یا کهفي حین تُعییني المَذاهب...
ای پناه من در زمانی که
راههای گوناگون و بیربط مرا خسته میکند...
#صحیفه_سجادیه
هر کس در درجهی اوّل
باید مراقب دل خود و
سپس مراقب دل مجموعه و
مرتبطانِ به خود باشد.
#مقام_معظم_رهبری
وَ لَا تَشْغَلْنَا عَنْک بِغَیرِک،
وَ لَا تَقْطَعْ عَنْ کافَّتِنَا مَادَّةَ بِرِّک...
و ما را به غیر از خودت مشغول نکن!
و میان ما و سرچشمه احسانت فاصله مینداز...
#صحیفه_سجادیه
خدا رفیقداری و جوانمردی را دوست دارد و خودش بیش از همه اهل رفاقت و مروت است.
وقتی با همه ضعفت به یاد او باشی با همه قدرتش به یادت خواهد بود.
#استاد_پناهیان
✍
#صادق_ترین_دختر
پادشاهی تصمیم گرفت پسر خود را جای خودش بر تخت بنشاند ، اما بر اساس قوانین کشور پادشاه می بایست متاهل باشد. لذا دستور داد صد دختر زیبا جمع کنند ، تا برای پسرش همسری انتخاب کند. آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت طی سه ماه آینده که بهار است، هرکس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از روز بعد دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی می کرد او با مشورت کشاورزان روستایش بذر را در گلدان کاشت ، اما در پایان سه ماه هیچ گلی سبز نشد. خیلی ها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو ، اما او گفت نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو! روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گل هایی زیبا آمدند، سپس از دختر روستایی دلیل نیاوردن گل را پرسید و واقعیت را از او شنید. سپس رو به همه گفت عروس من این دختر روستایی است. قصد من این بود که صادق ترین دختر را بيابم! تمام بذر گل هایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود ، اما همه شما نیرنگ زدید و گل هایی دیگر آوردید ، جز این دختر که حقیقت را آورد. زیباترین منش انسان راستگویی است ...
بهترین نعمت برای مرد بعد از اسلام
پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله:
مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ الْإِسْلَامِ أَفْضَلَ مِنْ زَوْجَةٍ مُسْلِمَةٍ تَسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَیْهَا وَ تُطِیعُهُ إِذَا أَمَرَهَا وَ تَحْفَظُهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا فِی نَفْسِهَا وَ مَالِهِ
برای مرد پس از قبول اسلام، هیچ سودی بهتر و برتر از همسری با یک زن مسلمان نیست؛
زنی که مرد با دیدن او خوشحال شود، هنگامی که او را امر کند اطاعت کند و در غیاب شوهر، حافظ عفت خویش و اموال وی باشد.
کافی، ج 5، ص 327، ح 1