eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
817 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
باران به شوق رسیـــــدن به صحن یار رقصنده با نسیم به طواف حرم رسید @golchine_sher
شب عروسی ساقی دو چشم مست بیاور بریز لب به لبش کن، هر آن چه هست بیاور شب است و تار به چنگت، به زخمه و به درنگت مرا به بزم شرنگت، به ناز شست بیاور بزن به شور طرب ها، أنالحق است به لب‌ها برای مستی این تاک داربست بیاور سماع خون شده بر پا، شب جنون شده بر پا سر بریده ی ما را، به روی دست بیاور شراب کهنه چه داری؟ بیا به دفع خماری برای تاک نشین ها می الست بیاور هنوز چشم به راهم، خماری است گواهم قماربازترینم، نگو بس است، بیاور! @golchine_sher
رازداری کن و از من گِله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... @golchine_sher
ای بغض هرزه گرد به باران نمی رسی هرگز به گرد پای رفیقان نمی رسی ماندی به پشت بسته ی سدهای منفعل جاری نمی شوی به بهاران نمی رسی ای خسته از جماعت بی رحم، گریه کن جا مانده ای به نقطه ی پایان نمی رسی تو تلخ قهوه ای ته لیوان شیشه ای فالت درست نیست به فنجان نمی رسی بن بست بوده است مسیرت در انتها بسته است کوچه و به خیابان نمی رسی مقعول و فاعلات و مفاعیل فاعلن دلتنگی و به دیگر اوزان نمی رسی منسوخ شد تمامی این نسخه های پوچ با فلسفه به ساحت قرآن نمی رسی شب شد خیال گریه نداری هنوز هم ؟ داش اکلی یقین که به مرجان نمی رسی دور تو را تمام حسودان گرفته اند ای شاه تاجدار به جیران نمی رسی @golchine_sher
خسیس بود و نبودش یکی ست در واقع تبر ، به جانِ درخـــــتانِ خُشک لُطف کُند. @golchine_sher
نگاه کن هنوز از رفتنت می لرزم مثل شاخه ای که یکجا پر کشیده اند تمام پرندگانش... @golchine_sher
دلی شکسته و چشمی همیشه تر دارم به جای داشتنت، داغ بر جگر دارم قسم به مرگ، به مرگی که پیشِ روی من‌ است هزار خاطره‌ی خسته پُشت سر دارم به هر صدای دری تازه می‌شود دردم که زخمِ تازه ندارم، که تازه‌تر دارم نسیم عطرِ تنت را به کوچه‌ها آورد هنوز پشت سرش چشمِ دربه‌در دارم غروب با همه‌ی غصه‌اش تماشایی‌است چگونه بعدِ تو از جاده چشم بردارم؟ غمِ رهاییِ من از قفس دوچندان است نه آسمانِ پریدن، نه بال و پر دارم @golchine_sher
عطر نابی به سرم زد که به قمصر بروم شاید از حوصله ی این همه غم سر بروم مدّتی هست که دلتنگ بهارم، باید بیش از این دیدن گل های معطّر بروم مدّتی هست که پائیز حواسش به من است باید از چنگ زمستانی او در بروم بهترین مرحله از زندگی ام شاعری است شعر باعث شده یک گام جلوتر بروم زندگی شعر زیادی به من آموخت، ولی دوست دارم به غزل های خودم ور بروم گر چه مبهوت غزل گفتن سعدی هستم بهتر این است که در شعر به قیصر بروم همه گفتند که اصلم پدر است اما من گفتم از هر نظر ای کاش به مادر بروم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
📙 کانال اشعار 💠 اشعار _سرود و نوحه 💠 تکی بیتی _ طرح استوری 💠 اطلاع رسانی کارگاه های آموزش شعر 💠 اطلاع رسانی جلسات و اجراها _مصاحبه‌ها 💠 گزارش تصویری عکس و کلیپ اجراها کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
بلبل به بهانه ی سرودن آمد پروانه به شوقِ پر گشودن آمد برخیز گلِ یاسمنم ؛ صبح شده! خورشید به شوقِ با تو بودن آمد @golchine_sher
ابریم در بهار، ما رای می دهیم در اوج اقتدار، ما رای می دهیم سبز از ولایتیم، سرخ از شهادتیم چون پرچم استوار ،ما رای می دهیم برگیم بر درخت، در باغ انقلاب سبزیم و بی شمار، ما رای می دهیم با ما بخوان بلند ، با شور و با شکوه این است این شعار : ما رای می دهیم در روز انتخاب، بر ریل انقلاب صف: می شود قطار، ما رای می دهیم رای من و شما، شمشیر دیگر است شد وقت کارزار، ما رای می دهیم ای خصم نابکار! هستیم پای کار ما را نکش کنار، ما رای می دهیم من رای می دهم، تو رای می دهی دنیا در انتظار، ما رای می دهیم در دست کوچه ها، بر شاخه امید تا گل کند بهار، ما رای می دهیم @golchine_sher
اگر که تند مزاجم اگر دل آزارم همیشه مضطربم بی قرار و غم‌بارم اگر که پنجره هارا ندیده می‌گیرم و از تمامی دیوارها طلب‌کارم و باب ذوق نبودم برات هیچ زمان و باب میل نبوده ست هیچ رفتارم اگر صدا زدمت هر دقیقه بی مورد چون از تمام ضمایر به جز تو بیزارم مرا ببخش که تنها به تو دلم گرم است مرا ببخش عزیزم که دوستت دارم @golchine_sher
عشق می‌خواست خرابم کند از دوری تو حرف او پیش تو آورده خرابش کردم باغ انگور مرا کس نخرد لیک چه باک می‌فروشم دوبرابر چو شرابش کردم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبحِ غزلم در شبِ گیسوی تو گُم شد مهتاب در آشفتگی موی تو گُم شد وقتی که نسیمِ سحر از کوی تو آمد عطرِ گل من در عطشِ بوی تو گم شد در برکه ی شب ماهِ رخت مست چو افتاد خورشید فغان کرد و سرِ کوی تو گم شد ای بوی تو آویشنِ فنجانِ زمستان مهتابِ شبم در خَمِ ابروی تو گم شد ای روحِ غزل ، موجِ ترانه ، گلِ لبخند عالم همه در بانگِ هیاهوی تو گم شد بارانِ بهاری شده چشمانِ تو ( شایق) وقتی که ز باغم گلِ شبوی تو گم شد @golchine_sher
لای گیسوی زرافشانِ تو پنهانم من روزگاریست که در روضه رضوانم من ز ازل ساکنِ این کویم و می نازم خوش که در آن سلسله ، عمریست که مهمانم من بَه چه نظمی، که غزل شد متحیّر از آن به ردیفش کنم اقرار، که حیرانم من همه را موی به مو، آیه به آیه خواندم چشم بد دور، که خود حافظِ قرآنم من شده با مِهر تو زنجیر چنان دست و دلم که اگر سر برود، بر سرِ پیمانم من نه مرا صبر، که بنشینم و برچینم درد نه قراری، که غمی را ز تو بنشانم من ز گلستانِ وفا، حرمتِ بی حد دیدم بزنم چَه چَه، که چون مرغِ غزل خوانم من @golchine_sher
آنجا که تویی، غم نبوَد، رنج و بلا هم مستی نبود، دل نَبُوَد، شور و نوا هم اینجا که منم، حسرت از اندازه فزون‌ست خود دانی و، من دانم و، این خلق خدا هم آنجا که تویی، یک دل دیوانه نبینی تا گرید و گریاند از آن گریه، تو را هم اینجا که منم، عشق به سر حدِ کمال‌ست صبر است و سلوک‌ست و سکوت‌ست و رضا هم آنجا که تویی باغی اگر هست، ندارد مرغی چو من آشفته و افسانه‌سرا هم اینجا که منم جای تو خالی‌ست به هر جمع غم سوخت دل جمله‌ی یاران و مرا هم آنجا که تویی ، جمله سرِ شور و نشاطند شهزاده و شه، باده به دستند و گدا هم اینجا که منم بس که دوروییّ و دورنگی‌ست گریند به بدبختی خود، اهل ریا هم @golchine_sher
اگر چه تنگ گرفته مرا گلوبندم برای حال تو آغوش آرزومندم برای من که پر از گریه های بیشترم نشد به شادی این زندگی بپیوندم تو مثل قهوه ی تلخ سکوت اما من هنوز شکل همین چای ساده با قندم هنوز سرخی پیراهن دلم خون است بریز آتش گلدار روی اسپندم من آن غمم که پس از گریه های بسیارم به گور حضرت دنیا بلند میخندم چقدر منتظر زندگی شدم نرسید بگو به وقت تو ای مرگ ساعت چندم چه اتفاق قشنگی ست مرگ اینگونه به روی گردن من پنجه ی گلوبندم تو را شبیه همین دکمه های پیراهن تو را شبیه خودم از دل خودم کندم @golchine_sher
از آن همه اشتیاق، حسرت مانده از کرده و ناکرده ندامت مانده در درد و غم غریبه ای غوطه‌ورم تا صبح ولی هزار ساعت مانده! @golchine_sher
گریه نتواند دل مارا ز غم خالی کند کی شود از خرج باران کیسه ی دریا تهی!؟ @golchine_sher
بخوان با من ، که خواندن بی تو در عالم برایم هیچ درمان نیست. برایم هیچ سامان نیست برایم قصه ی شاه پریان نیست بخوان با من چکاوک سان نشسته روی یک شاخه خوش و خندان و بی کینه به دور از های و هوی و غبغب و فریاد و خاموشی بخوان با من بخوان شعر رهایی را... @golchine_sher
کوچه‌ای بود و دری و آتشی افروخته هُرم آن آتش تمام خـیمه‌ها را سوخته @golchine_sher
اگر بی‌تابی من خاطرت را می‌کند محزون  غمت را مثل تیری از دل خون می‌کشم بیرون تو هم شادابی‌ام را دیدی و هرگز نفهمیدی که چون نیلوفری گل کرده‌ام در برکه‌ای از خون در آغوش «وداعم» با تو و هر«بوسه‌ای» امشب هجوم تلخی «معنا»ست بر شیرینی «مضمون» کمر خم کرد هرکس برد بار عشق را بر دوش «جوان»شد پیر،«گل»شد سربه‌زانو،«بید»شد مجنون هدر شد مستی‌ام در یاد دیروز و غم فردا بنوش از بادە‌ی اکنون، خوشا اکنون، خوشا اکنون @golchine_sher