#همنشین_اثر_دارد...
🔸نفس انسانی خو پذیر است،
🔹 انسان به هر چه رو کند آن میشود،
🔸چطور یک قطعه #زغال در اثر مجاورت با #آتش برافروخته میشود،
🔹انسان هم بر اثر مراقبه و #همنشینی با #ملکوت، الهی می شود.
📔صراط سلوک
🔹الهی،
🔸همنشین از #همنشین #رنگ میگیرد،
🔹 خوشا ان که با تو #همنشین است!
🔸صبغه الله و من احسن من الله صبغه
📔الهی نامه
🌿علامه حسن زاده املی
خداوند خود در قرآن کریم فرموده: «إن تنصروا الله ینصرکم و یثبّت أقدامکم؛ اگر خداوند را یاری کنید، او نیز شما را یاری کرده و گام هایتان را در سلوک راه حق ثابت و پایدار نگاه می دارد». ممکن است این سؤال در ذهن کسی خطور کند که خداوند متعال که خود بی نیاز مطلق است و احتیاج و نیاز در ذاتِ مقدّس او راه ندارد و معقول و پذیرفتنی هم نیست؛ چگونه چنین درخواستی را از بندگان خود نموده است؟»
در جای دیگر فرموده: «من ذالّذی یقرض الله قرضاً حسناً؛ کیست که به خداوند قرض نیکو بدهد» در پاسخ باید گفت: خداوند از شدت علاقه و محبتی که به اولیای خود دارد، یاری آنها را یاری خود، ظلم به آنها را ظلم به خود، احسان به آنها را احسان به خود فرض کرده و آنان را معیار و ملاک قرار داده تا بندگانش را بیازماید. پس هر کس که ادعای دوستی خدا را دارد باید اولیای او را دوست بدارد، چنانکه در بسیاری از زیارات معصومین(ع) آمده است:
«من أحبّکم فقد أحبّ الله و من أبغضکم فقد أبغض الله؛ کسی که شما را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر که با شما دشمنی کند، خدا را دشمن داشته است».
پس با توضیحات بالا روشن شد، اگر کسی بخواهد خدا را یاری کند تا مشمول عنایات پروردگار و امدادهای غیبی او واقع شود، باید اولیای او را یاری کند و بدیهی است که سر سلسلة اولیای الهی و محبوب ترین افراد در درگاه ربوبی، پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) او هستند و آنان سرچشمة همة برکات و واسطة همة فیوضاتِ الهی می باشند و آنچه از طرف پروردگار به بندگانش احسان می شود به خاطر آنهاست.
و در زمان حاضر ولایت کلیة الهیه و خلافت و وصایت نبویه به وجود مبارک حجت بن الحسن(ع) اختصاص دارد و اوست که واسطة میان خدا و خلق می باشد: «و بیمنه رُزق الوری و بوجوده تثبت الأرض و السماء؛ به برکت وجود نازنین اوست که به همة موجودات روزی داده می شود و به وجود شریف اوست که زمین و آسمان پایدار مانده است».
پس وظیفة ما در مقابل این همه الطاف و عنایات که از ناحیة مقدس او به ما می رسد، شکرگزاری است و کمترین مرتبة شکر آن است که نعمت های ولیّ خود را در راه مخالفت با او به کار نبریم و موجباتِ خوشنودی او را فراهم آوریم و او را به هر شکل ممکن یاری دهیم که این خود یاریِ خداست و همان چیزی است که خداوند در برابر آن، وعدة نصرت به بندگانش را داده است.1
یاری امام زمان(ع) با پیشه کردن تقوا: مرحوم فقیه ایمانی در ذیل این شیوه، شانزده راه و روش را برمی شمارد که به اختصار به چند مورد آن اشاره می شود:
الف) از بزرگ ترین و مهم ترین اموری که آن حضرت(ع) از جانب حق تعالی بر عهده دارند، هدایت بندگان و ارشاد آنان به سوی فلاح و صلاح است. پس هرگاه کسی یک نفر از بندگان خدا را هدایت کند یا اینکه خودش را اصلاح نماید و تقوا پیشه کند، به همان مقدار که در هدایت او یا اصلاح خود گام بردارد، امام(ع) را یاری کرده است.
ب) هرگاه مؤمنی به صفتِ تقوا آراسته گردید و آثار کمال از او ظاهر شد، امام(ع) به وجود او افتخار می کند و در حقیقت مایة زینت امام(ع) شده است.
ج) هرگاه بندة مؤمنی بر اثر تقوا به درجة کمال رسید، خداوند متعال بعضی از کرامات را گاه گاه از او ظاهر می نماید و این ظهور کرامات موجب کمال و استحکام عقیده و معرفت مردم نسبت به امام زمان(ع) می شود که اینان که شیعه و دست پروردة اویند، چنین اند، پس خود او چگونه است.
د) از برترین اقسام یاری امام زمان(ع)، دعا در تعجیل فرج آن حضرت است و بدیهی است که از شرایط استجابت دعا، تقوا است. پس دعا و طلب فرج آن حضرت زمانی واقعاً یاری امام(ع) به حساب می آید که بنده، حقیقتاً دارای صفتِ تقوا باشد.3
2. یاری امام زمان(ع) با راهنمایی جاهلان: مرحوم فقیه ایمانی در این باب می نویسد: هدایتِ بندگانِ خدا یکی از شئون امامت امام(ع) است، پس هر کس به توفیق الهی بتواند وسیلة هدایتِ گروهی شود، در حقیقت آن حضرت را در امر ترویج و تبلیغ دین یاری کرده و با این عمل نصرت الهی را محقّق نموده است. بنابراین هر کس به هر شکلی که برای او ممکن است باید در راهنمایی افراد گمراه و نادان تلاش کند که این شیوه، از بهترین عبادت ها و باعث نزدیکی به پروردگار است و مقصود از زنده کردن [نفس] در این آیة شریفه «و من أحیاها فکأنّما احیی الناس جمیعاً؛4 هر کس نَفْسی را زنده کند، گویا تمام مردم را زنده کرده است» همین هدایت است و این تکلیف بیشتر متوجه علما است.5
3. یاری امام زمان(ع) با تحصیل علوم و معارف دینی: شخص مؤمن با کوشش در فراگیری علوم و معارف دینی، در حقیقت امام عصر(ع) را یاری کرده است، زیرا اوّلاً خودِ انسان از جملة کسانی است که هدایتِ او از شئون امام است، پس همان طور که به هدایت دیگران، یاری امام(ع) حاصل می شود، فراهم آوردن وسایل هدایت خود نیز یاری آن حضرت به حساب می آید، ثانیاً: آموختن علوم دینی، مقدمة راهنمایی خلق است. وقتی نور علم پیدا شد، دیگران نیز از روشنایی آن بهره مند می شوند و بدین وسیله یاری امام زمان(ع) تحقّق پیدا می کند.6
4. یاری امام عصر(ع) با امر به معروف و نهی از منکر: یکی دیگر از راه ها و شیوه های یاری امام عصر(ع)، انجام دو فریضة امر به معروف و نهی از منکر است که اگر با شرایط آن انجام شود، آثار ظاهری و باطنی را به دنبال دارد. آثار ظاهری این دو فریضه در این راستا این است که: به وسیلة امر به معروف، تارکان کارهای نیکو، آنها را به جا می آورند و همچنین با نهی از منکر گناهکاران یا کلّاً گناه را ترک می کنند یا کمتر انجام می دهند.
🍃🌸🍃
یاری ولیّ امر(ع) از طریق مرابطه: حضرت آیت الله فقیه ایمانی ابتدا «مرابطه» را این گونه معنی می کند: «مرابطه، یعنی آمادگی و مسلّح بودن در برابر دشمنان اسلام در مرزها» ایشان با آوردن این آیه و تفسیر آن از امام صادق(ع)، یاری امام عصر(ع) به وسیلة مرابطه را چنین می نویسند: کلینی در کتاب «کافی» در ذیل این آیة شریفه «إصبروا و صابروا و رابطوا»8 از امام صادق(ع) روایت کرده: یعنی «بر سختی واجبات صبر کنید و یکدیگر را به پایداری در مصایب امر کنید و برای ائمه(ع) مرابطه نمایید».
مؤلف آنگاه مرابطه را در دو قسم این گونه تبیین می کند: 1. اینکه جمعی از مسلمانان برای حراست از کیان کشور اسلامی پیوسته آماده باشند که یاری امام زمان(ع) بدین شیوه کاملاً واضح است، زیرا حفظ کیان اسلام و مسلمانان از اموری است که به وجود مبارک امام(ع) بازگشت کرده و از شئون امامت است. پس هر کس در این راه تلاش کند، زحمتی از دوش مبارک آن حضرت برداشته، باعث عزّت و شرف ایشان گشته و به نوعی امام خود را یاری کرده است؛
2. قسم دوم مرابطه آن است که شخص مؤمن پیوسته و در همه حال منتظر فرج امام زمان خود باشد و خویشتن را برای شرکت در قیام بزرگ و جهانی آن حضرت هر چند با آماده کردن یک تیر مهیّا سازد که امام صادق(ع) در این باره فرمود: «هر یک از شما [مسلمانان] باید برای قیام قائم آمادگی پیدا کند، اگرچه با داشتن یک تیر باشد».9
6. یاری صاحب الامر(ع) با تقیّه نمودن: تقیّه، یعنی در برخورد با دشمنان آن گونه رفتار شود که جان و مال و آبروی فرد مؤمن و دیگر مؤمنان حفظ شود. مرحوم فقیه ایمانی این نوع یاری را در سه دسته تقسیم نموده، از جمله اینکه چگونه می توان به وسیلة تقیّه امام زمان(ع) را یاری کرد؟ وی در پاسخ می نویسد: چنان که گفته شد «تقیه» در موردی است که شخص مؤمن به علّت انجام یا ترک کاری در معرض خطر [جانی مالی آبرویی و... ] باشد و همچنین آن خطر نسبت به آن حضرت یا شیعیان و دوستان آن حضرت باشد، پس اگر مؤمن در این گونه موارد تقیّه کند در اصل امام خود را در دفع خطر و ضرر یاری کرده است، مانند مواردی که گفتار و کردار بندة مؤمن [خدای ناخواسته] موجب مسخرة دشمنان یا بی ادبی جاهلان نسبت به اولیای حق و امامان معصوم(ع) شود.10 مؤلف در ادامه روایاتی را در فضیلت تقیّه و همچنین در نکوهش ترک آن [در جایگاه خود] و اشاراتی به موارد و کیفیت آن آورده است.
7. یاری امام عصر(ع) با دعا در تعجیل فرج آن حضرت: احادیث و روایات دلالت دارد که احقاقِ حقوق الهی و حقوق همة انبیا، اوصیا و اولیا بستگی کامل به ظهور سرشار از سرور حضرت بقیة الله(ع) دارد و متوقف بر آن است. همچنین از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده می شود که اصل وقوع ظهور آن حضرت یک وعدة تخلف ناپذیر الهی است، ولی زمان وقوع آن حرکت و حادثة عظیم از امور «بداءپذیر» بوده که قابل تعجیل و تأخیر می باشد.
از بعضی از روایات این گونه به دست می آید که دعای مؤمنان چنانچه با شرایط و آداب کامل باشد تأثیر به سزایی در تعجیل فرج خواهد داشت و روشن است که اگر فعل کسی در وقوع امری تأثیر داشته باشد، به نوعی در آن امر کمک کرده است. نتیجه آنکه: دعای شخص مؤمن جهت تعجیل فرج، در حقیقت، نصرت و یاری امام عصر(ع) است.11
مرحوم مؤلف در ادامة این فصل چنین آورده است: همان طور که دعا موجب تعجیل در فرج است، ترک آن نیز باعث تأخیر در فرج می شود. ایشان از طریق استناد به شواهد قرآنی و روایی به تبیین این مهم می پردازد. آوردن آیات و روایات و تفسیر و تأویل آنها بر این مطلب تأکید می کند.
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
خدايا بلاء عظيم گشته و درون آشكار شد و پرده از كارها برداشته شد و اميد قطع شد
وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
و زمين تنگ شد و از ريزش رحمت آسمان جلوگيرى شد و تويى ياور و شكوه بسوى تو است
الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
و اعتماد و تكيه ما چه در سختى و چه در آسانى بر تو است خدايا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
محمد و آل محمد آن زمامدارانى كه پيرويشان را بر ما واجب كردى و بدين سبب مقام
وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ
و منزلتشان را به ما شناساندى به حق ايشان به ما گشايشى ده فورى و نزديك مانند
الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى
چشم بر هم زدن يا نزديكتر اى محمد اى على اى على اى محمد مرا كفايت كنيد
فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
كه شماييد كفايت كننده ام و مرا يارى كنيد كه شماييد ياور من اى سرور ما اى صاحب
الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ
الزمان فرياد، فرياد، فرياد، درياب مرا درياب مرا درياب مرا همين ساعت
السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ
همين ساعت هم اكنون زود زود زود اى خدا اى مهربانترين مهربانان به حق
مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ
محمد و آل پاكيزه اش
🍃🌸🍃
آل عمران
لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ
ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ، ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﮕﻴﺮﻧﺪ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﭼﻨﻴﻦ ﻛﻨﺪ ﺩﺭ ﻫﻴﭻ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﻱ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺴﺖ ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﻓﻊ ﺧﻄﺮﻱ ﻛﻪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻘﻴّﻪ ﻛﻨﻴﺪ ; ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ [ ﻋﺬﺍﺏ ] ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﺣﺬﺭ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ ، ﻭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ [ ﻫﻤﻪ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ .(٢٨)
النساء
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا
ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺟﻨﮕﻨﺪ ; ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ، ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﻣﻰ ﺟﻨﮕﻨﺪ . ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻳﺎﺭﺍﻥ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺠﻨﮕﻴﺪ ، ﻛﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻭ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺷﻴﻄﺎﻥ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﺷﻤﺎ ] ﺳﺴﺖ ﻭ ﺑﻲ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﺳﺖ .(٧٦)