▪️مفهوم عدالت از دید ارسطو
عدالت فضیلت کامل است چون عدل ورزیدن مستلزم بهکار بردن همه فضایل است. عدالت از این جهت نیز فضیلت کامل است که آدمی آن را نه تنها در خویشتن بلکه در ارتباطش با دیگران نیز تحقق میبخشد عدالت یگانه فضیلتی است که خیرش اختصاص به فرد نداشته بلکه دیگران نیز از آن سود می برند زیرا چه بنابر وظیفه قانون گذاری یا یک فرد جامعه وجودش برای دیگران خیر و مفید است
" #ارسطو #اخلاق_نیکوماخوس"
#افلاطون موضوع عدالت را مفهومی اجتماعی سیاسی میداند عدالت به هر معنایی که باشد میتواند یکی از ویژگی های جامعه و نیز فرد انسانی باشد.
به باور افلاطون عدالت نه تنها جزئی از فضیلت انسان است بلکه خصیصه ای است در وجود مردمان که آن ها را مستعد برقرار کردن روابط سیاسی با یکدیگر به منظور تشکیل جامعه های سیاسی می سازد.
#ارسطو نیز مانند #افلاطون عدالت را دارای ویژگی عمومی و به عنوان فضیلت کامل و فراگیر لحاظ میکند. گرچه ارسطو هم درکتاب سیاست خود و هم در کتاب اخلاق نیکوماخوسی راجب عدالت حرف میزند
از دید ارسطو عدالت ملکه ای است که افراد را قادر به انجام دادن اعمال عادلانه میکند و یا به تعبیر دیگر عدالت آن صفتی است که ما را آماده اعمال درست میکند..
ارسطو عدالت را دو نوع میداند. عام و خاص..
عدالت عام معادل فضیلت در بستر اجتماعی اش شکل میگیرد. در کتابش اینگونه میگوید: عدالت محتوای هر فضیلت است. عدالت به معنای عام همان اطاعت از قانون است و انسانی که مطیع قانون نباشد ظالم است. پس این نوع عدالت به معنای احترام و رفتار درسا در تقابل با قوانین است شخصی که آنرا رعایت کند عادل است یا دوباره میتوان به #افلاطون برگشت جوهر عدالت این است هرکسی وظیفه خود را به درستی انجام دهد. عدالت یعنی فضیلتی که عمل افراد و مجموعه ها را هدایت کند
عدالت خاص. یا جزئی که دو گونه است
عدالت توزیعی.
و عدالت جبرانی
عدالت توزیعی به باور ارسطو این عدالت مهمترین و مؤثرترین نوع شمرده میشود زیرا توزیع درآمد.ثروت و مشاغل براساس شایستگی افراد و جامعه انجام میپذیرد و این شایستگی در طبیعت افراد نهفته است.. همه ی انسانهای آزاد برابر لحاظ میشوند. به بیانی راحتر اینکه عدالت توزیعی معطوف انصاف یا تساوی سهم ها《ثروت، دارایی ها 》بین دونفر است.
بنگرید به دیدگاه #آکوئیناس که《اعتقاد داشت الزامات عدالت توزیعى زمانى محقق مى شوند، که هر کس به سهم خود برسد، یعنى هر کس بر حسب منزلت مقام و کارکرد خود به سهم و حق خود برسد؛ اما عدالت در باب مجازاتها عدالت کیفرى یا اصلاحى زمانى محقق مى شود که در حد امکان خسارات وارده به خاطر خطا و اشتباه جبران شود و خساراتى که به خاطر کارهاى خطا پرداخت مى شود متناسب با جرم باشد، البته خود عدالت ایجاب مى کند که هیچ جرمى، هیچ قتلى و هیچ تجاوزى علیه دیگران انجام نگیرد. 》
اما عدالت جبرانی این نوع عدالت اصلاح کننده ی بی عدالتی در عقود و معاملاتی است که بین افراد رخ میدهد ..
عدالت جبرانی بردو نوع است آزادانه و اختیاری هستند و بعضی چیزها غیر اختیاری
مواردی مانند خرید و فروش .ضمانت برای دیگری. قرض. امانت اختیاری اند
به این دلیل که فرد آزادانه آنرا انتخاب کرده.
اما از معاملات غیر ارادی بعضی نهانی اند مواردی مانند. دزدی. فریب دیگری..قتل. در عدالت جبرانی برابری میان افراد رعایت میشود. البته با تناسب عددی ..