eitaa logo
قرآن وسنت
239 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
3.6هزار ویدیو
791 فایل
#‌ترتیل‌و‌تفسیر‌قرآن #عترت_ولایت_معصومین #روایات‌و‌داستانهای‌جذاب‌و‌کوتاه #تحلیل_سیاسی #گلچین‌نکات #سیره‌علما #شهدا گاهی#طنز @ghoranvasonat کانال دوم: @dastanezibaa #کانال_داستان_زیبا🌺🌷🌸 کانال سوم: #روانشناسی @ravan110 🌺🌸 تبلیغ و تبادل نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🔶علامه ، اواخر عمر این بیت را می خواند و می کرد: 🎋کاروان رفت وتو درخواب وبیابان در پیش 🎋کی روی؟ ره زِکه پرسی؟چه کنی؟چون باشی؟!
💐ثوابی عظیم💐 ☘☘☘ ✅ نوشیدن و یاد حسین (علیه السلام) کردن 🌷داوود رقی گفت: «در خدمت حضرت صادق (علیه السلام) بودم، آب طلبید و آشامید. 👌همین که آن را میل فرمود دیدم آن قدر کرد تا چشمان مبارکش شد». 🌺سپس به من فرمودند: اى داوود حسین (علیه السلام) را لعنت کند، ‏ اى نیست که نوشیده و حسین (علیه السلام) را یاد نموده و کشنده ‏اش را لعنت کند مگر آنکه منّان صد هزار حسنه براى او منظور مى‏ کند و صد هزار از او محو کرده و صد هزار مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده آزاد کرده و روز حق تعالى او را با قلبى و مطمئن محشورش مى‏ کند. 🔰كامل الزیارات، صص107 و 106. 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🔖اشک بر سید الشهدا علیه السلام 🔸یکی از شاگردان مرحوم کمپانی به اسم مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی که قبل از انقلاب فوت کردند. ایشان مرجع تقلید عام بودند. هرکس از ایشان سوال می کرد که از چه کسی تقلید کند می فرمودند که اعلم آیت الله کمپانی هستند. 🔻 مرحوم آیت الله میلانی کتابی دارند به اسم فضائل الخمسه که فضائل پنج تن را جمع آوری کرده اند. در مقدمه این کتاب نوشته اند که مرحوم آیت الله کمپانی فرمودند امید من به دیوان شعری است که در باره ی اهل بیت سروده ام .ایشان هم دیوان عربی دارد و هم دیوان فارسی. 🔷مرحوم آیت الله میلانی خیلی ولایی بودند. شاگردی داشتند که از وعاظ مشهد بود. شاگرد ایشان می گوید که آیت الله میلانی به من فرمودند شما که به این مجالس برای عزاداری می روید چند تا از جوانان عاشق را برای من بیاور. ایشان می فرماد که من در این هیئت ها گشتم و ده یا پانزده نفر از این جوانان که خیلی عشق و اخلاص داشتند پیدا کردم. این جوانان را به منزل آیت الله میلانی بردم. به آقا خبر دادند که چند تا از این جوانان مخلص آمده اند. ایشان فرمودند یکی یکی بیایند داخل. نفر اول به داخل رفت و هنگام بیرون آمدن چشم های او خیس بود. نفر دوم رفت و بعدی ها به همین ترتیب. آن شاگرد می گوید که اجازه گرفتم و به داخل اتاق رفتم تا ببینم چه خبر است. دیدم آیت الله میلانی در بالای اتاق نشسته اند و یک بقچه که حاوی کفن است در کنار ایشان می باشد. به هرکدام از جوانان که داخل می شدند با یک حالت دلشکسته می گفتند که شما امام حسین (ع) را دوست دارید.می گفت بله. سه یا چهار بار این جمله را تکرار می کردند. اشک این جوان در می آمد. به محض اینکه اشک ایشان جاری می شد می گفت اشک خود را به کفن من بمال تا آقا امام حسین (ع) از من شفاعت کند. به ایشان گفتم که خود شما مرجع و سید هستید. اما گفتند که ما تنها یک حسین فاطمه داریم و امید داریم که ایشان دست ما را بگیرد. واقعاً امید ما به دستگیری امام حسین (ع) است. 📚پایگاه برنامه سمت خدا 🔘پایگاه داستان منبر 👇 http://dastanemenbar.ir/?p=167 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━ @membariha 👈 داستان منبر 🎲 ━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
حکایت شبی عليه السلام ، از کنار زنى تهى دستْ عبور كرد كه كودكانى خردسال داشت و از گرسنگى گريه مى كردند . آن زن ، كودكان را مشغول و سرگرم مى كرد تا بخوابند ، و آتشى زير ديگى كه فقط آب داشت ، روشن کرده بود تا كودكان گمان برند كه در ديگ ، غذايى است كه برايشان مى پَزَد . اميرمؤمنان ، از حال زن آگاه شد . به سوى خانه اش راه افتاد ، در حالى كه نيز با او همراه بود . سپس زنبيلى خرما ، كيسه اى آرد ، مقدارى چربى ، برنج و نان برداشت و بر دوشش نهاد . قنبر خواست آن را بگیرد ، اما حضرت اجازه ندادند . وقتى به خانه ی زن رسيد ، اجازه ورود خواست . زن ، اجازه داخل شدن داد . سپس حضرت مقدارى برنج و چربی را در ديگی ريخت . وقتى كه از پختن آن فارغ شد ، آن را در اختيار كودكان گذاشت و از آنها خواست كه بخورند . وقتى سير شدند ، شروع كرد به دور اتاق گشتن و برای بچه ها صدایى در آوردن ، و آنها مى خنديدند . وقتى از خانه بيرون آمد ، قنبر به حضرت عرض کرد : سرورم ! امرى شگفت ديدم كه علّت بعضى از آن را دانستم و آن ، بر دوش كشيدن توشه براى كسب ثواب بود ؛ امّا علّت گشتن دور خانه و صدا درآوردن را ندانستم ! امیرالمومنین علیه السلام فرمود : «اى قنبر ! من بر اين كودكان ، وارد شدم ، در حالی كه از شدّت گرسنگى مى كردند و از [ طرفی ] دوست داشتم وقت از نزد آنان بيرون می آیم ، از سر سیری بخندند و راهى [ براى خنداندن كودكان] جز آنچه انجام دادم ، نيافتم . 🗂منبع : كشف اليقين ، ص ۱۳۶ https://eitaa.com/alavigorgani http://sapp.ir/alavigorgani
📌اول در روز اول محرم خدمت امام رضا(ع) رسید. حضرت به او فرمود: می دانی امروز چه روزی است؟ وی در پاسخ گفت نه. امام به وی فرمود: امروز روزي است كه به درگاه پروردگارش دعا كرد و خدا دعای او را مستجاب و به يحيى بشارت داد. هر كه اين روز را روزه بدارد و سپس به درگاه خدا كند، خدا مستجاب كند، چنان كه براى مستجاب كرد. سپس فرمود: اى پسر به راستى همان ماهى است كه اهل در زمان گذشته ظلم‏ و جنگ را به خاطر احترامش در آن مى‏ دانستند. اما اين امت اين ماه را نگه نداشتند و نه حرمت پيامبرش را. در اين ماه ذريه او را كشتند و زنانش را كردند و امولش را كردند، خدا هرگز اين گناه آنان را نيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواستی کنی براى (ع) كن كه چون گوسفند سرش را بريدند. اى پسر شبيب: پدرم از پدرش از جدش برايم باز گفت كه چون جدم حسين(ع) كشته شد آسمان خون سرخ بارید. اى پسر شبيب: اگر بر حسين(ع) كنى تا بر گونه ‏هايت روان شود خدا هر گناهى كردى از خرد و درشت و كم و بيش بيامرزد. اى پسر شبيب: اگر خواهى خدا را ملاقات کنی در حالیکه گناهى نداشته باشى حسين(ع) را كن. اى پسر شبيب: اگر خواهى در غرفه ‏هاى ساخته بهشت با خدا(ص) ساكن شوى بر قاتلان حسين كن. 📚صدوق، الأمالي، ص۱۲۹-۱۳۰
🔶مجالس بر ابی عبد الله ع ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔻کانال رسمی آیت الله ناصری 🔷@naseri_ir
ا ﷽ ا ☘پنج گریه‌کننده تاریخ ▪️شیخ صدوق رحمه‌اللَّه در كتاب الخصال، با سندش از امام صادق علیه‌السّلام روایت كرده: افرادى كه بسیار گريه می‌كردند پنج نفر بودند: ، ، ، دختر محمّد صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله و على بن‌الحسين() عليهم‌السّلام ⬅️ اما آدم(علیه‌السلام)، بر(فراق) بهشت آن‌قدر گریه کرد که در دو گونه‌اش اثر گریه‌ای همچون نهر پدید آمد ⬅️ اما يعقوب، بر یوسف (علیهما‌السلام) آن‌قدر گریست تا بینایی خود را از دست داد و به او گفتند:"به خدا سوگند که تو آن‌قدر یاد یوسف می‌کنى تا درمانده شوى، یا بمیرى!". ⬅️ اما يوسف(علیه‌السلام) نیز برای یعقوب(عليه‌السلام) آن‌قدر گریست که اهل زندان اذيت شدند و به او گفتند: یا روز گریه کن و شب آرام باش یا شب گریه کن و روز آرام باش و او نیز یکی از دو پیشنهاد آنان را پذیرفت ⬅️ اما فاطمه(سلام‌الله‌عليها)، بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چنان گریه کرد که مردم مدینه اذیت شدند و به او گفتند گریه‏ زیاد تو، ما را آزار می‌دهد؛ لذا آن‌‌حضرت بر سر قبر شهیدان می‌رفت و هراندازه كه مى‌خواست گريه مى‌كرد ⬅️ اما على بن الحسين عليه‌السّلام بیست سال یا چهل سال بر حسین علیه‌السلام گریه کرد و پيش روى او طعامى گذاشته نمى‌شد مگر اينكه اشک می‌ریخت تا جايى كه يكى از خدمتكارانش به او گفت: يابن رسول اللّٰه فدايت شوم! همانا من مى‌ترسم كه بمیرى. امام در جواب او فرمود: إِنَّمٰا أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْنِي إِلَى اَللّٰهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّٰهِ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ إِنِّي مَا أَذْكُرُ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ . "من از اندوه سخت و غم خويش به سوى خداوند شكايت مى‌برم و از جانب خداوند چيزى را مى‌دانم كه شما نمى‌دانيد. من هيچ وقت قتلگاه فرزندان فاطمه(علیها‌السلام) را به ياد نمى‌آورم مگر اينكه بخاطر آن، گريه گلوگيرم مى‌كند. 📚الخصال ج ۱، ص ۲۷۲ حضرت سلام الله علیها حضرت علیه السلام •┈┈••✾••┈┈•