مدح#حضرت رقیه سلام الله علیها
🌟
عجب شبی ست كه یك ماه منظر آوردند
برای هاشمیان باز مادر آوردند
ز بس حسین دلش تنگ روی مادر بود
شبیه مادرش این بار دختر آوردند
مثال عمه خود كه افتخار حیدر بود
به دختران جهان دختری سر آوردند
درست مثل زمان تولد زهرا
سه آیه ای به بلندای كوثر آوردند
برای این كه بگیرند گاهوارش را
هزار مریم و آسیه از در آوردند
عجیب نیست كه عباس ماه هدیه كند
شبی كه حضرت زهرای دیگر آوردند
برای این كه غزل های حق شود كامل
سه بیت از صد و چارده غزل در آوردند
اگر چه حضرت زهرا ز نسل احمد بود
رقیه را ولی از نسل حیدر آوردند
از این به بعد صفا در قبیله رایج شد
رقیه آمد و باب همه حوائج شد
رسید تا كه شفاعت كند جزا ما را
رسید تا ببرد تا كویر دریا را
نشست در بغل عمه زینبش گویا
خدیجه در بغلش داشت باز زهرا را
به یوسفی كه ته چاه بود وحی رسید
بگیر دامن شیرین زبان آقا را
ز بس كه آینۀ فاطمه ست این دختر
رسید با نفسش جان دهد مسیحا را
به خنده های قشنگش كه باغ رضوان است
ربوده است دل عمه ها و بابا را
به پای دل برو پشت در امام حسین
كه بشنوی همه دم نغمه های لالا را
برای این كه به افلاك هم سری بزند
مكان بازی خود كرده دوش سقا را
نگاه كن به خودت كشته مرده اش هستی؟
شب ولادت بی بی ست زین جهت مستی
ستاره چون گل سر بود روی گیسویش
حسین فاطمه را غرق گرده از بویش
ملائكه همه خیل سپاه او هستند
فرشته ها همه هستند خادم كویش
اگر كه عشق علی جاری است در رگ هاش
نشان قدرت مولاست روی بازویش
زبان اوست كه دارد نشان تیغ علی
جمال حضرت زهرا نشسته بر رویش
رقیه بود كه نامش یزید را لرزاند
هلال ماه محرم هلال ابرویش
دو گوشوارۀ او هدیۀ علی اكبر
و هدیه های عمو بود هر النگویش
به دور ماه رخش جبرئیل می گردید
و هر كه خورد به چشمش خلیل می گردید
میان چشم ترش كوهی از حیا دارد
رقیه است جلالی به ناكجا دارد
اگر كه جملۀ سربند اوست یا زهرا
برای این كه لبش عطر مرتضی دارد
ز روز اول میلاد او مشخص بود
شبیه عمۀ خود میل كربلا دارد
به خاطر گل روی حسین فاطمه است
نگاه مرحمتی هم اگر به ما دارد
گدایی در او پادشاهی دل هاست
گدائیش قد باغ جنان بها دارد
شبی كه بر سر سجاده می نشیند او
ز خاك تا دل افلاك ردّ پا دارد
اگر كه خادم اویی بناز بر نفست
چرا كه باغ جنان است قمری قفست
سر حسین سر نی گرفت جانش را
گرفت ضربۀ سیلی همه توانش را
كبوترانه رسید و اسیر بابا شد
فراق روی پدر سوخت آشیانش را
چه شد كه از سر مركب به روی خاك افتاد
گمان كنم كه پلیدی برید امانش را
ز ضرب سیلی دشمن كبود شد اما
شكست كعب نی آن روز استخوانش را
همان كه بین طبق دید رأس بابا را
و هدیه كرد به سر، قامت كمانش را
چه شد كه آن زن غساله در شب دفنش
نشُست آن بدن مثل ارغوانش را
چه شد كه سهم نگاهش صد آسمان غم شد
سه سال داشت ولی سرو قامتش خم شد
🌿🌟🌱🌴🌿🌱🌟🌴🌿
شاعر:مهدی نظری
ولادت حضرت #رقیه سلام الله علیها
🌿🌿✨🌿🌿✨🌿🌿✨
تا که خدا به بال ملک پر درست کرد
در آسمان عشق کبوتر درست کرد
با آیه های سوره ی زیبای قدر خود
قدری گریست، سوره ی کوثر درست کرد
خلقت به حال خویش معلّق نمی شود
بر آن خدای فاطمه محور درست کرد
تا که بهشت پر شود از عطر آشتی
با قلب خویش صورت مادر درست کرد
بابا به یاد مادر خود گریه تا نمود
مادر گرفت آینه... دختر درست کرد
شأن نزول سوره ی کوثر بزرگ شد
دختر تجلّی رُخِ مادربزرگ شد
دختر همیشه دلبر باباست شک نکن
در اوج دلبریش دلارآست شک نکن
این زمزمه شده است سرود ملائکه
این نو رسیده دختر مولاست شک نکن
هنگام خنده هاش وَ هنگام گریه هاش
این فاطمه به فاطمه همتاست شک نکن
خواهر بیا بیا و به دقت نگاه کن
صورت شبیه صورت زهراست شک نکن
حس می کنی تو را به خدا، بعد سال ها
این عطر مادر است که بر پاست شک نکن
او بیشتر از اینکه به من دختری کند
نازل شده است تا که به ما مادری کند
ای ماهتاب نیمه ی شب های اهل بیت
ای دلبر حسین، دلارآی اهل بیت
چادر به سر چو می بری و راه می روی
هستی شبیه حضرت زهرای اهل بیت
بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین
گلبوسه های توست مداوای اهل بیت
اغراق نیست این که بگویم تو یک تنه
زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت
در بین اهل بیت شبیه تو نیست، نیست
بنت الحسین اوج کمالت سه سالگیست
کاش ای سه ساله قوت پایت نمی شکست
دستان پر ز جود و عطایت نمی شکست
آغوش حور بود بهای وجود تو
ای کاش در مسیر بهایت نمی شکست
ای نی نوای حضرت ارباب بی کفن
در شام و کوفه کاش نوایت نمی شکست
رفتی به خلوت عمه ی خود را دعا کنی
از زجرِ زجر کاش دعایت نمی شکست
کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد
با دیدن حسین صدایت نمی شکست
ای عمه زخم های تنم گر چه بستنی است
این شیشه پر ترک شده دیگر شکستنی است
🌿🌿✨🌿🌿✨🌿🌿✨
شاعر:امیر عظیمی
#مدح#حضرت رقیه سلام الله علیها
#حاج مهدی اکبری
✨🌾🌱✨🌾🌱✨🌾🌱
با فقیرانِ زمین باز خدا راه آمد
مژده ای آمده که سوگلی شاه آمد
آمد از راه شبِ ذره نوازی حسین
نمک سفره ی شاهانه ی این ماه آمد
به دل سرد زمین باز امیدی داند
یاس خوش عطر و گلاب حرمَ الله آمد
همه ناخواسته گشتند نمک گیر حسین
پیش از خواهش ما عیدی دلخواه آمد
نیست در هیچ کجایی خبر از تنهایی
قبله ی بی کسی هر دل آگاه آمد
کوری چشم بخیل همه ی عایشه ها
همه جا پر شده که فاطمه از راه آمد
حضرت زُهره ی زهرای حرم آمده است
زینت شانه ی سقای حرم آمده است
رفت خورشید ز رو وقت درخشیدن تو
ماه بیچاره شد از موقع تابیدن تو
کاشف الکرب حسین بعد عموجان هستی
می رود غم ز دلش در عوض دیدن تو
چه قدر در دل دریای عمو جا داری
نشود خسته ابالفضل ز بوسیدن تو
خنده بر صورت زهرایی تو می آید
عمه ات هست فقط عاشق خندیدن تو
علیِ اکبر و عباس و حسین و زینب
آب گردد دلشان موقع رنجیدن تو
مهربان دختر ارباب، گدایی به خدا-
دست خالی نرود موقع بخشیدن تو
کودک و این همه اوصاف و جلال و جبروت
به خدا نیست غلط معجزه نامیدن تو
محشری، معجزه ای، بی بدلی غوغایی
دختری نیست به اندازه ی تو بابایی
تو طبیبی و به هر درد دوایی داری
مرتضی زاده ای و دست شفایی داری
به خداوند قسم فاطمه در فاطمه ای
چه وقاری چه جلالی چه حیایی داری
هر کسی هست کسی بندگی ات را کرده
هر کجا ملک خدا هست گدایی داری
نام تو معجزه ی حضرت عیسی دارد
مثل بابا دم انگشت نمایی داری
چشم ها خیره شد از گریه ی طوفانی تو
مثل زینب، دلِ از ترس رهایی داری
آن قدر ناله زدی تا پدر آمد با سر
همه دیدند به ویرانه خدایی داری
طعنه زد چشم پر از آب تو بر آب فرات
پدر از گریه ی تو گشت قتیل العبرات
حضرت فاطمه ی دوم این ایل و تبار
مانده ام من تو کجا چادر پر گرد و غبار
عاشقی را تو فقط یاد به مجنون دادی
یک شبه پیر شدی پای غم دوری یار
دم افطار به یاد شکم خالی تو
می شود هر رمضان چشم همه ابر بهار
دست سنگین همه شهر به جانت افتاد
تا که آب آور لب های تو شد نیزه سوار
دلم از بی کسیت آب شده ای بانو
در دلِ بَرّ و بیابان به تو دادند مزار
هر کجا حرف تو شد سوخت تمام جگرم
اسوه ی کودک بحرین! فدای تو سرم
✨🌱🌾✨🌱🌾✨🌱🌾
#ولادت
حضرت #رقیه سلام الله علیها
🌿🌱🔆🌿🌱🔆
من غنچۀ نشکفته بستان حسینم
من نوگل پرپر به گلستان حسینم
پژمرده گلی ریخته از گلبن زهرا
من طفل نوآموز دبستان حسینم
من کودک معصومم و مظلوم رقیه
از جسم حسینم من و وز جان حسینم
یک آه جگر سوز ز سوز دل زینب
یک قطرۀ اشک از بُن مژگان حسینم
من گنج نهان در دل ویرانۀ شامم
من شمع شب افروز شبستان حسینم
آن شب که به دیدار من آمد به خرابه
وقتی پدرم دید پریشان حسینم
همراه سر خویش مرا پای به پا بود
تا جنّت فردوس به دامان حسینم
جان بر سر سودای غمش دادم و شادم
کامروز حسین از من و من زانِ حسینم
قربانی حق شد پدرم شاه شهیدان
فخر من از آن ست که قربان حسینم
روشن کن این شام سیاهم که شعاعی
از روی چو خورشید درخشان حسینم
بر پادشهان فخر از آن کرد «ریاضی»
کز لطف خدا بندۀ احسان حسینم
🌿🔆🌱🌿🔆🌱🌿🔆🌱
#مدح
#حضرت رقیه سلام الله علیها
سید#مهدی میرداماد
✨🌿🍃✨🌿🍃✨🌿🍃
دختری آمد از قبیله ی نور
نذر راهش سبد سبد احساس
صورتش مثل قاب نرگس بود
سیرتش روح صد گلستان یاس
هر فرشته که می رسید از راه
یا اگر جبرئیل می آمد
به پر روسریِ گلدارش
تا ببندد دخیل می آمد
تا که لب را به خنده وا می کرد
دل هر ماه پاره را می برد
هر دلی را به لطف لبخندش
به خدا تا خود خدا می برد
ساره آسیّه هاجر و مریم
زائر هر شب نگاه او
وَ شکوه تمام این دنیا
گرد و خاک غبار راه او
به صفات حمیده اش سوگند
آینه دار حُسن زهرا بود
خاک راهش شفای هر دردی
او مسیحاتر از مسیحا بود
در میان قبیله ی خورشید
در دل هر ستاره جایی داشت
وَ روی موج آبی دل ها
مثل مهتاب ردّ پایی داشت
آسمان است و گوشواره ی او
خوشه های طلایی پروین
مستجاب الدعاست این بانو
عطر سبز قنوت او آمین
عطر باغ بهشت دارد او
که شبیه نسیم می آید
یا به روی قنوت پروازش
بال هر یا کریم می آید
هر سحر بوسه می گرفتند از
مقدمش کاروانی از خورشید
یاس ها چلچراغ ایوانش
با همان بالهای سبز و سپید
خاک بوسش فرشته، تا می شد
او برای نماز آماده
بال پرواز ربنایش بود
عطر سیب و ضریح سجاده
آسمان مدینه ی دل را
مهر و ماه و ستاره، کوکب بود
بین این خانواده این بانو
همه ی عشقِ عمه زینب بود
آسمان ها ستاره می ریزد
جبرئیل از جنان به پای او
دسته گل می فرستد از جنت
مادرش فاطمه برای او
نه فقط عشق حضرت ارباب
آرزو و امید عباس است
زینت آسمان آبیِّ
شانه های رشید عباس است
جلوه دارد میان چشمانش
همه ی مهربانی ارباب
گل بریزید آمده از راه
دختر آسمانی ارباب
مریم است این وَ یا خود زهراست
که حریمش پُر از کرامات است
تا قیام قیامت این بانو
افتخار تمام سادات است
✨✨🍃🌿✨🍃🌿✨🍃
ولادت#حضرت رقیه سلام الله علیها
🌸💫🌸💫🌸💫🌸
دامن شب ستاره باران است
جلوهای از خدا نمایان است
کودکی آمده که گیسویش
شرح والیل و قدر قرآن است
لیلی ایل سبز حورشید است
آیههای قدش فراوان است
هرکسی دل نداده بر دستش
روز محشر بدان پشیمان است
برتر از فهم و درک انسانهاست
خادم خادمش سلیمان است
خشت اول به نام او نشود
خانه از پایبست ویران است
آمد آیینهی جمال و جلال
دستگیر ای محول الاحوال
🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شاعر:مهدی گلشنی
@golchinmolodiarosimazhabi
کانال گلچین مولودی وعروسی
✨🍃🌸🍃🌼✨🍃🌸🍃🌼