eitaa logo
قونشو زنجان
317 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
10.5هزار ویدیو
41 فایل
( نشرخبر ، وقایع ،اطلاع رسانی و بیان مطالب حقوقی) در مباحث ؛ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی با شرایط: صحت و سرعت 🔹️نشر خبرهای محلی،استانی، ایران وجهان 🔹️بیان نظرات و تحلیل های متنوع و رویدادهای فرهنگی اجتماعی 🔹️ترویج آموزه های دینی و بیان مطالب حقوقی
مشاهده در ایتا
دانلود
سمت راست یک حامی فلسطین، ‏سمت چپ یک صهیونیست! ‏نیاز به هیچ شرحی نیست. 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
باورتون میشه ۳۰ سال مملکت دست اینها بوده. 😔😢 اگر دست خود باورها بود چی میشد و الان کجا بودیم؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😁@khandesalem😁
🔴ارتش رژیم صهیونیستی، تخلیه شرق رفح را برای شروع حمله زمینی آغاز کرد. 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 ♨️حسينيه 🔹مي خواستم بنشينم و همانجا زار زار گريه كنم. براي يك شوخي بي مورد دو سال عبادتهايم را دادم. براي يك غيبت بي مورد، بهترين اعمال من محو ميشد. چقدر حساب خدا دقيق است. چقدر كارهاي ناشايست را به حساب شوخي انجام داديم و حالا بايد افسوس بخوريم. در اين زمان، جوان پشت ميز گفت: شخصي اينجاست كه چهار ساله منتظر شماست! اين شخص اعمال خوبي داشته و بايد به بهشت برزخي برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از چه كسي حرف ميزنيد؟ 🔹يكي از پيرمردهاي اُمناي مسجدمان را ديدم كه در مقابلم و در كنار همان جوان ايستاده. خيلي ابراز ارادت كرد و گفت: چند ساله منتظرت هستم. بعد از كمي صحبت، اين پيرمرد ادامه داد: زماني كه شما در مسجد و بسيج، مشغول فعاليت فرهنگي بوديد، تهمتي را در جمع به شما زدم. براي همين آمده ام كه حلالم كنيد. 🔹آن صحنه برايم يادآوري شد. من مشغول فعاليت در مسجد بودم. كارهاي فرهنگي بسيج و... اين پيرمرد و چند نفر ديگر در گوشه اي نشسته بود. بعد پشت سر من حرفي زد كه واقعيت نداشت. او به من تهمت بدي زد. او نيت ما را زير سؤال برد. عجيبتر اينكه، زماني اين تهمت را به من زد كه من ابتداي حضورم در بسيج بود و نوجوان بودم!! آدم خوبي بود. اما من نامه اعمالم خيلي خالي شده بود. به جوان پشت ميز گفتم: درسته ايشان آدم خوبي است، اما من همينطوري نميگذرم. دست من خالي است. هر چه ميتواني از او بگير. جوان هم رو به من كرد و گفت: اين بنده خدا يك وقف انجام داده كه خيلي بابركت بوده و ثواب زيادي برايش مي آيد. او يك حسينيه را در شهرستان شما، خالصانه براي رضاي خدا ساخته كه مردم از آنجا استفاده ميكنند. اگر بخواهي ثواب كل حسينيه اش را از او ميگيرم و در نامه عمل شما ميگذارم تا او را ببخشي. با خودم گفتم: «ثواب ساخت يك حسينيه بهخاطر يك تهمت؟! خيلي خوبه.» بنده خدا اين پيرمرد، خيلي ناراحت و افسرده شد، اما چاره اي نداشت. ثواب يك وقف بزرگ را به خاطر يك تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخي. براي تهمت به يك نوجوان، يك حسينيه را كه بااخلاص وقف كرده بود، داد و رفت! اما تمام حواس من در آن لحظه به اين بود كه وقتي كسي به خاطر تهمت به يك نوجوان، يك چنين خيراتي را از دست ميدهد، پس ما كه هر روز و هرشب پشت سر ديگران مشغول قضاوت كردن و حرف زدن هستيم چه عاقبتي خواهيم داشت؟! ما كه به راحتي پشت سر مسئولين و دوستان و آشنايان خودمان هرچه ميخواهيم ميگوييم... باز جوان پشت ميز به عظمت آبروي مؤمن اشاره كرد. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ختم کنید عجل لولیک الفرج
بسم الله الرحمن الرحیم 🔻 ♨️سفر كربلا 🔹همينطور كه اعمال روزانه ام بررسي ميشد، به يكي از روزهاي دوران جواني رسيديم. اواسط دهه هشتاد. يكباره جوان پشت ميز گفت: به دستور آقا اباعبدالله پنج سال از اعمال شما را بخشيديم. اين پنج سال بدون حساب طي ميشود. باتعجب گفتم: يعني چي!؟ گفت: يعني پنج سال گناهان شما بخشيده شده و اعمال خوبتان باقي ميماند. نميدانيد چقدر خوشحال شدم. اگر در آن شرايط بوديد، لذتي كه من از شنيدن اين خبر پيدا كردم را حس ميكرديد. پنج سال بدون حساب و كتاب؟! گفتم: اين دستور آقا به چه علت بود؟ همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند. 🔹در دهه هشتاد و بعد از نابودي صدام، بنده چندين بار توفيق يافتم كه به سفر كربلا بروم. در يكي از اين سفرها، يك پيرمرد كر و لال در كاروان ما بود. مدير كاروان به من گفت: ميتواني اين پيرمرد را مراقبت كني و همراه او باشی؟ من هم مثل خيليهاي ديگر دوست داشتم تنها به حرم بروم و با مولاي خودم خلوت داشته باشم، اما با اكراه قبول كردم. كار از آنچه فكر ميكردم سختتر بود. اين پيرمرد هوش و حواس درست و حسابي نداشت. او را بايد كاملا مراقبت ميكردم. اگر لحظه‌اي او را رها ميكردم گم ميشد. خلاصه تمام سفر كربلای من تحت الشعاع حضور اين پيرمرد شد. اين پيرمرد هر روز با من به حرم مي آمد و برميگشت. حضور قلب من كم شده بود. چون بايد مراقب اين پيرمرد ميبودم. روز آخر قصد خريد يك لباس داشت. فروشنده وقتي فهميد كه او متوجه نميشود، قيمت را چند برابر گفت. من جلو آمدم و گفتم: چي داري ميگي؟ اين آقا زائر مولاست. چرا اينطوري قيمت ميدي؟ اين لباس قيمتش خيلي كمتره. خلاصه اينكه من لباس را خيلي ارزانتر براي اين پيرمرد خريدم. با هم از مغازه بيرون آمديم. من عصباني و پيرمرد خوشحال بود. با خودم گفتم: عجب دردسري براي ما درست شد. اين دفعه كربلا اصلا به ما حال نداد. يكباره ديدم پيرمرد ايستاد. رو به حرم كرد و با انگشت دست، مرا به آقا نشان داد و با همان زبان بيزباني براي من دعا كرد. جوان پشت ميز گفت: به دعاي اين پيرمرد، آقا امام حسين علیه السلام شفاعت كردند و گناهان پنج سال تو را بخشيدند. بايد در آن شرايط قرار ميگرفتيد تا بفهميد چقدر از اين اتفاق خوشحال شدم. صدها برگه در كتاب اعمال من جلو رفت. اعمال خوب اين سالها همگي ثبت شد و گناهانش محو شده بود. 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ختم‌کنید عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یک مدل تبلیغ به صورت طنز برای ثبت نام حوزه😂😂😂
🛑 ٨تن از نیروهای پشتیبان گروهک تروریستی جيش‌العدل به نام های عبدالاحد، هادی، اویس، رفیع الله، ولید، زاهد، سعید و محب الله در روستای پشامگ دستگیر شده‌اند 🚫خبر سِری |و| مَحَرمانه 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : داستان هدایت و تحول هشام بن حکم از شاگردان امام صادق (علیه السلام) 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
8.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام صادق صلوات الله علیه؛ حامیِ شیعیان 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
دیروز قطر اعلام کرد که ممکن است دفتر حماس را ببندد ‏ اسرائیل امروز دفتر شبکه الجزیره قطر را بست ‏ خدا راست گفت: ‏"و نه یهود و نه ناصرا از تو راضی نخواهند شد مگر اینکه از هوا و هوس آنها پیروی کنی" 👇 🇮🇷🇵🇸📡 https://eitaa.com/ghonsho ┈┄┅═✾🍃🌺🍃✾═┅┄┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا