتر از رنگ خدايي ممكن است باشد؟
⭕️
آن دل كه منوّر به نور خدا شد و رنگ توحيد و ايمان و اسلام به خود گرفت، تمام اعضا و جوارحش نوراني و الهي خواهد شد. يعني، نگاهش، و گفتار و كردارش، بر محور دستور خدا و دين خدا خواهد چرخيد، و عالم عامل بهمعناي واقعي، و از مصاديق حقيقي آية قرآن: إنَّما يَخشَي الله مِن عِبادِهِ اَلعُلَماء، خواهد گشت.⭕️
@ghjariafsane
حاصل اينكه:⭕️علم، از ديدگاه قرآن و اولياي خدا(ع)، آن است كه:
در جان نشيند و اخلاق و اعمال آدمي را به رنگ دين الهي درآورد،
نه اينكه فقط در فضاي ذهن و فكر انباشته شود و تعيّني از تعيّنات دنيايي گردد.⭕️
@ghjariafsane
بنابراين⭕️اگر ديديم عالمي اخلاق و اعمالش رنگ و بوي الهي ندارد و همآهنگ با دين خدا نميباشد، بفهميم كه او علمش هم الهي نيست و عاريه است⭕️و دربارة امثال او گفته شدهاست:
اي برادر، بر تو حكمت عاريه است / همچو در نزد نخاسي، جاريه است
نخاسي يعني بردهفروش و جاريه يعني دختر. در زمان گذشته، مردان و زناني را تحت عنوان برده يعني غلام وكنيز خريد و فروش ميكردند و بازار بردهفروشي در حدّ خود، بازار گرمي بودهاست. و به فروشندة برده نخاسي ميگفتند و چه بسا يك نخاسي يعني بردهفروش، صدها جاريه يعني دختر، در فروشگاهش بهانتظار مشتري بود، ولي خودش از آن دختران، هيچگونه اِستِمتاعي نداشت و بهرهاي نميبرد و تنها آنها را به ديگران ميفروخت و پول ميگرفت.
حال، اين شاعر هم خِطاب به عالمي کرده که صدها مطلب از علم و حکمت، در مخزن فکر و ذهنش ذخيره کرده، ولي خودش از آنهمه علوم هيچ بهرهاي نبرده و در مرحلة اخلاق و عمل، هيچ اثري از آنها ارائه نميکند. بلکه تنها آنها را تحويل مردم ميدهد و در مقابل، پول يا شهرت و جاه و مقام و رياست ميگيرد.
اين شاعر، به چنين عالمي ميگويد:
اي برادر، بر تو حكمت عاريه است / همچو در نزد نخاسي، جاريه است@ghjariafsane