منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 71)- نعمت بزرگ روز و شب: در اینجا سخن از بخش عظیمى از مواهب الهى مىگوید که هم دلیلى است بر مسأله توحید و نفى شرک- و از این نظر بحث گذشته را تکمیل مىکند- و هم نمونهاى است از نعمتهاى خداوند که به خاطر آن شایسته حمد و ستایش است.
نخست به نعمت بزرگ نور و روشنایى روز که مایه هر جنبش و حرکت است اشاره کرده، مىفرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند شب را تا قیامت بر شما جاودان سازد آیا معبودى جز خدا مىتواند روشنایى براى شما بیاورد؟ آیا نمىشنوید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِضِیاءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ).
(آیه 72)- این آیه سخن از نعمت «ظلمت و تاریکى» به میان مىآورد، مىفرماید: «بگو: به من خبر دهید اگر خداوند روز را تا قیامت بر شما جاودان کند چه معبودى غیر از اللّه است که شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمىبینید»؟! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ إِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِلَیْلٍ تَسْکُنُونَ فِیهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ).
(آیه 73)- و در این آیه که در حقیقت نتیجه گیرى از دو آیه قبل است مىفرماید: «و از رحمت الهى است که براى شما شب و روز قرار داد، تا از یک سو در آن آرامش پیدا کنید، و از سوى دیگر براى تأمین زندگى و بهره گیرى از فضل خداوند تلاش کنید، و شاید شکر نعمت او را به جا آورید» (وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
آرى! گستردگى دامنه رحمت خدا ایجاب مىکند که تمام وسائل حیات شما را تأمین کند.
(آیه 74)- بار دیگر پس از ذکر گوشهاى از دلائل توحید و ابطال شرک به سراغ همان سؤالى مىرود که در آیات گذشته نیز مطرح شده بود.
مىفرماید: «روزى را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنها را ندا مىدهد و مىگوید کجایند شریکانى که براى من مىپنداشتید»؟! (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکائِیَ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ).
(آیه 75)- در این آیه مىفرماید: در آن روز «از هر امتى گواهى بر مىگزینیم» (وَ نَزَعْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً).
سپس به مشرکان بىخبر و گمراه «مىگوییم: دلیل خود را (بر شرکتان) بیاورید»؟! (فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَکُمْ).
اینجاست که همه مسائل آفتابى مىشود «و آنها مىدانند که حق براى خداست» (فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ).
«و تمام آنچه را افترا مىبستند از (نظر) آنها گم خواهد شد»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
این گواهان به قرینه آیات دیگر قرآن، همان پیامبرانند که هر پیامبرى گواه امت خویش است، و پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که خاتم انبیاست گواه بر همه انبیا و امتها.
(آیه 76)- ثروتمند خود خواه بنى اسرائیل: سر گذشت عجیب موسى و مبارزه او با فرعون در بخشى از آیات این سوره مشروحا گذشت.
در این بخش از آیات این سوره سخن از در گیرى دیگر بنى اسرائیل با مردى ثروتمند و سر کش از خودشان به نام قارون به میان مىآورد.
معروف است که او از بستگان نزدیک موسى (ع) بود، و از نظر اطلاعات و آگاهى از تورات معلومات قابل ملاحظهاى داشت، نخست در صف مؤمنان بود، ولى غرور ثروت او را به آغوش کفر کشید و به قعر زمین فرستاد، او را به مبارزه با پیامبر خدا وادار نمود و مرگ عبرتانگیزش درسى براى همگان شد.
نخست مىگوید: «قارون از قوم موسى بود اما بر آنها ستم و ظلم کرد» (إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَیْهِمْ).
علت این بغى و ظلم آن بود که ثروت سرشارى به دست آورده بود.
قرآن مىگوید: «ما آنقدر اموال و ذخائر و گنج به او دادیم که حمل خزائن او براى یک گروه زورمند، مشکل بود» (وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ).
ببینیم بنى اسرائیل به قارون چه گفتند؟
قرآن مىگوید: «به خاطر بیاور زمانى را که قومش به او گفتند: این همه خوشحالى (آمیخته با غرور و غفلت و تکبر) نداشته باش که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد» (إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ).
(آیه 77)- بعد از این نصیحت، چهار اندرز پرمایه و سرنوشت ساز دیگر به او مىدهند که مجموعا یک حلقه پنجگانه کامل را تشکیل مىدهد.
نخست مىگویند: «در آنچه خدا به تو داده است سراى آخرت را جستجو کن، وَ ابْتَغِ فِیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ.
اشاره به این که مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کجاندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى بهکار مىافتد. و قارون کسى بود که با داشتن آن اموال عظیم، قدرت کارها
ى خیر اجتماعى فراوان داشت ولى چه سود که غرورش اجازة دیدن حقایق را به او نداد.
در نصیحت دوم افزودند: «و سهم و بهرهات را از دنیا فراموش مکن» وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا.
این یک واقعیت است که هر انسان سهم و نصیب محدودى از دنیا دارد، یعنى اموالى که جذب بدن او، یا صرف لباس و مسکن او مىشود مقدار معینى است، و مازاد بر آن به هیچ وجه قابل جذب نیست.
مگر یک نفر چقدر مىتواند غذا بخورد؟ چه اندازه لباس بپوشد؟ چند مسکن و چند مرکب مىتواند داشته باشد؟ و به هنگام مردن چند کفن با خود مىتواند ببرد؟ پس بقیه خواه و ناخواه سهم دیگران است و انسان امانتدار آنها! و چه زیبا فرمود: امیر مؤمنان على علیه السّلام: «اى فرزند آدم! هر چه بیش از مقدار خوراکت به دست مىآورى خزانهدار دیگران در مورد آن خواهى بود»! سومین اندرز این که: «همانگونه که خدا به تو نیکى کرده است تو هم نیکى کن» وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ.
و به تعبیر دیگر همانگونه که خدا به تو بخشیده است به دیگران ببخش.
بالاخره چهارمین اندرز این کمه: نکند که این امکانات مادى تو را بفریبد و آن را در راه فساد و افساد بهکار گیرى! «هرگز فساد در زمین مکن که خدا مفسدان را دوست ندارد» وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ.
این نیز یک واقعیت است که بسیارى از ثروتمندان ب ایمان گاه بر اثر جنون افزونطلبى و گاه براى برترىجویى دست به فساد مىزنند جامعه را به محرومیت و فقر مىکشانند همهچیز را در انحصار خود مىگیرند.
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 395 ✨
أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾
(قارون) گفت: اين ثروت را به وسيله دانشي كه نزد من است به دست آورده ام، آيا او نميدانست خداوند اقوامي را قبل از او هلاك كرد كه از او نيرومندتر و ثروتمندتر بودند؟! (و هنگامي كه عذاب الهي فرا رسد) مجرمان از گناهانشان سؤ ال نميشوند (و مجالي براي عذرخواهي آنان نيست). (۷۸)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾
(قارون) با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه طالب حيات دنيا بودند گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستي كه او بهره عظيمي دارد! (۷۹)
وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾
كساني كه علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند واي بر شما! ثواب الهي بهتر است براي كساني كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام ميدهند، اما جز صابران آنرا دريافت نميكنند. (۸۰)
فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾
سپس ما، او و خانه اش را در زمين فرو برديم، و گروهي نداشت كه او را در برابر عذاب الهي ياري كنند، و خود نيز نميتوانست خويشتن را ياري دهد. (۸۱)
وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾
آنها كه ديروز آرزو ميكردند بجاي او باشند (هنگامي كه اين صحنه را ديدند) گفتند: واي بر ما گوئي خدا روزي را بر هر كس از بندگانش بخواهد گسترش ميدهد، يا تنگ ميگيرد، اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نيز به قعر زمين فرو ميبرد! اي واي گوئي كافران هرگز رستگار نميشوند! (۸۲)
تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾
(آري) اين سراي آخرت را تنها براي كساني قرار ميدهيم كه اراده برتريجوئي در زمين و فساد را ندارند، و عاقبت نيك براي پرهيزكاران است. (۸۳)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾
كسي كه كار نيكي انجام دهد براي او پاداشي بهتر از آن است و به كساني كه كار بدي انجام دهند مجازاتي جز اعمالشان داده نميشود. (۸۴)
ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 78)- اکنون نوبت آن رسیده است که ببینیم مرد یاغى و ستمگر بنى اسرائیل به این واعظان دلسوز چه پاسخ گفت؟
قارون با همان حالت غرور و تکبرى که از ثروت بىحسابش ناشى مىشد چنین «گفت: من این ثروت را به وسیله دانشى که نزد من است به دست آوردهام»! قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِی.
این مربوط به شما نیست که من با ثروتم چگونه معامله کنم! در اینجا قرآن پاسخ کوبندهاى به قارون- و قارونها- مىدهد که «آیا او نمىدانست خداوند اقوامى را قبل از او هلاک کرد که از او نیرومندتر (و آگاهتر) و ثروتمندتر بودند»؟. أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً.
تو مىگویى آنچه دارى از طریق علم و دانشت دارى، اما فراموش کردى که از تو عالمتر و نیرومندتر و ثروتمندتر فراوان بودند، آیا توانستند از چنگال مجازات الهى رهایى یابند؟
و در پایان آیه با یک جمله کوتاه و پرمعنى هشدار دیگرى به او مىدهد و مىفرماید: به هنگام نزول عذاب الهى «مجرمان از گناهانشان سؤال نمىشوند» وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ اصلا مجالى براى پرسش و پاسخ نیست، عذابى است قاطع و دردناک و کوبنده و ناگهانى.
یعنى امروز آگاهان بنى اسرائیل به قارون نصیحت مىکنند و مجال اندیشه و پاسخ به او مىدهند اما هنگامى که اتمام حجت شد و عذاب الهى فرا رسید، دیگر مجالى براى اندیشه یا سخنان ناموزون و کبرآلود نیست، عذاب الهى همان و نابودى همان!
(آیه 79)- جنون نمایش ثروت! معمولا ثروتمندان مغرور گرفتار انواعى از جنون مىشوند، یک شاخه آن «جنون نمایش ثروت» است، آنها از این که ثروت خود را به رخ دیگران بکشند لذت مىبرند، از این که سوار مرکب راهوار گران قیمت خود شوند و از میان پا برهنهها بگذرند و گرد و غبار بر صورت آنها بیفشانند و تحقیرشان کنند احساس آرامش خاطر مىکنند! به هر حال قارون از این قانون مستثنى نبود، بلکه نمونه بارز آن محسوب مىشد، قرآن در یک جمله آن را بیان کرده، مىفرماید: «پس قارون با تمام زینت خود در برابر قومش (بنى اسرائیل) ظاهر شد» (فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ).
در اینجا- طبق معمول- مردم دو گروه شدند: اکثریت دنیا پرست که این صحنه خیر کننده قلبشان را از جا تکان داد و آه سوزانى از دل کشیدند و آرزو که اى کاش به جاى قارون بودند، حتى یک روز، و یک ساعت، و یک لحظه! چه زندگى شیرین و جذابى چه عالم نشاطانگیز و لذت بخشى؟
چنانکه قرآن مىگوید: «کسانى که طالب زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم»! (قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ).
«به راستى که او بهره عظیمى (از نعمتها) دارد»! (إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیمٍ). آفرین بر قارون و بر این ثروت سرشارش! چه جاه و جلالى؟
در حقیقت در اینجا کوره عظیم امتحان الهى داغ شد، از یک سو قارون در وسط کوره قرار گرفته، و باید امتحان خیرهسرى خود را بدهد، و از سوى دیگر دنیا پرستان بنى اسرائیل در گردا گرد این کوره قرار گرفتهاند.
(آیه 80)- ولى در مقابل این گروه عظیم گروه اندکى عالم و اندیشمند، پرهیزگار و با ایمان که افق فکرشان از این مسائل برتر و بالاتر بود در آنجا حاضر بودند، کسانى که شخصیت را با معیار زر و زور نمىسنجیدند، کسانى که این مغزهاى پوک را تحقیر مىکردند آرى گروهى از آنها در آنجا بودند.
چنانکه قرآن مىگوید: «و کسانى که علم و آگاهى به آنها داده شده بود صدا زدند: واى بر شما! (چه مىگویید؟) ثواب و پاداش الهى براى کسانى که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام مىدهند بهتر است» (وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً).
و سپس افزودند: «اما جز صابران آن را دریافت نمىکنند» (وَ لا یُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ).
(آیه 81)- قارون با این عمل، طغیان و سر کشى خود را به اوج رسانید، ولى در تواریخ و روایات در اینجا ماجراى دیگرى نقل شده است که نشانه نهایت بى شرمى قارون است و آن این که: روزى موسى (ع) به قارون گفت: خداوند به من فرمان داده که زکات مالت را بگیرم، قارون سر باز زد، و براى تبرئه خویش به مبارزه با موسى (ع) برخاست و جمعى از ثروتمندان بنى اسرائیل را نیز با خود همراه ساخت.
یک فکر شیطانى به نظرش رسید، گفت: باید به سراغ زن بد کارهاى از فواحش بنى اسرائیل بفرستیم تا به سراغ موسى برود و او را متهم کند که با او سر و سرّى داشته! به سراغ آن زن فرستادند او نیز این پیشنهاد را پذیرفت، این از یکسو.
از سوى دیگر قارون به سراغ موسى آمد و گفت: خوب است بنى اسرائیل را جمع کنى و دستورات خداوند را بر آنها بخوانى، موسى پذیرفت و آنها را جمع کرد.
گفت: خداوند به من دستور داده که جز او ر
ا پرستش نکنید، صله رحم به جا آورید و چنین و چنان کنید، و در مورد مرد زنا کار دستور داده است اگر زناى محصنه باشد، سنگسار شود! در اینجا گفتند: حتى اگر خود تو باشى! گفت: آرى! حتى اگر خود من باشم! در اینجا وقاحت را به آخرین درجه رساندند و گفتند: ما مىدانیم که تو خود مرتکب این عمل شدهاى و فورا به دنبال آن زن بد کاره فرستادند.
موسى (ع) رو به او کرد و گفت: به خدا سوگندت مىدهم حقیقت را فاش بگو! زن بد کاره با شنیدن این سخن تکان سختى خورد، لرزید و منقلب شد و گفت: اکنون که چنین مىگویى من حقیقت را فاش مىگویم، اینها از من دعوت کردند تو را متهم کنم، ولى گواهى مىدهم که تو پاکى و رسول خدایى! سپس دو کیسه پولى را که به او داده بودند نشان داد و گفتنیها را گفت.
موسى (ع) به سجده افتاد و گریست، در اینجا بود که فرمان مجازات قارون زشت سیرت توطئهگر صادر شد.
چنانکه قرآن مجید مىگوید: «ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم» (فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ).
عجبا! فرعون در امواج نیل فرو مىرود، و قارون در اعمال زمین، آبى که مایه حیات است مأمور نابودى فرعونیان مىشود، و زمینى که مهد آرامش است گورستان قارون و قارونیان.
مسلم است که در آن خانه، قارون تنها نبود، او و اطرافیانش، او و هم سنگرانش.
«و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمىتوانست خویشتن را یارى دهد»! (فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرِینَ).
(آیه 82)- این آیه دگرگونى عجیب تماشاچیان دیروز را که از مشاهده جاه و جلال قارون به وجد و سرور آمده بودند منعکس مىکند که به راستى عجیب و آموزنده است، مىگوید: «و آنها که دیروز آرزو داشتند که به جاى او باشند (آنگاه که صحنه فرو رفتن او و ثروتش را به قعر زمین دیدند) مىگفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مىدهد و بر هر کس بخواهد تنگ مىگیرد» و کلید آن تنها در دست اوست (وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ).
لذا در مقام شکر این نعمت بر آمدند و گفتند: «اگر خداوند بر ما منت نگذارده بود، ما را هم به قعر زمین فرو مىبرد»! (لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا).
«اى واى! مثل این که کافران هرگز رستگار نمىشوند» (وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ). الان حقیقت را با چشم خود مىبینیم، و نتیجه غرور و غفلت و سر انجام کفر و شهوت را.
(آیه 83)- نتیجه سلطه جویى و فساد در ارض: بعد از ذکر ماجراى تکان دهنده ثروتمند جنایتکار یعنى قارون، در این آیه بیانى آمده است که در حقیقت یک نتیجه گیرى کلى از این ماجراست، مىفرماید: آرى «این سراى آخرت را (تنها) براى کسانى قرار مىدهیم که اراده برترى جویى در زمین و فساد را ندارند» (تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً).
آنچه سبب محرومیت انسان از مواهب سراى آخرت مىشود در حقیقت همین دو است «برترى جویى» (استکبار) و «فساد در زمین» که همه گناهان در آن جمع است.
لذا قرآن در پایان آیه مىفرماید: «و عاقبت نیک براى پرهیز کاران است» (وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ).
«عاقبت» به مفهوم وسیع کلمه، سر انجام نیک، پیروزى در این جهان، بهشت و نعمتهایش در جهان دیگر است.
(آیه 84)- بعد از ذکر این واقعیت که سراى آخرت و نعمتهایش از آن سلطه جویان و مستکبران نیست بلکه مخصوص پرهیز کاران متواضع و حق طلب است، در این آیه به بیان یک قانون کلى- که آمیزهاى است از «عدالت» و «تفضل» در مورد پاداش و کیفر- پرداخته، مىگوید: «کسى که کار نیکى انجام دهد براى او پاداشى بهتر از آن است» (مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها).
این همان مرحله «تفضل» الهى در باره نیکو کاران است یعنى خداوند همچون مردم تنگ چشم نیست که به هنگام رعایت عدالت، سعى مىکنند مزد و پاداش درست به اندازه عمل باشد او گاهى چندین برابر از لطف بىکرانش پاداش عمل را مىدهد و حد اقل آن ده برابر است.
سپس به ذکر مجازات بد کاران پرداخته، مىگوید: «و به کسانى که کارهاى بد انجام دهند، مجازات بد کاران جز (به مقدار) اعمالشان نخواهد بود» (وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزَى الَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ إِلَّا ما کانُوا یَعْمَلُونَ).
و این مرحله «عدل» پروردگار است، چرا که ذرهاى بیش از آنچه انجام دادهاند کیفر نمىشوند.
💠📖🕋📖💠
#قرائت_روزانه_قرآن کریم
⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️
☘🌸🌸🌸🌸🌸☘
✨صفحه 396✨
إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾
آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرد تو را به جايگاهت (زادگاهت) بازمي گرداند بگو پروردگار من از همه بهتر ميداند چه كسي (برنامه) هدايت آورده، و چه كسي در ضلال مبين است ؟ (۸۵)
وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾
تو هرگز اميد نداشتي كه اين كتاب آسماني به تو القا گردد، ولي رحمت پروردگارت چنين ايجاب كرد، اكنون كه چنين است هرگز از كافران پشتيبان مكن. (۸۶)
وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾
هرگز تو را از آيات خداوند بعد از آنكه بر تو نازل شد باز ندارند، به سوي پروردگارت دعوت كن، و از مشركان مباش. (۸۷)
وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾
و معبود ديگري را با خدا مخوان كه هيچ معبودي جز او نيست، همه چيز جز ذات پاك او فاني ميشود، حاكميت از آن اوست و همه به سوي او بازمي گرديد. (۸۸)
سوره عنکبوت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الم ﴿۱﴾
الم (۱)
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿۲﴾
آيا مردم گمان كردند به حال خود رها ميشوند و آزمايش نخواهند شد؟! (۲)
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿۳﴾
ما كساني را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان ميكنيم) بايد علم خدا در مورد كساني كه راست ميگويند و كساني كه دروغ ميگويند تحقق يابد. (۳)
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۴﴾
آيا كساني كه اعمال بد بجا ميآورند گمان كردند از حوزه قدرت ما بيرون خواهند رفت ؟ چه بد داوري ميكنند؟ (۴)
مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۵﴾
كسي كه اميد به لقاء الله (و رستاخيز) دارد (بايد در اطاعت فرمان او فروگذار نكند) زيرا زماني را كه خدا تعيين كرده سرانجام فرا ميرسد، و او شنوا و دانا است. (۵)
وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾
كسي كه جهاد و تلاش كند براي خود جهاد ميكند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بينياز است. (۶)
منبع: برگزیده ی تفسیر نمونه / آیت الله ناصر مکارم شیرازی
(آیه 85)- شأن نزول: هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به قصد هجرت از «مکّه» به سوى مدینه مىآمد به سر زمین «جحفه» که رسید، به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت.
در اینجا پیک وحى خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستى به شهر و زادگاهت اشتیاق دارى؟
پیامبر فرمود: آرى! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را براى تو فرستاده: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ) آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سر زمین اصلیت باز مىگرداند.» و مىدانیم این وعده بزرگ سر انجام تحقق یافت.
بنا بر این آیه فوق یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن است که چنین خبرى را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهى تحقق یافت.
تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سر زمین «جحفه» در مسیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به سوى مدینه نازل شد، او مىخواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگى او به مکه سخت او را آزار مىدهد.
اینجاست که نور وحى به قلب پاکش مىتابد و بشارت بازگشت به سر زمین مألوف را به او مىدهد، و مىگوید: «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مىگرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى مَعادٍ).
غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش باز گرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مىگرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس بر مىافروزد.
سپس مىافزاید در برابر خیره سرى مخالفان سر سخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر مىداند چه کسى هدایت را (از سوى او) آورده، و چه کسى در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
راه هدایت روشن است و گمراهى آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته مىکنند، خدا به خوبى مىداند و دلهاى حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.
(آیه 86)- این آیه به یکى دیگر از بزرگترین نعمتهاى پروردگار به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، و مىگوید: «تو هرگز این امید را نداشتى که این کتاب (بزرگ آسمانى) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).
سپس مىافزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانى مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).
(آیه 87)- دو آیه پایان این سوره تأکیدى است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدى که خمیر مایه تمام مسائل دینى است.
در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایى را که در آیات این سوره آمده تکمیل مىکند.
نخست مىگوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ).
گر چه نهى متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر کار شکنیها و توطئههاى آنهاست.
و به این ترتیب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد هنگامى که آیات الهى نازل شد باید با قاطعیت روى آن بایستى و به سوى مقصد با قدمهاى محکم پیش بروى که خدا همراه تو و پشتیبان تو است.
به دنبال این دستور که جنبه نفى داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و مىگوید «و به سوى پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلى رَبِّکَ).
خداوندى که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربى و پرورش دهنده تو مىباشد.
سومین دستور بعد از دعوت به سوى اللّه، نفى هر گونه شرک و بت پرستى است، مىگوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
که راه توحید آشکار است و نورانى، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.
(آیه 88)- بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددى است بر نفى هر گونه شرک، مىفرماید: «و هیچ معبود دیگرى را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).
این دستورهاى پى در پى که هر کدام دیگرى را تأکید مىکند، اهمیت مسأله توحید را در برنامههاى اسلامى روشن مىسازد.
به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهاى چهار گانهاى از خدا مىکند، که آنها نیز تأکید پى در پى در مسأله توحید است.
نخست مىگوید: «هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«همه چیز جز ذات پاک او فانى و نابود مىشود» (کُلُّ شَیْءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ).
و هنگامى که دانستیم تنها چیزى که در این عالم با