eitaa logo
دختر باید خانوم باشد
10.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
98 فایل
مداحی رمان شعر داستان کلیپ حجاب عفاف تبلیغات پربازده سفیــــر 313 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/573243688C45fe529fd3 " نشر مطالب صدقه جاریه است "
مشاهده در ایتا
دانلود
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دختــ💕ــــران دهه نودی و دهه هشتادی در مقتل شهید آرمان علی وردی.... روز دختــــــر مبـــ👏ــــارک 🦋اینجا هیات دختران انقلاب در مقتل شهید آرمان علی وردی است... (س) (س) https://eitaa.com/girl_313
🔴 شفیعه روز جزا، حضرت معصومه علیها‌السلام... 🌕 آقا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «آگاه باشید که خدا حرمی دارد و آن مکه است، و پیامبر خدا حرمی دارد و آن مدینه است و امیرالمومنین حرمی دارد و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و فرزندان من بعد از من قم است. آگاه باشید که قم کوفه کوچک ماست. آگاه باشید که بهشت هشت در دارد، سه تای آن به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی در آنجا از دنیا میرود، که همه شیعیان ما با شفاعت او وارد بهشت می‌شوند.» عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکَّهُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَهُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکُوفَهُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکُوفَهُ الصَّغِیرَهُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِأَجْمَعِهِمْ 📗بحارالأنوار، ج ۵۷، ص ۲۲۸ 📗مجالس المومنین، ج ۱، ص ۸۳ (س) (س) https://eitaa.com/girl_313
ای زهرا خانم جاری: 📌 نماز یکشنبه های ماه ذیقعده 🗓 «یکشنبه ۳۱ اردیبهشت آغاز ماه ذیقعده» ▫️استاد 🔶 نماز یکشنبه ذی‌القعده، نماز مستحبی است که در یکی از روزهای یکشنبه ماه ذی‌القعده خوانده می‌شود و فضائل بسیاری از جمله آمرزش گناهان و با ایمان مردن برای آن در روایات آمده است. 🔸برای خواندن این نماز لازم است در یکی از یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده غسل کرده و برای نماز وضو بگیرید (یا قبل از غسل وضو بگیرید) 🔸 سپس دو نماز دو رکعتی مانند نماز صبح به نیت نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده به جای آورید 🔸 در هر رکعت یک بار سوره حمد و سه بار سوره توحید و یک بار سوره ناس و یک بار سوره فلق خوانده می‌شود 🔸پس از پایان چهار رکعت، هفتاد بار استغفار کرده (گفتن ذکری مانند اَستَغفِرُ اللهَ و اَتوبُ إلیه) 🔸آنگاه یک‌بار ذکر لا حول و لا قوة الا بالله بگویید 🔸و در پایان چنین دعا کنید: «یا عَزِیزُ یا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ» 👈 برای این نماز ثواب زیادی ذکر شده، از جمله اینکه رسول اکرم فرمود: هر که این نماز را به جا آورد؛ توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد. .................................. ▫️
9.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واقعا چرا حجاب؟ 👤 امید محمدی سروش 🌀 تهیه و تنظیم: کانال دانشنامه"امیدسروش" (س) (س) https://eitaa.com/girl_313
📷 مدال المپیاد علمی شهید هواپیمای اوکراینی به حرم حضرت معصومه(س) اهدا شد خانواده شهید محمد صالحه از شهدای سانحه هواپیمای اوکراینی ضمن دیدار با آیت‌الله سعیدی امام جمعه و تولیت آستان مقدس قم، مدال نقره المپیاد کامپیوتر کشوری، شهید صالحه را به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها اهدا کردند. (س) (س) https://eitaa.com/girl_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا هر مردی به چهار زن نیاز داره؟ 🔹تابحال به این فکر کردین که چرا می‌گن هر مرد به ۴ زن نیاز داره؟ این سوالو دوربین اخبار مشهد از همشهریامون پرسیده و جوابای مختلفی گرفته. این ویدیو رو ببینید و برای دوستاتون بفرستید
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•💜🧕• بـــانـــــو! رایحه حجابت‌ اگر‌چه دل‌ از‌ اهل‌خیـابـان‌نمی برد... امابدجورخداراعاشق‌میڪند🙂 💛 🦋 🌸 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
*═✧❁﷽❁✧═* خاله اومد ... مادربزرگ رو تحویل دادم و رفتم 🚶‍♂مدرسه ... توی مدرسه ... مغزم خواب بود ... چشم هام بیدار ... زنگ🔔 تفریح... برای چند لحظه سرم رو گذاشتم روی میز ... و با صدای اذان ظهر ... چشم هام 👀رو باز کردم ... باورم نمی شد ... کل ساعت ریاضی رو خواب😴 بودم ... سرم رو بلند کردم ... دستم از کتف خواب رفته بود و صورتم قرمز شده بود ... بچه ها همه زدن زیر خنده😀 و متلک ها شروع شد ... - ساعت خواب ... - چی زده بودی که هر چی صدات کردیم تکان هم نمی خوردی؟ ... همیشه خمار بودی ... این دفعه کلا چسبیدی به سقف😂 ... و خنده ها بلندتر شد ... یکی هم از ته کلاس صداش🗣 رو بلند کرد ... - با اکبری فامیلی یا کسی سفارشت رو کرده؟ ... دو بار که بچه ها صدات کردن ... دید بیدار نشدی گفت ولش کنید بخوابه ... حالا اگه ما بودیم که همین وسط آتیش مون زده بود 😏... - راست میگه ... با هر کی فامیلی سفارش ما رو هم بکن... هنوز سرم گیج بود ... باور نمی کردم که اینطوری بی هوش شده باشم ... آقای اکبری با اون صدای محکم و رساش درس داده بود ... و بچه ها تمرین حل کرده بودن ... اما برای من ... فقط در حد یک پلک بر هم زدن گذشته بود ... قانون عجیب زمان ... برای اونها یک ساعت و نیم ... برای من، کمتر از دقیقه ... رفتم برای نماز وضو بگیرم ... توی راهرو ... تا چشم مدیر بهم افتاد صدام کرد ... - فضلی ... برگشتم سمتش و سلام✋ کردم ... چند لحظه ایستاد و فقط بهم نگاه کرد ... حرفش رو خورد ... - هیچی ... برو از جماعت عقب نمونی ...😑 ظهر که رسیدم خونه ... هنوز بدجور خسته بودم ... دیگه رمق نداشتم ... خستگی دیشب ... مدرسه و رفت و آمدش... دهن روزه و بی سحری ... چند دقیقه همون طوری پشت در نشستم ... تمرکز کردم روی صورتم ... که خستگی چهره ام رو مخفی کنم ... رفتم تو ... خاله خونه بود ... هنوز سلام نکرده ... سریع چادرش رو سرش کرد ... - چه به موقع اومدی ... باید برم شیفتم ... برای مامان یکم سوپ آورده بودم ... یه کاسه 🍲هم برای تو گذاشتم توی یخچال ... افطار گرم کن ... می خواستم افطاری هم درست کنم ... جز تخم مرغ🥚 هیچی تو یخچال نبود ... می سپارم جلال واست افطاری بیاره ... و ... قدرت اینکه برم خرید رو نداشتم ... خاله که رفت ... منم لباسم رو عوض کردم ... هنوز نشسته بودم ... که مادربزرگ با شوک درد از خواب پرید ... چقدر به اذان مونده بود ... نمی دونم ... اما با خوابیدن مادربزرگ ... منم همون پای تخت از حال رفتم ... غش کرده بودم ... دیگه بدنم رمق نداشت که حتی انگشت هام رو تکان بدم ... خستگی ... گرسنگی ... تشنگی ... صدای اذان بلند شد ... لای چشمم رو باز کردم ... اما اصلا قدرتی برای حرکت کردن نداشتم ... چشمم پر از اشک 😭شد... - خدایا شرمندتم ... ولی واقعا جون ندارم ... و توی همون حالت دوباره خوابم برد ... ضعف به شدت بهم غلبه کرده بود ... باغ سرسبز و بی نهایت زیبایی بود ... با خستگی تمام راه می رفتم که صدای آب 💦... من رو به سمت خودش کشید ... چشمه زلال و شفاف ... که سنگ های رنگی کف آب دیده می شد ... با اولین جرعه ای که ازش خوردم ... تمام تشنگی و خستگی از تنم خارج شد ... دراز کشیدم و پام رو تا زانو ... گذاشتم توی آب ... خنکای مطبوعش ... تمام وجودم رو فرا گرفت ... حس داغی و سوختگی جگرم ... آرام شد ... توی حال خودم بودم و غرق آرامش ... که دیدم جوانی🧑‍🦱 بالای سرم ایستاده ... با سینی پر از غذا ... تقریبا دو ساعتی از اذان گذشته بود که با تکان های آقا جلال از خواب بیدار شدم ... چهره اش پر از شرمندگی ... که به کل یادش رفته بود برام غذا بیاره ... آخر افطار کردن ... با تماس مجدد خاله ... یهو یادش اومده بود ... اونم برای عذرخواهی واسم جوجه کباب🍗 گرفته بود ... هنوز عطر و بوی اون غذا ... و طعمش توی نظرم بود ... یکم به جوجه ها نگاه کردم ... و گذاشتمش توی یخچال ... اونقدر سیر بودم ... که حتی سحر نتونستم چیزی بخورم ... توهم بود یا واقعیت⁉️ ... اما فردا ... حتی برای لحظه ای گرسنگی و تشنگی رو حس نکردم ... خستگی سخت اون مدت ... از وجودم رفته بود ... و افتخار خورده شدن ... افطار فردا ... نصیب جوجه های داخل یخچال شد ... هر چند سر قولم موندم ... و به خاله نگفتم ... آقا جلال کلا من رو فراموش کرده بود ... ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویژگی‌های منحصر به‌ فرد دختران از نگاه امام صادق علیه السلام (س) (س) https://eitaa.com/girl_313