eitaa logo
🌹درمحضر قرآن واهل بیت🌹
7.4هزار دنبال‌کننده
23.8هزار عکس
26.1هزار ویدیو
125 فایل
استفاده مطالب کانال با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان عج. دراین کانال، تفسیر، قرآن، احکام، نماز، حجاب، نهج البلاغه، ترفندها، آشپزی، کلیپ های مذهبی، شرح دعای جامعه، انسان شناسی، شیوه زندگی شیرین، سیاسی، اعتقادی و....
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مراسم چهلم شهید روح‌الله عجمیان با مداحی مهدی رسولی روحش شاد 🆔 لینک کانال 👇👇در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام) https://eitaa.com/joinchat/3650486473C399eafcf94 🌷*✲🌷*✲🌷 *✲🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🟠🟢🔵🟡🟣🟠🔴 📖 به آسمان رود و کار آفتاب کند ✨تا انتها بخوانید لطفا لطفا👇 🔹فاضل بزرگوار، سید جعفر مزارعى روایت کرده یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف، از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى، کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) عرضه مى دارد شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟ شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى، اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى خواهى، باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى. چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد، به او بگو به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى شود و عرضه مى دارد زندگى من اینجا پریشان و نا به سامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید؟ بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید سخن همان است که گفتم. اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى، اقامت کن. اگر نمى توانى، باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد، سراغ خانه آن راجه را مى گیرد. مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد تعجب مى کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند. چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد. طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید به آسمان رود و کار آفتاب کند. راجه فورا پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش، وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود پرسید چه خبر است؟ گفت مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان، در جاى ویژه خود نشست. نگاهی رو به اهل مجلس کرد و گفت آقایان، من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود (از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه) به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى دانید که اولاد من، منحصر به دو دختر است. یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است، براى او عقد مى بندم و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود پرسید شرح این داستان چیست؟ راجه گفت من چند سال قبل، قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم. یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد. پیش خود گفتم حتما شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما، درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت مصراع اول چه بود؟ راجه گفت من گفته بودم به ذره گر نظر لطف بوتراب کند. طلبه گفت مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: «به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندى را این گونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق در حق عبد چه خواهد کرد؟ 📚 منبع: عبرت آموز، حسین انصاریان 🆔 لینک کانال 👇👇در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام) https://eitaa.com/joinchat/3650486473C399eafcf94 🌷*✲🌷*✲🌷 *✲🌷 🌟💫🌟💫🌟💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 روزي لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند مي دهم که کامروا شوي: اول اين که سعي کن در زندگي بهترين غذاي جهان را بخوري. دوم اين که در بهترين بستر و رختخواب جهان بخوابي و سوم اين که در بهترين کاخها و خانه هاي جهان زندگي کني. پسر لقمان گفت اي پدر ما يک خانواده بسيار فقير هستيم چطور من مي توانم اين کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمي ديرتر و کمتر غذا بخوري هر غذايي که مي خوري طعم بهترين غذاي جهان را مي دهد. اگر بيشتر کار کني و کمي ديرتر بخوابي در هر جا که خوابيده اي احساس مي کني بهترين خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستي کني، در قلب آنها جاي مي گيري و آن وقت بهترين خانه هاي جهان مال توست 🆔 لینک کانال 👇👇در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام) https://eitaa.com/joinchat/3650486473C399eafcf94 🌷*✲🌷*✲🌷 *✲🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀‌نمی دانم کجایی!... 🔶اما می دانم هرجا سکونت داری  و خیمه زیبایت برپا شده،  آنجا زیباترین نقطه دنیا می شود  و سرسبزترین مرکز هستی❗ 🌸سلام مولا جان، سلام امام مهربانم. 🆔 لینک کانال 👇👇در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام) https://eitaa.com/joinchat/3650486473C399eafcf94 🌷*✲🌷*✲🌷 *✲🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 سلام مولای ما.....مهدی جان ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌سلام_امام_زمانم اَلَّلهُمـ ّعجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج تعجیل درفرج پنج صلوات 🆔 لینک کانال 👇👇در محضر قرآن واهل بیت (علیهم السلام) https://eitaa.com/joinchat/3650486473C399eafcf94