هدایت شده از 🌷عصرظهور🌷
جمعه های تکراری...
سیل چشمانم باز از فراقت جاریست...
خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست...
در پی قافیه ها چه پریشان ماندم...
قافیه در شعرم با حضورت جاریست...
به هوایت آقا بغض کرده شعرم...
آسمانش انگار نم نمک بارانیست...
دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست...
نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست...
در فراغت آقا چشم در راهم من...
گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست...
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""
🔰🌤🔰🌤🔰🌤🔰🌤
✍
پدرم دلواپسِ آیندهی خواهرم است، اما حتی یکبار هم اتفاق نیفتاده که با هم به کافی شاپ بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند.
خواهرم نگران فشار خون پدرم است؛اما حتي يك بار هم نشده خواسته هايش را به تعويق بيندازد تا پدر كمي احساس آرامش كند.
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمیبرد. اما حتی یکبار هم نشده که با من در موردِ خوشبختیام صحبت کند و بپرسد: فرزندم چه چیزی تو را خوشحال میکند؟
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار میشوم. اما حتی یکبار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
ما از نسلِ آدمهای بلاتکلیف هستیم.
از یکطرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ میشود،
از طرف دیگر، وقتی به هم میرسیم، لالمانی میگیریم!
انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در مورد احساس مان بگوئیم!
راستی چرا؟!!
کانال دختــر باید خانـــوم باشد
@dokhtarbayadkhanoombashad