eitaa logo
قرآن تصویری و اخلاق اسلامی
152 دنبال‌کننده
957 عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
مدیر: @AZIZI_104 کانال ها: (قرآن تصویری) @ghoran_tasviri_akhlagh @moosighi_salem (موسیقی سالم) (قرآن گویا) @DalayeleRoshan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشان تو، گه از زمین، گاهی ز آسمان جویم / ببین چه بی‌پروا، ره تو می‌پویم / بگو کجایی؟ 🎵 به سوی تو 🎙علی زند وکیل 👇 ┏━━ °•🍃•°━━┓ @moosighi_salem ┗━━ °•🍃•°━━┛
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنج شنبه یادی کنیم از : شهدا پدرها و مادرها وابستگان بی وارثان بدوارثان در برزخ منتظر هدیه ای از جانب ما هستند .
بسمه تعالی شانه مصارع عشاق قسمت ۱۸   معشوق غیور است. اقتضاء غیرتش این است که عاشق به غیر او به کسی دل نبندد و نگاه نکند لذا اولین کاری که می‌کند، دستور می‌دهد که این غیر را از دلت بزدا؛ جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب؛ «القَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ فِي حَرَمِ الله غيَرَ الله». غیر را در قلبت راه نده، اگر راه دادی من نمی‌آیم. آن دل یا جای من است یا جای غیر. البته به شما بگویم که غیری هم وجود ندارد، ما خودمان غیر را ساختیم! قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ؟! ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ که خودتان ﻣﻰﺗﺮﺍﺷﻴﺪ ﻣﻰﭘﺮﺳﺘﻴﺪ؟! ما اینهمه چیز تراشیده‌ایم‌. می‌گوید این فکرت را که غیر می‌بینی پاک کن. اگر دلت را پاک کنی خیالت راحت می‌شود و در همه جا چهره‌ی دل آرای حق متعال را می‌بینی. چرا اصلا عاشق باید به سمت معشوق برود؟! چون معشوق کمال مطلق است. معشوق علت است و ما معلولیم، معلول دوست دارد به علت و به کمال مطلق برسد، این ویژگی در فطرت همه موجودات قرار داده شده است. لذا خدا می‌گوید که ای جناب عاشق، اگر می‌خواهی سمت من بیایی، باید به غیر توجه نکنی. خدایا چه کنم که به غیر توجهی نکنم؟ می‌گوید که من تو را امتحان می‌کنم... چگونه؟ با بلا... من تو را با بلا امتحان می‌کنم... عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد آنکه بیرونی بود این دل ای جان منبع درد و بلاست شاهد دل البلاء للولاست اعوذ بك من الکرب و البلاء... بلا قهر و جلال خداست تا اغیار را بسوزاند و تعلقات ما را از بین ببرد تا جا برای خودش باز شود. گر دلت را زین بلا نبود ولا کورکورانه مرو در کربلا کربلا وادی بلا است، می‌خواهد همه‌ی عاشق هایی که آنجا هستند را بسوزاند و فقط حسین باقی بماند. جز حسین نباید در دل کسی باشد. اگر باشد، ولو اینکه آدم خوبی باشد، جایش کربلا نیست. بودند افرادی که بزرگ بودند. همین جناب طرماح همان کسی است که نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه السلام را برد و با معاویه آنچنان تند برخورد کرد اما در امتحان امام حسین رد شد. او شیعه بود و فرد مخلصی بود اما خلوص محض چیز دیگری است. گفت که من می‌آیم منتها بروم و این آذوقه را به عیالم بدهم و برگردم و برگشت اما دیگر کار از کار گذشته بود... هر چند جناب فاضل دربندی در یکی از کتب خود ایشان را جزو شهدای کربلا نام برده است، و ان شاء الله که ایشان جزو شهدای کربلا باشد اما اگر نباشد، بالاخره یک تعلقی بود به نام خانواده و آذوقه و اینها که همین تعلق کار دست او داد. در کربلا خالص ها را راه دادند. امام حسین علیه السلام فریاد هل من ناصر ینصرنی سر داد و خطاب او به همه‌ی انسان ها بود اما لبیک گفتن کار هر اوباش نیست... این خرابات فنای است ای پسر عقل را نبود در این سر دم گذر چون روی غافل در این ره بی دلیل؟ زانکه بال اندازد اینجا جبرئیل برکش از این سرزمین پای هوس نیست شاه و شیر را خویشی به کس ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه مصارع عشاق قسمت ۱۹ هوس اصلا به این وادی راهی ندارد. باید همه‌ی هوی و هوس و تعلقات بسوزد. جبرئیل در آنجا راه ندارد! عقل هم در آنجا راه ندارد. عقل هم بعضی مواقع تعلق است. آنجا باید محض شوی. گر دلیلت نیست زین ره رو برون زآنکه آید زین بیابان بوی خون در طریق عشق کاوّل خونی است هرکه بی رهبر رود بیرونی است و آنکه بیرونی است او ای نور عین کی دهد جان در ره مهر حسین؟! بیرونی را در اینجا راه نمی‌دهند. باید درونی باشی... به طواف کعبه رفتم به درون رهم ندادند که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟! امام حسین علیه السلام می‌گوید فقط کسانی به این حریم بیایند که فقط حسین در دلشان باشد... جز حسین نباشد، او همه تعلقات را از آنها گرفت. اینکه همه تعلقاتشان را دادند، فکر نکنید تعلقات آنها از این دست تعلقات متعارف من و شما بود. در میان آنان کسی بود که به او خبر دادند که پسرت را در سرحدات در آذربایجان اسیر کرده‌اند. او در آنجا مطلبی گفت. امام حسین علیه السلام فرمود که من بیعتم را از تو برداشتم. پولی نیز به او داد و گفت برو و پسرت را آزاد کن. آن شخص سریعاً متنبه شد و گفت یا اباعبدالله! گرگهای بیابان مرا زنده زنده بدرند اگر از شما جدا شوم... امام زمان علیه السلام در زیارت شهدای کربلا به او به این دلیل که چنین پاسخی گفته، سلام داده است. من شما را رها کنم و بروم برای آزادی فرزندم؟! من اصلا تعلقی به فرزندم ندارم! تعلقات اینها چه بود؟ علم بود... امام حسین علیه السلام از اینها علمشان را گرفت! عرفان را از اینها گرفت. در آن مرتبه‌ی بالای اخلاص که به مقام مخلَصین می‌رسیم، اسماء الله حجاب راه تو می‌شوند... او از حضرت عباس بن علی علیهما السلام قدرت را گرفت، یکی از عرفا اینگونه گفت که حضرت زینب یا ام کلثوم، هرکدام از اینها اگر اراده می‌کردند، می‌توانستند تمام این دشمنان را مضمحل کنند‌. خیلی سخت است که قدرت الله باشی، حیات و ممات دشمنانت به اراده‌ات بند باشد ولی کاری نکنی! مظهر اسم قادر باشی آن هم نه قادر مقید بلکه قادر مطلق!! امروزه تا کسی به مقام و قدرتی می‌رسد می‌خواهد نسل افراد دیگر را که رقیب یا دشمن او بوده‌اند را از زمین بر کند!! در اطراف ما تا دلتان بخواهد از این گونه افراد هستند، در دوره‌ی قبل تو کذا بودی، در دوره‌ی بعد من قدرت دارم ببین با تو چه می‌کنم!! تازه آن شخص شیعه‌ی امیرالمؤمنین است و قتل و جنایتی هم نکرده! فقط رقیب او بوده.... در کربلا، عباس بن علی که قدرت الله است، مظهر توحید است، به اراده‌ای می‌تواند شمر ملعون را بکشد‌. این‌ها که از خبائث روزگار هستند اما چنین نکرد. برای آن‌ها اسماءالله تعلق بود... این ها همه چیزشان را در راه اباعبدالله الحسین دادند. وقتی عاشق همه چیزش را در راه معشوق داد، معشوق در عوض خودش را به عاشق می‌دهد. خدا به امام حسین علیه السلام می‌فرماید: «وَ أَنَا دِیتُهُ...». قمار خیلی قشنگیست! عاشق و معشوق یک قماری می‌کنند باهم. عاشق در راه معشوق همه‌‌ی هستی‌اش را می‌دهد، جان هم که اصلا ناقابل است. چون عبور از تعینات گاها سخت تر از از جان گذشتن است! گر فنا را بذل جان فهمیده ای صحبت اهل فنا نشنیده ای ترک هستی نی همین جان دادن است بل تعین های خود بنهادن است ای بسا کس ترک جان کرد و نرست نامد اسرار فنا او را به دست بس تعین هاست بهر مرد راه جان بود زآنها یکی بی اشتباه لذا عاشقِ طالبِ وجود منبسط خطاب به آن حقیقت بی قید و بی تعین می‌گوید: جان چه باشد که فدای قدم دوست کنم این متاعیست که هر بی سر و پایی دارد ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه مصارع عشاق قسمت ۲۰ جناب زهیر بن قین بجلی می‌گوید، حسین جان! من فقط همین یک جان را دارم، ای کاش هزار جان داشتم تا هزار مرتبه در راه تو کشته شوم. یا به امام حسین علیه السلام می‌گوید، اگر مخیر باشم بین زندگی جاوید و شهادت در راه تو، حاضرم هزار مرتبه در راه تو کشته شوم. معشوق می‌گوید حالا که این گونه ای من هم خودم را به تو می‌دهم. اباعبدالله الحسین خودش تمام هستی اش را تحویل خدا داده بود. خدا هم در عوض تمام هستی اش را به حسین داد. لذا حسین شد خدا! تو بگو خدا یا حسین فرقی نمی‌کند. حسین مَثَل الله است، خدا نماست. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دعای رجبیه می‌فرماید: «لاَ فَرْقَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُكَ ». اگر آن عارف بزرگ در درجه‌ی بالای معرفت بود، نمی‌گفت که دستگاه امام حسین علیه السلام خیلی شلوغ است اما دستگاه خدا خلوت است. بنده‌ی خدا نمی‌دانست که بین امام حسین و خدا بینونتی نیست. بساط خدا را اتفاقا حسین علیه السلام شلوغ کرده ‌است و عاشقان را به سمت خدا آورده! کربلا نمایشگاه این حقایق است و حضرت اباعبدالله آن را پیاده کرد تا حقایق را برای ما آشکار کند. امام حسین علیه السلام به مقام «دَنَا فَتَدَلیَ‌ فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینْ‌ِ أَوْ أَدْنیَ‌» رسید. آن جایی که مقام «أَوْ أَدْنیَ‌» است بین خدا و حسین مرزی نمی‌توان مشخص کرد. نه این که مرزی نیست اما خیلی باریک است. در مورد اسم جامع الله حرف نمی‌زنیم. حسین که از الله گذشت. الله اسم است و بحث ما از ذات خداست، از آن مقام غیب الغیوبی. خدا حسین را تا مقام ذات خودش برد و او را مظهر ذات کرد. مظهر اسم الله شدن مرتبه ایست اما مظهر ذات خدا شدن مرتبه‌ی دیگریست. عباس بن علی مظهر اسم الله است، امام حسین از این مظهر می‌گذرد. عباس کسی است که اباعبدالله بعد از شهادتش می‌فرماید: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِيلَتِی‌». مرتبه‌ی زینب کبری مرتبه‌ی عصمت الله الاتم است و او در مقام امامت نشسته‌ است. او منصب امامت در بیرون را ندارد اما به مقام امامت رسیده است که وصی امام می‌شود. شریکةالحسین از القاب حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. امام حسین از او هم گذشت. خدا فرمود: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاهُنَّ سَبَايَا». امام پاسخ داد اشکال ندارد. خدا به او گفت حسین تو از اسماء جزئی و کلی، ائمه سبعه‌ی اسماء گذشتی. من و شما کافیست به یکی از این اسماء دست پیدا کنیم تا در عالم تصرف کنیم! حضرت عیسی دو اسم از اسماء داشت و با آن دو اسم مرده زنده می‌کرد، بیماران را شفا می‌داد. حضرت موسی دو یا سه اسم داشت و با آن‌ها دریا را می‌شکافت. امام حسین از تمام حجاب‌ها علی الاطلاق گذشته است یعنی قدرت مطلق در دستان اوست اما آن را به کار نمی‌برد. دستان امیرالمؤمنین را که قدرت الله است، می‌بندند و او کاری نمی‌کند. فاطمه زهرا سلام الله علیها مظهر اسم لطیف خداست اما اجازه می‌دهد در بسوزد و اسم لطیف خدا پایمال شود که نشان دهند ما توجهی به این اسماء الله نداریم... ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
بسمه تعالی شانه مصارع عشاق قسمت ۲۱  خدا به امام حسین علیه السلام فرمود که تو از تمام اسماء گذشتی و به مقام «أَوْ أَدْنیٰ» و احدیت رسیده‌ای. تو ظل ذات شده‌ای‌. عرفای ما پیرامون امام و انسان کامل این را بیان کرده‌اند که او به مقام احدیت رسید و سایه‌ی خدا شد. خدا گفت حسین جان بگو از من در این خلوتگه انس چه می‌خواهی؟وقتی خدا خواست حسین را به مقام اضمحلال در ذات خودش ببرد، که ما آن‌جا نمی‌توانیم بین خدا و حسین تفاوتی قائل بشویم. خدا گفت این‌جا مرتبه‌ای است که آرزوی همه انبیا بوده است و من جز جدت، مادرت، پدرت و برادرت کسی را به این مقام راه ندادم. این جا مقام مستأثره‌ی من، مقام مکنون مخزون من است که کسی این‌جا نیامده است. این جا خلوت خانه‌ی من است.  امام عرضه داشت خدایا هر امتحانی برای من پیش آوردی سعی کردم رضایت تو را بجویم اما این بار می‌خواهم شما مرا راضی کنی. حق تبارک و تعالی فرمود: چه می‌خواهی؟ دیگر از این فنای در ذات و تماشای جمال خودم قشنگ تر در عالم نیست که به تو بدهم و اگر می‌بود می‌دادم کما اینکه گفتم اگر عاشقم را بکشم خونبهای او خودم هستم «وَ أَنَا دِیتُهُ»... نفرمود اسم الله را به او می‌دهم فرمود أنا دیته!! الله که علی اکبر بود. وقتی علی اکبر را شهید کردند امام حسین گفت الله را کشتند. امام زمان هم می‌فرماید که بر الله جرئت کردند. اباعبدالله الحسین علیه السلام گفت: می‌خواهم از اینجا به این عاشقان و فانیان پیر و جوان که به عشق من آمده‌اند نگاه کنم! یکی از پیرمرد هایی که در کربلا بود، از صحابه بود. از شدت پیری ابروهایش جلوی چشم هایش را می‌گرفت. اباعبدالله دید او با پشت خمیده مشغول به جمع کردن این ابروهایش است که جلوی چشمش را نگیرد و با یک دستمال ابروهایش را به پیشانی می‌بندد و یک شال هم برداشت و کمرش را سفت کرد که برود به جنگ. اباعبدالله شروع کرد به گریه کردن و گفت از تو ممنونم!! «شُکراً لِسَعیک». من از سعی تو متشکرم. عاشق بودند و خوش به حالشان... امام حسین علیه السلام فرمود این‌ها به عشق من از تمام هستی شان گذشتند. من بدون این‌ها در این خلوتخانه خوش نیستم لذا امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع عِنْدَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَنْظُرُ إِلَى مَوْضِعِ مُعَسْکَرِهِ وَ مَنْ حَلَّهُ مِنَ الشُّهَدَاءِ مَعَهُ» وقتی به آنجا رفت مدام در حال تماشای این‌ها بود. عاشق و معشوق یکی می‌شوند لذا امام حسین علیه السلام در شهدای کربلا فقط خودش را نگاه می‌کرد. «وَ یَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ»... این ما را امیدوار می‌کند. زائر چه کسی است؟ کسی است که عند المزور حضور داشته باشد و یک مصداق آن این است که در کربلا حضور داشته باشد یا در مجلس عزای اباعبدالله شرکت کرده و اشک بریزد. بلکه زائر کسی است که فانی در مزور باشد. وقتی توسل می‌کنی او حاضر می‌شود، همین که بر امام حسین گریه می‌کنی، تجلی ذات نصیب تو می‌شود. در روایت داریم که وقتی عزاداری بر امام حسین علیه السلام گریه می‌کند، امام حسین در برابر او نشسته است، وقتی امام حسین به تو نگاه کند یعنی ذات حق متعال بر تو تجلی کرده است، بر هرکسی ذات تجلی کند، به غیر حساب وارد بهشت می‌شود. می‌گوید او عاشق حسین من بود، من در ازل با حسینم شرط گذاشتم  که او و اصحابش را بغیر حساب به جنت ذاتم وارد کنم! طوبی لهم و حسن مآب بنازم به بزم محبت که آنجا گدایی به شاهی مقابل نشیند ادامه دارد التماس دعا صادقزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 امام صادق (علیه‌السّلام) : فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ در تربت امام حسین علیه‌السّلام درمان هر دردی است و آن، بزرگترین داروهاست. 📚 من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۹۹ ‌ 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 "پرهیز از بی‌حوصلگی و تنبلی " 🔸شرح حدیث اخلاقی توسط 👇 ┏━━━━ °•🍃•°━━━━┓ @ghoran_tasviri_akhlagh ┗━━━━ °•🍃•°━━━━┛