مرحوم سید سجاد حسینی حکایتی را به این شرح نقل میکند:
.
در سال ۱۳۸۰ از قم به تهران می رفتم پیر مردی
کنارم نشسته بود.
دقایقی از حرکت اتوبوس نگذشته بود که باب سخن باز شد و به مناسبتی نام آیت الله العظمی بروجردی برده شد.
.
پیر مرد با یک حس و حال خاصی رو به من کرد و گفت می خواهم حکایتی را نقل کنم
گفتم بفرمائید...
.
گفت:
" شبی بعد از نماز مغرب و عشا مثل همیشه بعد از این که همه رفتند خادم منزل آقای بروجردی درب ها را می بندد.
آقای بروجردی با چند نفر از بزرگان مشغول گفتگو بودند که صدای عطسه ای از اتاق های مجاور به گوش جمع می رسد.
خادم و یکی دو نفر دیگر، فورا رد صدا را دنبال می کنند.
ناگهان، جوانی را می بینند که خود را در گوشه یکی از اتاق ها پنهان کرده بود...
او را نزد آقای بروجردی می آورند آقای بروجردی از او می پرسد: راستش را بگو، در خانه من چه می کنی؟
جوان با ترس و لرز می گوید: اگر راستش را بگویم در امان خواهم بود؟
آقا می فرمایند بله، کسی تو را اذیت نخواهد کرد. بگو این جا چه می کنی؟
جوان گفت: آقا من از تهران آمده ام، دیروز از زندان آزاد شده و اهل بروجردم. شغل من دزدی است. از دیروز هرچه فکر کردم که این شب عیدی با دست خالی چگونه پیش زن و بچه بروم فکرم به جایی نرسید الا این که به قم آمده و از خانه شما دزدی کنم.
این شد که اینجا مخفی شدم تا در فرصت مناسب نقشه ام را عملی سازم که گیر افتادم.
آقای بروجردی نگاهی به جوان کرد و گفت ظاهرا گرسنه ای و چیزی نخوردی؟
جوان گفت بله آقا، امروز هیچی نخوردم!
آقای بروجردی فرمودند شامی تهیه کردند و به سارق جوان دادند.
بعد از این که دزد جوان شامش را خورد آقای بروجردی فرمودند: اگر من کاری برای تو کنم قول می دهی دیگر دزدی نکنی؟
جوان بلا فاصله گفت: بله آقا قول شرف می دهم...
آقا فرمودند امشب را اینجا باش استراحت کن تا فردا...
صبح روز بعد او را با یکی از مباشرینش به بازار می فرستد و دستور می دهد کت و شلواری برای خودش و لباس و سوغات شب عیدی برای زن و بچه اش خریداری کنند.
بعد از خرید نزد آقای بروجردی بر می گردند.
آقا مبلغ ۴۰۰ تومان به او می دهد می فرماید برو پیش زن و بچه ات اما ۱۴ فروردین اینجا باش...
جوان دست آقا را می بوسد و تشکر می کند و با درشکه ای که به دستور ایشان آماده کرده بودند به گاراژ می رود و راهی بروجرد می شود.
۱۴ فروردین طبق وعده حاضر می شود آیت الله بروجردی نامه ای به دست او داده می فرماید نزد فلان کس در بازار تهران برو و این نامه را از طرف من به او بده!
جوان به همان آدرس راهی بازار تهران می شود..
فردی که نامه را تحویل می گیرد از بزرگان بازآر تهران است .
می گوید طبق سفارش آقا شما را به شاگردی می پذیرم این جا بمانید و کار کنید.
بعد از سه ماه، به جوان می گوید شخص بزرگی مثل آیت الله بروجردی شما را پیش من فرستاده است و لذا از ایشان خجالت می کشم که شما فقط شاگرد من باشید بنابراین سه دانگ مغازه را به نام شما می زنم و شما را شریک خودم می کنم...
چند ماه بعد جوان را صدا کرده به او می گوید من مال و اموال زیادی دارم و نیازی به این مغازه ندارم، به احترام آقای بروجردی همه دکان را به نام شما می زنم...
خلاصه، بعدها آن جوان به چنان ثروتی دست پیدا می کند که تا الان به نیابت آقای بروجردی ۴۰ سفر مکه مشرف شده است. ده ها خانه برای فقرا خریده و صدها کار خیر کرده است..."
پیرمرد به من گفت آقا سید حالا دوست داری آن جوان سارق را به شما معرفی کنم؟
گفتم: بله!
در حالیکه اشک چشمان خود را پاک می کرد گفت؛ آن دزد جوان، همین پیرمردی است که الان در کنار شما نشسته است و به لطف خدا و محبت و سخاوت آیت الله العظمی بروجردی به ثروت و عزت فراوانی رسیده است...
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
1.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و من نعمره ننکسه فی الخلق
هر كه را عمر دراز دهيم، در آفرينش دگرگونش كنيم. چرا تعقل نمىكنند؟
چرا غافلیم؟
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
1.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می دانید چرا نیلوفر در مرداب گل می دهد؟
برای اینکه به همه ثابت کند که در
بدترین شرایط هم
می شود خوب بود✨
می شود زیبا بود✨
می شود شاد بود✨
می شود زندگی بخشید✨
می شود قوی بود✨
می شود امیدوار بود✨
نیلوفر مقاوم و وفادارترین گل در جهان است✨
کمی از او درس بگیریم و برای زیبا، شاد، قوی و موفق بودن شرایط را بهانه نکنیم!✨
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 بعضی برای افزایش محبت و دوستی به خدا دنبال ختمهای سنگین میروند و از ذکری به این آسانی غفلت میکنند .
🎥 آیت الله بهجت (ره)
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✔️ دیدگاههای غلط در ازدواج
▫️ دختری نامه نوشت بود به من با این عبارات: خدا لعنت کند پدرم را، خدا لعنت کند مادرم را، خدا لعنت کند استاد دانشگاهم را، خدا لعنت کند دکتر روانشناسم را، چون ...
🎥 حجتالاسلام قرائتی
لینک کانال در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام)👇👇
@ghjariafsane
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃