هدایت شده از ستارگان درخشان برخوار
به منا سبت بزرگداشت شهادت: شهید نعمت الله داوری نام پدر: حسینعلی
عملیات: محرم محل شهادت: عین خوش تاریخ تولد: 01/02/1343
تاریخ شهادت: 4/08/1361 سن شهید هنگام شهادت : 18سال ، برگی ازخاطرات شهید : همراه همیشگی"همیشه و همه جا همپای برادرش بود. فعالیت های سیاسی قبل از انقلاب را با او شروع کرد و هر روز بیش تر از پیش نفرت خود را از رژیم شاهنشاهی نشان داد. براندازی حکومت شاهنشاهی هدف و آروزی مشترکشان بود و تا رسیدن به آرزویش لحظه ای از پا ننشست. پس از شهادت برادرش گفت: «من هم به این انقلاب دینی دارم که باید ادا کنم. شاید شهادتم همچون شهادت برادرم طلیعه ای برای بیدار کردن دیگران شود.» و بی صبرانه راهش را در پیش گرفت تا اینکه در عملیات محرم در منطقه عین خوش برای همیشه همراه برادرش شد.خاطره دوم: مناجات در زیر آفتاب"عملیات رمضان تمام شد و هوا در تابستان رو به گرمی گذاشت. در شهرک دارخوئین بقدری هوا گرم شد که کسی از ساختمان ها خارج نمی شد. در یکی از همان روزهای گرم نزدیک ظهر زیر آفتاب سوزان سجاده انداخته بود و با معنویت خاصی نماز می خواند. می گفت: «می خواهم ببینم می توانم شرایط نماز ظهر امام حسین علیه السلام درروز عاشورا را درک کنم. دوست دارم اینگونه با خدایم صحبت کنم.» هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه وجهت سلامتی رهبرحکیم انقلاب ، امام خامنه ای حفظه الله و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🤲 🌴نشر مطالب ، صدقه جاریه است .🌴
هدایت شده از اطلاعات شهدا
به منا سبت بزرگداشت شهادت:
شهید حسین درّی
نام پدر: رمضان
عملیات: جانباز
محل شهادت: جانباز
تاریخ تولد: 15/09/1347
تاریخ شهادت:05/08/1384
سن شهید هنگام شهادت : 37سال ، برگی ازخاطرات شهید : جا مانده " پنج رفیق بودند که تنها دونفرشان از خیل شهدا جا ماندند. حسین یکی از آن دو بود که سینه اش نه به خاطر جراحتهای ناشی از بمبهای شیمیایی بلکه با داغ فراق از قافله شهدا سوخته بود. سالها بیماری و تنگی نفس را تنها به امید پیوستن به جمع یاران آسمانی اش تحمل کرد تا اینکه بالاخره در شب قدر روح بی قرارش برای همیشه از جسم بیمارش به سمت ملکوت به پرواز در آمد. خاطره دوم : مکبر مسجد " پدرش اما جماعت مدرسه علمیه بود. با تأسی به پدر همیشه جزو اولین افرادی بود که مسجد می رساند. مکبر مسجد بود و همین باعث شده بود از همان بچگی با نماز خو بگیرد. عاشق نماز و مناجات با خدا بود حتی در جبهه و در نزدیکی دشمن. هدیه به ارواح مطهرو منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه وجهت سلامتی رهبرحکیم انقلاب ، امام خامنه ای حفظه الله و هدیه به ارواح مؤمنین و مؤمنات ، الفاتحه مع الصلوات 🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد ٍو َآلِ مُحَمَّد ٍو َعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🤲 لینک گروه دوستان شهدا شهرستان برخوار https://eitaa.com/joinchat/394657979Ca7c78fcd87
🌴نشر مطالب ، صدقه جاریه است .🌴
هدایت شده از یاوران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
✨
💠 تفاوت زیاد شاگرد و یار امام بودن .
⬅️ در زمان امام باقر و امام صادق علیهما السلام ، افرادی (بالغ بر ۵۰۰۰ نفر) در کلاس درس این دو امام بزرگوار حاضر میشدند ، امّا زمانی که از حضرات بزرگوار سؤال میشد که چرا قیام نمیکنند ، میفرمودند ؛👈👈 یار نداریم‼️
👈 به عنوان مثال ، زمانی که سُدیر صِیرَفی از امام صادق عليهالسلام سؤال میکند که شما با این همه شاگرد چرا قیام نمیکنید ، حضرت به هفده گوسفند اشاره کرده و در سخنی با چنین مضمونی میفرمایند ؛ اگر در بین این شاگردان و کسانی که ادّعای یاری ما را دارند ، به تعداد این گوسفندان یار واقعی داشتیم ، قیام میکردیم‼️
📜 از اینگونه روایات نتیجه میگیریم که یار امام بودن، با درسآموزِ کلام امام بودن ، تفاوتهای بسیار دارد .
⬅️ اکنون هم بعضی به نیت علمآموزی و تحصیل دروس دین و عرفان، خود را یار امام و زمینهسازظهور میدانند، اما با نگاه به تاریخ میبینیم که معصومین، شاگردان خود را یار نمیپنداشتند ، تن به درس آموزی از کلام ائمه علیهم السلام میدادند، امّا پای یاری امام که میشد سر باز میزدند.
⬅️ آیا ما مذهبیها که خود را شاگرد مکتب ائمه علیهم السلام میدانیم، به درجهٔ یاری امام زمانمان نائل شدهایم⁉️
💠 ما زمانی به درجهٔ یاری حضرت میرسیم ، که جزء شیعیان واقعی باشیم ، و زمانی شیعهٔ واقعی هستیم ، که مهمترین موضوع زندگیمان ، زمینهسازی حکومت امام زمانمان باشد .
@sadatmahdvi
🔅#پيامبر_اکرم صلىالله عليه وآله:
✍️ إنَّ لِلقُلوبِ صَدَأً كَصَدَإِ النُّحاسِ، فَاجلوها بِالاِستِغفارِ وتِلاوَةِ القُرآنِ؛
💠 دلها نيز همچون مس، زَنگار مى گيرند. پس آنها را با استغفار و تلاوت قرآن، جَلا دهيد.
📚 أعلامالدين، صفحه ۲۹۳
#حدیث_روز
✅ صفحات رسمی استاد رائفیپور و مؤسسه مصاف👇
🔗 @Masaf
🔅#پيامبر_اکرم صلىالله عليه وآله:
✍️ إنَّ لِلقُلوبِ صَدَأً كَصَدَإِ النُّحاسِ، فَاجلوها بِالاِستِغفارِ وتِلاوَةِ القُرآنِ؛
💠 دلها نيز همچون مس، زَنگار مى گيرند. پس آنها را با استغفار و تلاوت قرآن، جَلا دهيد.
📚 أعلامالدين، صفحه ۲۹۳
#حدیث_روز
✅ صفحات رسمی استاد رائفیپور و مؤسسه مصاف👇
🔗 @Masaf
هدایت شده از اطلاعات شهدا
به مناسبت گرامیداشت شهادت : شهید ناصر نریمانی نام پدر: عباس عملیات: محرم محل شهادت: عین خوش تاریخ تولد: 27/04/1344 تاریخ شهادت: 18/08/1361 سن شهید هنگام شهادت : 17 سال ، برگی ازخاطرات شهید : ما سه نفر" تقریباً یک ماه بود که میگفت: «من میخواهم برای اسلام و قرآن به جبهه بروم. و ما میگفتیم: کجا میخواهی بروی؟ آنجا که نقل و نبات تقسیم نمیکنند، آنجا گلوله و آتش است. در آن موقع 17 ساله بود و بالاخره هر چه با او صحبت کردیم فایده ای نداشت. گفت یک رضایت نامه به من بدهید. رضایت نامه را امضا کردم و گفتم مادرت هم باید امضا کند. به مادرش گفتم اگر راضی هستی امضا کن. امضا کرد و بعد زیر آن نوشتیم: «ما سه نفر میخواهیم به «هل من ناصر ینصرنی» امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جواب دهیم.» خاطره دوم :کفش های جبهه " لباس کماندوها را پوشیده بود و رفت. گفت برای خداحافظی به گلستان شهدا بیاییم. به گلستان شهدا رفتیم تا از آنجا اعزامشان کنند. ما ایستاده بودیم تا یک بار دیگر او را ببینیم. یک دفعه دیدیم که جمعیت به هم خورد و در شلوغی جمعیت من و او و مادرش پیش هم آمدیم و همدیگر را دیدیم. بعد هم سوار اتوبوس شد و رفت. مدتی گذشت و کوله پشتی و دوربین و ساعتش را که روی بندش ترکش خورده بود برای ما آوردند و گفتند ممکن است شهید شده باشد. او حتی کفش های جبهه را فقط برای جبهه می پوشید و می گفت: «با این کفش ها فقط تا در خانه می توانم بیایم ولی اگر جای دیگری می خواهم بروم باید از کفش خودم استفاده کنم.»هدیه به ارواح مطهر و منور شهدای اسلام و امام شهدا ، خمینی روح خدا ، قدس الله نفسه الزکیه صلوات
هدایت شده از موسسه مصاف
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ چرا نماز؟ (شماره 19)
🔹 عامل شکست جنیان!
🌷 امام مهدی (ع ) :
هیچ چیز مثل نماز ، بینی شیطان جنی را به خاک نمی مالد و او را خوار نمی کند، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال .
📖 ما أُرْغِمَ أَنْفُ اَلشَّيْطَانِ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنَ اَلصَّلاَةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ اَلشَّيْطَانِ
📚 بحار الانوار، ج ,۵۳ ص ۱۸۲
📱 کانال سبک زندگی متقین:
@mottagheen
🔴 مسجدی که به خاطر یک حبه انگور ساخته شد
🔵 حجت الاسلام قرائتی می فرمود : روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.
همسرش باخنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...
مرد با تعجب میگوید:
تمامش را خوردید؟
زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...
مرد ناراحت شده میگوید:
یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید ؟
الان هم داری میخندی جالب است .
خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...
ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...
همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.
🔹 مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...
به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....
معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،
مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.
همسرش به او میگوید:
کجا رفتی مرد ؟
چرا بی جواب چرا بی خبر؟
مرد در جواب همسرش میگوید..:
هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.
همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....
مرد با ناراحتی میگوید:
شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....
امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،
۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...
🔺 ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،
محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...
🌷 از الان بفکر فردایمان باشیم.
🌹🌹🌹
سلام وخداقوت خدمت اولیاء محترم و حافظان کتاب وحی الهی به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت بانوی دو جهان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وبزرگداشت ایام شهادت برنامه های زیر رامی خواهیم درطول یک هفته برگزارکنیم.تهیه موکب درقسمت مدرسة القرآن ، پذیرایی صبحانه هرروز برای چهل نفر، تهیه میان وعده برای زنگ های استراحت ، برگزاری برنامه معرفتی نسبت به شناخت حضرت زهرا ودفاع ایشان ازحریم ولایت علیهماالسلام، مداحی و سوگواری توسط مداحان اهل بیت علیهم السلام و حافظان کتاب وحی الهی در مراسم صبحگاه ، پوشیدن لباس مشکی درطول این هفته . لذا از تمام اولیاء محترم مخصوصااعضای محترم انجمن مدرسة القران تقاضامندیم جهت بهتر برگزار شدن مراسم کمک ومساعدت لازم رابنمایند.باتقدیم احترام