هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
درود بر همراهان آموزنده
از دیروز بیاموز...
در امروز زندگی کن...
و به فردا امید داشته باش...
هر روزتان همراه با امید
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
☘
🌀 #پرسش_و_پاسخ (۳۰) | شیوه حمله دشمن در فضای مجازی چگونه است؟
🍃🌹🍃
🔻 اگر بخواهیم مجموعه عملیات روانی دشمن در فضای مجازی را تیتروار بگوییم:
🔸 ارائه آمارهای بی پایه
🔹 دروغ گفتن
🔸تخریب چهره های انقلابی و مورد قبول مردم
🔹کتمان موفقیت های نظام در زمینه نظامی، علمی، خدمات رسانی و زیرساختها
🔸هزار برابر کردن کاستی های کشور برای پمپاژ روحیه ناامیدی و یأس در مردم
🔹تعمیم ضعفها به همه جای کشور
🔸دشمن مشغول کار است؛ آنها هر لحظه در حال ارسال اطلاعات و اخبار گمراه کننده با آمیختن راست و دروغ باهم هستند. براحتی با افکار عمومی مردم ایران بازی می کنند و مردم را دچار خطای در تحلیل می کنند در نتیجه با خطای تحلیل، جای دوست و دشمن را در ذهن مردم عوض می کنند.
🔹آمریکا را بعنوان دوست و حامی مردم، و سپاه و بسیج را بعنوان سرکوبگر و مخالف مردم جا می زنند! دشمن با بمباران گسترده خبری در فضای مجازی، فرصت فکر کردن را از مردم می گیرد.
🔸مردم فکر می کنند آنچه رسانه دشمن می گوید حقایقی از ایران است که رسانه های داخلی سانسور می کنند!
🔺به جای پرسه زدن در فضای مجازی و کانال ها و گروه های مختلف، اندکی بنشینیم و فکر کنیم، باور کنید ذهنها بیدار می شوند.
#روشنگری
#ثامن
#جهاد_تبیین
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
✳️ لحظهی آخر
🔻 #آیت_الله_بهجت میفرمودند انشاءالله ما جوری زندگی کرده و جوری اعمال انجام دهیم که در لحظهی آخر که قرار است #اهل_بیت علیهمالسلام دستگیری کنند نگویند که ما این فرد را نمیشناسیم، او با ما کاری نداشت.
👤 #استاد_مسعود_عالی
📝 #پیادهشده_سخنرانی
#⃣ #معاد #دینداری #اهل_بیت
🇮🇷
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
🔰 شاکله فرهنگ نیازمند نظم و محتوای انقلابی است
🔻 رهبر انقلاب: شاکله و آرایش عمومی فرهنگ در همهی بخشهای گستردهی آن، نیازمند نظم و محتوای انقلابی است. این یگانه وسیلهی مصونسازی فرهنگ عمومی کشور در برابر هجوم فرهنگی و رسانهئی برنامهریزی شدهی بیگانگان بدخواه است.
📜 متن کامل حکم را بخوانید👇🏼
https://khl.ink/f/48989
🇮🇷
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
🌟⛰صبر یعنی پیگیریِ اهدافی که برای خودمان ترسیم کردهایم؛ صبر یعنی با روحیه حرکت کردن و ادامه دادن
المدثر
✅وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
✅ﻭ [ ﺑﺮ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ] ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯ .(٧)
۱۳۹۹/۰۱/۰۳
👈سخنرانی نوروزی امام خامنه ای خطاب به ملت ایران
✴خداوند برای مقابلهی با دشمنیها به پیغمبر دستورالعمل داد؛ از اوّل بعثت، خدای متعال پیغمبر را امر به صبر کرد. در سورهی مدّثّر که جزو همان سورههای اوّلِ بعثت است، میفرماید: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر؛ صبر کن برای خدای خودت. در سورهی مزّمّل که آن هم جزو همان سورههای اوّل قرآن است، میفرماید که «وَ اصبِر عَلیٰ ما یَقولون». در جاهای دیگرِ قرآن هم مکرّراً این معنا هست. در دو جا [میفرماید]: وَ استَقِم کَماٰ اُمِرت؛ استقامت کن؛ هم در سورهی هود هست، هم در سورهی شوریٰ هست. بنابراین، دستورالعمل وارد شده.
حالا صبر یعنی چه؟
صبر به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و انتظارِ نتایج و حوادث را کشیدن نیست؛ صبر یعنی ایستادگی کردن، مقاومت کردن، محاسباتِ درست خود را و محاسباتِ دقیق خود را با خدعهگریِ دشمن تغییر ندادن؛ صبر یعنی پیگیریِ اهدافی که برای خودمان ترسیم کردهایم؛ صبر یعنی با روحیه حرکت کردن و ادامه دادن؛ این معنای صبر است. اگر چنانچه این ثابتقدم بودن و مقاومت کردن، با عقل و تدبیر و مشورت همراه بشود -همچنان که در قرآن هست «اَمرُهُم شوریٰ بَینَهُم»- قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد. بنده البتّه با قاطعیّت عرض میکنم که ملّت ایران ملّت صبوری است؛ نشان دادهاند که صبر دارند. ما مسئولین البتّه گاهی بیصبری کردهایم، ولی ملّت نه؛ ملّت کاملاً صبور بودهاند
✍#رجبعلی_بازیاد
🇮🇷
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
حاج آقای قرائتی: بزرگواری تعریف میکرد:
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم!!
ناگهان پدرت گفت:
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد.
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد.
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته، آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم.
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند، من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حوالهی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید، و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
یکی از رفقا رفته بود سایت دیوار یه اطلاعیه همینطوری زده بود که یه خونه هست با ۱۰ میلیون پیش و ۲۰۰ اجاره تو قم...
میگفت در عرض ده دقیقه ۶۰ نفر تو چت، پیام دادن ما خونه میخوایم و چهار نفرم زنگ زدن...
🔻نفر اولی که زنگ زد گفت طلبهام با دوتا بچه، یک هفتس جا نداریم و تو جمکرانیم. تو رو خدا بده بما.
🔻نفر دوم خانوم یکی از شهدای مدافع حرم بود که گفت تا آخر ماه باید تخلیه کنم.
🔻سومی، گفت بدش من ۴۰ میلیون. یعنی چهار برابر قیمت. میگفت ۵ تا بچه دارم هر جا رفتم خونه بهم ندادن.
🔻نفر چهارم گفت اثاثیهم تو کوچهس تا جا پیدا کنم.
این اتفاق همزمان بود با این قضیه که فردی در تهران شناسایی شد، حدود دههزار منزل مسکونی خالی داره. فقط خالیهاش انقدره...
حضرت نوح (ع)، حدود ۲۵۰۰ سال عمر کرد. که حدود ۹۵۰ سالش دوران نبوتش بود. بهش گفتن آخه یه خونهای چیزی بساز، میفرمود، دنیا خیلی کوتاهه، ارزش ساختن خونه نداره. میگن اواخر عمر یه آلونک ساخت وقتی میخوابید، پاهاش بیرون آلونک قرار میگرفت. وقتی هم ملکالموت اومد جانش رو بگیره، گفت میتونم برم تو سایه؟ وقتی رفت تو سایه فرمود، کل عمرم اندازه همین فاصله که از آفتاب اومدم تو سایه گذشت.
یکی نبود بگه، آخرالزمان یه سری آدما میان، شاید ۷۰سال هم عمر نکنن. بعد یه سریاشون میرن بُرج میسازن، یه سری دههزارتا دههزارتا خونه خالی دارن...
یه داستان زیبا هم خاتمه بحثم بگم
تو یه روستایی یه آدم مومنی کلی زمین و باغ و گوسفند داشت. قحطی اومد همه چیشو از دست داد. دیدن اصلا ناراحت نیست. بهش گفتن چرا بیخیالی؟ گفت تا الان خدا با این باغ و گوسفندا روزیمو میداده، از الان به بعد هم میده. خدا باید الان فکر کنه چجوری روزیمو بده. من چرا ناراحت باشم.
تو رزق و روزی به خدا اعتماد کنیم...
✍ حسین دارابی
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
🔹 شیخ حسین انصاریان در خاطره ای از #علامه_جعفری رحمت الله علیه اینگونه نقل می کند:
یک روز بعدازظهر تلفن زنگ زد، برداشتم و دیدم استاد باکرامت، عالم کمنظیر، فیلسوف الهی، علامهٔ جعفری است. به من گفت: حسین، کاری نداری؟ گفتم: نه، امرتان؟ گفت: بلند شو به خانهٔ ما بیا! خب از این طرف تهران، شرق به غرب، حدود بلوار آیتالله کاشانی رفتم. تنها بود، گفت: چه خوب شد آمدی! امشب دوازده شب دارند من را بهخاطر بیماری به بیمارستان میبرند، احتمال میدهم برنگردم؛ تو را خواستم تا یک چیزی به تو بدهم و یک چیزی بگویم.
یک پولی را درآورد و به من داد و گفت: این را چهار قسمت کن و بعد از رفتن من، هر جا خودت صلاح دیدی که هزینه شود، هزینه کن. گفتم: چشم! گفت: پس آنچه که میخواستم به تو بدهم، دادم؛
اما یک چیزی میخواهم به تو بگویم. تو من را میشناسی و از سال پنجاه با هم رفیق بودهایم، درست است؟ گفتم: بله! گفت: رفتوآمد هم با هم زیاد داشتهایم؛ جای این را من غیر از تو نداشتم که بگویم، وگرنه میگفتم. خیلی استاد دانشگاه با من و خانوادهام رفیق هستند، ولی جای آن تو هستی. فرمود: من تا الآن نماز قضا ندارم، روزهٔ قضا ندارم، حج را رفتهام و در عبادتم بدهی ندارم؛ اما همهٔ عباداتم را که دارم میروم، اینها را کنار گذاشتهام و گفتهام بروید، نمیخواهم پیش من باشید؛ هیچ امیدی به شما ندارم! این یک مسئله بود.
چند سال در قم درس خواندهام، بعد به نجف رفتهام و بزرگترین استادها مثل آقا شیخ مرتضی طالقانی، آیتاللهالعظمی خوئی، این آدم کمنظیرِ در علم را دیدهام. الآن که میخواهم به خارج بروم، به عمر تحصیلم هم گفتهام کنار بروید که هیچ امیدی به شما ندارم؛
اما خیلی طلبه و دانشگاهی را درس دادهام و بالاخره آنها با زبان من با اسلام، با حکمت و با قرآن آشنا شدهاند. حالا که 73-74 ساله هستم، به آنها هم گفتهام دارم میروم، شما هم من را رها کنید و کنار بروید که ابداً به شما امیدی ندارم.
بعد به من گفت: حسین، میدانی امیدِ صد درصد من به قیامتم که هیچ نگرانیای ندارم، به چیست؟ گفتم: نه استاد! گفت: فقط به #ابیعبدالله است.
📆 سالروز درگذشت علامه و فیلسوف محمدتقی جعفری (ره) گرامی باد.
هدایت شده از حفظ و دفاع از خون شهداء
20 - Menshavi [Hamd] [Baghare 1-4] - @TelavatZibaQuran.mp3
8.06M
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾
مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾
إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ
غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾
🧡 تلاوت زیبا و بی نظیر سوره مبارکه فاتحه و آیات 1 تا 4 سوره مبارکه بقره با صدای ملکوتی استاد محمد صدیق منشاوی
💌 صبح شما منور به نور قرآن 🌺
💌هدیه به روح مؤمنین 🌺
#پنجشنبه_های_قرآنی