قبطه میخورم به برگی کاغذ به جوهر خودکارم .....✨🥀 #دلتنگ_حرم

بخشش و جود و کَرَم در انحصار مجتبی‌ست گردش مِهر و فلک دور مدار مجتبی‌ست

هفتم ماه صفر . . . بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست بر گریه‌ی زهراﷺ قسم، مدیون زهراست چشمی که گریان عزای مجتبی نیست نامت شفا بخش است ، بر هر درد تسکین است 🏴

واقعا مشکل خيلي از ما انسانها اين است که: همانقدر که مسخره مي کنيم احترام نمي گذاريم همانقدر که اشتباه ميکنيم تفکر نميکنيم همانقدر که عيب ميبينيم برطرف نمي کنيم همانقدر که از رونق مي اندازيم رونق نمي بخشيم همانقدر که کينه به دل مي گيريم محبت نمي کنيم همانقدر که حرف ميزنيم عمل نمي کنيم همانقدر که مي گريانيم شاد نميکنيم همانقدر که ويران ميکنيم آباد نميکنيم همانقدر که کهنه ميکنيم تازگي نمي بخشيم همانقدر که دور ميشويم نزديک نمي کنيم همانقدر که آلوده ميکنيم پاک نميکنيم هميشه ديگران مقصرند ما گناه نميکنيم...!! @gholch🌹

🔞 حتما بخونید 👇 ‌ 😏 سرزنشِ بسيار، دل ها را كينه ور مى كند و ياران را مى پراكند. ‌ #امیرالمؤمنین (علیه السلام) 📙 غرر الحكم، حدیث ۷۱۱۲ ●■● 🔴 #سرزنش، كليد آزار است ولی سرزنش بهتر از #کینه است. (يعنى اگر نسبت به كسى كينه در دل داشته باشى بدتر از آن است كه او را سرزنش كنى!) ‌ #امام_هادی (علیه السلام) 📚 بحارالأنوار جلد ۷۸، صفحه ۳۶۹ ●■● 👌 اگر يكى از شما ناچار شد رفيقش را #دشنام دهد، مبادا به او #تهمت (ناروا) بزند يا به پدر و مادرش ناسزا بگويد يا خويشاوندان او را #توهین کند؛ بلكه بگويد: تو بخيلى! يا بگويد: تو تَرسويى! يا بگويد: تو دروغگويى! يا بگويد: تو هميشه خوابى! به شرط آن كه بداند او واقعا اين صفات را دارد. (در هر صورت #غیبت ممنوع!) ‌ #پیامبر_اکرم (صلی الله علیه و آله) 📕 كنز العمّال، حدیث ۸۱۳۳ ‌ @gholch🌹

*میزبان‌کوچولوےاربعین‌حسینی‌ علیه السلام* *خواهشاً اگه تو مسیر از این کوچولوها دیدید، حتماً ازشون آب بگیرید 🥺* *حتی اگه میل ندارید، آب رو بگیرید ازشون، بعداً نوش جان کنید.*

❗️هشدار به کسانی که به #اربعین نمی‌روند!!

خورشید من😔 خورشیدِ من آمدی شبانه قدری بغلم کن عاشقانه نشناختمت در اول کار نفرین خدا به این زمانه کی زیر گلوت را عزیزم اینطور بریده ناشیانه تقصیر حرارت تنور است این سوختگی زیر چانه امروز شبیه موی تو سوخت آن موی بلند دخترانه اوضاع مناسبی ندارم چه خوب که آمدی شبانه من که همه عمر رفته بودم تنها به مجالس زنانه رفتم وسط شرابخواران کَت بسته، به زورِ تازیانه ” بَر” خورده به من، چرا نبوده؟ ! برخوردِ کسی مودبانه من دختر شاه عالمینم دادند ولی به من اعانه در راه، شتر تکان نمیخورد خوردم کتکی به این بهانه هر بار طناب را کشیدند خوردیم زمین دانه دانه من سیر غذا نخوردم اما خوردم دل سیر تازیانه افتاد سرت ز روی شاخه افتاد سرم به روی شانه هر سنگ که بر سر تو میخورد میکرد به سمت ما کمانه از خاطر من نمیرود… نه … آن ضربه ی چوب وحشیانه سالم لب من ، لب تو زخمی؟ ! واللهِ که نیست عادلانه دیگر ز سفر بدم میاید کِی می بری ام پدر به خانه دیدی که ز شب هراس دارم خورشیدِ من آمدی شبانه شاعر...