eitaa logo
حفظ و دفاع از خون شهداء
415 دنبال‌کننده
90.1هزار عکس
64.1هزار ویدیو
315 فایل
باسلام هدف از کانال مقابله با جنگ فرهنگی و نرم دشمن به سبک زندگی شهدایی _ زنده نگه داشتن یادونام شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
✳ «به من چه» نداریم! 🔻 یک نفر در مشغول می‌شود، مرتکب می‌شود. یکی نگاه می‌کند. می‌گوید به من چه، دیگری می‌گوید من و او را که در یک قبر دفن نمی‌کنند، فکر نمی‌کند که مَثل جامعه، مَثل کشتی است، اگر در یک کشتی آب وارد بشود، ولو از جایگاه یک وارد شود، تنها آن فرد را غرق نمی‌کند بلکه همه‌ی مسافرین را یک‌جا غرق می‌کند.» 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۲۷۸ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل توهین "مکرون" به پیامبر اسلام 🎥 پیش‌بینی چند دهه پیش نویسنده معروف ایرلندی از زبان 👈من پیش‌بینی میکنم که اروپای فردا به دین محمد(ص) گرایش پیدا خواهد کرد. ✍پ.ن: رشد جمعیت مسلمانان فرانسه به ۸.۱ درصد رسیده و در مقابل رشد بقیه ادیان نهایتا ۲درصد بوده است. با توجه به این آمار رشد مسلمانان، تا سال ۲۰۲۵، از هر ۵ فرانسوی، یک نفر به دین پیامبر گرامی اسلام خواهد بود و با این رشد غیرقابل توقف، ۴ دهه بعد، فرانسه یک کشور اسلامی خواهد شد. 💠 @Sepahiy.. اخبار سپاه پاسداران
✳ سطح معرفت‌تان را بالا ببرید! 🔻 عزیزان من! سقف خودتان را سایت‌های سیاسی و اوراق روزنامه‌ها و پرسه‌زدن در سایت‌های گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما این‌ها نیست. سطح معرفت را بالا ببرید. با ، با نوشتجات مرحوم ، با نوشتجات فضلای بزرگی که خوشبختانه امروز در حوزه‌های علمیه حضور دارند، آشنا شوید. سطح بالا برود؛ این یکی از کارهاست که حتماً لازم است. به نظر من آن کاری که مهم است انجام بگیرد، است. 👤 🗓 بیانات در دیدار دانشجویان ۱۳۹۱/۰۵/۱۶ ☑️
✳ مشکل از دینداری ماست! 🔻 اگر شما زنجیرچرخ یک دوچرخه را از چرخ‌دنده‌ی آن جدا کنید، این دوچرخه دیگر نمی‌تواند کار کند؛ چون یک جزء آن در جایگاه اصلی خودش قرار ندارد. لذا چون ارتباط بین اجزاء قطع شده است، کل سیستم کار نمی‌کند. نمی‌شود خواند ولی و نداد؛ و یا نکنیم و بعد مدعی باشیم که نیاز اجتماعی ما را تأمین نمی‌کند. 🔸 دین یک سیستم نیست، بلکه یک اکو سیستم است. دین یک پدیده‌ی مکانیکی نیست، بلکه یک اُرگانیک است. دین مجموعه‌ای حیات‌دار و زنده است. استاد (ره) می‌فرمایند: دین یک کُل تجزیه‌ناپذیر است. در معنای آیه‌ی شریفه‌ی «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ... » (الرّوم، ۴۱) یعنی قطع ارتباط میان اجزاء دین که به‌واسطه‌ی عمل‌نکردن مردم صورت می‌گیرد. اگر نیازهای فردی، اجتماعی، روحی، روانی و... ما برآورده نمی‌شود، مشکل از دین نیست، مشکل از ماست. 📚 برگرفته از کتاب «مثل این‌که...» 📖 صفحات ۵ و ۶ 👤 فهیمه بیرانوند
✳ اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» چه كنم؟ 🔻 حدیث معروفی است كه زیاد شنیده‌اید. می‌گوید: من یك بار در خدمت علیه السلام به‌سوی مكه می‌رفتم. رسیدیم به مسجد شجره و از آن‌جا محرم شدیم. وقتی كه امام خواست لبیک بگوید و محرم بشود، من به چهره‌ی او نگاه كردم، دیدم رنگ از صورت مباركش پریده، می‌خواهد [لبیک] بگوید ولی مثل این‌كه صدا در گلویش می‌شكند. آن‌قدر خوف بر او مستولی شده كه نزدیك است از مركب به زمین بیفتد. من رفتم جلو. فهمیدم از خوف خداست، عرض كردم: آقا! بالاخره تكلیف است، باید بگویی. گفت: چه می‌گویی؟! معنای لبیک این است كه خدایا من همان بنده‌ای هستم كه دعوت تو را اجابت كرده‌ام. اگر در جوابم گفته شود «لا لبیك» من چه بكنم؟ 👤 📚 ج۱ 📖 ص ۶۵ 🇮🇷
✳️ ای نفْس عباس، می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی! 🔻 تجلی‌دادن ، این عاطفه‌ی انسانی‌ و اسلامی، یکی از وظایف حادثه‌ی بوده است و گویی این نقش به‌عهده‌ی گذاشته شده بود. ابوالفضل بعد از آنکه چهارهزار مأمور شریعه‌ی فرات را کنار زده است، وارد آن شده و اسب را داخل آب برده است به‌طوری که آب به زیر شکم اسب رسیده‌ و ابوالفضل می‌تواند بدون اینکه پیاده شود، مشکش را پر از آب بکند. همین‌که مشک را پر از آب کرد، با دستش مقداری آب برداشت و آورد جلوی‌ دهانش که بنوشد، دیگران از دور ناظر بودند، آن‌ها همین‌قدر گفته‌اند: ما دیدیم که ننوشید و آب را ریخت. 🔺 ابتدا کسی نفهمید که چرا چنین کاری کرد. تاریخ می‌گوید: فذکر العطش الحسین... یادش افتاد که‌ برادرش تشنه است، گفت شایسته نیست حسین در خیمه تشنه باشد و من آب‌ بنوشم. حالا تاریخ از کجا می‌گوید؟ از اشعار ابوالفضل، چون وقتی که‌ بیرون آمد، شروع کرد به رجز خواندن، از رجزش فهمیدند که چرا ابوالفضل‌ تشنه آب نخورد، رجزش این بود، خودش با خودش حرف می‌زند، خودش را مخاطب قرار داده می‌گوید: ای‌ نفْس عباس! می‌خواهم بعد از حسین زنده نمانی، تو می‌خواهی آب بخوری و زنده بمانی؟ عباس! حسین در خیمه‌اش تشنه است و تو می‌خواهی آب گوارا بنوشی؟ به خدا قسم، رسم نوکری و آقایی، رسم برادری، رسم داشتن، رسم چنین نیست. 👤 📚 | ج۱ 📖 ص ۳۹۱
کلام استاد ره🔻 ☑️ عصر تاسوعا 🔹شمر با هزار نفر در همین روز تاسوعا وارد کربلا شد. دستور ابن زیاد هم بسیار اکید و شدید بود که به سرعت و فوریت باید اجرا بشود. عصر روز نهم است. عمر سعد برای اینکه از شمر کم نیاورده باشد و برای اینکه نزد ابن زیاد شهادت بدهند که دستور شما را خیلی خوب اجرا کرد فورا دستور داد که به لشکریان بگویید که حرکت کنند و همین الآن حمله کنند. 🔸نزدیک غروب آفتاب است. اباعبدالله (ع) در آن وقت در جلو یکی از خیمه‌ها در حالی که شمشیر را روی زانوهایش گذاشته و نشسته بود و دستهایش را روی شمشیر و سرش را روی دستش تکیه داده بود خوابش برده بود. یک وقت صدای همهمه لشکر و صدای سم اسبها و صدای بهم خوردن اسلحه برخاست، و سی هزار نفر مکمَّل شده بودند، درست مثل دریایی که موج بزند و بخروشد. اینها هم که [افراد جنگاورشان] یک جمعیت 72 نفری بودند که برخی از آنها هم بچه بودند. همه نفوسشان، زن و مرد و بچه‌شان شاید به صد نفر نمی‌رسید. آنها دور تا دور اینها بودند، حلقه را تنگ‌تر و تنگ‌تر کردند. 🔹این صدا که پیچید، زینب(س) در درون یک خیمه بود، فورا بیرون دوید ببیند چه خبر است. تا این وضع را دید آمد سراغ اباعبدالله. آرام دست روی شانه اباعبدالله گذاشت، عرض کرد: برادر جان! این صداها را نمی‌شنوی؟ اباعبدالله سر را بلند کرد ولی بی‌اعتنا به این وضع. ظاهراً در همین جاست که فرمود: الآن در عالم رؤیا جدّم پیغمبر را در خواب دیدم و به من فرمود: حسینم! تو عن‌قریبٍ به من ملحق خواهی شد. (حالا اینجا ببینید دیگر زینب چه حالی پیدا می‌کند!) فورآ اباعبدالله از جا حرکت کرد و فرمود: برادرم عباس بیاید. اباالفضل آمد با دو سه نفر از بزرگان و خیار صحابه که از مشاهیر دنیای اسلام بودند، مثل جناب حبیب بن مظهّر و جناب زهیر بن القین. اینها همه صحابه پیغمبر بودند. فرمود: برادر! برو ببین چه تازه‌ای است، چه خبر است، سرشب وقت غروب اینها از ما چه می‌خواهند؟ 🔸ابی‌الفضل با این دو سه نفر رفتند و در مقابل لشکر ایستادند و اعلام کردند: بایستید، با شما حرف داریم. آنها هم ایستادند. فرمود: چه شده است، چه می‌خواهید؟ گفتند: امر قاطع از امیر ابن زیاد رسیده است که حسین باید یکی از دو کار را انتخاب کند: یا تسلیم، کت‌بسته او را تحویل ابن زیاد بدهیم یا جنگ. فرمود: پس شما بایستید، از جای خود تکان نخورید تا من بروم با برادرم در میان بگذارم. ابی‌الفضل می‌داند و شک ندارد که حسین چه راهی را انتخاب کرده است ولی به قدری در مقابل اباعبدالله باادب است که هرگز نمی‌خواهد از طرف خودش حرف بزند، می‌خواهد پیغام اباعبدالله را برساند. برگشت ولی آن دو نفر ایستادند، شروع کردند به صحبت کردن، پند و اندرز دادن، نصیحت کردن. اباالفضل بازگشت و گفت: برادرجان! چنین می‌گویند، حالا هرچه امر می‌فرمایید من همان را بگویم. فرمود: اما تسلیم، محال است من می‌جنگم تا در راه خدا شهید بشوم، ولی فقط یک موضوع هست تو با اینها در میان بگذار و آن اینکه الآن سر شب است، جنگ را بگذارند برای فردا. برادرجان! خدا خودش می‌داند که من که این جمله را می‌گویم نه برای این است که می‌خواهم شهادت را به تأخیر انداخته باشم بلکه می‌خواهم امشب را تا صبح با خدای خودم نماز بخوانم و راز و نیاز کنم. 🔹حضرت ابی‌الفضل برگشتند و فرمودند: برادرم می‌گوید من جنگ را انتخاب کردم ولی ما فقط یک استدعا از شما داریم، می‌پذیرید یا نه؟ و آن این است که امشب را به ما مهلت بدهید. عده‌ای فریاد کردند که خیر مهلت نه، امیر گفته است که بعد از اینکه نامه من رسید معطل نشوید. یک عده هم گفتند چه عجله‌ای است برای امشب، باشد فردا. در میانشان اختلاف افتاد. پسر سعد دید که کار به اختلاف کشیده است و اگر روی نظر خودش پافشاری کند ممکن است که در میان لشکر تفرقه بیفتد و بد بشود. گفت: بسیار خوب، امشب را ما مهلت می‌دهیم تا فردا. 📚آشنایی با قرآن، جلد ۱۰، ص۸۵
✳ چرا حسین(ع) بر دل‌ها حکومت می‌کند؟ 🔻 علیه السلام كه امروز بر دل شما حكومت می‌كند، جهتش اين است كه رنگ زمان به خود نگرفت. نگفت اگر حكومت كند رنگ پيغمبر، اگر حكومت كند رنگ معاويه، اگر حكومت كند رنگ او را بايد بگيريم و چون زمانه اين‌جور شده است، بايد رنگ زمانه را بگيريم! وقتی که به او گفت: یا ! من یک جمله‌ی خیرخواهانه‌ای برای تو دارم، فرمود: بگو. گفت: من مصلحت تو را در این می‌بینم که با یزید بیعت کنی. حضرت نفرمود که این مصلحت و منفعت من نیست، فرمود: در آن موقع چه خواهد شد؟ آن‌وقت باید فاتحه‌ی اسلام را یک‌جا خواند! 👤 📚 📖 ص ۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️با این تربیت، نسل فردا را چگونه بار می‌آوریم؟ ◀️ از تربیت کودکان می‌گوید، موضوعی که کمتر درباره‌اش صحبت کرده‌ایم. از تربیت نسلی که آینده را می‌سازد. کسانی که سرد و گرم زندگی را نچشیده‌اند، بالا و پایین روزگار را نمیدانند و در دامن سختی‌ها پرورش نیافته‌اند؛ طبیعتا نخواهند توانست گلیم خود را از آب بیرون بکشند. 🔸این تربیت، تبعات ناگواری بر جامعه ما دارد. نتیجه‌اش شکنندگی فرزندان ماست و آن‌ها را نه تنها از نظر مادی بلکه از نظر فکری و اخلاقی نیز سست می‌کند تا جایی که توان ایستادگی در برابر کوچکترین فکر و عقیده مخالفی را ندارند. چرا که تعارضی ندیده‌اند، با عقیده‌ای درگیر نشده‌اند و استدلالی برای دفاع از رفتار و اندیشه‌شان ندارند. 🔹چنین فرزندانی چه سودی به زندگی شخصی یا حتی جامعه‌‌شان می‌رسانند؟ آیا دستگاه‌های حاکمیتی(صدا و سیما، آموزش و پرورش و...)برنامه‌ای برای رشد همه‌جانبه فرزندانمان دارند؟ اصلا مسئولیتی در این باره بر دوش خود حس می‌کنند؟ انقلاب ما، انقلابی فرهنگی بود و این سخنان مربوط به اولین روزهای پیروزی انقلاب است؛ از آن زمان تا کنون در راستای این دغدغه چه کرده‌ایم؟
✳ چشم و گوشَت را باز کن! 🔻 از اول را حجت قرار داده است. علیه عقل قیام نکرده. اگرچه غلط است انسان اسم این مردک را جزو سران ادیان و ادیان منسوخه ببرد [ولی به‌عنوان مثال] می‌گوید: کور شو تا جمال مرا ببینی، کر شو تا نغمه‌ی مرا بشنوی. عجب کاری است! این چه جمالی است که آدم باید کور شود تا آن را ببیند و چه صدایی است که آدم باید کر شود تا آن را بشنود؟! ولی قرآن می‌گوید چشمت را باز کن تا جمال مرا ببینی، گوشت را باز کن تا صدای مرا بشنوی، فکرت را باز کن تا حقایق مرا درک بکنی؛ مذمت می‌کند آن‌هایی را که چشم و گوش و فکر خودشان را به کار نمی‌اندازند و یک حالت تسلیم و به خود می‌گیرند. 👤 📚 | ج۱ 📖 صفحات ۸۴ و ۸۵