🌷 #دختر_شینا – قسمت 0⃣4⃣
✅ فصل یازدهم
💥 توی راهرو که رسیدم، دیگر اختیار دست خودم نبود. نشستم کنار دیوار. پرستار دستم را گرفت، بلندم کرد و گفت: « بیا با دکترش حرف بزن. »
مرا برد پیش دکتری که توی راهرو کنار ایستگاه پرستاری ایستاده بود. گفت: « آقای دکتر، ایشان خانم آفای ابراهیمی هستند. » دکتر پروندهای را مطالعه میکرد، پرونده را بست، به من نگاه کرد و با لبخند و آرامشی خاص سلام و احوالپرسی کرد و گفت: « خانم ابراهیمی! خدا هم به شما رحم کرد و هم به آقای ابراهیمی. هر دو کلیهی همسرتان به شدت آسیب دیده. اما وضع یکی از کلیههایش وخیمتر است. احتمالاً از کار افتاده. »
💥 بعد مکثی کرد و گفت: « دیشب داشتند اعزامشان میکردند تهران که بنده رسیدم و فوری عملشان کردم. اگر کمی دیرتر رسیده بودم و اعزام شده بودند، حتماً توی راه برایشان مشکل جدی پیش میآمد. عملی که رویشان انجام دادم، رضایتبخش است. فعلاً خطر رفع شده. البته متأسفانه همانطور که عرض کردم برای یکی از کلیههای ایشان کاری از دست ما ساخته نبود. »
💥 چند روز اول تحمل همه چیز برایم سخت بود؛ اما آرامآرام به این وضعیت هم عادت کردم. صمد ده روز در آن بیمارستان ماند. هر روز صبح زود خدیجه و معصومه را به همسایهی دیوار به دیوارمان میسپردم و میرفتم بیمارستان، تا نزدیک ظهر پیشش میماندم. ظهر میآمدم خانه، کمی به بچهها میرسیدم و ناهاری میخوردم و دوباره بعدازظهر بچهها را میسپردم به یکی دیگر از همسایهها و میرفتم تا غروب پیشش میماندم.
💥 یک روز بچهها خیلی نحسی کردند. هر کاری میکردم، ساکت نمیشدند. ساعت یازده ظهر بود و هنوز به بیمارستان نرفته بودم که دیدم در میزنند. در را که باز کردم، یکی از دوستان صمد پشت در بود. با خنده سلام داد و گفت: « خانم ابراهیمی! رختخواب آقا صمد را بینداز، برایش قیماق درست کن که آوردیمش. »
با خوشحالی توی کوچه سرک کشیدم. صمد خوابیده بود توی ماشین. دو تا از دوستهایش هم اینطرف و آنطرفش بودند. سرش روی پای آن یکی بود و پاهایش روی پای این یکی. مرا که دید، لبخندی زد و دستش را برایم تکان داد. با خنده و حرکتِ سر سلام و احوالپرسی کردم و دویدم و رختخوابش را انداختم.
💥 تا ظهر دوستهایش پیشش ماندند و سربهسرش گذاشتند. آنقدر گفتند و خندیدند و لطیفه تعریف کردند تا اذان ظهر شد. آنوقت بود که به فکر رفتن افتادند. دو تا کیسهی نایلونی دادند دستم و دستور و ساعت مصرف دارها را گفتند و رفتند. آنها که رفتند، صمد گفت: « بچهها را بیاور که دلم برایشان لک زده. » بچهها را آوردم و نشاندم کنارش. خدیجه و معصومه اولش غریبی کردند؛ اما آنقدر صمد ناز و نوازششان کرد و پی دلشان بالا رفت و برایشان شکلک درآورد که دوباره یادشان افتاد این مرد لاغر و ضعیف و زرد پدرشان است.
🔰ادامه دارد...🔰
23.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُك
فرازی از مناجات شعبانیه با نوای سید مصطفی الموسوی
#شعبان
#ماه_شعبان
@girl_313
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_نساء_آیه_ ۱۲۵
بهترین دینداری و صحیح ترین روش دینداری
کسی در دینداری بهتر از همه است که تمام وجود خود را بدون چون وچرا تسلیم دستورات دین خدا کرده و کارهای نیک انجام دهد و پیرو آیین و روش حق گرای حضرت ابراهیم علیه السلام باشد
وخداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را بعنوان دوست صمیمی خود انتخاب کرد
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز هشتاد وششم
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه28 : جواب نامه معاويه، که یکی از نیکوترین نامه های امام (علیه السلام) است که پس از جنگ جمل در سال٣٦ هجری نوشته اند.
1⃣ افشای ادعاهای دروغين معاويه
🔻پس از ياد خدا و درود، نامه شما رسيد كه در آن نوشتيد خداوند محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را برای دينش برگزيد و با يارانش او را تاييد كرد، راستی روزگار چه چيزهای شگفتی از تو بر ما آشكار كرده است تو می خواهی ما را از آن چه خداوند به ما عنايت فرمود آگاه كنی؟ و از نعمت وجود پيامبر با خبرمان سازی؟ داستان تو كسی را ماند كه خرما به سرزمين پرخرمای (هجر) برد. يا استاد خود را به مسابقه دعوت كند و پنداشتی كه برترين انسانها در اسلام فلان كس و فلان شخص است؟ چيزی را آورده ای كه اگر اثبات شود هيچ ارتباطی به تو ندارد و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمی شود، تو را با انسانهای برتر و غير برتر، سياستمدار و غير سياستمدار چه كار است؟ اسيران آزاده و فرزندشان را چه رسد به تشخیص امتيازات ميان مهاجران نخستين و ترتيب درجات و شناسایی منزلت و مقام آنان. هرگز خود را در چيزی قرار می دهی كه از آن بيگانه ای، حال كار بدينجا كشيد كه محكوم حاكم باشد؟ ای مرد چرا بر سر جايت نمی نشينی؟ و كوتاهی كردن هايت را به ياد نمی آوری ؟ و به منزلت عقب مانده ات باز نمی گردی؟ برتری ضعيفان و پيروزی پيروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطی دارد؟ تو همواره در بيابان گمراهی سرگردان و از راه راست روی گردانی.
2⃣ فضائل بنی هاشم
🔻آيا نمی بينی؟ (آنچه می گويم برای آگاهاندن تو نيست، بلكه برای يادآوری نعمتهای خدا می گويم)، جمعی از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسيدند؟ و هر كدام دارای فضيلتی بودند؟ اما آنگاه كه شهيد ما (حمزه) شربت شهادت نوشيد، او را سيدالشهداء خواندند و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در نماز بر پيكر او بجای پنج تكبير، هفتاد تكبير گفت، آيا نمی بينی؟ گروهی كه دستشان در جهاد قطع شد و هر كدام فضيلتی داشتند، اما چون بر يكی از ما ضربتی وارد شد و دستش قطع گرديد، طيارش خواندند؟ كه با دو بال در آسمان بهشت پرواز می كند و اگر خدا نهی نمی فرمود كه مرد خود را بستايد، فضائل فراوانی را برمی شمردم كه دلهای آگاه مومنان آن را شناخته و گوشهای شنوندگان با آن آشناست.
3⃣ فضائل بنی هاشم و رسوایی بنی اميه
🔻معاويه! دست از اين ادعاها بردار كه تيرت به خطا رفته است، همانا ما دست پرورده و ساخته پروردگار خويشيم و مردم تربيت شدگان و پرورده های مايند، اينكه با شما طرح خويشاوندی ريختم. ما از طایفه شما همسر گرفتيم و شما از طايفه ما همسر انتخاب كرديد، و برابر با شما رفتار كرديم، عزت گذشته و فضيلت پيشين را از ما باز نمی دارد شما چگونه با ما برابريد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ماست و دروغگوی رسوا از شما، حمزه شير خدا (اسدالله) از ماست و ابوسفيان (اسدالاحلاف) از شما، دو سيد جوانان اهل بهشت از ما و كودكان در آتش افكنده شده از شما و بهترين زنان جهان از ما و زن هيزم كش دوزخيان از شما، از ما اين همه فضيلتها و از شما آن همه رسوايی هاست. اسلام ما را همه شنيده و شرافت ما را همه ديده اند و كتاب خدا برای ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسيده كه خدای سبحان فرمود: «خويشاوندان، بعضی سزاوارترند بر بعض ديگر در كتاب خدا». و خدای سبحان فرمود: «شايسته ترين مردم به ابراهيم كسانی هستند كه از او پيروی دارند و اين پيامبر و آنان كه ايمان آوردند و خدا ولی مومنان است». پس ما يك بار به خاطر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتريم و آنگاه كه مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند تنها با ذكر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر آنان پيروز گرديدند، اگر اين دليل برتری است پس حق با ماست نه با شما و اگر دليل ديگری داشتند ادعای انصار بجای خود باقی است، معاويه تو پنداری كه بر تمام خلفا حسد ورزيده ام؟ و بر همه آنها شورانده ام؟ اگر چنين شده باشد جنايتی بر تو نرفته كه از تو عذرخواهی كنم.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#سلام_امام_زمانم💚✋
السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام...
🍃تمام سلامها و تمام تحیّتها نثار تو باد،
ای مولایی که حقیقت سلام هستی.
و روز آمدنت،
🍃زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی...
سلام بر تو و بر روز آمدنت...
أللَّھُـمَّعَجِّلْلِوَلیِّڪَألْـفَـرَجوَفَرَجَنابِهِ 🤲
💥توصیۀ امام کاظم(علیهالسلام) به کسانی که فرزنددار شدن را به خاطر مشکلات مالی به تأخیر میاندازند
🔻یکی از اصحاب امام کاظم(علیهالسلام) میگوید به آن حضرت نامهای نوشتم و عرض کردم که: «من پنج سال است که از فرزنددار شدن خودداری کردهام؛ به دلیل اینکه همسرم با بچهدار شدنمان مخالف است و میگوید به خاطر نداری، بزرگ کردن آنها برایمان سخت است. نظر شما چیست؟»
✍🏻حضرت در جواب نامۀ من اینگونه نوشتند: «فرزند بخواه (و اقدام کن)؛ چون روزیِ فرزندان را خدا میدهد.»
🔻عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ(علیه السلام): أَنِّي اجْتَنَبْتُ طَلَبَ الْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِينَ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَهْلِي كَرِهَتْ ذَلِكَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ يَشْتَدُّ عَلَيَّ تَرْبِيَتُهُمْ لِقِلَّةِ الشَّيْءِ، فَمَا تَرَى؟ فَكَتَبَ(ع) إِلَيَّ: اطْلُبِ الْوَلَدَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَرْزُقُهُمْ. (کافی، ج6، ص3)
#فرزندآوری
📌تفاوت تبلیغ دین با تبلیغهای دیگر چیست؟
🔻مهمترین کار در تبلیغ دین چیست؟
🔻اگر کسی دین را درست بفهمد، یقیناً انگیزۀ دینداری هم در او ایجاد میشود!
تفاوت تبلیغ دین با بسیاری از تبلیغهای دیگر این است که پیام دین کاملاً مطابق با فطرت انسانها است.
و این یعنی همۀ انسانها، اگر مانع جدی نداشته باشند، میتوانند برای دینداری انگیزهمند شوند.
یعنی اگر کسی دین را درست بفهمد، یقیناً انگیزۀ دینداری هم در او ایجاد میشود؛ هرچند ممکن است به دلیل غلبۀ انگیزههای دیگر بر خلاف انگیزۀ دینداری خود رفتار کند.
پس در اولین و مهمترین گام، باید بدانیم که آنچه لازم است در محتوای تبلیغ به دنبال آن باشیم، این است که دین را بهدرستی به مخاطب خود برسانیم. و اگر این اتفاق بیفتد، حتماً مخاطب ما برای دینداری انگیزهمند خواهد شد!
و اما برای ایجاد فهم درست از دین در مخاطب، مهمترین کار در تبلیغ دین، کشف ارتباط بخشهای مختلف «دین» با بخشهای مختلف «فطرت» انسانهاست. مهمترین و اصلیترین بخش تبلیغ که ما از آن به «تأمین محتوای تبلیغ» تعبیر میکنیم، این است که ما چه بخشی از دین و یا چه ترکیبی از بخشهای مختلف دین را به مخاطب عرضه کنیم و چه بخشی از فطرت او را به او بشناسانیم که در او تولید انگیزه کند. در واقع مهمترین کاری که «علم ایجاد انگیزه» برای ما خواهد کرد «تأمین محتوای تبلیغ» است.
📗 بخشی از کتاب «حلقۀ مفقوده در تولید علم در حوزههای علمیه» اثر علیرضا پناهیان
panahian.ir/post/7543
#حلقه_مفقوده