eitaa logo
محمدجوادمنوچهری«گیدا»
549 دنبال‌کننده
529 عکس
67 ویدیو
2 فایل
آئینی ،انقلابی ارتباط @gidamjm
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر هر جمع تا شود،عباس دردها را دوا شود، عباس آمد از آسمان به سمت زمین جلوه ای از خدا شود، عباس قبله اش شد حسین و ممکن نیست از ولایت جدا شود ،عباس آرزویش همیشه این بوده پای مولا فدا شود، عباس تا علمدار سید الشهدا ساقی کربلا شود، عباس وخدا در کنار علقمه خواست تا که حاجت روا شود، عباس هستی اش را گذاشت تا امروز نام مشکل گشا شود، عباس... @gida13
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود... با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود شرمنده   شد زمین و  خجالت کشید آب تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود @gida13
در کرب و بلا محشر کبری شده بود از جوشش خون ،کویر دریا شده بود از سوختن خیام و غارت که گذشت هفتاد و دو گل بر سر نی ها شده بود @gida13
روز عطش و مصیبت عظمی شد از داغ کویر اشک مان دریا شد از ظهر گذشت و‌خیمه سوزان در پیش آقا بشتاب عصر عاشورا شد @gida13
باران اشک و حضرت خورشید، در عطش دریای خون و روضه ی جانسوزتر، عطش فریاد تشنه کامی و امیدِ نا امید شطّ وعمود وفرقِ دوتای قمر ،عطش شش ماهه ،آب،حرمله،خون گریه کن غزل تیر رها سه شعبه ،پدر یا پسر !؟،عطش خورشید سرنگون وحرامی ، خدا کند برخیزد از زمین شه خونین جگر، عطش با نیزه، سنگ ،تیروکمان هرچه می رسید همواره میزدند به بغض از پدر ،عطش اصلا چرا زمین وزمان واژگون نشد خنجر، قفا،قساوت جنس بشر، عطش بر روی نیزه رفت سرش، روبروی ظلم سر خم نکرد حضرت خورشیدِ در عطش @gida13
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگ قبـور عتباتیـم همه در حسـرت امضـای براتیـم همه طوفان زده ایم و در هیاهوی زمین محتاج سفینـة النجـاتیم همه @gida13
تا آب ،خرابه، سایه ای دید ،گریست غم خورد ،چهل سال نخندید ،گریست یک عمر ندای العطش در گوشش از کرب و بلا هرآنکه پرسید، گریست @gida13
دوم علی و خامس اهل بکا شده عمرش تمام غرق سجود و دعا شده صاحب صحیفه است و چهارم امام عشق روشنگر حقایق کرب و بلا شده حتی بدون گنبد و صحن و سرا ،بقیع در احترام اوست که دارالشفا شده شد افتخار مردم ایران که مادرش ایرانی است و همسر خون خدا شده با او بشر به معرفت و حق رسیده است تا با شکوه «خمس عشر» آشنا شده او هم کریم مثل کریمان دیگر است خاک از نگاه اهل کرم کیمیا شده @gida13
بودی علی شبیه علی مقتدا شدی با درد خو گرفته و دار الشفا شدی در کارزار واقعه ی تلخ کربلا از شاهدان غربت خون خدا شدی از حمله ی حرامی و از غارت خیام تا شاهد اسارت و صاحب عزا شدی در بند تب اسیر و در آن بحر سرخ گون تا ناخدای کشتی غرق بلا شدی از کوفه تا به شام،چهل روزِ سیل غم هر ثانیه به درد و غمی مبتلا شدی با خطبه ها و هم قدم زینب علی روشنگر حقایق کرب و بلا شدی خون گریه ها و داغ چهل سال آزگار شد جاودان و بانی این روضه ها شدی زین العباد گشته ای از کثرت دعا با سیل گریه خامس اهل بکا شدی بودی شهید زنده ی دشت بلا ولی مسموم زهر گشتی و حاجت روا شدی چون مجتبی (ع)و باقر(ع) و صادق(ع) ،امام عشق بی بارگاه و گنبد و صحن و سرا شدی... @gida13
قسم به شب که شنیده است های های مرا کسی نداشت در این شهر غم هوای مرا میان گریه ی من روزگار می خندد نشسته است به شادی چرا عزای مرا!؟ همیشه دست دلم در حنای تقدیر است گره زده است به اندوه ماجرای مرا درست لحظه ی آخر دَمِ سپیده ی صبح گرفته یک نفر از ره رسیده جای مرا چقدر در تب کوچم ولی نمی شنود برای فیض شهادت خدا دعای مرا دخیل بسته نگاهم در آرزوی وصال حسین(ع) می دهد آخر شبی شفای مرا... @gida13