eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
547 دنبال‌کننده
536 عکس
67 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
از روز ازل به عرش نامش شده حک برداشت ز شوق دیدنش کعبه ترک معنای صراط مستقیـم است ولی قومی به ولایت علی دارد شک! @gida13
نه هر کرمی که دارد پیله یک پروانه خواهد شد نه بعد از لیلی ومجنون کسی افسانه خواهد شد ثباتی بر وفا و راز داری نیست در این شهر نه پیدا تا ابد یک شانه ی مردانه خواهد شد نه بر تن می کند ابریشم احساس عقل اینجا نه گیسوی خیالی در دل شب شانه خواهد شد سرای جمع اضداد است دنیای مدرنیته پر از هیچیم و در یک لحظه پر پیمانه خواهد شد به پرواز خیال انگیز شعرم دلخوشم اما کدامین کرم کال پیله ای پروانه خواهد شد!؟ @gida13
از دست زمانه خون جگر بود جواد(ع) یک عمر اسیر ام شر بود جواد(ع) فرزند غریب الغربا بود ولی در خانه ی خود غریب تر بود جواد(ع) @gida13
مشمول عنایات تو هستیم زیاد با دست پر آمدیم از باب مراد هـر بار گره بوده بـه کاری گفتند یادت نرود ذکر توسل به جواد(ع) @gida13
دلهای عرش و فرش با شادی عجین است پیوندی از افلاکیان روی زمین است «انسیه الحورا» عروس و شاه داماد مولای مظلومان «امیر المومنین» است در سیل تبریک تمام خلق عالم تبریک خالق با دم روح الامین است غیر از علی(ع) در شان زهرا هیچ کس نیست آیینه ی زهرا (س)فقط «حبل المتین» است تصویر زیبایی است در تفسیر این وصل «خیر البریه» خاتم و «کوثر» نگین است دست علی(ع) را گرم می گیرد،از این پس از عشق «بحرالعلم» ،زهرا (س)خوشه چین است عشقی که دارد یازده خورشید با خود در اوج زیبائی است ،زیبا آفرین است @gida13
16.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشد پروانه تا در شعله بی پروا ترین باشد میان پیله اش جان داد تا جان آفرین باشد طناب دار خود را بافت ،تا در بوته ی تقدیر شب اوج حضیض زندگی بالانشین باشد برای تار و پود عشق، روحش پرنیانی شد که دنیا چشم، از گل خنده هایش خوشه چین باشد شراب عشق از روز ازل نوشید تا امروز برای خلقِ یک اعجاز، جان در آستین باشد نشد پروانه اما خواست در تاریخ« شهر بایگ» نگین و «مرکز ابریشم ایران زمین» باشد *اختتامیه جشنواره ابریشم تربت حیدریه.شهر ملی «بایگ» اقامتگاه بوم گردی صخره ای،«رود معجن»۱۴۰۳/۳/۱۸ @gida13
او دست های پر ترک و قلب شاد داشت علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت جز مهربانی از پدرم هیچ‌کس ندید دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت یا روضه بود خانه ی ما یا بساط جشن انگار شعبه از خود باب المراد داشت هر جا گره به کار پدر بود، مادرم ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب جان را گذاشت ،گرچه کمی انتقاد داشت @gida13
بهار زندگی اش را نفس به گریه کشید کسی که روضه ی مکشوفه را به چشمش دید گریست آنکه شنید از حدیث کرب و بلا شکست آنکه به چشمان خویش دید و چشید به چشم دید یلی رفت و اربا اربا شد به تیر و نیزه زمین خورد عاقبت خورشید درون خیمه ی آتش گرفته بود و چقدر به روی خار مغیلان کنار عمه دوید به نیزه دید سر بهترین عالم را و پای عصمت کبری رسیده بزم یزید چگونه می شود از داغ این بلا نشود تمام موی سر کودک سه ساله سپید صبور در غم عظمی کشید قد اما به یاد کرب و بلا قلب او همیشه تپید کسی به یاد ندارد میان مردم شهر کجا و کی ؟پس از آن سیل گریه ها،خندید شکافت قلب علوم و حدیث معرفتش به جان شیعه ی عالم دوباره جان بخشید نداشت طاقت خورشید را زمانه ی ظلم خبر رسید که شد باقر العلوم شهید حرم ندارد و یک روز شیعه خواهد ساخت برای حضرت خورشید بارگاه جدید @gida13
اگر غم می زند سیلی ،گرانی می کند بیداد کجا حب وطن را می برد آزاد مرد از یاد!؟ گلایه بی شمار از گوش کم دارد وطن امروز نخواهد زد ولی با حنجر ابلیس ها فریاد درون هر لباس و مذهب و اندیشه ای قلبش همیشه می تپد در آرزوی میهنی آباد نه پا پس می کشد در التهاب هیچ بحرانی نه هرگز می زند دم از سکوت و قهرِ دشمن شاد جدا از حزب بازی ها و مشق و نسخه پیچی ها برای عزت ایران همیشه رای خواهد داد... @gida13
مشتی دروغ وتهمت وهذیان،جریده ها خوش باورند،یک دل ویکسو عقیده ها بذر عقیمِ عشق ثمر می دهد مگر چشم انتظار معجزه قامت خمیده ها پای درخت خسته لگد مال می شوند آفت گرفته ها و شتابان رسیده ها در گیر ودار قافیه مشتی خزعبلات فارغ ز های وهوی جماعت قصیده ها مست چپاولند و خدا هم نظاره گر نو کیسه ها و تازه به دوران رسیده ها 📚گیدا @gida13
یکباره اگر خدا تو را بالا!!! بُرد در زندگی ات تمامی غمها مُرد!!! مغرور نشو فخر به مردم نفروش زیرا که به یک آه، زمین خواهی خورد... @gida13
دیندار اما در عمل یک مشت لامذهب از کوفیان زخم فراوان خورده این مکتب از آن همه بیعت کننده با سفیر عشق حتی نمانده یک نفر بعد از نماز امشب با سنگ و آتش رفته استقبال از مهمان شهری که پاسخ داده خوبی را به بد اغلب نفرین به دعوتنامه های قوم پوشالی نفرین به عشقی که می افتد این چنین از تب آنقدر اینجا بی وفایی دیده می گوید در سیل اشک انا الیه راجعون بر لب تنها برای غربت خورشید می گرید ای کاش برگردد از این راه بلا یارب لب تشنه از دارالاماره سر نگون شد ماه آغاز شد قبل از محرم غصه ی زینب @gida13