#نکته_کاربردی_این_هفته: 98/9/22
#اطاعت_از_امام
⬇️⬇️⬇️
#تبعیت_از_ولایت_فقیه
بحث رو این #هفته تا سر مطلب #پاسخ به اشکال نظریه انتصاب تموم می کنیم.
ان شاالله تعالی #هفته_آینده بحث #وجوب تبعیت از #ولی_فقیه یعنی #اطاعت از امام زمان علیه السلام در عصر غیبت کبری رو کامل می کنیم و سپس به چگونگی #انجام منویات #ولی_فقیه خواهیم پرداخت،
ان شاالله تعالی.
✅💞 نکته: هدف ما از طرح بحث #ولایت_فقیه روشنگری درباره #وظیفه ما در #عصر غیبت در #مقابل #مهدی فاطمه سلام الله است.
زیرا شیعه اعتقاد دارد به اینکه #عبادت بدون #ولایت_پذیری مانند نماز بی وضو است.
#ولایت_پذیری یعنی #سرسپردن به #اوامر ولی #بی قید و شرط
#خدایا_کمک_کن_ولایتمدار_باشیم.
🌹✨✨✨ #جمعه_های_عاشقی فرصت خوبیه برای #معرفت افزایی درباره وجود نازنین #غایب همیشه حاضر، وقتی معرفت افزایش پیدا کنه #سنخیت ایجاد میشه و در طول هفته انگیزه و پویایی و امید مضاعف میشه برای #صبر در پیشبرد فعالیت های مرضی #قلب حضرت و موانع و مشکلات مثل #کف روی آب خواهند شد در مقابل #توانایی ما... ( برای طرح تحول بنیادین)
مطالعه شما همراهان گرامی صفحه ی چندم کتاب #انسان_۲۵۰_ساله رسیده؟
ان شاالله برای #دهه_مبارک_فجر از این کتاب نفیس مسابقه خواهیم داشت با اعطای هدیه به نفرات برتر👌🌹
-----~~🍃🌻🍃~~----
با ما همراه باشید
❤️@mahde_mahdavi_goolbargh65118
-----~~🍃🌻🍃~~-----
50.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پس_انداز
#انیمیشن_کودکانه
#قصه_شنبه_این_هفته98/9/23
با کمی ویرایش کلامی و اضافه کردن چند سطرکوچیک، برای نوآموزان ارائه شد این #قصه ی تصویری....
#هدف: آشنایی بیشتر با #همیان_دوستی، ارتقاء سطح کیفی درک مفاهیم تصویری، #تبیین مفهوم اخلاقی_اجتماعی #صبر ، افزایش دقت و تمرکز
این انیمیشن خیلی زیبا و اسلامی کودکانه کار شده فقط کمی مشکل محتوایی داره خیلی کوچیک
#داستانک
" حتماً حکمت خداست"
روزگاری پادشاهی بود که وزیری داشت که همیشه همراه پادشاه بود و هر اتفاق خیر یا شری که برای پادشاه می افتاد، خطاب به پادشاه می گفت:« حتماً حکمت خداست!» تا اینکه روزی پادشاه دستش را با چاقو برید و وزیر مثل همیشه گفت: «بریده شدن دستت حکمتی دارد!»
پادشاه این بار عصبانی شد و با تندی با وزیر برخورد کرد و او که به حکمت این اتفاق باور نداشت، وزیر را به زندان انداخت.
فردای آن روز طبق عادت به شکار رفت، ولی این بار بدون وزیر بود.
پادشاه مشغول شکار بود که عده ای مردان بومی او را گرفتند و خواستند پادشاه را برای خدایانشان قربانی کنند؛ ولی قبل از قربانی کردن، متوجه شدند دست پادشاه زخمی است و آنان تنها قربانی سالم و بدون نقص می خواستند.
به خاطر همین پادشاه را آزاد کردند.
پادشاه به قصر برگشت و پیش وزیر در زندان رفت و قضیه را برای او نقل کرد و گفت:« حکمت بریده شدن دستم را فهمیدم ولی حکمت زندان رفتن تو را نفهمیدم!»
وزیر جواب داد:« اگر من زندان نبودم حتماً با تو به شکار می آمدم و من که سالم بودم به جای شما حتماً قربانی
می شدم.»