8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
@ghoran_tasviri_akhlagh
تمسخر ممنوع
⛔️در باطن تمسخر،تحقیر،خوار کردن،کشف عیوب،اختلاف افکنی، غیبت، کینه، فتنه، تحریک،انتقام و طعنه به دیگران در آن نهفته است
🚫ایمان،با مسخره کردن بندگان خدا سازگار نیست.«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ»
⭕️کسی که مردم را از توهین به دیگران باز می دارد نباید در شیوه ی سخنش توهین باشد. «لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ»
🚫مسخره،کلید فتنه،کینه و دشمنی است. لا یَسْخَرْ قَوْمٌ
⭕️در شیوه ی تبلیغ،آنجا که مسئله ای مهم است یا مخاطبان متنوّع هستند،باید مطالب تکرار شود. قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ / وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ
🚫ریشه ی مسخره کردن،احساس خودبرتربینی است که قرآن این ریشه را می خشکاند و می فرماید:نباید خود را بهتر از دیگران بدانید،شاید او بهتر از شما باشد.«عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً»
⭕️ما از باطن و سرانجام مردم آگاه نیستیم،پس نباید ظاهربین،سطحی نگر وامروزبین باشیم. عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً
🚫عیب جویی از مردم،در حقیقت عیب جویی از خود است.«وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»
⭕️نقل عیب دیگران،عامل کشف عیوب خود است. «وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»
🚫 بد صدا زدن،یک طرفه باقی نمی ماند،دیر یا زود مسئله به دو طرف کشیده می شود. «لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ»
⭕️مسخره کردن و بدنام بردن،گناه است و توبه لازم دارد. «وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ» (البتّه توبه تنها به زبان نیست،بلکه توبه ی تحقیر کردن،تکریم نمودن است.)
🚫 مسخره،تجاوز به حریم افراد است و اگر مسخره کننده توبه نکند،ظالم است. «فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»
🔛تلاوت تصویری سوره حجرات آیه ۱۱
Salar Aghili - Sedaye Sorkhe Azadi (128).mp3
9.49M
🎵صدای سرخ آزادی🇮🇷
🎙سالار عقیلی
۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران گرامی و مبارک❤️
Homayoun Shajarian - Irane Man.mp3
6.64M
🎙 همایون شجریان
🎵 ایران من🇮🇷
آواز خوانی در شبم سرچشمه ی خورشید تو
یار و دیار و عشق تو سرچشمه ی امید تو❤️
ای صبح فروردین من! ای تکیه گاه آخرین
ای کهنه سرباز زمین! جام جهان ایران زمین!🇮🇷
ای در رگانم خون وطن! ای پرچمت مارا کفن
دور از تو بادا اهرمن
ایران من ایران من🇮🇷 ایران من ایران من ❤️
بسمه تعالی شانه
شرح لیلةالقدر
قسمت ۷
کمال و مراد انسان کامل، توجه تام به ذات حق متعال است. یَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ و تنزّه عَن مجانسة مخلوقاته. این در توجه تامّ ذات به ذات است که اگر این توجه تام ذات به ذات نباشد، فیض در نظام وجود پخش نمیشود. فیض حق متعال که عام بر تمام ما سوی الله است به واسطه این توجه ذات به ذات انسان کامل است که خدا در آیینه وجود امام [المؤمن مرآة المؤمن] خود و کمالاتش را میبیند و کمالات خودش را ظاهر میکند. لذا یکی از اساتید ما میفرمودند که مطلوب بالذات حضرت بقیةاللهالاعظم (عج) این است که در این توجه باشد. لذا او ابدال و اوتادی دارد که بین انسان کامل و مردم واسطه و حجاب میشوند که حضرت را از این توجه خارج نکنند. هرچند او خود مظهر لایشغله شأن عن شأن است اما در بسیاری از موارد وقتی افراد به امام زمان توسل می کنند و اشخاصی میآیند و دستگیری میکنند امام زمان نیست بلکه ابدال و اوتاد امام زمان علیه السلام هستند. ما که نباید حشمتالله نظام وجود را از آن تخت و عرش توجه ذات به ذاتش برای اینکه میخواهیم ازدواج کنیم یا خانه بخریم و قرض داریم به پایین بکشیم! این اولیاء خدا حجاب نوری میشوند و نمیگذارند.
لذا برای انسان کامل توجه به مادون استغفار دارد. میفرماید که: یا لَیتَنی لَم یَخلُق مُحَمَّداً أبداً! چرا؟! همین که توجه به همین مقام محمدیت خود دارد استغفار می کند. لذا او میفرماید الفَقرُ فَخری، مرادش از فقر، فقر بعد از فقر و فقر فوق فقر است. فقر فوق فقر چیست؟ همان است که حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام در دعای عرفه میفرماید که: خدایا، من در غنای خود فقیرم، چگونه در فقرم فقیر نباشم؟! لذا پیغمبر میفرماید کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا. نزدیک است که فقر به کفر منجر شود چون ممکن است در فقر، شما فقر خود را در مقابل خدا ببینی و این دوئیت است. پس چه باید کرد؟ باید از این فقر هم فراتر بروی که از کفر خارج بشوی و بشود الفَقرُ فَخری. آنجا دیگر بین خدا و انسان کامل دوئیتی وجود ندارد. لاَ فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُكَ وَ خَلْقُكَ .
اربعین انسان کامل چیست؟ انسان کامل برای چه اربعین گرفته است؟ ای پیغمبر، شما که نفس مطلق مکتفی نظام وجود هستی، صادر اول هستی، شما که عصمتت عصمت تامّه است، علمت علم مطلق است، شما برای چه اربعین گرفتی؟! چه امر مهمی میخواهد واقع بشود که به پیغمبر خدا آنهم به حضرت ختمی مرتبت، به خاتم الانبیاء و خاتم علیالاطلاق رسولان میفرماید که در اربعین باش! آیا شنیدهاید که امیرالمؤمنین علیهالسلام اربعین داشته باشد؟! امام حسن و امام حسین علیهماالسلام چطور؟ ایشان که اربعین ندارند! اهلبیت ما اربعین نمیگرفتند. حضرت زهرا اربعین میگرفته؟! موسی پیغمبر است که اربعین دارد، وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسي لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ (اعراف/۱۴۲). او اربعین دارد چون موسی به مقام اطلاقی راه پیدا نکرده است. اگر به مقام اطلاق راه داشت که خطاب لن ترانی نمیشنید! موسی نمیتوانی! لذا او هم اقرار به توبه میکند و میگوید که من اولینِ مسلمانان به این مقام اطلاقی هستم. تو باید اربعین بگیری. شاید در اربعین جلوهای از جلوات مقام ختمی مرتبت به تو بخورد و تو رشد کنی. پیغمبر چرا باید اربعین بگیرد؟ این خانم چه حقیقتی است که خدا به حضرت ختمی مرتبت امر به اربعین میکند! و در این اربعین او توجه کن که جدا شدن و انقطاع از تمام ما سویالله و توجه مطلق به ذات حق متعال است، یعنی در توجه تام ذات به ذات قرار گرفته و حتی از خدیجه کبری که اول خانمی است که به اسلام ایمان آورده و صاحب مقام عصمت غیر استکفائیه است نیز باید جدا شود و در این ۴۰ روز جز خرمای بهشتی نخورَد، جز به مأکولات بهشتی تناول نکند. در توجه تام ذات به ذات حق متعال بود. چرا؟ چون ذات حق میخواهد در ذات حضرت ختمی مرتبت نزول اجلال فرماید نه اسماء و صفاتش! فاطمه اسمٌ مکنونٌ مخزون، صاحب مقام احدیت است. اللهُّم اسئلُک باسمِک الَّذی خَلَقتَه مِن ذاتِک و استَقَرَّ فیک فلا یَخرُج مِنکَ الی شَیئٍ أبَدا در این فلا یَخرُج مِنکَ الی شَیئٍ أبَدا. (زیارت آل یس، صحیفه مهدویه)
این حقیقت کنه فاطمی از ذات حضرت ختمی مرتبت و ذات حق متعال به جای دیگری تجلی نکرده است. همانجا مانده است و در کمون غیبی است. ذات احدی میخواهد نزول اجلال کند. در اینجا سخن بسیار است که؛
من گنگ خواب دیده و عالم تمام کر
من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده
بسمه تعالی شانه
شرح مراتب نفس اماره
قسمت ۲۵
«فَاقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ» (بقره/۵۴) یک تفسیر ظاهری این بود که قوم بنی اسرائیل در تاریکی یکدیگر را کشتند اما ما این آیه را در مراتب نفس ناطقهی خودمان تأویل میکنیم. یک نکتهی لطیفی پیرامون کشتن نفس این است که قاتل و مقتول یکی هستند. در مخالفت با هوای نفس مخالِف و مخالَف یکی هستند. آن کسی که با او مخالفت میکنیم خارج از ما و در مقابل ما نیست. به همین خاطر جهاد با نفس، جهاد اکبر نامگذاری شده است. چه کسی بر ما غلبه دارد و ما را از مسیر حق متعال دور میکند؟ خودمان. «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ». چه کسی قرار است با این دشمنترین دشمن مبارزه کند؟ باز هم خودمان. چرا سخت است انسان با خودش مخالفت کند و نفسش را بکشد؟
«قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ» (بقره/۷۰) بعد از تمام توضیحات در آیات پیشین باز هم میگویند این گاو برای مشتبه و مبهم شده است؛ اینگونه است که جهاد با نفس سخت است، در این جهاد، امر مشتبه میشود. چرا؟ چون میپندارند که «انّ الله خلق آدم علی صورته». نوعا اگر غلبهی نفس امّاره بر حالات و رفتار افراد را به آنها متذکر شوید، انکار میکنند. انسان تا به این مرتبه نرسد که نفس خودش را بقره ببیند، نمیتواند آن را بکشد. حالا چرا نفس خود را اینگونه نمیبیند؟ چون که خود را خلیفةالله میداند در حالی که اینگونه نیست. چون کسی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي » رسیدهاست، پیش از آن تسویه شده است و به مقام استوا رسیده است. در ابتدای امر نفس انسان، نفس نباتی است. با مرور زمان به نفس حیوانی مبدل میشود. روح شهوت و غضب بر انسان غالب است و هنوز روح الهی در او دمیده نشده است. انسانی که به مقام «وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي» میرسد که دیگر ذبح نفس و مخالفت با هوای نفس ندارد. نفس او نفس الله است. امیرالمؤمنین علیه السلام نفسالله است و دیگر با نفس خودش که نباید مبارزه کند. او محل مشیتالله است و موافق نفس خودش است. نظام هستی تکوینا به وفق نفس او پیاده شدهاست. مخالفت نفس برای کسی است که بقره است و در مرحلهی حیوانیت متوقف شدهاست.
به انسانی که با ذبح نفس خودش به کمال و فعلیت میرسد، روحالایمان میدهند. او مؤمن به ولایت علیبنابیطالب علیهالسلام میشود. بالاتر از ایمان «وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» است. بالاتر از آن هم دیگر مقام حضرت ختمی مرتبت است که آن روح اعظم است و از همهی ارواح بالاتر است. آنها دیگر جهاد و مخالفت با نفس ندارند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودهاند: «عَلیکُم بالجهاد الأکبر». بر شما جهاد اکبر واجب است نه ما. نفس پیغمبر نفس الله است یعنی جان او آیینهی تمامنمای حق متعال است... تمام کمالات و اسماء و صفات حسنی الهی در او مندرج است لذا فرمودهاست: «نحن واللّه الأسماء الحسنى». اگر هم در ادعیه میبینید که اهلبیت علیهم السلام گریه میکنند برای این است که برای آنها توجه به این اسماءالله گناه است. اسم الله هم برای او قید است و میخواهد تنها به خدا توجه کند. اما ما از آنجایی که مقید و محدود هستیم، باید با قیود خودمان مبارزه کنیم. تنها یک قید خوب است و آن قید الهی است که همان خدایی شدن است و در واقع بیقیدی است. یعنی من تابع خدا هستم و در قید دنیا نیستم.
ادامه دارد
التماس دعا
صادقزاده